سیاسیها هم عاقبت بخیر میشوند
محمد فخرا، فعال رسانهای در یادداشتی با عنوان «سیاسیها هم عاقبت بخیر میشوند» نوشت: حتی بادیگارد هم دلش نمیخواست میان سیاسیها شهید شود. رفت و به یک جوان دانشمند دل بست که اخلاص عمل داشت و اتفاقا باب شهادت هم برایش باز بود. حق هم داشت؛ مگر میان شهدای انقلاب چند قاب عکس سهم سیاسیها شده. اصلا چند سال شده که دیگر از دفتر وزیر و وکیل و نماینده جسم بیجانی بیرون کشیده نمیشود. یکبار حتی مسلحین با چند خشاب و گلنگدنهای کشیده شده به پشت درب ساختمان سیاسیها رسیدند اما مسیر را گم کردند. درب شهادت که به این سادگیها باز نمیشود. بیچارهها هزاران بار این صحنه را تمرین کرده بودند و با آرامش خیال در راهروهای مجلس پیادهروی میکردند اما درب دیگری را باز کردند و حتی یک گلوله هم نصیب سیاسیها نشد.
درب سالن مجلس به ظاهر باز بود اما قفل دیگری مانع شد. همان قفلی که برای فخریزاده و احمدی روشنها مانع نشد. برای حاجی رحیمی و زاهدی و جلادتیها مانع نشد. اوایل انقلاب برای دوجین سیاستمدار جمهوری اسلامی مانع نمیشد. گویی همان جملهی معروف و پرتکرار که پدرمادرها به فرزندانشان برای منصرف کردن از انتخاب رشتهی علوم سیاسی میگویند حالا نزدیک به واقعیت شده؛ سیاست عاقبت بخیری ندارد.
آن مرد خستگیناپذیر اما چینش قابها را عوض کرد. قاب عکسهایی که جز مصرف چند میخ و جلوه دادن به منظرهی اتاق کاربرد مهمتری هم دارد. مگر چند دیالمه و آیت داشتیم که در شهر بدنبال سی نفر شبیه به آنان بگردیم. چند رجایی و باهنر داشتیم که حسرت آمدن کسی شبیه به آنان را تخیل کنیم. هیچ کدام قدیس نبودند و بعدیها هم نیستند اما صفاتی داشتند که در خیالپردازیهایمان خوب است کسی نزدیک به آنان را در قامت مسئولیت تصور کنیم. به راستهی سیاسیها هم صفایی داده شد و چند صفت اضافه. حالا در خیالپردازیهایمان آنکه رجاییگونه ساده زیست و همچون دیالمه عمیق و آیت منشانه نترس و رئیسی مسلکانه اهل خدمت باشد را تصور میکنیم. کار برای نفرات بعدی سخت شد و امید ما بیشتر. دیگر وقتش بود که صفا به راستهی سیاسیها هم برسد.
انتهای پیام/