مهران موزونی
این یک حقیقت است که، دنیای صفر و یک، شباهت بسیاری با ساختار خلقت بشر داشته و نکات مشترک فراوانی در ادبیات و تعامل روزمره ما انسانها با مظهر"صفر و یک" یا همان کامپیوتر وجود دارد. شاید جایگزینی کاربردی بسیاری از کلمات فنی علمِ شبکه و کامپیوتر، در گفتار محاوره ای و حتی نوشتاری روزانه، موجب "اختصارگویی" و سرعت انتقال مفاهیم شود، اما لزوماً این وجه مثبت، نمی تواند دلیلی کافی برای ورود این ادبیات، به زبان و قلم ما محسوب گردد و چه بسا آثار مخربی نیز بر این داستان مترتب باشد، که یکی از آن جمله هجوم، فرهنگ بیگانه است و دیگر اینکه امروزه ما بیش از هر زمان دیگری نیاز مبرم به رجعت به سنت ها و آداب دلنشین اجداد خویش را داریم، که یکی از مهمترین آنها، گویش و نویسندگی شیرین "پارسی سره" است، لذا نگارنده هیچ دفاعی از نوع خاص "نگارش دیجیتالی" پیش روی خوانندگان محترم نکرده و خواستار اشاعه آن نیست، بلکه صرفاً اطلاع رسانی و به قلم کشیدن گونهای از ادبیات سیاسی مد نظر بوده و غرض این بود تا در کنار اقیانوس نوشته های سیاسی 2 ماه گذشته که انرژی فراوانی از همهی طیفها گرفته است و تا حدودی اذهان عموم را نیز خسته كرده، قدری با نوشتهی حاضر تنوع ایجاد کرده و ضمناً حرف خویش را نیز زده باشم، همین!
بنابراین خواهشمندم تا خوانندگان محترم، نیات و اغراض خاصی برای نگارنده قائل نشوند، ضمن اینکه از بهکار بردن واژه های لاتین، پیشاپیش پوزش می طلبیم.
نکته: بازهی مخاطبان این نوشته، بیشتر دوستان اهل وب و IT هستند، از آنجا که این طیف محترم نیز تحلیل سیاسی خود را از اوضاع رنگارنگ 2 ماه گذشته در انتخابات داشته و بارِ سنگینِ فنیِ ادارهِ وب سایتهای خبری، بر دوش آنهاست و نیت این بود، تا اندکی به آنان ادای دین کرده باشیم.
******
چندی پیش، سیستم عامل از رده خارج یکی از "سابقاً ولایت نشان"های عرصه فیلم و سینما، اقدام به تولید یک فایل ویروسی بهنام "سمفونی "ای کاش"های من" كرد، امری که این روزها تنی چند از، دیگر بدهکاران به نظام و ولایت، همچون دبیرهمیشهی جشنواره های شعر"سال های تاکنون"، مجری سابقاً "پاکدل" سیما و یا آن "تازه موسیوی" پاریس نشین، هر کدام به فرآخور خویش در دستور کار قرار داده و این شائبه را در ذهن ایجاد میکنند که اینان را چه شده است؟
بهراستی داستان چیست که ملت تصور میکرده اند: برخی نخبگان، "شعر و فیلم و اجرا و خوانندگی و..." در تمام این سالها در خدمت کشت و زرع فرهنگ در زمین نظام و کشور بوده اند، اما اکنون به یمن فتنهی سبز هویدا شده که برخی از این عزیزان (با پوزش از نخبگان متعهد) نه تنها در حال کشت و کار در نسق فرهنگی مملکت نبوده، بلکه بی سر و صدا، خودشان نیز به آفتی تبدیل شده اند؟
یکی مانند آن موسیوکارگردان استحاله یافته، اینجا پروار گشته و اکنون برای اروپا و غرب، نقش "نه من شیرده" را بازی میکند.
دیگری به بهانهی کپی رایت صدایش، روی آنتن بیبیسی به آتش خیابانهای پایتخت پف میکند.
آن یکی نان صداوسیما را خورده و از قِبل "اجرا" روی آنتن ملی در دهه 60، برای خودش "کسی" شده و با آنکه هنوز هم در حال تافتن تنورشکم از پول رسانه است، تیشه بهدست گرفته و مدیریت کلان رسانه را به سود "سبزها" نشانه رفته و کسی دیگر هم به بهانه یک سیلی به فرزندش، با قلم به تاراج رفتهاش، به لباس فاخرِ بسیج، آب دهان می اندازد. لباسی که ولی نعمت قلم ناسپاس اوست.
و دست آخر، یکی مثل آن کارگردان خود بزرگ بین "چهل سرباز" که در تعامل با فرزندش کم آورده بود و یا در سریال "بودجه برباد ده" چهل سرباز، که مشخص نشد تکلیف مخاطب، با کاراکترهای "معلق" سریالش چیست که دست آخر هم نتوانست بین رستم دستان و فردوسی حکیم و امیرالمومنین(ع) ارتباطی دلنشین برقرار نماید؛ معلوم نیست چرا توهم زده شده و خود را در جایگاه تعیین كردن خط و مشی برای "علی مظلوم زمانه" می بیند. بندهی خدا آن همه پول و امکانات را صرف کرد تا بگوید: "ملت فهیم، ایران میشود هم رستم را دوست داشت و هم علی را"
غافل از آنکه زورخانه های این سرزمین قرنهاست، که رستم و فردوسی و علی (ع) را یکجا به کام این مردم نشانده اند. غافل از آنکه حدیث معصوم فرموده است که: "حب الوطن من الایمان" و لذاست که ایراندوستی جزیی از ایمان ما ملت به علی(ع) و آل اوست. و او آمده بود، که با صرف میلیاردها از کیسه همین مردم، تکرار مکررات کند؟
الحق که پیامش در چشم مخاطبان "معلق" ماند، همانگونه که اکنون در سمفونی زشت "ای کاشهایش" اعتراف به معلق بودن خویش نیز كرده است.
سؤال بزرگی که برای اذهان عموم، ممکن است پیش آمده باشد این است که:
اینان را چه شده است؟ طی یکی دو دهه گذشته چه اتفاقی بر برخی از نخبگان نظام افتاده است؟ آیا تشخیص راه از بیراه اینقدر سخت است؟ مسلماً خیر.
حقیقت این است که "حقیقت" از هر زمان دیگری درخشان تر است... پس چه؟
بگذارید از زبان دیجیتال کمک بگیریم:
اصولاً همهی انسانها دارای یکی از این 2 نوع سیستم عامل می باشند:
اول: سیستم عاملهای open source (متن باز) که خود به 2 دسته تقسیم میشوند، دستهی اول اوپن سورسی که پولی نیستند (اصطلاحاً آبشخور خاصی ندارند) مانند لاییک ها و... دستهی دوم اوپن سورسی که پولی هستند (اصطلاحاً آبشخورشان به جایی بند است) مانند شبه لیبرالهای رایت شده و سکولارهای غیر اورجینالِ خودمان که سرشان به آخور غرب، بند است. آنچه مهم است فایل kernel (هسته) هر دوی این مدل توسط بیگانگان تولید و تکثیر می شود.
دوم: سیستم عاملهای با مالکیت مشخص و پدر و مادر داری است که هر انسان آزاده ای بهترین آن را انتخاب کرده و کلیه نرم افزارهای ذهنی و روحی و اعتقادی خویش را روی آن نصب می کند. سیستم عاملهایی مانند دین مبین اسلام که به روزترین نسخه آن مذهب شیعه جعفری (ع) است.
نکتهی مهم آنکه، سیستم عامل قدرتمند اسلام در Help خود که همان قرآن کریم است، مشخص كرده که: "لا اکراه فی الدین" و این بدان معنی است که هر انسانی مختار است تا با چشم باز، روی هارد دیسکِ جان خود، این سیستم عامل را نصب بکند یا نکند.
در طول تاریخ صدر اسلام تاکنون، کسانی بوده اند که به دلایل مختلف اقدام به نصب سیستم عاملی دیگر، در کنار سیستم عامل اسلام، روی هارد خود کرده اند. اینکه کسی با ترفندهایی همچون "قبض و بسط شریعت" سعی در دستکاری در Registry سیستم عامل شریعت كرده و برای کسانی امثال اکبر گنجی نیز Licenseهای خاص صادر کند، نه تنها راه به جایی نخواهد برد بلکه در پایان راه به وادی زیر سؤال بردن عصمت حضرت رسول نیز رهنمون خواهد شد.
به هر روی، تجربه ثابت کرده که نصب دو یا چند سیستم عامل روی یک هارد دیسک، در نهایت به ایجاد حفره بین آنها منجر شده و همین نکتهی ساده، موجبات مشکلات کاربری صحیح از سیستم عامل اصلی را به وجود می آورد.
برخی ها آگاهانه اقدام به اختیار کردن مکاتب التقاطی کرده اند و این خود نمودی از همان، زدن حفره های مخرب بین 2 سیستم عامل نصب شده در یک هارد دیسک انسانی است.
برخی نیز با واسطه و یا بی واسطه، اجازه چسبیدن یک تروجان مخرب از سوی ابلیس را روی فایل kernel سیستم عاملِ مسلمانیاشان می دهند.
اتفاقی که به مرور در خصوص کسانی مانند افراد فوق، افتاده است.
متأسفانه گاهی این تروجانها و یا ویروسها بهقدری قدرتمند عمل میکنند که آرام آرام اقدام به نصب یک سیستم عامل mirror (شبیه سازی شده) روی هارد (دل و جان) قربانی مینمایند. انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران، آلودگی فایل kernel بسیاری از افرادی را که گمان میرفت، هنوز هم به آنتی ویروس "ولایتمداری" مجهزند، نشان داد و، وا اسفا که برخیها چنان Ram Processشان اشغال شده (چشماشان را به روی حرف حساب بهکلی بسته اند) که قدرت پردازشِ اپسیلونی از حقیقت را نیز ندارند.
به اظهاراتی از نویسنده ی سمفونی "ایکاش های من" در شهریور 87 توجه فرمایید:
"وقتی رهبری صاحب سخن و شجاع که پیش از ظهور هر خطری، زنگها را به صدا درمی آورد، اداره جامعه ما را هم به لحاظ شرعی وهم قانونی به عهده دارد، هرگز دراندازه احدالناسی، حتی یک مرجع نیست که بخواهد برای یک امرحکومتی خط ونشان تعیین کند..."
به کلمات ویروسی شدهی او در تیرماه 88 (در سمفونی زشتش) توجه نمایید:
"...ای کاش رهبر ما درست یک روز پس از اخذ رأی که هنوز شمارش آرا به پایان نرسیده، پیام نمی داد و از نتیجه حاصله ابراز شادمانی نمی کرد"
"...ای کاش (آیت الله) خامنه ای ما در ملاقات با نمایندگان مجلس، که هنوز شورای نگهبان نظر قطعی خود را درباره صحت انتخابات اعلام نکرده، انتخابات را سالم و تمام شده برنمی شمرد و همکاری نمایندگان با دولت را به بعد از اعلام نظر شورای نگهبان موکول می فرمود"
شدت چرخش در محتوای کلمات، آنهم در کمتر از یک سال، چه چیزی را میرساند؟ آیا امثال وی، بهتازگی گستاخ شده اند؟ آیا نخبگانی مانند وي، دچار اختلال مشاعر شده اند؟
خیر! هیچکدام.
حقیقت این است که در یکی از سالهای شمسیِ 20 سال گذشته، هر کدام از این عزیزان از دست رفته، به طریقی "هک" شده اند، با این تفاوت که یکی مانند موسیو محسن، بهکلی سیستم عاملی جدید را برگزیده است و چند سالی است که "نوبت عاشقی"اش را با اهالی ایفل تجربه میکند و تکلیفش با همه روشن است، اما برخی دیگر که هنوز آب نظام را به گُرده دارند، با نصب کارت شبکه های متعدد، IP (آی پی)های مختلف داشته و کانکشنهاي متعدد برقرار میکنند. هم دزد را Ping میکنند و هم قافله را.
همه میدانیم که در یک LAN (شبکه محلی) امکان وجود 2 سرور DHCP وجود ندارد و خوشبختانه در توپولوژی گسترده جمهوری اسلامی، سرور DHCP ولایت آنقدر قدرت دارد تا بهراحتی روی تمام نیروهای ارزشی نظام IP نصب فرموده و همه را نیز Ping کند و همه نیز یکدیگر را Ping کنند، بدون آنکه ترافیکی در شبکهی نظام ایجاد گردد.
اما اگر قرار باشد IPهایی از درون نظام دانسته یا نادانسته، ویروس به درون LAN انتشار دهند، در وهلهی اول و به زعم اینکه نادانسته ارسال آلودگی مینماید، IP مذکور، موقتاً Block شده و یا، نهایتاً Disble خواهد شد.
کسی مانند موسیو محسن، که سالها در LAN جمهوری اسلامی و تحت سیستم عامل اسلام، اقدام به تولید نرم افزارهایی مانند "توبه نصوح" كرده و کار خود را با یک Invalid IP اعطاییِ نظام آغاز کرده و نهایتاً با عبور از NAT جمهوری اسلامی به سطح Valid IP ارتقا یافته و اکنون با IP فرانسوی به LAN نظام Attack میکند، و یا با سوییچ سبزها، VLAN تشکیل میدهد، لااقل همه میدانیم که یک کارت شبکه بیشتر ندارد و رک و راست در پاریس نشسته و پشتک وارویش را میزند.
همه بدانند:
سِروِرِ(Server) ولایت، از همیشه آپدیتتر است، اما حقیقت این است که نظام پویا و مقدس جمهوری اسلامی در حال یک Repair اساسی است و تمام کسانی که فایل کرنلاشان آلوده است، انتظار نداشته باشند تا کل توپولوژی نظام با آنان منطبق گردد، بلکه این آنان هستند که اگر به ویروس کشی هاردشان اقدام نکنند، نه تنها ممکن است IP آنها برای همیشه Disble گردد بلکه امکان Crash هاردشان نیز وجود دارد.
حقیقت این است که نظام مقدس جمهوری اسلامی، امروزه نقش Kernel سیستم عامل اسلام را به عهده دارد و در سالهای آتی این نقش پر رنگتر نیز خواهد شد، خدا را شاکریم که سایه بهترین Administrator روزگار بر سر ماست و فایروال هوشمند و دقیق شورای نگهبان نیز، همچنان به کار خود با قدرت هرچه تمامتر ادامه میدهد.
بهنظر میرسد، جمهوری اسلامی پس از Repairی که در پیش دارد، بايد یکبار برای همیشه، اقدام به راه اندازی Active directory نماید، تا دیگر، هیچ آقازاده ای امکان استفاده خودسرانه از پهنای باند نظام را نداشته باشد، هیچ شخص شخیصی امکان دانلود ظالمانه از بیت المال و پستهای قدرت را نداشته باشد، برای تمام مدیران میانی وارشد Access مشخص و Ruleهای خاص تعریف شود تا حد و مرز خود را بدانند. رؤسای 3 قوه امکان Search , Routing و ویروس کشی کامل را در قوه زیر مسئولیتاشان داشته باشند. هر چه Media در کشور است، از صداوسیما گرفته تا رسانه های کاغذی و مجازی همه در خدمت ملت و اهداف بلند ایران و اسلام باشند. قوانین در جلسات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی کاملاً encrypt شده تصویب شوند و encrypt شده هم به شورای نگهبا ن بروند و اگر آن شورای محترم Install آن قوانین را به صلاح OS قانون اساسی و اسلام ندید، معدودی نماینده احساس نکنند مانند بازی پلی استیشن، امتیاز از دست داده اند و باید دوباره حمله کنند. ضمن اینکه هیچ ویروس جزایری دیگری نتواند در دسکتاپ مجلس رخنه کرده و ننجون هیچ بزرگواری نتواند نوه اش را به دانلودهای 300 مگاتومانی از Server هیچ شهرامی متقاعد سازد.
و در نهایت کلام: کسانی که زیر لطف و محبت این ملت و نظام و امکانات ملی، مفتخر به Certificateهای خاص می شوند، مراقب باشند تا شاخی را که بر آن نشسته اند Cut نکنند.
دوستان یادشان باشد، در هر LAN و یا WANی که باشند، در هرکجای این جهان پهناور، برای آپدیت شدن هویت ملی و دینی شان نیاز به اتصال آنلاین به سرور ملت و نظام دارند، نگاه کنید به آن شکلکهای رقتباری که موسیو محسن، خطاب به جمهوری اسلامی درمی آورد؟ توجه کنید به این نکته ظریف که: IP اهدایی سارکوزی نیز او را ارضا نکرده و همچنان از زیر برج ایفل، ایرانیت خود را گدایی میکند.
والعاقبه للمتقین
