شنبه 23 تير 1397 12:14 ساعت
شناسه خبر : 289677
امیرانتظام به روایت کتاب "صخره سخت" /بخش اول
اسناد سفارت آمریکا درباره امیر انتظام چه می گوید؟/منبعی در نهضت آزادی که باید محفوظ می ماند
این چه طور با عقل جور در میآید که ساواک بداند كسی از سال 1332 تا 1357 یعنی 25 سال تمام با رهبری نهضت مقاومت و نهضت آزادی ایران رابطه و همكاری داشته و هرگز در صدد دستگیری و مجازات و حبس او برنیاید، حال آنكه همه كسانی را كه در نهضت آزادی عضویت و فعالیت داشتند بدون استثنا دستگیر و زندانی و محكوم كرده است.
گروه سیاسی_رجانیوز: پس از فوت عباس امیر انتظام، بحث های پیرامون جاسوسی وی دوباره بالا گرفت. از همین رو رجانیوز تصمیم دارد در سه بخش مجزا به بازخوانی اطلاعات مربوط به امیر انتظام در کتاب "صخره سخت" بپردازد.
به گزارش رجانیوز، 8 ماه پس از دستگیری سعادتی(عضو سازمان مجاهدین خلق و جاسوس شوروی)، روزنامه بامداد تیتر اول خود را این گونه زد: «امیرانتظام به اتهام همكاری با سیا بازداشت شد».
دومین پرونده بزرگ جاسوسی پس از انقلاب كه این بار امریكایی بود، در 29 آذر سال 1358 با مصاحبه رحیم باطنی و ابراهیم اصغرزاده از دانشجویان پیرو خط امام به مطبوعات كشید و عباس امیرانتظام در حالی دستگیر شد كه از چهرههای اصلی دولت موقت به شمار میرفت. او در زمان دستگیری سفیر ایران در سوئد و دیگر کشورهای اسکاندیناوی بود.
در كنار نام امیرانتظام نامهای دیگری نیز در اسناد جاسوسخانه امریكا مانند ناصر میناچی، حسن نزیه، رحمت مقدممراغهای و... دیده میشد، اما هیچ یك برای سازمانهای اطلاعاتی امریكا جایگاه امیرانتظام را نداشتند تا آنجا كه در سندی اشاره میكند كه امیرانتظام و بنیصدر با یكدیگر درگیرند و تأكید میكند باید ضمن جذب بنیصدر، مراقب بود كه رابطه با امیرانتظام حفظ شود.
امیرانتظام كیست؟
عباس روافیان (امیرانتظام) فرزند میرزا یعقوب رفوگر در سال 1311 در تهران متولد شد. دوران كودكی و نوجوانی را در كنار پدر و عموی خود كه گفته میشد به فرقه ضاله بهائیت گرویده بودند، رشد کرد و در سال 1329 دانشجوی رشته الكترومكانیك دانشگاه تهران شد. در بدو پیروزی انقلاب اسلامی در باره خانواده عباس امیرانتظام افشاگریهای متعددی رخ داد. شهید محمد منتظری در مجله پیام شهید بهشدت به عباس امیرانتظام تاخت و پدر او را عنصر فاسد و فاسق بازار قدیم تهران خواند. امیرانتظام اما هیچگاه در مقابل اتهاماتی که به خانوادهاش وارد شد، واکنش نشان نداد و هرگز حاضر نشد در باره پدر و عمویش سخن بگوید.
جلالالدین فارسی به نقل از شهید مهدی عراقی به سابقه خانوادگی امیرانتظام اشاره میکند و مینویسد:
«مرحوم حاج مهدی عراقی كه امیرانتظام را از سالها پیش میشناخت میگفت او پسر یعقوب روافیان است و نماز نمیخواند. وقتی خانهای در شمال تهران خرید، به مادرش گفت چون چادر به سر می كنی، تو را با خود به خانه جدید نمیبرم. اگر میخواهی تو را ببرم، باید چادرت را برداری! مادرش كه زنی مذهبی بود وقتی فهمید پسرش از او جدا خواهد شد، چند شبانهروز گریه كرد و در این فكر بود كه چادرش را از سر بردارد یاحفظ كند و از پسر جدا شود. سرانجام تصمیم گرفت چادرش را بردارد و با پسر عزیزش به شمال شهر نقل مكان نماید».
امیرانتظام در دادگاه این سخنان جلالالدین فارسی را تلویحا تایید میکند و حتی به او لقب باانصاف میدهد.
امیرانتظام در سال 1329 در دانشکده فنی دانشگاه تهران با مهندس مهدی بازرگان آشنا شد. برابر آنچه در خاطرات بازرگان آمده است، امیرانتظام در كنار حسن نزیه، ابراهیم یزدی و مهدی بازرگان عضو كمیته دانشگاه تهران بودند. وی در سال 1332 همزمان با شهادت دانشجویان دانشكده فنی در 16 آذر و در جریان سفر نیكسون به ایران، نامه اعتراضآمیز مهدی بازرگان را از طریق ریچارد كاتم، كارمند سفارت امریكا و عضو سیا به مقامات امریكایی رساند كه به دستگیری بازرگان منجر شد. امیر انتظام از بیان این موضوع ابایی ندارد و میگوید:
«در موقع دادن نامه، آقای ریچارد كاتم پیشنهاد كرد هرچند وقت یك بار او را ببینم و مطالبی را كه دارم به او بدهم».
ارتباط امیرانتظام و ریچارد کاتم تا سال 1342 ادامه یافت، اما به فاصله اندكی پس از خروج ریچارد كاتم ازایران، قیام 15 خرداد رخ داد.
15 سال بدون مبارزه؛
عباس امیرانتظام در سال 1342 به اداره ثبت احوال تهران مراجعه میكند و رسماً شهادت میدهد كه مسلمان شده است و نام خانوادگی خود را تغییر میدهد و به پاریس و سپس به شرق خلیج سانفرانسیسكو در امریكا میرود و از دانشگاه بركلی فوق لیسانس مهندسی محاسبات ساختمان میگیرد.
امیرانتظام در سال 1349 شركت مهندسی مشاور تدبیر صنعت را برای واردات وسایل سنگین از امریكا تأسیس میكند و در پوشش تجارت به ارتباط با كاتم ادامه میدهد. ارتباط او با ریچارد كاتم تا پیروزی انقلاب همچنان ادامه دارد. در راستای این ارتباطات عباس امیرانتظام ریزترین اطلاعات نهضت را در اختیار سفارت امریکا قرار میدهد. به عنوان نمونه بنا به اسناد کشف شده در سفارت امریکا در تهران، کمتر از یکی دو ساعت بعد از فرار محمدرضا پهلوی از تهران، امیرانتظام با سفارت امریکا تماس میگیرد و آخرین خبرها را به این سفارتخانه میدهد:
«تاریخ 16 ژانویه 79 مطابق 26/10/57 شماره سند صفر و كد 84 از سفارت آمریكا تهران به وزارت امور خارجه، موضوع: برگشت خمینی به ایران عقب میافتد. امیرانتظام از نهضت آزادی ایران عضو كمیته مركزی و مسئول سیاسی حدود یك ساعت و نیم بعد از رفتن هواپیمای شاه تلفن زد كه سفارت را مطلع كند كه آیتالله خمینی در آینده نزدیك بر نمیگردد(تكرار). علت این مسائل را مسائل امنیتی ذكر كرد».
در كتاب شماره 10 اسناد لانه جاسوسی ملاحظه میشود كه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دی ماه 1357، عباس امیرانتظام در پی ملاقاتی با ریچارد كاتم كه تحت عنوان نماینده كمیته حقوق بشر امریكا به ایران بازگشته بود، ابراز تمایل میكند كه با سفارت امریكا در تهران در تماس باشد و كاتم هم او را به این کار تشویق میكند.
در 19 دی ماه 1357 امیرانتظام تحت عنوان عضو كمیته مركزی نهضت آزادی با استمپل، كارشناس سیاسی سفارت امریكا ملاقات و در باره حوادث آن هنگام تبادل نظر میکند و از قول نهضت آزادی میگوید كه با دولت بختیار مقابله و رقابت نخواهد شد. از امیرانتظام در این سند به عنوان منبع جدید نهضت آزادی كه باید قویاً محفوظ بماند، یاد میشود. او با تأیید این دیدار در دادگاه به دیداری هم که با رمزی كلارك در تهران در همان زمان انجام داد، اذعان کرد.
پس از اطمینان امریكا از وجود عواملی در میان دولت آینده، تلاش میشود تا نقش آنها در دولت مهندس بازرگان پررنگتر گردد. اسناد فاش شده از لانه جاسوسی در مورد ارتباطات امیرانتظام با دیپلماتهای امریکایی پیش از پیروزی انقلاب نشان میدهد که این عضو نهضت آزادی استراتژی مذاکراتش را بر این نکته استوار کرده بود که نهضت آزادی تنها آلترناتیو و جانشین مورد اعتماد آمریکاست. یکی از این اسناد که نشاندهنده انتقال ریزترین اطلاعات نهضت پیش از پیروزی انقلاب است، به این شرح است:
«موضوع:
نهضت آزادی میخواهد توسط آمریكا فشار وارد سازد. اختلاف با میانهروها بروز میكند.
1- تمام متن محرمانه است
2- خلاصه: انتظام عضو نهضت آزادی كه كارشناس سفارت بود گفت كه نهضت آزادی مصراً خواستارملاقات با افسران ارشد است تا بازگشت آرام [امام] خمینی را ترتیب دهد. نهضت آزادی میخواهد آمریكا نخستوزیر، مجلس و شورای سرپرست را وادار به استعفا نماید. كارشناس سیاسی گفت این كاری نیست كه آمریكا بتواند انجام دهد و حتی كوشش در این راه خطرناك خواهد بود. حصول توافق ضروری و حیاتی است و تلاش [امام] خمینی برای برپایی دولت رقیب هنگام بازگشت خیلی خطرناك خواهد بود. منبع گفت نهضت آزادی میخواست كه در مورد منافع آمریكا در ایران گفتگو شود تا از برخوردهای احتمالی آینده جلوگیری شود. در ضمن منبع میانهرو مذهبی اشاره كرد كه ملاقات با ارتش حیاتی است و گزارشات، اختلافات در رهبری مذهبی را تایید كرد.
3- امیرانتظام عضو كمیته مركزی نهضت آزادی به مأمور سفارت، استمپل در 22 ژانویه گفت كه نهضت آزادی مصرانه میخواهد كه ملاقاتی بین بهشتی، بازرگان و ژنرال مقدم و ژنرال قرهباغی ترتیب دهد و برای مذاكره در مورد اوضاع بازگشت [امام] خمینی، مصرانه از آمریكا خواست كه ارتش را در مورد این ایده خوب... متقاعد سازد. میناچی (میانه رو و طرفدار شریعتمداری) نیز چنین مطلبی را در حدود یك ساعت بعد از انتظام گفت كه تلاش برای نزدیكی نهضت آزادی به ارتش احتمالاً در 24 ساعت آینده انجام خواهد شد. یك محل بی طرف و بدون وابستگی تا كنون در نظر گرفته شده. انتظام نگفت كجاست. ترتیب بازگشت صلح آمیز [امام] خمینی خیلی مهم است. روشن است كه انتظام و نهضت آزادی بازگشت [امام] خمینی را در 26 ژانویه به عنوان یك حقیقت پذیرفتهاند.
4- در مورد اوضاع سیاسی نهضت آزادی گفت: مشكل فعلی نخستوزیر است كه نمیخواهد علیرغم مذاكرات كنار بیاید. انتظام گفت او و یكی از رهبران نهضت آزادی (مشخص نكرده) قرار ملاقاتی برای دیدن بختیار در 22 ژانویه داشتند. آنها نهضت آزادی را به توافق و مصالحه مجبور خواهند كرد تا جایی كه شورای سلطنت قدرت را به شورای انقلاب منتخب [امام] خمینی واگذار كند. امیرانتظام گفت كه بهترین راه این است كه آمریكا به بختیار فشار بیاورد كه مجلس و شورای سلطنت استعفا دهد و راه را برای جنبش اسلامی باز كند.
5- مأمور سفارت جواب داد كه این كار را آمریكا نه میتواند بكند و نه مفید است كه بكند. گیرنده چنین توصیهای احتمالاً بیشتر از فشار آمریكا داد و بیداد میکرده تا به آن توجه بكند. انتظام گفت به نظر میرسد كه این تنها راه اجتناب از خونریزی و كودتا باشد. مأمور سفارت جواب داد به نظر میرسد كه هنوز بهترین راه حل مصالحه و توافق باشد. بختیار مشروعیت دارد، حتی اگر [امام] خمینی آن را نپذیرد. انتظام گفت [امام] خمینی در حال حاضر مشروعیت هیچ ارگانی را نمیپذیرد، نه شورای سلطنت، نه نخست وزیر و نه مجلس. مأمور سفارت بی پرده گفت شاید وقت آن باشد كه كسی به [امام] خمینی توضیح بدهد كه توافق و سازش تنها راه حل جدی اجتناب از خونریزی است، به نظر نمیرسد كه دولت آماده تسلیم باشد و یا ارتش به آن اجازه چنین كاری را بدهد، که حتی اگر بخواهد نمیدهد. تلاش [امام] خمینی به منظور تشكیل یك دولت رقیب بعد از ورودش میتواند خطرناك باشد. انتظام بعد از كمی تأمل پرسید آیا منظور از این طرح احتمال وقوع كودتاست؟ مأمور سفارت گفت این احتمال هنوز كاملاً از صحنه بیرون نرفته است. در روزهای اخیر احتمال وقوعش هست. هیچ كس نه ارتش و نه آمریكا و نه مخالفین حقیقتاً نمیخواهند كه كار به اینجا بكشد.
6- سپس انتظام موضوع صحبت را عوض كرد و گفت نهضت آزادی مایل است كه با یك هیئت امریكایی در مورد منافع آمریكا در ایران و تلاش برای اجتناب از درگیری بین آمریكا و جنبش اسلامی كه خواستار روابط خوب با آمریكاست، ملاقات و مذاكره کند. مأمور سفارت گفت كه او همیشه مشتاق نظریات و نكاتی است كه نهضت آزادی ارائه میدهد، اما به نظر میرسد یك مقدار بی موقع است كه روی این نكته بحث شود، در حالی كه نیرنگهای سیاسی هنوز قوی هستند. انتظام گفت فرصت برای پیشنهاد باقی و راه باز است.
7- در خبرهای گوناگون گزارش شده در پایان گفتگو انتظام تأیید كرد كه مأمور سفارت از توسلی(از نهضت آزادی) این خبر را كه از حالا به بعد انتظام به عنوان عامل اصلی تماس نهضت آزادی با سفارت به شمار میرود، دریافت كرده بود. انتظام گفت نهضت آزادی: 1- شنیده است كه ژنرال اویسی با یك هواپیما به ایران بازگشته است 2- شنیده است كه چند ژنرال در سفارت آمریكا پناه گرفتهاند. مأمور سفارت قویاً این شایعات را تكذیب كرد و انتظام آن را پذیرفت.
8- در یك گفتگوی كوتاه جداگانه، مأمور سفارت توسط ناصر میناچی اطلاع یافت كه ملاقات رهبران نهضت آزادی و سران ارتش احتمالاً در غروب 22 ژانویه و یا صبح زود 22 ژانویه اتفاق خواهد افتاد. میناچی نظرش این بود كه [امام] خمینی علی رغم نصایح همه متحدان سیاسیاش در اینجا تصمیم به بازگشت در 26 ژانویه گرفته است. (توضیح: میناچی و انتظام هر دو نسبت به اطرافیان [امام] خمینی در پاریس بدگمان هستند و آنها را تحقیر میكنند، اگرچه مستقیماً حرفی در مورد معتمدین [امام] خمینی، یزدی و قطبزاده نمیزنند، ولی این مسئله كاملاً از احساس آنها پیداست).
9- میناچی همچنین به درگیری بین رهبران مذهبی در ایران در مورد چگونگی حل مسئله خمینی اشاره كرد. میناچی بعد از ظهر 22 ژانویه برای صحبت با آیت اللهها در مورد چگونگی به حداقل رساندن خشونت و درگیری در صورت آمدن [امام] خمینی به قم رفت. به نظر میرسد كه او مطمئن است كه مثلث آیتاللههای قم تا جایی كه پشتوانه قانون اساسی داشته باشد، از خط مشی [امام] خمینی حمایت خواهند كرد.
10- اوضاع حالت تشریفاتی به خود گرفته است. [امام] خمینی فشار میآورد. متحدین او در داخل كشور و نهضت آزادی ایران در مورد نتیجه كار نگران و ناراحت هستند و تلاش میكنند كه معامله كنند. شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینكه آمریكا باید دوطرفه بازی كند. میل شدید ایرانیان برای كنار گذاشتن سازش با جبهه مخالف تا آخرین ساعت ادامه مییابد و صحنه سیاست را تبدیل به بازی چیكن میكند. هر دو جبهه تا آخرین دقایق جلو میآیند و هیچ كدام ولكن معامله نیستند و این مسئله وقتی كه مكرراً پیش میآید، تأثیر ثابت و محكمی روی شركتكنندگان نخواهد گذاشت. 5 نوامبر، اربعین محرم عاشورا و حالا ارتش با اعتصاب افسران (همافران) در اصفهان، همدان، دزفول و مشهد روبرو شده است. (طبق گزارش امیرانتظام) از طرف دیگر به اقرار تمامیگروههای دست اندر كار، روحانیون مخالف میانهرو بهتدریج از خط سازشناپذیر [امام] خمینی به تنگ آمدهاند. بهترین امید در شرایط فعلی این است كه مشكلات گروهی هر گروهی، آن را وادار به سازش كند و از برخورد رو در رو جلوگیری به عمل آید. (سولیوان)».
امیرانتظام از صبح روز 22 بهمن 1357 از سوی مهدی بازرگان مامور آمادهسازی ساختمان نخستوزیری میشود و در 23 بهمن 1357 حكم سخنگویی دولت موقت و معاونت اداری نخستوزیر برای امیرانتظام صادر میشود.
کاملترین روایت از عملکرد عباس امیرانتظام در دوران پیش از انقلاب و دوران نخستوزیری او را جلالالدین فارسی از مبارزین قدیمی نهضت اسلامی دارد که طی یادداشتی با عنوان ماجرای کاتم و امیرانتظام مینویسد:
«چهارشنبه 9 اردیبهشت ماه به دادگاه امیرانتظام رفتم تا ببینم با وجود اسناد كثیر و دلایل قوی و شواهد گویایی كه علیه او وجود دارد، چگونه از خود دفاع میكند؟ هنوز چند جملهای نگفته بود كه با اشاره و استشهاد از من گفت كه چون به محل مأموریتش میرسد، نخست با دیگر سفیران و پیش از همه با شیخ السفرا دیدار میكند و دیگر بار از من و حجت الاسلام كروبی كه در كنارشان در صف نظار تماشاگران بودیم، خواست كه به گفتههایش و حقیقت ماجرا رسیدگی و دقت كنیم و بار دیگر گفت من با آقای فلانی ممكن است اختلاف سلیقه داشته باشم، اما همه میخواهیم به این انقلاب خدمت كنیم و این طور نیست كه من یعنی امیرانتظام خائن باشم. این اتفاق سوءظنم را برانگیخت، چون در پاكی و سادگی رئیس هیئت دولت شكی نداشتم، اما در اطرافش رد عاملان آن امور را میجستم.
آیا شگفت آور و شگفت انگیز نیست که امیرانتظامی كه سالها بی نماز و از افكار اسلامی بی بهره و رویگردان بوده و با مادرش رفتار رضاخان عامل انگلیس و ضد دین را داشته و نهضت آزادی وجود او را به عنوان «عضو» تحمل نكرده است ـ همان نهضت آزادیای كه حسن نزیه و عباس سمیعی و عباس رادنیا را به عنوان مؤسس خود پذیرفته است - چگونه به خود اجازه میدهد در دولت انقلاب اسلامی راه یابد و سخنگوی اسلام و مسلمین یا معاون نخست وزیری شود كه ریش سفید مبارزان مسلمان است و همه عمر در انجمنهای اسلامی كار كرده است؟! آیا رفتن كسی مثل امیرانتظام به درون چنین دولتی یك رخنه نیست؟ امیرانتظام به اعتراف خودش و آقایان بارزگان از سال 33 تا 36 با نهضت مقاومت و در همان حال به اعتراف هر دو نفر با جاسوسان امریكایی مثل كاتم رابطه داشته است و طبعاً ساواك از هر دو رابطه با خبر بوده و میدانسته كه امیرانتظام با رهبری نهضت آزادی هم رابطه دارد و این رابطه از سال 1339 تا 57 ادامه داشته است.
این چه طور با عقل جور در میآید که ساواك بداند كسی از سال 1332 تا 1357 یعنی 25 سال تمام با رهبری نهضت مقاومت و نهضت آزادی ایران رابطه و همكاری داشته و هرگز در صدد دستگیری و مجازات و حبس او برنیاید، حال آنكه همه كسانی را كه در نهضت آزادی عضویت و فعالیت داشتند بدون استثنا دستگیر و زندانی و محكوم كرده است، مگر كسانی كه قول دادند پس از آزادی فعالیت سیاسی نكنند و با همین شرط آزاد شدند. چه طور ممكن است ساواك حتی یك بار به سراغ امیرانتظام نرود؟ آیا به این دلیل نیست كه رابطه امیرانتظام با نهضت مقاومت و نهضت آزادی ایران در خدمت امریكا و ساواك و رژیم شاه بوده است؟»
ارتباطات آمریکایی در نخستوزیری دولت موقت؛
اگر چه مهندس مهدی بازرگان نخستوزیر دولت موقت با حضور در دادگاه عباس امیرانتظام اعلام کرد که تمام روابط معاون نخستوزیر با دیپلماتهای امریکایی تحت نظر و با مسئولیت او بوده است، اما انتشار برخی از اسناد لانه جاسوسی در دادگاه امیرانتظام که ناظر به نحوه تعامل او با امریکاییها بود، نشان میداد که مهدی بازرگان فقط میخواسته با شهادتی کلی به دوست قدیمیاش ادای دین کند.
«تام اهرن با نام مستعار «دونالد ماسی پكویین» رئیس ایستگاه سیا در تهران در بازجوییهایش توسط دانشجویان پیرو خط امام که بخشهایی از آن در دادگاه امیرانتظام پخش شد، در مورد رمز «اس. دی. پلاد» میگوید: او همان آقای امیرانتظام است كه با جرج سیك در ارتباط بود. او یكی از مقامات رسمی دولت بازرگان است كه دو جلسه توجیهی اطلاعاتی در مورد مقامات ارشد دولت بازرگان با افسران سازمان «سیا» ترتیب داد. او و مقامات توجیهشونده میدانستند كه افسران توجیهكننده از افسران سیا هستند».
در مقابل این اطلاعاتی که امیر انتظام در اختیار امریکا قرار می دهد، سفارت آمریکا هم میکوشد اطلاعاتی را در باره دخالتهای لیبی در امور ایران به امیرانتظام بدهد تا گروه نهضت آزادی بتواند سرسختترین مخالفانش یعنی شهید محمد منتظری و تیمش را از گردونه خارج کند. دقت در اطلاعاتی که امریکا به امیرانتظام میدهد نشان میدهد که این مبادله اطلاعات که به گفته مهندس مهدی بازرگان تقاطع نام داشته و با اطلاع او بوده، مصرف داخلی داشته و برای سرکوب مخافان داخلی به کار میرفته است. یکی از این گزارشها به این شرح است:
«تاریخ 3 ژوئن 1979، 13/3/57
سری
تهران از سفارت آمریكا در تری پلی لیبی به وزیر امور خارجه آمریكا واشنگتن دی سی
موضوع: دریافت اطلاعات در باره فعالیتهای خرابكارانه لیبی، دریافت نسخهای از هر گونه گزارشی در باره فعالیتهای خرابكارانه لیبی در ایران كه برای ارائه به انتظام تهیه شده، موجب تشكر و قدردانی خواهد بود. از آنجا كه به نظر میرسد مسئله لیبی احتمالاً در مذاكراتی كه در تهران با انتظام در پیش است مطرح خواهد شد، دریافت نظریات معاون نخستوزیر دی، ای، پی، پی، آردپیوتی پرایم مینیستر در مورد مسافرت جلود به ایران و توضیحات لیبی در مورد وضعیت امام موسی صدر مورد امتنان و سپاس خواهد بود.
لوتر».
این ارتباطات تا جایی ادامه داشتند که پس از آن که سفر امیرانتظام به سوئد قطعی شد، او در دیداری با استمپل، رابط سفارت امریکا به ارائه راهکار به این مقام امریکایی برای دیدار با امام خمینی و یا مهدی بازرگان پرداخت و حتی در اقدامی مغایر با شئون دیپلماتیک پیشنهاد داد که رمزی کلارک، دادستان سابق امریکا و یا ریچارد کاتم، سفیر بعدی امریکا در تهران شوند.
مشروح این گزارش به نقل از اسناد لانه جاسوسی به این شرح است:
«در 5 اگوست استمپل مقام سرویس خارجی برای گفتگو و تبادل اطلاعات با امیرانتظام به سوی سوئد پرواز و 5/4 ساعت با امیرانتظام گفتگو كرد. مهمترین رئوس این گفتگو به این شرح بود: عادی كردن روابط با آمریكا باید آهسته پیش برود تا سوءظن افرادی را كه با این مسئله مخالفند برنیانگیزد. هر 15 روز تا 20 روز یك بار برای حفظ روابط با نخستوزیر تماس گرفته شود. ملاقات با آیتالله خمینی خیلی زود است. امیرانتظام نیز از استمپل میخواهد كه «كاتم» و یا «رمزی كلارك» به عنوان سفیر آمریكا در ایران معرفی شوند.
چند مسئله هست كه آمریكا برای اثبات صمیمیت خود با ایران باید آنها را اجرا كند. تهیه اطلاعات در مورد هر نوع تهدید داخلی كه با كمك نیروهای خارجی علیه ایران اجرا خواهد شد. حداكثر كمك در مورد صدور لوازم یدكی ارتش ایران، لغو مبلغ 3/1 میلیارد تومان در مورد دیركرد وامهای دریافتی ایران از آمریكا كمك برای تهیه لوازم اولیه صنایع ایران و باز شدن دفتر صدور ویزا در تهران، زیرا او معتقد بود كه در شرایط فعلی افراد زیادی میخواهند به آمریكا بروند. امیرانتظام میگفت سفارت سوئد را به این خاطر قبول كرده است كه هیچ مسئله دست و پاگیری بین ایران و سوئد وجود ندارد. امیرانتظام از نفوذ مذهب در سیاست نگران بود. او به آمریكا خاطرنشان كرد كه در انتخابات مجلس شورای اسلامی بیش از نیمی از كرسیها توسط روحانیون اشغال خواهد شد و دولت آمریكا مجبور است حداقل به مدت 4 سال با این قشر درگیری داشته باشد».
لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/289677
لینک کوتاه کپی شد