جمعه 21 فروردين 1394 17:34 ساعت
شناسه خبر : 207482
خاطرات روزنامهنگار عرب از سفر به فلسطین اشغالی/13
سفیر مبارک در غزه: آزادی کامل فلسطین که خیلی وقت است حرف بهدردنخوری شده!/وقتی اسرائیل برای واردات سیگار هم کارشکنی میکند!
وقت جلسهی سفیر با رئیسجمهور عرفات میرسد و همینطور وقت رفتن ما برای شام. در مسیر به سمت هتل امید که میروم هنوز این سؤال جلوی چشمم ایستاده است: آیا اسرائیل صلح میخواهد؟ بله، ولی فقط برای خودش. و این چیزی است که تا روز قیامت هم ابدا محقق نخواهد شد. و مشکل در همینجاست.
گروه بینالملل رجانیوز: آنچه میخوانیم، ترجمه کتاب «اسرائیلی که من دیدم» نوشته عاطف حزّین است. این نویسنده مصری در اواخر دهه ۹۰ میلادی سفری به سرزمین ها اشغالی داشته و خاطراتش را از این سفر به شکل کتاب منتشر کرده است.
به گزارش رجانيوز، در هفت قسمت قبلی این خاطرات، چگونگی مأموریت یافتن حزّین برای این سفر و همچنین برخی خاطرات او از کودکی اش و آوارگی در جنگ ۱۹۶۷ مصر و اسرائیل و بازجویی طولانی و عجیب از وی توسط اسرائیلی ها در فرودگاه قاهره و نحوه رسیدنش از فرودگاه تا هتل همراه با راننده ی یهودی و جریاناتی که همزمان با رسیدن او به تل آویو در اسرائیل رخ داده بود را خواندیم. همچنین جریان برخوردش با مأمورین سفارت مصر در تل آویو و تحلیل های خبری رسانه های اسرائیل از جریانات وقت را هم دیدیم. همچنین دیدیم که نویسنده در مصاحبه با محمد بسیونی (سفیر مصر در تل آویو) با حمایت حیرتانگیز او از صهیونیستها و مواجه شده و از زبان او شنید که راه رسیدن به صلح، نابودی حماس به دست حکومت خودگردان است! در قسمت پیش هم ماجرای رفتن نویسنده به گذراه ایرز در مرز غزه و مواجه شدنش با قوانین سختگیرانه را خواندیم که موجب بازگشت اجباری او به قدس و تهیه جواز عبور خبرنگاری و موفقیت نهاییاش در ورد به غزه را خواندیم. نویسنده پس از ورود به غزه به هتل امید نقل مکان کرده و در آنجا با صاحب هتل و یک جوان مبارز فلسطینی همصحبت شد و همچنین به دیدار رئیس پلیس حکومت خودگردان رفته و دربارهی وضعیت کلی فلسطین و اتهامات سنگین وی به حماس گفتگو کرد. همچنین خواندیم که نویسنده به دیدار دکتر حیدرعبدالشافی (رئیس هیئت مذاکرهکنندهی فلسطینی در مذاکرات واشنگتن با اسرائیلیها) که از منتقدان جدی توافق اسلو به حساب میآمد رفته و نظرات او را جویا شد و دلایل طرفداران صلح با اسرائیل (خصوصا آن دستهای که کاملا نیز «واداده» محسوب نمیشدند) را خواندیم. در قسمت گذشته نیز ذکر شد که نویسنده به دیدار سفیر مصر در غزه (محمود کریم) رفته و با او وارد گفتگو شد و تحلیلهای او از روند قضایا نیز تا نیمه ذکر گردید. ادامهی گفتکوی وی با محمود کریم را (به عنوان قسمت سیزدهم) تقدیم میکنیم:
پرسیدم: «جناب سفیر، معنی این که شهر [غزه] همچنان محاصره بماند چیست؟ و وقتی که مواد غذاییِ فروخته شده توسط مصر به فلسطینیها تمام شود چه خواهد شد؟»
پاسخ داد: «ببین، هر خانهای در غزه چنین روزهایی را از پیش در نظر میگیرد. ما در مصر ضربالمثلی داریم که میگوید : "چیزهایی سرم آمده که نگو و نپرس". اینها هم این ضربالمثل را دارند منتهی در عمل. این شهر سابقهی یک محاصرهی کامل را دارد که چهل شبانهروز طول کشید، در جریان جنگ خلیج فارس. آن روزها اسرائیل فقط به زنها اجازه میداد دو ساعت قبل از غروب برای خرید از بازار بیرون بیایند. خیلی خلاصه بگویم که در اینجا هر خانه یک صندوق ذخیره برای خودش دارد. البته نمیتوانم بگویم این صندوق ذخیرهشان تا کی کفایت میکند. خودت طبعا صفهای نانوایی را دیدی. میدانستی این شهر در طول تاریخش تا به حال چیزی به اسم صف نانوایی [به دلیل کمبود نان] به خود ندیده بوده؟ میخواهم به همین مناسبت بگویم که مصر چه کاری میتواند برای فلسطینیها بکند. ظرفیت گذرگاه رفح [در مرز غزه مصر] 300 تُن است ولی اسرائیل اجازهی ورود این حجم را نمیدهد؛ دلیل اصلی این کار آن است که فلسطینیها را مجبور کند فقط از اسرائیل خرید کنند. گذرگاه روز 1 ژوئن فقط برای عبور و مرور کالا باز شد و بازرگانان فلسطینی شروع کردند به تهیهی خوار و بار و ارزاق لازم مثل شکر و آرد و روغن و برنج و همچنین مواد شوینده. باورت میشود که باید از مواد شوینده نمونهای به آزمایشگاه مرکزی در اسرائیل فرستاده شود و اگر آن آزمایشاه تأییدیهای بدهد میتوانی آن را داخل بیاوری؟ به این ترتیب فقط یک کارخانهی مصری میتواند تولیداتش را به غزه بفرستد. وقتی مصر در پانزدهم ژوئن هدیهای شامل مواد غذایی و دارو برای فلسطینیها فرستاد من خودم 4 روز تمام در این گذرگاه حضور داشتم. برای اینکه این محمولهها وارد میشد باید داروها در اسرائیل ثبت شده و مجاز میبود. حتی سیگارهای وارادتی هم باید میزان نیکوتینش به اندازهی نیکوتین مرسوم در اسرائیل باشد. همانطور که میبینی اینها یک مانع بزرگ است.»
[محمود کریم، سفیر وقت مصر در غزه]
گفتم: «شما رسانههای مصری را متهم میکنی که آنچه اسرائیل بر سر فلسطینیها میآورد را منتقل نمیکنند. حالا فرض کنیم این رسانهها کاری که باید بکنند را کردند و این مسائل را مخابره کردند، مگر ممکن است چه شود؟ همهی دنیا دارند مجازات دستجمعیای که اسرائیل اینجا به راه انداخته را میبینند، با وجود اینکه کسانی که حوادث اخیر را مرتکب شدند یک گروه خاص بودند [و نه همهی فلسطینیها]، افکار عمومی جهان اشک تمساح اسرائیلیها را باور میکند و نظری به بیچارگی و رنج فلسطینیها نمیاندازد.»
سفیر مصر در غزه پاسخ داد: «دوست عزیز، جهان به دنبال به دست آوردن دوستی و محبت اسرائیل است و این خیلی روشن است. از جمله مستلزمات این به دست آوردن دل اسرائیل این است که کارهایی که میکند را پوشش ندهند، کارهایی که زشتیاش از آنچه حماس کرده کمتر نیست. [اشاره به کشته شدن تعدادی صهیونیست اشغالگر در عملیاتهای شهادتطلبانهی نیروهای حماس.] نمیگوییم چه کسی شروع کرد، چون مشخص است که حماس [!! گفته نمیشود که آغاز اشغالگری با اسرائیل بوده است.] ولی حماس چرا این کار را کرده؟ چون توافقنامهای بود که اسرائیل باید آن را اجرا میکرد [توافقنامهی اسلو] ولی تعلل کرد. مثلا بیا فقط یک نمونهی خاص را بررسی کنیم (بدون اینکه لازم باشد وارد جزئیات پیچیدهی توافقنامهی فلسطینی اسرائیلی شویم) یعنی ماجرای مردان و زنان در بند [اسیر]. رئیس جمهور مبارک شخصا در این قضیه ورود پیدا کرد و به پرز گفت: «ما به عنوان عرب نمیتوانیم قبول کنیم که دختران و زنان در بازداشت بمانند.» پرز هم در جواب میگوید: «آنها را در روز 28 ژانویه آزاد میکنیم.» ولی پیش از اینکه گوشی صحبت با رئیس جمهور مبارک را بگذارد یک سری فرد دیگر دستگیر شدهاند که از نظر عدد مساوی همینهایی هستند که قول آزادیشان را داده است! ضمن اینکه زنان زندانی سیاسی را آزاد نخواهد کرد بلکه فقط زنان مجرم و خلافکار را آزاد خواهد که اساسا توافقنامه آنها را شامل نمیشده است. این اولا. دوم اینکه اسرائیل مهندس یحیی عیاش [مغز متفکر شهادتطلبان فلسطینی] را ترو کرده و 900 فلسطینی را کشت و این یعنی اینکه هیچ فردی در حماس نمیتواند احساس امنیت کند چون حکومت خودگردان از او حمایت و محافظت نمیکند. عیاش در منطقهی زیر نظر حکومت خودگردان حضور داشت دیگر، مگر غیر از این است؟ چه معنی دارد که اسرائیل وارد شد و او را ترور کند؟ جوابی داری؟ حرف حماس بر این منطق استوار است که "اگر تو نمیتوانی از من محافظت کنی، پس من هم تا وقتی که دست آنها به اینجا میرسد، میروم و در دل خانهشان عملیات انتحاری [استشهادی] میکنم." این تفکر حماس است که وقتی یقین کردند اسرائیل نیروهای دربندش [اسرا] را آزاد نخواهد کرد به آن رسیدند. حماسیها میپرسند: "[طبق اسلو] از کرانهی باختری چه گیر ما [فلسطینی ها] آمد؟ فقط سی درصد. بعد از آنکه مرحلهی نهایی توافق هم اجرا شود این رقم به شصت درصد خواهد رسید. پس در نهایت چهل درصد کماکان در دست اسرائیل خواهد ماند." حتی با این وجود هم حماسیها طبق توافق قاهره (با عرفات) متعهد شدند که در مسیر اجرای توافقنامه [اسلو] مانع ایجاد نکنند. به این حرفشان هم پایبند بودند تا آنکه اسرائیل تحریکشان کرد و عیاش را کشت. پیشتر هم که [کمال] کحیل را کشته بود. به علاوهی خیلی دیگر از عناصرشان در اینجا. دقت کن من آنچه حماس کرده را توجیه نمیکنم ولی دارم توضیح میدهم چطور فکر می کنند.»
[یاسر عرفات و شیخ احمد یاسین]
پرسیدم: «جناب سفیر، من میگویم افکار عمومی اسرائیل الان کاملا مخالف صلح است. درست مثل افکار عمومی فلسطین. هر چند دلیل این مخالفت فرق دارد. دلیل مخالفت آنجا این است که صلح برایشان امنیت نیاورده است و دلیل مخالفت اینجا این است که "حکومت خودگردان" چیزی جز یک جوک بیمزهی بینمک نیست و عملا هنوز تحت اشغال اسرائیلاند. نظرتان چیست؟»
-«با تو موافقم. رادیو بیبیسی امروز بخشهایی از روزنامههای اسرائیل را میخواند که در آن آمده بود مردم [منظور اشغالگران اسرائیلی است] در آنجا وقتی سوارد اتوبوس میشوند احساس امنیت نمیکنند. حتی وقتی رادیو را روشن میکنند هم همینطور چون ممکن است بشنوند یکی از اقوامشان [در عملیات استشهادی] مرده است. این جامعهای است که در نگرانی زندگی میکند و این چیزی است که باید بفهمند. 50 سال در این وضع زندگی کردند و اگر افکارشان همینطور باقی بماند کماکان هم در همین وضع زندگی خواهندکرد و حتی اگر پشت سر هر شهروند فلسطینی هم یک نظامی اسرائیلی بکارند باز خیالشان آسوده نخواهد بود. اینها ابدا نمیتواند خطری که از آن میترسند را دفع کند. فقط یک چیز است که این خطر را رفع خواهد کرد. آن هم اینکه به حرفی که در توافق گفتهاند عمل کنند. اینکه یک راه حل سیاسی راضیکننده به فلسطینیها ارائه کنند، حالا نه اینکه چیزی به روش «از بحر تا نهر» به آنها ببخشند. [اشاره به آزادسازی تمام اراضی فلسطین] این حرف خیلی وقت است که دیگر تمام شده تلقی میشود و اگر امروز این فشارهایی که به جناب یاسر عرفات میآید باعث سقوط او شود چه کسی سود خواهد برد؟ تندروها، یعنی لیکود. در مقابل هم کسانی بر طرف فلسطینی حاکم خواهند شد که عملیات [شهادتطلبانه و اخیر] دیزنگوف را اجرا کردند. به همین دلیل اسرائیل باید بفهمد فشار بر حکومت ملی [خودگردان] فلسطین حد مشخصی دارد چون این حکومت حکومتی اعتدالی است و در مسیر صلح حرکت میکند و دو توافقنامه با شما [صهیونیستها] امضا کرده و آن وقت نتیجه این شده که [اسرائیل] او را در موضع فشار قرار داده است. کمترین [فشاری که بر حکومت خودگردان میآید] این است که مردم چیزی برای خوردن ندارند. پس با این وضع تو[ی صهیونیست] داری وضع را برای راه افتادن انقلاب گرسنگان آماده میکنی. تغییر حکومت خودگردان به نفع هیچ کس (و از همه مهمتر به نفع اسرائیل) نیست. چقدر راحت است که الان باز انتفاضه راه بیفتد چو مردم اوضاع را زیر نظر دارند ولی آمادهی بلند شدناند.»
-جناب سفیر اگر اجازه میدهید برگردیم به موضوع حماس. من تا همین الان هم با وجود چیزهای زیادی که شنیدهام نمیدانم که هدف حماس [از عملیاتهای استشهادی اخیر] تلاش برای فشار وارد کردن به اسرائیل بوده تا تنها با او [حماس] به عنوان جایگزین عرفات مذاکره کند یا اینکه این کارها را به این دلیل میکند که با این صلح به قول خودشان "اسرائیلی" مخالفند. همینطور شنیدهام که آنها دستور و پولشان را از ایران میگیرند. یک نظر دیگر هم هست که میگوید حماس این کارها را به نفع حزب لیکود و به ضرر حزب کار [که طرفدار صلح با عرفات است] میکند! این مجموعا تصویری مبهم است که حکم کردن راجع به امور مهم را تبدیل به کاری سخت کرده که امکان خطا رفتن در آن بیشتر از صحیح قضاوت کردن است.
-برای اینکه با امانتداری در این موضوع صحبت کنیم لازم است همهی اطلاعات بحث پیش رویمان باشد. تو میتوانی از چیزهایی که ذکر کردم خودت استنتاجی داشته باشی ولی تصور من این است که چیزهایی که تو طرح کردی همهاش با هم میتواند صحیح باشد مثلا ممکن است نیروهایی از خارج در این موضوع دخیل باشند، ممکن است پیامی از طرف سوریه که محل استقرار 10 سازمان [مبارز فلسطینی] است وجود داشته باشد [مبنی بر لزوم عملیات ضد اسرائیل]. فلذا همهی چیزهایی که گفتی ممکن است صحیح باشد. ولی اگر بخواهیم آنها را از نظر تاریخی مرتب کنیم، شاید همهی عواملی که ذکر کردی غلط باشد. مثلا مرگ [شهادت] [فتحی] شقاقی و بعد مرگ [شهادت] [یحیی] عیاش و کحیلی و دبابش و بسیاری از نیروهای حماس و جهاد اسلامی که توسط اسرائیل ترور و کشته شدند [پیش از این عملیاتهای استشهادی رخ داد]. حتما خودت چیزهایی که در غزه روی دیوار نوشتهاند را خواندهای. [نیروهای حماس] نوشتهاند به همهی دنیا نشان خواهند داد که برای گرفتن خون عیاش چه خواهند کرد. فلذا آنچه رخ میدهد [عملیاتهای استشهادی] انتقامگیری [خون شهید عیاش] است. باید به آن اضافه کرد که مردم در اینجا حس میکنند هیچ افق سیاسی و اقتصادیای در آینده پیش رو ندارند. در اینجاست که تصویر دیگری از عملیات حماس پیدا میکنی. معنیاش آن است که امور مختلف به شکل بدی با یکدیگر در همآمیخته است. این وضعی است که اسرائیل به تنهایی به وجود آورده و این وضع بر فلسطینیها اثراتی داشته، فلسطینیهایی که صلح میخواهند، بیش از امنیتی که اسرائیلیها میخواهند.
[شهید یحیی عیاش، مغز متفکر عملیاتهای استشهادی حماس]
به سفیر مصر در غزه گفتم: «از خلال پیگیری رادیو و تلویزیون اسرائیل و دیدارهایم در تلآویو و شنیدن صحبتهای وزرای اسرائیلی اینطور به نظرم میرسد که آنها حکومت خودگردان فلسطین را به کوتاهی در انجام نقشش متهم میکنند. این باعث شده به این یقین برسم که نقش مورد انتظار از حکومت خودگردان فلسطین (از نظر اسرائیل) این است که تبدیل شود به شاخهی امنیتی اسرائیل در مناطق خودگردان فلسطین. اگر این شاخه با شدت و قدرت با کسانی که قصد دارند جلوی اسرائیل بایستند برخورد کند، اسرئیل در مقابل جهانیان مدعی خواهد شد که ارتباطی با آنچه در بین خود فلسطینیها میگذرد ندارد و اگر این شاخه از برخورد شدید و سخت امتناع کند، صداهایی در اسرائیل بلند میشود و خواستار قطع آن میشود. این چیزی است که من از مسئولیت اداری و امنیتی حکومت فلسطینی در مناطق خودگردان میفهمم. و این مقدمات نوید بخش برپایی یک دولت مستقل فلسطینی در آینده نیست.»
محمود کردیم پاسخ داد: «خودت را بگذار جای عرفات. فلسطینیها در نقشهی سیاسی یا جغرافیایی وجودی نداشتند. این تهدید وجود داشت که مثل ملت کرد و ملت ارمنی و برخی از دیگر ملتها به چندین بخش پراکنده شده و در چند کشور پخش شوند. الان ارمنیها و اکراد میتوانند برای خودشان درخواست یک کشور داشته باشند؟ طبیعتا نه. فلسطینیها یک سر سوزن با چنین وضعی فاصله داشتند. اولش هم طرح اتحاد کنفدرالی بین فلسین و اردن بود به ین ترتیب که اول وضعیت غزه را روشن کنند. ولی عرفات موفق شد پرچم فلسطین را در فاصلهی ده و پانزده کیلومتری مقر دولت اسرائیل برافرازد. و تصور میکنم فکرش الان این است: "ما به عنوان ملتی که 50 سال در آوارگی به سر برده بود موفق شدیم پرچم فلسطین را اینجا بلند کنیم و اگر نسلهای آینده بخواهند کاری بیش از این بکنند ما جلویشان محدودیتی تعین نمیکنیم" پس عرفات در آروزی برافراشتن پرچم فلسطین بود و وقتی ملت فلسطین به او رأی داد یعنی به روند مسالمتآمیز بله گفت و به حکومت فلسطینی [خودگردان] بله گفت. ولی یک چیز دیگر هم در انتخابات گفته شد و آن هم این بود که «حواستان جمع باشد». این حرف را مردم از طریق دادن بیشترین رأی به دکتر حید عبدالشافی، یعنی برجستهترین مخالف توافقنامهی اسلو، گفتهاند. این تصور من است. اما اگر آنطور که برخیها گفتهاند، حماس میخواهد با اسرائیل گفتگو و مذاکره داشته باشد باید این مسئله از کانال حکومت ملی [خودگردان] فلسطین رخ دهد. و این حقی است که عرفات بر گردن آنها دارد. نباید دو حکومت فلسطینی داشته باشیم. حماس این حق را دارد که خودش را به عنوان جایگزین مطرح کند. ولی آنها نتوانستند موافقت مردم را [در انتخابات] کسب کنند چون حکومت خودگردان به مردم میگوید: "ما داریم شما را در مسیر روند مسالمتآمیز پیش میبریم و مجلس قانونگذاری داریم و منافعی داریم به دست میآوریم. ولی همه باید بدانند که هیچ کس به 100 درصد خواستهایش نخواهد رسید و چیزی که الان رخ میدهد این است که یک وجب از خاک را بگیر و بعد سر یک وجب بعدی مذاکره کن ...تا اینکه با همین روش به قدس برسیم [!!]. قدسی که هرگز آنطور که پرز گفت پایتخت ابدی و یکپارچهی اسرائیل نخواهد بود.»
وقت جلسهی سفیر با رئیسجمهور عرفات میرسد و همینطور وقت رفتن ما برای شام. در مسیر به سمت هتل امید که میروم هنوز این سؤال جلوی چشمم ایستاده است: آیا اسرائیل صلح میخواهد؟
بله، ولی فقط برای خودش. و این چیزی است که تا روز قیامت هم ابدا محقق نخواهد شد. و مشکل در همینجاست.
ادامه دارد ...
مترجم: وحید خضاب
قسمتهای قبل: