هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
پنجشنبه، 6 ارديبهشت 1403
ساعت 04:48
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

جمعه 31 ارديبهشت 1389 ساعت 13:07
جمعه 31 ارديبهشت 1389 17:37 ساعت
2010-5-21 13:07:16
شناسه خبر : 35039

محمد مهدي تهراني

بیانیه تهران، ایالات متحده آمریکا را در شرایطی قرار داد که شاید تعبیر موقعیت باخت-باخت برای آن رساترین تعبیر باشد؛ موقعیتی که شکست آمریکا را چه در پذیرش و چه در رد بیانیه نتیجه می داد و توپ را در زمین غرب به نمایش می گذاشت و این البته موفقیتی بود که متأسفانه از جانب برخی منتقدان داخلی که به انتقادهای نابه جا از دولت عادت کرده اند، درست فهم نشد.

واشنگتن پست که به عنوان روزنامه حامی طیف دموکرات ها در ایالات متحده آمریکا به شمار می آید، همان روزهای نخست اذعان کرد که بیانیه تهران برنامه های اوباما را به هم ریخته است.

این روزنامه در تحلیلی معنادار نوشت‏:‏«توافق سه جانبه موجب طغيان خواست كشورهاي در حال توسعه براي برچيده شدن انحصار هسته اي غرب مي شود.» واشنگتن پست همچنین تصریح کرد:«اين اقدام ايران باعث مي شود كه نه تنها در راه تلاش هاي دولت باراك اوباما در زمينه برخورد با فعاليت هاي هسته اي ايران خلل ايجاد شود بلكه موجب تضعيف استراتژي ديپلماتيك ايالات متحده نيز مي شود.»

روزنامه حامی اوباما در ادامه تصریح کرد:«اكنون پس از ‏8‏ ماه كه پيشنهاد مبادله به ايران داده شد، دولت اوباما در وضعيت نامناسبي قرار گرفته است‏.‏ از يك طرف نمي تواند اين پيشنهاد را ناديده بگيرد و از طرف ديگر در شوراي امنيت با مقاومت برزيل و تركيه مواجه خواهد شد‏.‏ اين بيانيه موجب شكاف بين كشورهاي حامي رويكرد آمريكا و كشورهاي در حال توسعه از جمله مصر و اندونزي كه به دنبال برنامه هسته اي صلح آميز هستند، خواهد شد.»

در واقع از مهمترین دستاوردهای بیانیه تهران تغییر معادلات جهانی یه نفع ایران بود؛ معادلاتی که آمریکا همواره می کوشید تا به نفع خود سامان دهد. در عین اینکه اختلافات بر سر برنامه هسته ای ایران توسعه یافت و برخی نهادها و چهره های بین المللی به حمایت از بیانیه تهران پرداختند، آمریکا در موقعیت باخت-باخت قرار گرفت.

اگر ایالات متحده آمریکا بیانیه تهران را می پذیرفت و در استقبال از آن سخن می گفت، این استقبال خواه نا خواه تعهدات پیشفرض این بیانیه و نتایج عملی آن را نیز برای آمریکا به همراه داشت. اگر یکی از مهمترین ابزارهای غرب در مواجهه با برنامه هسته ای ایران زبان تحریم و تهدید بود، این بیانیه رسما این چماق غرب را بی اثر می کرد.

در بند 4 بیانیه سه جانبه با اشاره به موضوع تبادل سوخت آمده بود:«چنين حركتي بايد به تعامل مثبت و همكاري در زمينه فعاليت‌های صلح آميز هسته‌اي هدايت شود و از هرگونه تقابلي اعم از اقدامات، رفتار و يا بيانيه‌های تهديد آميزي كه به حقوق و تعهدات هسته‌اي ايران تحت NPT لطمه مي‌زند اجتناب گردد و همكاري هسته‌اي جايگزين آنها شود.»

همچنین در بند 8 نیز مجددا تصریح شده بود:«در صورتي كه مفاد اين بيانيه مورد توجه و احترام قرار نگيرد، تركيه حسب درخواست ايران، LEU ايران را بدون هيچگونه شرطي و بسرعت به ايران برگشت مي دهد.»

این به معنی بی اثر شدن تمامی ابزارهای غیر دیپلماتیک غرب در مواجهه با پرونده هسته ای ایران بود و این در حالی بود که بیانیه سه جانبه رسما تمام حقوق هسته ای ایران در ساخت نیروگاه هسته ای و راکتورهای تحقیقاتی و نیز غنی سازی را به رسمیت می شناخت و در واقع هیچ گونه شأن بازدارنده و محدود کننده درخصوص فعالیت های هسته ای ایران ایفا نمی کرد.

این همان مسئله ای بود که منتقدان سیاست خارجی اوباما نیز بدان پرداختند. در مقاله واشنگتن پست با اشاره به نشست تهران و سخنان سلسو آموريم وزير امور خارجه برزيل مبني بر حق ايران براي داشتن چرخه سوخت، آمده بود:«در حالي كه آمريكا نگران اشاعه هسته اي است، كشورهاي در حال توسعه اعتقاد دارند كه آمريكا در تلاش است تا اين فناوري را انحصاري كرده و دستيابي كشورها به تكنولوژي مستقل هسته اي را مسدود كند‏.»

در واقع پذیرفتن بیانیه تهران برای آمریکا و غرب در حکم یک باخت بزرگ بود. فارغ از محتویات این بیانیه، آن را می توان در حکم گامی برای شکل دادن باشگاه های سیاسی جدید جهانی نیز تعبیر کرد. درک درست این موقعیت اهمیت ویژه ای دارد. برزیل هشتمین قدرت بزرگ اقتصادی جهان و عضو ثابت شورای حکام آژانس بین المللی است. برزیل که در سال 2006 در صف موافقان ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت قرار داشت، پاییز سال گذشته به قطعنامه شورای حکام در اقدامی معنادار رأی ممتنع داد.

همان زمان لولا داسیلوا که پیشتر اعلام کرده بود اعتقاد دارد انتقاد از ایران به دلیل برنامه هسته‌ای این کشور تحت رهبری آمریکا، همانند توجیهات جعلی واشنگتن برای جنگ عراق است، در حالی پذیرای محمود احمدی نژاد در برزیلیا شد، که موج انتقادات از سوی آمریکا و اسرائیل نسبت به برزیل شکل گرفته بود.

نگرانی مقامات صهیونیستی و آمریکایی تا بدانجا بود که شیمون پرز را بعد از چندین دهه به برزیل کشاند تا نسبت به سفر احمدی نژاد ابراز نگرانی کند و درخصوص مسائل هسته ای ایران هشدار دهد. در عین حال اوباما نیز درست یک روز قبل از سفر احمدی نژاد دست به قلم شد و طی نامه ای بر موضع آمریكا درباره برنامه هسته‌ای ایران تأكید كرد. این همه در واقع از اهمیت این سفر حکایت داشت. با این حال اولین سفر رییس جمهور ایران اسلامی به برزیل رقم خورد و با استقبال لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا مواجه شد.

این مسئله اهمیت ویژه دارد که بدانیم اکنون همین برزیل که روزی در صف موافقان ارجاع پرونده هسته یا ایران به شورای امنیت بود، به عنوان حامی جدی برنامه هسته ای ایران و بیانیه تهران در صحنه حاضر شده است و این به خودی خود به معنی تغییر معادلات به نفع ایران است.

در کنار برزیل، ترکیه نیز موضوعیت دارد. کشوری که به عنوان بدل اسلامی ایران کوشیده می شد تا به یک الگوی سکولار در خاورمیانه بدل شود و اکنون بعد از مواضع تند نسبت به رژیم صهیونیستی و آمریکا در تهران حاضر می شود و دستان رییس جمهور ایران را به افتخار بالای سر می گیرد و می فشارد. این کشور نیز طی روزهای اخیر به مدافع سرسخت بیانیه تهران و منتقد جدی آمریکا و شورای امنیت بدل شده است.

به این همه می توان موضع گیری های صریح روسیه، چین، دبیر کل اتحادیه عرب، وزرای خارجه سازمان کنفراسن اسلامی و بسیاری چهرهای جهانی را افزود.

در واقع اگر موقعیت پذیرش بیانیه تهران برای آمریکا یک موقعیت باخت بود، موقعیت رد آن و کشاندن دوباره کار به شورای امنیت نیز یک موقعیت باخت است. در این خصوص ضروری است مروری بر یکی دیگر از یادداشت های واشنگتن پست داشته باشیم.

این روزنامه در تحلیلی جالب با اشاره به پیش نویس قطعنامه تهیه شده توسط آمریکا می نویسد:«قطعنامه ‏10‏ صفحه اي كه آمريكا به شوراي امنيت سازمان ملل متحد ارائه كرده، از بسياري جهات نسبت به اهداف اعلام شده دولت اوباما براي اعمال تحريم هاي فلج كننده بر ايران، ضعيف تر است.»

این روزنامه ضمن تاکید بر اینکه اين قطعنامه شامل اعمال تحريم همه جانبه و گسترده تسليحاتي بر ايران نيست كه مورد نظر آمريكا و فرانسه بود‏، می نویسد:«اين در حالي است كه مقامهاي برزيل و تركيه از اقدام آمريكا در ارايه پيش نويس قطعنامه، درست يك روز پس از متعهد شدن ايران به ارسال مقداري از ذخيره اورانيوم با غناي پايين خود به تركيه خشم آلود و برافروخته شده اند ماريا لوييزا ريبيرو ويوتي نماينده بزريل در سازمان ملل متحد با محكوم كردن اقدام آمريكا گفت، كشورش پيش نويس قطعنامه را نخواهد پذيرفت، زيرا هنوز زمان براي مذاكره وجود دارد‏.‏»

واشنگتن پست به یک واقعیت معنادار اشاره می کند:«اين واكنش نشانگر دشواري هاي بالقوه پيش رو براي تصويب يكپارچه اين قطعنامه در شوراي امنيت سازمان ملل بود‏.‏ زيرا سه قطعنامه پيشين تحريم عليه ايران بدون هيچگونه راي منفي در اين شورا به تصويب رسانده شد‏.‏ معمولا پيش نويس قطعنامه در ميان پنج عضو دايم شوراي امنيت با مخالفت زيادي از سوي ‏10‏ عضو غيردايم روبه رو نمي شود و هر راي منفي به معني شكست درباره ايران خواهد بود.»

و این درواقع مختصات موقیعت باخت دومی است که البته ظاهرا آمریکا آن را انتخاب کرده است. برخلاف آنچه تصور می شود، به نظر می رسد این موقعیت برای ایران مطلوب تر باشد. چرا که همین اکنون می توان صف آرایی های جدید و انتقادات جدی نسبت به سیاست خارجی آمریکا را در خود ایالات متحده و در کشورهای مختلف جهانی مشاهده کرد. انتقاداتی که پیش بینی می شود با نقش آفرینی برزیل و ترکیه از یک سو و با تقویت رایزنی های وزارت خارجه کشورمان وجهی گسترده تر پیدا کند.

در واقع اکنون ارائه قطعنامه از سوی آمریکا حتی به لو آنکه به بیان واشنگتن پست قطعنامه ای ضعیف و نارسا باشد، واکنش های تند جهانی را به همراه خواهد داشت و سرانجام همین واکنش هاست که تعیین می کند کدام کشور در عرصه جهانی در حال منزوی شدن است.

اما در این میان کم تحملی برخی منتقدان داخلی دولت و اظهارات غیرکارشناسی آنها در مرود پرونده هسته ای ایران مایه تأسف بود. اگر چه این انتقادات جزئی با نامه صریح 234 نماینده مجلس شورای اسلامی به حاشیه رفت، اما برای سیاسیونی که جنس نقدها و تقابل ها با دولت را به خاطر می سپارند، معنادار بود.

بیانیه تهران نه یک توافقنامه برای پذیرش تعهداتی جدید برای ایران که طراحی دقیقی برای برهم زدن تلاش های چندین ماهه غرب بود. علاوه بر اینکه بر فرض پذیرش این بیانیه توسط غرب، در 5+1 بود که می بایست توافقات اصلی و الزام ها و اطمینان های دوطرفه لازم روی میز قرار می گرفت.

بعد از انتقادات نسنجده داخلی موج سوء استفاده از این انتقادات در رسانه های برون مرزی فارسی زبان آغاز شد. روزآنلاین، بی بی سی فارسی، رادیو زمانه و بسیاری از رسانه های برون مرزی را می توان در این فهرست قرار داد.

این اظهارات البته واکنش های تند برخی نمایندگان مجلس و اعضای کمیسیون امنیت ملی را نیز موجب شد. واکنش های تندی که البته شاید رسانه ای شدن آن چندان مناسب نباشد.

به نظر می رسد این موفقیت در حوزه سیاست خارجی را بتوان بیش از همه موفقیت نظام و از جنس تصمیم گیری های کلان در این حوزه به شمار آورد.