هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
پنجشنبه، 20 شهريور 1404
ساعت 02:01
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

چهارشنبه 19 شهريور 1404 ساعت 17:10
چهارشنبه 19 شهريور 1404 17:05 ساعت
2025-9-10 17:10:09
شناسه خبر : 386510
دیدیم که در دو سال اخیر، منطقه‌ای کوچک مانند غزه با حجم حملاتی اندازه چندین بمب اتم متعدد مواجه شده، اما جواب نگرفته چرا ؟ چون با همین پدیده مواجه شده است. دلیل آن هم همین انسجام و استقلال سیاسی-اجتماعی است.
دیدیم که در دو سال اخیر، منطقه‌ای کوچک مانند غزه با حجم حملاتی اندازه چندین بمب اتم متعدد مواجه شده، اما جواب نگرفته چرا ؟ چون با همین پدیده مواجه شده است. دلیل آن هم همین انسجام و استقلال سیاسی-اجتماعی است.
گروه سیاست-رجانیوز: یکی از مباحث مهم در اندیشه سیاسی، به‌ویژه وقتی از عرصه نظر به میدان عمل می‌رسد، موضوع صف‌بندی‌های سیاسی است. اگر در عرصه اندیشه نگاه‌های متفاوت وجود دارد، از آنجا که موضوع سیاست عرصه عمل است، این تفاوت‌ها در میدان واقعی جامعه و روابط قدرت خود را نشان می‌دهد. بنابراین نمی‌توان گفت این مباحث صرفاً برای کتابخانه یا حوزه نظر باقی می‌ماند؛ بلکه وارد عرصه اجتماعی می‌شود و صف‌بندی‌های سیاسی را پدید می‌آورد.
 
ریشه این صف‌بندی‌ها در میزان پایبندی انسان‌ها به فطرت یا گرفتار شدن در دام طبیعت و هواهای نفسانی است.
قرآن کریم در آیه «إنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ» کل جامعه بشری را یک امت واحده معرفی می‌کند و جایگاه خداوند را به‌عنوان رب و پروردگار همه بیان می‌نماید. 
 
«رب» یکی از سیاسی‌ترین تعابیر قرآن است، زیرا ربوبیت الهی یعنی اداره و سرپرستی زندگی انسان‌ها بر اساس هدایت الهی. با این حال، اینکه خداوند پروردگار است، الزاماً به این معنا نیست که همه انسان‌ها به ربوبیت او تن بدهند.
 
اصل در نگاه قرآن وحدت امت بر اساس فطرت مشترک و حرکت در مسیر تقواست، اما ادامه آیه نشان می‌دهد انسان‌ها خود این وحدت را شکستند، دسته‌دسته شدند و هر حزبی به آنچه نزد خود داشت دل بست. 
 
تفرقه ریشه در آموزه‌های الهی ندارد، بلکه محصول گرایش انسان به هواهای نفسانی است. قرآن در آیه «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها» دین حنیف را همان فطرت مشترک انسان‌ها معرفی می‌کند. اگر این فطرت مبنا قرار گیرد، امت واحده تحقق پیدا می‌کند، اما اگر طبیعت و تمایلات نفسانی غلبه کند، مسیر انسان تغییر می‌یابد و گروه‌ها و فرقه‌هایی شکل می‌گیرند که هرکدام خود را حق مطلق می‌پندارند.
 
امام خمینی می‌فرمودند اگر ۱۲۴ هزار پیامبر هم در یک جا جمع شوند، اختلافی با یکدیگر نخواهند داشت؛ چون همه بر مبنای همان فطرت حرکت می‌کنند.
 
برای توصیف وضعیت فرقه‌فرقه شدن، قرآن از اصطلاح «حزب» استفاده کرده است. حزب یعنی جماعتی منسجم با اهداف و پیوستگی مشترک. وقتی امت واحده از هم گسسته می‌شود، هر بخش برای خود مرامنامه و مانیفستی می‌نویسد و هویتی مستقل می‌سازد.
 
تاریخ اسلام پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) شاهد همین انشعابات بوده است و در دنیای معاصر نیز احزاب و گروه‌های فراوانی سر برمی‌آورند که بسیاری از آنها از فطرت فاصله گرفته‌اند.
 
اتحاد و وحدتی که بر مبنای فطرت شکل می‌گیرد، دشمن اصلی شیطان است. او این اتحاد را برنمی‌تابد و می‌کوشد صف‌بندی‌های انحرافی ایجاد کند. قرآن بارها بر دشمنی شیطان تأکید کرده تا این حقیقت به فراموشی سپرده نشود.
 
دشمنی شیطان، دشمنی لحظه‌ای و سطحی نیست؛ او در میانه گفت‌وگو هم می‌تواند ضربه بزند. همین چند ساعت پیش دیدیم که در قطر، کشوری که قراردادهای میلیاردی با آمریکا دارد، باز هم موشک شلیک شد؛ این نشان می‌دهد دشمنی، یک واقعیت دائمی است.
 
قرآن در برابر این کثرت، دو صف اصلی را معرفی می‌کند: حزب‌الله و حزب‌الشیطان. کسانی که از فطرت الهی جدا شده و زیر سلطه شیطان قرار می‌گیرند، حزب‌الشیطان‌اند و قرآن می‌فرماید: «اأَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ»؛ یعنی اگر کسی در این حزب قرار گیرد، خسران واقعی نصیبش می‌شود و از اصل سرمایه انسانی خود بازمی‌ماند.
 
در مقابل، کسانی که ایمان به خدا و آخرت دارند و در برابر دشمنان خدا ایستادگی می‌کنند، حزب‌الله هستند و قرآن تصریح دارد: « أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». این صف‌بندی تقابل حق و باطل و خداوند و شیطان است، نه صرفاً اختلاف دیدگاه یا سلیقه سیاسی.
 
ویژگی حزب‌الله این است که حتی در برابر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی از موضع حق عقب‌نشینی نمی‌کنند و از دشمنان خدا برائت می‌جویند. کسانی که ایمان به خدا و آخرت دارند، نمی‌توانند کسانی که محدودیت دین یا انحراف دارند را دوست داشته باشند. حتی اگر پدر، فرزند یا تجارت آن‌ها با کسادی مواجه باشد، نباید مسیر فطرت و حق را کنار بگذارند.
 
قرآن روح همراهی با حزب خدا را تأیید می‌کند و می‌گوید: «معکم»؛ یعنی با پیامبر بودن یعنی چه؟ یعنی در جبهه حق بودن، مسئولیت اجتماعی پذیرفتن و پایبندی عملی به مسیر الهی.
 
این تشکیلات و هم‌افزایی نباید وابسته به یک محور واحد باشد؛ هر عضو باید استقلال خود را داشته باشد و در عین حال یکدیگر را تقویت کنند. قرآن آنان را به گیاهی تشبیه می‌کند که یک ساقه دارد و شاخه‌های تازه از آن می‌روید و به جای مزاحمت، همدیگر را تقویت می‌کنند تا گیاه محکم بایستد. برخلاف  مدل احزاب کمونیست که مثلا هر سال یک کنگره سراسری جمع می کردند تا به دیگران دستور بدهند؛ در نگاه قرآنی هر جوانه باید روی پای خود بایستد.
 
امروز این تصویر در جریان مقاومت منطقه دیده می‌شود؛ مانند یمن و حزب‌الله. این گروه‌ها مستقل ایستاده و یکدیگر را پشتیبانی می‌کنند و همین استقلال، دشمنان را خشمگین کرده است. و باعث شده است که زنجیر پاره کند و از عصبانیت حتی به قطر هم حمله کند.
 
دیدیم که در دو سال اخیر، منطقه‌ای کوچک مانند غزه با حجم حملاتی اندازه چندین بمب اتم متعدد مواجه شده، اما جواب نگرفته چرا ؟ چون با همین پدیده مواجه شده است. دلیل آن هم همین انسجام و استقلال سیاسی-اجتماعی است.
 
صف‌بندی حق و باطل به آغاز آفرینش بازمی‌گردد. هنگامی که خداوند آدم را آفرید و از فرشتگان خواست بر او سجده کنند، شیطان سرپیچی کرد. قرآن درباره او می‌گوید: «یدعو حزبه»؛ یعنی شیطان از همان لحظه حزب خود را فراخواند. بنابراین، صف‌بندی‌های سیاسی پدیده‌ای مدرن نیست، بلکه ریشه در تاریخ بشر و حتی لحظه آفرینش دارند.
 
خطاب قرآن به پیامبر اکرم (ص) در آیه «فاستقم کما امرت و من تاب معک» نیز نشان می‌دهد که استقامت تنها وظیفه پیامبر نیست، بلکه یاران او هم باید در این مسیر پایدار بمانند. شرط عضویت در حزب‌الله همین استقامت جمعی است. ثمره آن نزول آرامش الهی و تحقق «حیات طیبه» در همین دنیاست؛ حیاتی پاک و سرشار از آرامش معنوی.
 
اگر کسی ولایت خداوند و مسیر الهی را بپذیرد، در حزب‌الله قرار می‌گیرد.
قرآن همچنین مؤمنان را به تبعیت از یک «امر جامع» فرا می‌خواند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّىٰ يَسْتَأْذِنُوهُ ۚ». این مبنا نشان می‌دهد که فرد نباید خودسرانه عمل کند و هر اقدام اجتماعی و سیاسی نیازمند اجازه لازم و تبعیت از راهبری جمعی است. 
 
وقتی پیامبر در یک موضوع اجتماعی فراخوان می‌دهد، وظیفه هر فرد مؤمن است که در دفاع از آن حضور داشته باشد؛ این امر در دفاع مقدس و جنگ نیز مشهود بود. این آگاهی باعث می‌شود هیچ‌کس به شکل یواشکی یا پنهانی عمل نکند و از مسیر درست خارج نشود.
 
این مبنا در آموزه‌های شیعی نیز بازتاب یافته است. در زیارت شهدای احد، مؤمنان شهادت می‌دهند که شهدا حزب‌الله بودند. در زیارت جامعه کبیره هم از ائمه خواسته می‌شود: «ادخلنی فی حزبکم»؛ یعنی ما را در حزب خود وارد کنید.
 
این نشان می‌دهد حزب‌الله یک عنوان تشریفاتی نیست، بلکه حقیقتی است که تنها با تبعیت عملی و پایبندی اجتماعی و سیاسی تحقق می‌یابد.
 
بر این اساس، صف‌بندی‌های سیاسی در نگاه قرآن چیزی فراتر از رقابت‌های معمولی حزبی است. این صف‌بندی‌ها ادامه همان رویارویی بزرگ تاریخی میان حق و باطل‌اند. جایگاه هر فرد و هر جامعه در این رویارویی مشخص می‌شود که در حزب‌الله ایستاده یا در حزب‌الشیطان. 
 
حزب‌الله بودن یعنی پذیرش مسئولیت اجتماعی، ایستادگی در برابر فشارها، تمسک به فطرت الهی و حرکت در مسیر پیامبر و اولیای الهی.
 
انتهای پیام/

 



1
پسندیدم

-