هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
دوشنبه، 8 دى 1404
ساعت 02:05
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

يكشنبه 7 دى 1404 ساعت 20:07
يكشنبه 7 دى 1404 20:04 ساعت
2025-12-28 20:07:35
شناسه خبر : 387748
رضا صالحی

ترانه فریب

رضا صالحی-رجانیوز: پگاه آهنگرانی در سومین تجربه مستندسازی خود پس از مهاجرت، به سراغ رفیق قدیمی‌اش ترانه علیدوستی رفته است. این اثر که محصول رفاقتی چند ده ساله است، نه مستند که نمایشی سازمان‌دهی شده برای القای مفاهیم خاص به بهانه بازخوانی وقایع سال ۱۴۰۱ از دید صاحبان این نمایش است.
علیدوستی در سه سال اخیر به دلیل ابتلا به بیماری خودایمنی مازاد بر ممنوعیت اش توانایی حضور در پروژه‌های سینمایی را نداشته، اما اکنون در این مستند تلاش می‌کند این خانه‌نشینی اجباری و پزشکی را به عنوان یک کنش سیاسی و خودخواسته فاکتور کند. این فیلم که در فضای پس از تحولات منطقه‌ای و حملات رژیم صهیونیستی منتشر شده، به یک شو فمینیستی تبدیل گشته که رسانه‌هایی چون بی‌بی‌سی و برخی رسانه های اصلاح طلب با اشتیاق به بازنشر آن پرداخته و هرگونه نقد علیه آن را بایکوت می‌کنند. با این حال، باید پرسید آیا علیدوستی که همواره در طبقه مرفه و با استفاده از رانت‌های اقتصادی زیسته، واقعاً نماینده زنان ایرانی است؟
او نماینده طبقه‌ای است که با ثروت‌های بادآورده به جایگاه‌های کلان رسیده و درک درستی از فشارهای معیشتی مردم ندارد. این طبقه حتی در اوج بحران‌های اقتصادی، تنها به روایت شخصی خود مشغول است و فریاد «مرا ببینید» سر می‌دهد. او در این مستند بر سوابق فمینیستی‌اش تأکید می ورزد و مدعی است تنها در آثار فمینیستی بازی کرده است. اما ریشه این تفکرات کجاست؟ با بررسی الگوهای این جریان، به چهره‌هایی چون «مارگارت سنگر» می‌رسیم؛ زنی که الگوی فمینیسم معاصر است اما در نوشته‌هایش صراحتاً از حذف معلولان، فقرا و اقلیت‌ها به عنوان «علف‌های هرز انسانی» دفاع می‌کرد. این همان نگاه «طبقه ناجی» است که امثال علیدوستی به آن تعلق دارند؛ کسانی که دغدغه نان ندارند و این طبقه را زشت و هرز نشان می دهند.
او که مدعی «مردمی شدن» است، چگونه می‌تواند با نمایش زندگی در خانه‌های لوکس، استخرهای خصوصی و خودروهای گران‌قیمت، آن هم از طریق سرمایه مفسدان اقتصادی ادعای همراهی مردم را داشته باشد؟ این جریان نماینده محافل ثروتی است که از مفسدان ارتزاق می‌کنند. افرادی مانند او و حمید فرخ‌نژاد که روزی می‌گفت «۸۰ میلیون ایرانی فدای پسرم»، با آن سرمایه ها امروز چگونه ژست ضدیت می گیرند.
از نظر فنی و هنری نیز علیدوستی سال‌هاست که دچار افول شده است. کارنامه ده سال آخر او که تازه اوج او به حساب می آید یعنی از سال ۱۳۹۲ به بعد نشان می‌دهد به جز آثاری با بن‌مایه‌های ضدایرانی مانند «فروشنده» که در جشنواره‌های غربی مورد توجه قرار می‌گیرند، در میان مخاطبان داخلی جایگاهی ندارد. او که به زور رسانه‌های خاص در آثار ضد مردمی مانند برداران لیلا «پرموت» می شد. در باقی آثارش که کم هم نبودند از تفریق گرفته تا اکو و اورکا حتی حداقل مخاطب را هم نداشت و کسی نام این آثار را هم نشنیده است.
نگاه تحقیرآمیز این جریان به طبقه ضعیف در فیلم «برادران لیلا» به وضوح دیده می‌شود؛ جایی که تصویری کریه و حقیرانه از پدر ایرانی و خانواده مستضعف ارائه می‌دهد. دغدغه زنان برای علیدوستی نه معطوف به مسائل واقعی زنان مانند بدسرپرست، بلکه محدود به مسائل ظاهری و برهنگی است. او در تمام مستندش حتی یادی از شهدای زن جنگ دوازده‌روزه نمی‌کند.
در دیگر اثار او و فیلم‌هایی چون «استراحت مطلق»، «پذیرایی ساده» یا «اورکا»، هم جامعه ایران به صورت «لجن» و «عقب‌مانده» تصویر می‌شود و تنها شخصیت اوست که برتر جلوه می‌کند. برای مثال در «پذیرایی ساده»، فردی که پول حرام را نمی‌پذیرد، انسانی احمق بازنمایی می‌شود که دقیقاً بازتاب نگاه مارگارت سنگر به فقر است.
تناقض بزرگ اینجاست که این جریان در حالی ژست حق‌طلبی می‌گیرد که بخش مهمی از سرمایه امروز شان از جیب مفسدان اقتصادی و خود هرگز درگیر مسائل اقتصادی نبوده اند. این عدم دغدغه‌مندی در کارگردان اثر یعنی پگاه آهنگرانی نیز مشهود است. ویدئویی از او در سال ۸۰ موجود است که در حمایت از دولت وقت و خطاب به مردمی که از گرانی گوشت و مرغ گلایه داشتند، می‌گوید مردم باید به جای فکر کردن به گوشت و پیاز، چیز یاد بگیرند!
این افراد که سال‌ها بازوی تبلیغاتی دولت‌های اصلاح طلب برای به قدرت رساندن آن‌ها بوده‌اند، منتقد وضع موجود شده‌اند در حالی که خود عامل وضع موجودند.
در نهایت، کارگردان اثر هم یعنی پگاه آهنگرانی و همفکرانش نه تنها با دغدغه‌های ملی همراه نیستند، بلکه علیه آن عمل می‌کنند. او در حالی که برای یک تروریست دهه ۶۰ مستند تمجیدی می‌سازد، علیه نوجوانان قهرمان دفاع مقدس مستند «کودک‌سرباز» تولید می‌کند تا فداکاری ملی را تخریب کند. او حتی در زمان حضور در ایران، تلاش می‌کرد صداهای متفاوت (مانند ده‌نمکی) که روایتگر حضور طبقات فرودست در جبهه بودند را خفه کند. در حالی که کوچکترین پیوندی با رنج و غیرت واقعی مردم ایران ندارد.
 
انتهای پیام/


1
پسندیدم

-