سه شنبه 20 مهر 1400 15:58 ساعت
شناسه خبر : 351611
سید محمد برقعی
میراث نفرت
محمد حسین مهدویان در گفتگو با روزنامه سازندگی و فیلمو به تفضیل پیرامون انتقاداتی که در این سالها از وی شده، مطالبی را مطرح کرده است.
مهدویان در مصاحبه با سازندگی پیرامون تشبیه وی به مخملباف گفته: شبيهسازی مثلا به آقای مخملباف و یا آقاي حاتميكيا، واقعا خيلي بامزه است. مثلاً اينور حزباللهيها دارند شبيهسازی میكنند كه بگويند اين مثل مخملباف است، آن طرف هم روشنفکرها و اپوزيسيون ميگويند ببين اين حاتمی كيا نسل جديد است.
وی ادامه داده: اين شبيهسازی مثلا به آقای مخملباف و یا آقاي حاتميكيا، واقعا خيلي بامزه است و مهم این است که هر دوی اینها فيلم سازهای مهمی هستند.
وی همچنین گفته: اين بزرگترين ظلمي است كه در سينماي ما دارد مي شود و اين فضا را مشت محدودي از آدمها ايجاد مي كنند. مردمی كه فيلمهاي ما كارگردانها را مي بينند، اصلا نمي دانند كه ما اين را ساختيم. «زخم کاری» سريال جواد عزتي است، «ماجراي نيمروز» جواد عزتي و هادي حجازيفر است،
.
مهدویان افزوده: وقتي ميگوييم مخملباف، منظورمان از اينكه مثل مخملباف شده، چيست؟ اگر من فيلمساز خوبي مثل آقای مخملباف يا آقاي حاتميكيا شده باشم و فيلمهاي من شما را به ياد فيلمهاي خوب آنها بيندازد؛ مگر اين فحش است؟ اما واقعيت اين است كه من هيچ كدامِ اينها نيستم، چون من اصلا به آن نسل متعلق نيستم.
وی ادامه داده: اصلا اين دعوا، دعواي نسل ديگری است كه به ما ارث رسيده. چرا ما بايد ميراث نفرت اينها را به دوش بكشيم؟ بله، ما هموطن هستيم، همزبانيم. اما دوران ديگري را تجربه كرده ايم؛ ما تجربههاي جديدتري داريم.
محمد حسین مهدویان در بخشی از گفتگوی خود میگوید ما وارث دعوای بین حاتمیکیا و مخملباف -بخوانید جریان روشنفکری و حزباللهی- نیستیم و آن دعوا را میراث نفرت نامیده است. در رابطه با این گفته، نیازی نیست که جای دوری برویم. نگاهی به رفتارهایی که به صورت عیان و پنهان روشنفکران سینمای ایران با محمد حسین مهدویان کردند، روشن میکند که توانمندی جریان روشنفکری برای تاختن و به انزوا کشاندن دیگران تا چه اندازه بالاست و این قشر همانگونه که در دوران سید مرتضی آوینی و حاتمیکیا سپر نینداخته و مخلصانه بر علیه جریان انقلابی عملکردهاند، همکنون هم در میدان حاضرند.
حتی بخشی از دنیای امروز مهدویان را میتوان نتیجه فضایی دانست که بر علیه او در دوران درخشش ایجاد کردند.
بیتوجهی به ماجرای نیم روز تحت تاثیر لابیهای سنگین جریان روشنفکری و داوران دو تابعیتی جشنواره فجر و از طرف دیگر فضای سنگینی که امثال جعفر پناهی و باران کوثری بر علیه مهدویان ایجاد کردند، تنها نمونههایی از فشاری است که مهدویان در این سالها به دلیل گرایشات انقلابی تحمل کرده، لیکن هر عقل سالمی در میابد که عاقبت تاختن بر منافقین و ستایش سرداران رشید اسلام جز انزوا نیست و بهتر است که در جریان آب شنا کرد.
سادهنگریست اگر مشکل در حد دو کارگردان نازل شود و این گونه مطرح شود که دوره آنها تمام شده پس منازعه روشنفکران و جریان انقلابی هم تمام شده است.
مگر جز این است که هر سال بر خیل آثاری مانند درخونگاه، یک خانواده محترم، عصبانی نیستم، خانه پدری، قصیده گاو سفید، سام و نرگس، لانتوری، شیطان وجود ندارد، جاندار و... که علنا یا در لفافه به مذهب و انقلاب توهین میکنند، افزوده میشود؟ و آیا این همه رویارویی رسانههای روشنفکری که تا مغز و استخوان سینمای ایران نفوذ کردهاند، وهم و خیالات است؟
مهدویان در ادامه این مصاحبه، دنیای خود را در گذار از دوقطبی ها و در راه رسیدن به یک انسجام ملی ترسیم میکند. گسیختگی در جامعه کنونی، حکایت دقیقی است که مهدویان آنرا به خوبی عنوان میکند، اما مسئله آن است که چگونه این سخن را از وی قبول کنیم؟ کارنامه کارگردانی که نخ تسبیح آثار ابتدایی او ملیگرایی بود و لاتاری قله تمایلات ناسیونالیستی او بوده است با زخم کاری، شیشلیک و درخت گردوی بسته شده. آثاری که با هیچ متر و معیاری نمیتواند ملیگرایانه باشد، حتی به راحتی از آنها میتوان برداشتهای ضد ملیکرد.
لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/351611
لینک کوتاه کپی شد