
بازخوانی نظر امامین انقلاب درباره بازرگان/ امام خمینی: لیبرالها از اول هم با انقلاب نبودند/ مقام معظم رهبری: بازرگان خسرالدنیا و الآخره است
گروه تاریخ-رجانیوز: مرداد ماه سال جاری بود که حجت نظری در حساب توییتری خود، از تصویب نامگذاری خیابانی به نام مهندس بازرگان در شورای شهر خبر داده و نوشت: پس از گذشت دوسال از نامگذاری خیابانی به نام دکتر محمد مصدق، امروز با پیگیری هایی که انجام شد، خیابانی به نام مرحوم مهندس مهدی بازرگان در صحن شورای شهر تهران به تصویب رسید.
به گزارش رجانیوز، پس از اعلام این خبر، روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب نیز به خط شده، در وصف خدمات مرحوم بازرگان قلم فرسایی و از تصمیم شورای شهر تهران تقدیر کردند.
روزنامه آرمان ملی در گزارشی تحت عنوان «خیابان مهندس بازرگان به یاد مصلح روشنفکر» نوشت: بازرگان الگویی برای تمام اعصار است و قابل انکار نیست؛ فعالیتهای دینی بازرگان مقدم بر فعالیتهای سیاسی او بود. اعضای شورای شهر تهران معتقدند که نام بازرگان با توجه به خدمات زیادی که در عرصههای مختلف برای کشور داشت باید پررنگتر از همیشه باقی بماند تا با عبور از این خیابان تصویری از الگوی تعهد، میهندوستی، اصلاحات برای آبادانی کشور، قدرت برای خدمت و... در اذهان شکل بگیرد.
آفتاب یزد در مطلبی با تیتر «مهندس بازرگان و اعظم طالقانی صاحب خیابان شدند»، از قول محمدجواد حقشناس عضو شورای شهر تهران، نوشت: «در تهران میدان و خیابانی به نام شهید حسین فاطمی نامگذاری شده و خیابانی به نام نواب صفوی، نمیشود گفت چون فدائیان اسلام با فاطمی زاویه داشتهاند پس یا باید نام نواب صفوی بر خیابانی نقش ببندد یا فاطمی! بالاخره این گونه شخصیتها که چندبعدی نیز به شمار میآیند، موافقان و منتقدان و حتی مخالفانی دارند، این وظیفه ی شورای شهر است که استانداردهای لازم را رعایت کند نه توجه یک جانبه به خواست و میل و اراده یک جناح سیاسی.»
روزنامه اعتماد نیز از آفتاب و آرمان ملی عقب نمانده و در یادداشتی تحت عنوان «تهران هم مصدق دارد و هم بازرگان»، در توجیه تصمیم شورای شهر تهران به پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی فوت مهندس بازرگان اشاره کرده و نوشت: اين نامگذاري هم مخالفان سرسختي داشت. اين درحالي كه بود كه در زمان درگذشت مهندس بازرگاني، مقام رهبري در پيامي درگذشت او را تسليت گفتند.
*مخالفت فرمانداری با مصوبه شورای شهر*
یک ماه پس از تصمیم شورای شهر، بالاخره هفته گذشته فرمانداری تهران آب پاکی روی دست اصلاحطلبان و حامیان بازرگان ریخته و با نامگذاری خیابانی به نام مرحوم بازرگان، مخالفت کرد.
مخالفت فرمانداری با مصوبه شورای شهر تهران، عصبانیت و واکنش اعضای شورا و دیگر اصلاحطلبان را در پی داشت. حقشناس رئیس کمیته نامگذاری شورای شهر با اعلام اینکه بازرگان اولین نخست وزیر منتخب امام خمینی (ره) بوده و حتی رهبری به ارتحال وی پیام تسلیت فرستادند، از تصمیم فرمانداری انتقاد کرده و گفت: در 20 سال گذشته همه مصوبات نامگذاری تنها جهت اطلاع برای فرمانداری ارسال میشد و در این مدت نیز هیات تطبیق اعتراضی نداشته، اما حالا ورود محتوایی به تصمیمات شورا میکند که این از نوبرانههای این دوره مدیریت شهری است.
شهربانو امانی دیگر عضو شورای شهر نیز در اظهاراتی گفت: بازرگان فرزند هزینهداده این کشور است و متعلق به همه است و جالب است که فرماندار در نامهاش نوشته که کسی بازرگان را نمیشناسد در حالی که وای بر کسانی که بازرگان را نمیشناسند. 30 سال دیر به فکر پاسخگویی به افکار عمومی شدیم که خواهان نامگذاری خیابانی به نام بازرگان بودند و جالب است که بعد از مرگ هم برخیها آنها را تحمل نمیکنند.
در ادامه این اظهار نظرها، علی مطهری که گویا اظهارات سطحی و عوامانه برای او، تبدیل به یک رویه شده و اگر درباره هر موضوعی، ولو اینکه دربارهاش اطلاعاتی نداشته باشد، اظهار نظر نکند، آرامش پیدا نمیکند، در یادداشتی برای روزنامه اعتماد، مخالفت با تغییر نام خیابان سازمان آب به بازرگان را جفا به بازرگان دانست.
در یادداشت مطهری آمده است: در خبرها آمده بود كه هيات تطبيق فرمانداري تهران با پيشنهاد نامگذاري يكي از خيابانهاي تهران به نام «مهندس بازرگان» از طرف شوراي شهر تهران مخالفت كرده و ايشان را در رديف شخصيتهاي انقلاب نپذيرفته است. البته مايه تاسف شد، بيشتر از آن جهت كه چرا برخي مراجع تصميمگيري در كشور درباره موضوعات مربوط به خود كماطلاع يا دچار جمود فكري هستند.
علی مطهری در ادامه یادداشتش با انقلابی خواندن بازرگان و در سرپوش گذاشتن بر فاصله بازرگان با انقلاب اسلامی نوشته است: اينكه فردي در موضوعي، نظري غير از نظر رسمي نظام داشته باشد دليل بر انقلابي نبودن او و پياده كردن وي از قطار انقلاب نيست. با اين روش، در نهايت چند نفر بيشتر در دايره انقلاب باقي نميمانند. مثلا مهندس بازرگان با تسخير سفارت امريكا مخالف بود؛ عقيدهاي كه امروز بسياري از انقلابيون حتي برخي تسخيركنندگان دارند. يا او با ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر مخالف بود، باز عقيدهاي كه امروز بسياري از افراد دوستدار انقلاب ابراز ميكنند. اينها دليل نميشود كه ما افراد را غيرانقلابي بدانيم و با نامگذاري يك خيابان به نام مهندس بازرگان با آن سابقه درخشان در نهضت اسلامي مخالفت كنيم.
البته این اولین باری نیست که مطهری چنین اظهارات عوامانهای ارائه میدهد و همانطور که در بالا آمد، اظهار فضل احساسی و سطحی از سوی او، تبدیل به رویه شده است. علی مطهری در بهمن ماه سال 97 نیز در برنامه رو در رو، در رابطه با نامههای امام خمینی درباره نهضت آزادی و مرحوم منتظری اعلام کرد که این نامه ها منسوب به امام نیست. اظهاراتی که کذب بودنش همان ایام و از سوی بیت امام خمینی(ره) به اثبات رسید.
*نسبت بازرگان با انقلاب اسلامی چیست؟*
اکنون که نظرات و دلایل اصلاحطلبان برای دفاع از مهندس بازرگان و نامگذاری خیابانی به نام او را مرور کردیم، خالی از فایده نیست که نگاهی هم به روایتی که تاریخ از بازرگان و عملکردش ارائه میدهد داشته باشیم تا ببینیم آیا بازرگان آنطور که اصلاحطلبان میگویند انقلابی و سزاوار نامگذاری یک خیابان به نام وی بوده است؟
از آنجایی که اعضای شورای شهر و علی مطهری در توجیه نامگذاری خیابانی به نام مرحوم بازرگان، صرفاً به انتخاب او از سوی امام بهعنوان رئیس دولت موقت و پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی درگذشت بازرگان اشاره کردند، ما نیز به بازخوانی نظرات امام خمینی و حضرت آیتالله خامنهای درباره بازرگان اکتفا میکنیم.
نظر امام خمینی درباره مرحوم بازرگان و نهضت آزادی
اصلاحطلبانی که در توجیه نامگذاری یک خیابان به نام مهندس بازرگان او را مورد تأیید امام خمینی میدانند، احتمالاً مطلع نیستند که بنیان گذار انقلاب اسلامی در نامهای که فروردین ماه سال 68 خطاب به مرحوم منتظری نوشتند، درباره انتخاب بازرگان بهعنوان رئیس دولت موقت اعلام کردند: والله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم.»
حضرت امام(ره) در منشور روحانیت نیز درباره بازرگان و انتخاب او بهعنوان رئیس دولت موقت گفتند: من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعضی از تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی رود. گرچه در آن موقع هم من شخصا مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تایید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمام اصولش و حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمی کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تاسفی نمی خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروه ها و لیبرال ها میخوریم.
قبل تر از اینها، امام خمینی(ره) در بهمن ماه سال 66 و خطاب به حجتالاسلام محتشمیپور، نظر خود درباره مرحوم بازرگان و نهضت آزادی را اینطور بیان میکنند: در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است، و در اینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید امریکای جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد میدانند. و این از اشتباهات آنها است.
در هر صورت، به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.
نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردهاند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذبالله - تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است. نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.
حضرت آیتالله خامنهای: بازرگان خسرالدنیا و الآخره است
رهبر انقلاب اسلامی طی یک سخنرانی در جمع مردم مشهد(سال 1359) درباره دولت موقت به ریاست مرحوم بازرگان میفرمایند: از روز اول، یکی از مسائلی که برای ما مطرح بود، نحوه برخورد با آقای بازرگان بود و ما ۹ ماه تمام یعنی در طول دولت موقت، دهانمان را بستیم و سخنی نگفتیم... این بار اولی است که من حقایق را افشاء می کنم. ما می گفتیم وزرا باید افرادی باشند صددرصد انقلابی... ضد امپریالیست باشند و هم مسلمان و عمیقا معتقد به اسلام باشند... ما می گفتیم مثلا فلان وزیر را قبول نداریم و مواجه می شدیم با یک پاسخ که پیوسته با آن رو به رو بودیم و آن این بود که رئیس دولت موقت [مهندس بازرگان] به ما می گفت اگر این ها را شما قبول نکنید، من ناچارم استعفاء بدهم. حالاشما ببینید وضعیت ما را در مقابل تهدید به استعفاء از طرف رئیس دولت موقت؛ آن هم بیست روز پس از تشکیل دولت.
در سال 1372، مهندس بازرگان در اظهاراتی تکراری، طی مصاحبهای با مجله کیان، مردم ایران را بخاطر استقرار جمهوری اسلامی، خسرالدنیا و الآخره معرفی کرده و گفت: ملت ایران و بسیاری از مسلمانان جهان حالت خسرالدنیا و الآخره را پیدا کردند؛ هم گرفتار رنج های شدید دنیا از جهات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و نظامی هستند و هم ایمان محکم به خدا و آخرت و امید نجات و سعادت ابدی را از دست دادهاند.
حضرت آیتالله خامنهای نیز در واکنش به این اظهارات بازرگان، خود او را خسرالدنیا والاخره خوانده و گفتند: «هدف تهاجم فرهنگی دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند. از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه نا امید سازد. آن آقایی که خودش به حسب آنچه که ما میبینیم خسرالدنیا و الآخره است، بر میدارد مینویسد که ملت ایران خسرالدنیا و الآخره شدند. چرا؟ چون با آمریکا جنگیدند؛ مقصودش این است! این، خسرالدنیا و الآخره بودن است؟ ملت ایران که توانست خود را از ذلت وابستگی نجات دهد، توانست خود را از ذلت و ننگ ارتباط و اتصال با رژیم منحوس دست نشانده فاسد پهلوی و ارتباط با آمریکا نجات دهد و اینطور شجاعت و شهامت و سربلندی در دنیا از خود به نمایش بگذارد و در جاده آزادگی گام نهد، خسرالدنیا و الآخره است؟ این جوانان ما، این خانواده های مومن ما، این زن و مرد دلباخته دین و عاشق راه خدا، خسرالدنیا و الآخره اند؟ خودشان خسرالدنیا و الآخره هستند! کسی که این را می گوید [مهندس بازرگان] حقیقتا خسرالدنیا و الآخره است. نه دنیا دارند، نه آخرت. دنیا شان، دنیای نکبت، آخرتشان هم بلاشک، قهر و عذاب الهی است.»
رهبر انقلاب اسلامی شش سال پس از فوت مرحوم بازرگان، در خطبه های نماز جمعه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۷۹ نیز درباره عملکرد بازرگان و نهضت آزادی گفتند: «یک عده از اول انقلاب، بلکه پیش از انقلاب، نشان دادند که به اداره ی کشور بر طبق احکام اسلام از بن دندان عقیده ای ندارند. آن ها اسم اسلام را می خواهند و اسم اسلام را دوست می دارند. دشمن اسلام به آن معنا هم نیستند؛ اما مطلقا اعتقادی به فقه اسلامی، به احکام اسلامی و به حاکمیت اسلامی ندارند، معتقد به همان روش های فردی اند. اوایل انقلاب هم یک عده از همین ها توانستند امور را قبضه کنند و در دست بگیرند. اگر امام به داد این انقلاب نمی رسید، همین آقایان انقلاب و کشور را به دامن آمریکا برمی گرداندند. این ها هم دم از اصلاح می زنند. گاهی دم از اسلام می زنند، اما در کنار کسانی قرار میگیرند که شعار ضدیت با حکومت اسلامی، شعار سکولاریزم و حکومت منهای دین و حکومت غیر دینی و حکومت ضد دینی و لاییسم را می دهند! پیداست که این ها نفوذی اند، این ها جزو آن دستهای نیستند که ارزش ها را قبول دارند و معتقد به تحولند، نه، این ها نفوذی اند، این ها بیگانه و غریبه اند.»
حالا بهتر میتوان درباره انقلابی بودن یا نبودن بازرگان صحبت کرد و درباره سزاوار بودن بازرگان برای نامگذاری یک خیابان در جمهوری اسلامی به نام او سخن گفت. علی مطهری اگر اندک اطلاعی از تاریخ انقلاب داشت، اکنون بجای آنکه یادداشتی با عنوان «جفا به بازرگان» بنویسد، از جفا و خیانتهایی که بازرگان در حق انقلاب و جمهوری اسلامی روا داشت، مینوشت.
