يكشنبه 22 بهمن 1402 17:39 ساعت
شناسه خبر : 375189
ربیعی در این فیلم توانسته صحنههای دردناک زلزله بم را برای مخاطبی که آن فجایع را از نزدیک ندیده است، ملموس سازد و ۱۸ ساعت آخرالزمانی بم را لحظهبهلحظه تا پایان جابهجایی مجروحان روایت کند. اما زبان فیلم برای شناساندن چهره قهرمان این عملیات بزرگ یعنی احمد کاظمی الکن است.
گروه فرهنگ-رجانیوز: امیرعباس ربیعی در سومین فیلم خود، با پرداختن به ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله بم، سعی در شناساندن شهید حاج احمد کاظمی به مخاطب خود دارد که البته نمیتوان گفت که او به این هدف دستیافته است.
به گزارش رجانیوز؛ پرداختن به دنیای آخرالزمان یکی از سوژههای جذاب در سینمای هالیوود است. زلزله، سونامی، آتشفشانها رخ میدهند؛ فجایعی رقم میزنند و قهرمانی از دل قصه بیرون میآید و بشریت را نجات میدهد.
ساعت ۵:۲۶ بامداد روز جمعه ۵ دی ۱۳۸۲ اما یکی از این زلزلههای آخرالزمانی در شهر بم رخ داد و تلفاتی قریب ۲۶۲۷۱ کشته، ۳۰ هزار مجروح و بیش از دههزار نفر بیخانمان بهجای گذاشت.
امیرعباس ربیعی پس از ساخت فیلمهای «ضد» و «لباسشخصی»، در سومین تجربه خود برشی از زلزله دردناک بم را انتخاب کرد. ربیعی علاقه زیادی به تاریخ سیاسی معاصر دارد و خودش میگوید: «به دلیل زیست، پژوهشها، افکار و دغدغههایم بیشتر سینمای سیاسی و تاریخ معاصر را پیگیری میکنم و به این ژانر علاقه دارم. طبیعی است حتی اگر یک مسئله اجتماعی را پیگیری کنم، رگههای سیاسی آن را هم دنبال میکنم.»
شاید برای همین است که وقتی به سراغ یک موضوع اجتماعی میرود باز هم نگاه سیاسیاش به دنبال او میآید و زلزله بم را با احمد کاظمی روایت میکند.
شهید احمد کاظمی فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه پاسداران یکی از اولین کسانی بود که خودش را برای کمک به زلزلهزدگان شهر بم به آنجا رساند. او از طرف کسی مأمور نبود؛ بلکه خودش با اقدامی انقلابی به این کار پرداخت.
او با آمادهسازی فرودگاه بم، ناوگان نیروی هوایی سپاه را برای نجات زلزلهزدگان بم، بسیج کرد. بهگونهای که هر ۱۳ دقیقه یک هواپیما و یک هلیکوپتر پرواز میکرد و در مجموع ۳۰ هزار مجروح با این ناوگان جابهجا شدند.
ربیعی در این فیلم توانسته صحنههای دردناک زلزله بم را برای مخاطبی که آن فجایع را از نزدیک ندیده است، ملموس سازد و ۱۸ ساعت آخرالزمانی بم را لحظهبهلحظه تا پایان جابهجایی مجروحان روایت کند. اما زبان فیلم برای شناساندن چهره قهرمان این عملیات بزرگ یعنی احمد کاظمی الکن است.
از ابتدا تا انتهای فیلم، ربیعی تلاش دارد تا با دیالوگهای پرتکرار نشان دهد که کاظمی پیش از هر دستوری، آتشبهاختیار به کمک مردم آمده؛ اما دولت نهتنها کمکی نمیکند؛ بلکه سنگ هم پیش پایش میاندازد. روایتها و خاطرات از زلزله بم این موضوع را تصدیق میکند؛ اما تفاوت هنرمند با بیانیه نویس در همینجاست. هنرمند آنچه واقعی است را با ترفندهای زیباییشناسانه «نشان» میدهد، نه اینکه مدام به زبان آورد و این گل درشت بودن پیامهای سیاسی، نهتنها مخاطب خاکستری را بلکه مخاطب همسو را نیز خسته و دلزده میکند.
گریم حاج احمد کاظمی کامل و درست نیست و چهرهی شاداب حاج احد را نمیتوان در چهره تینو صالحی متصور شد. اگرچه تینو صالحی تلاش بسیاری میکند و از قضا در طول فیلم هم مدام بهتر و به حاج احمد نزدیکتر میشود، امّا روایت و قصه بهگونهای نیست که بتواند حاج احمد را بهخوبی به تصویر بکشد.
اما ساره رشیدی شاید در اولین نقش جدیاش صاحب سیمرغ بلورین شود. او بهخوبی توانسته است در نقش یک مادر و پزشک، حس و حال ساعات اولیه زلزله را به مخاطب انتقال دهد.
در مجموع «احمد» موضوع بکری دارد و تلاش کرد تا یکی از فرماندهان بنام دفاع مقدس را نه در پشت خاکریزهای جنگ که در فرودگاه یک شهر زلزلهزده نمایش دهد و این برش هوشمندانه از زندگی شهید حاج احمد کاظمی، هرچند توانست فاجعه عظیم بم را بهخوبی به مخاطب نشان دهد اما نتوانست از پس بار بزرگ شناساندن چهره حاج احمد بربیاید.
انتهای پیام/
لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/375189
لینک کوتاه کپی شد