هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
شنبه، 1 ارديبهشت 1403
ساعت 19:42
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

شنبه 30 فروردين 1399 ساعت 15:22
شنبه 30 فروردين 1399 15:09 ساعت
2020-4-18 15:22:12
شناسه خبر : 336237
«خون دلی که لعل شد» یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های انتشارات انقلاب اسلامی است که حاوی خاطرات خودگفتۀ رهبر معظم انقلاب از تولد ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی است. این اثر که در پانزده فصل گردآوری شده است خاطراتی بدیع و ناگفته از مبارزات رهبر انقلاب با سلطنت پهلوی‌ها را در بر دارد.
«خون دلی که لعل شد» یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های انتشارات انقلاب اسلامی است که حاوی خاطرات خودگفتۀ رهبر معظم انقلاب از تولد ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی است. این اثر که در پانزده فصل گردآوری شده است خاطراتی بدیع و ناگفته از مبارزات رهبر انقلاب با سلطنت پهلوی‌ها را در بر دارد.

رجانیوز – فرهنگ: کتاب «إنّ مع الصّبر نصراً» که به همت محمدعلی آذرشب جمع‌آوری شده است خاطرات حضرت آیت حضرت آیت‌ الله العظمی سید علی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات علیه رژیم پهلوی است که به زبان عربی در بیروت منتشر شده است.

این کتاب بعد از انتشار در بیروت توسط محمدحسین باتمان غلیچ ترجمه شد و انتشارات انقلاب اسلامی آن را با نام «خون دلی که لعل شد» منتشر کرد. انتشار این کتاب تاکنون واکنش‌های مختلفی را در پی داشته که از جملۀ آن، سخنان سید حسن نصرالله  است. او در معرفی این اثر گفت: «وقتی کتاب به من رسید همان شب آن را خواندم، هنگام مغرب به دستم رسید و از روی شوق، در همان شب تمام آن را خواندم».

کتاب «خون دلی که لعل شد» یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های انتشارات انقلاب اسلامی است که حاوی خاطرات خودگفتۀ رهبر معظم انقلاب از تولد ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی است. بخش اعظمی از این اثر، خاطرات حضرت آیت الله خامنه‌ای در دورۀ مبارزات علیه رژیم پهلوی است. این کتاب که در پانزده فصل گردآوری شده است خاطراتی بدیع و ناگفته از مبارزات رهبر معظم انقلاب با سلطنت پهلوی‌ها را در بر دارد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای ابتدا دورۀ کودکی خود و شروع علم‌آموزی را مورد توجه قرار داده‌اند و خاطرات خود را از شروع تحصیل در مکتب‌خانه و مدارس دینی که در آن به تحصیل مشغول بودند بیان کرده‌اند. ایشان از اساتیدشان در تمام دوران تحصیلی خود یاد کردند و از نقش پدرشان یعنی آیت الله سیدجواد خامنه‌ای نیز به نیکی یاد کرده‌اند. در بخشی از خاطرات این قسمت آمده است:

«در کودکی وقتی کلاس دوم ابتدایی بودم، عمامه گذاشتم. علت این عمامه‌گذاری زود هنگام آن بود که در آن دوران، مردم عادت به پوشاندن سر داشتند. طبیعتاً پدر ما حاضر نبود ما کلاه پهلوی به سر بگذاریم؛ بنابراین چاره‌ای جز عمامه نبود».

رهبر معظم انقلاب در بخش بعدی این کتاب چگونگی فراگیری زبان عربی را مطرح می‌کنند و از تأثیر تسلط مادر به عربی و انس با آثار شاعران و نویسندگان بزرگ جهان عرب، در فراگیری زبان عربی یاد می‌کنند.

 

 

بخش بعد کتاب به آشنایی رهبر انقلاب با نواب صفوی می‌پردازد که در واقع شراره‌های نخستین انقلابی‌گری و شهادت را در رهبر انقلاب زنده کرده است. ایشان در این بخش می‌فرمایند: «به یاد دارم طلاب را وعظ می‌کرد و از آن‌ها می‌خواست به ورع و تقوا پایبند باشند. هنوز این صدایش در گوشم طنین‌انداز است که می‌خواند: یابن آدم! وَفّر الزاد فَإنّ الطریق بعید بعید... و جدّد السفینة فَإنّ البحر عمیق عمیق...»

شرح ماجرای آشنایی با امام خمینی(ره)، آغاز نهضت انقلاب، برنامه‌ریزی برای اقدامات انقلابی و روشنگری در سطح جامعه تا ماجرای پانزدهم خرداد 42 و دستگیری امام خمینی موضوعاتی است که در فصل پنجم این کتاب بیان شده است.

در ادامه برخی از فعالیت‌های آیت الله خامنه‌ای در قالب ایجاد تشکیلات‌های انقلابی ذکر شده است. رهبر معظم انقلاب در بخشی از کتاب می‌فرمایند: «من و برخی دوستان در امور تشکیلاتی، که در قم کاری جالب و ابتکاری بود، سرآمد بودیم ... در خلال نهضت از زمان آغاز آن تا خروج من از قم (حدود یک سال و نیم) چند تشکیلات ایجاد کردیم که برخی هم‌زمان با هم بود و برخی هم در توالی یکدیگر: گروه علمای قم که شمار بسیاری از علما را برداشت. همین تشکیلات بود که بعدها نام «جامعه مدرسین» به خود گرفت. بسیاری از اعضای این جامعه از نقش من در تأسیس این تشکیلات بی‌خبر بودند و هنگامی که آقای امینی این موضوع را به آن‌ها گفت برخی شگفت‌زده شدند. تشکیلات دیگر گروه یازده نفره بود. این یازده نفر عبارت بودند از: من، آقای هاشمی رفسنجانی، برادرم آسید محمد، آقای مصباح یزدی (که کاتب این جلسات بود)، آقای امینی، آقای مشکینی، آقای منتظری، آقای قدوسی، آقای آذری قمی، آقای حائری تهران و آقای ربانی شیرازی».

رهبر انقلاب در ادامه به اختراع یک زبان رمزی توسط آیت الله مصباح‌یزدی اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: «آقای مصباح یزدی صورتجلسات را در یک دفتر به زبان رمزی – که خود، آن را اختراع کرده بود و به خطوط علوم غریبه شباهت داشت – می‌نوشت و برای اینکه بیشتر رد گم کند در آغاز دفتر نوشته بود: کتابی در زمینۀ علوم غریبه یافتم و آن را رونویسی کردم.»

در ادامه خاطراتی از افشاگری‌های انقلابیون و فعالیت‌های انقلابی و روشنگری‌های آیت الله خامنه‌ای از سال 42 به بعد بیان شده است. این خاطرات از بهار سال 42 آغاز می‌شود و تا پیروزی انقلاب ادامه می‌یابد.

 

 

یکی از ویژگی‌های این کتاب شرح جزئیات زندان‌های رژیم پهلوی است که رهبر انقلاب با توجه به بازداشت‌های مکرر در زندان‌های مختلف به‌خوبی توانسته‌اند آن را شرح دهند.

رهبر انقلاب از باب حق‌گزاری مطالبی هم از نقش همسرشان در دوران زندگی مشترک بیان کرده‌اند. ایشان ضمن تقدیر از آرامش و روحیۀ قوی همسرشان و ساده‌زیستی ایشان فرموده‌اند: «من دربارۀ زهد و پارسایی این بانوی صالحه تصویرهای بسیاری در ذهن خود دارم که بیان برخی از آن‌ها خوب نیست. از جمله مواردی که می‌توانم بگویم این است که هرگز از من درخواست خرید لباس نکرده است بلکه نیاز خیلی ضروری خانواده به لباس را به من یادآور می‌شد و خود می‌رفت و می‌خرید. هیچ‌وقت برای خود زیورآلات نخرید. مقداری زیورآلات داشت که از خانۀ پدری آورده بود و یا هدیۀ برخی بستگان بود. همۀ آن‌ها را فروخت و پول آن‌ها را در راه خدا صرف کرد. او اینک حتی یک قطعه زر و زیور و حتی یک انگشتر معمولی هم ندارد».

 

یکی از مهم‌ترین بخش‌های خاطرات حضرت آیت الله خامنه‌ای ماجرای تبعید ایشان به ایرانشهر است. ایشان ابتدا توضیحاتی دربارۀ اینکه چرا و چگونه به این شهر تبعید شدند مطالبی بیان کردند و وضعیت آن شهر را در زمان ورود به آن‌جا تشریح کردند. ایشان با احیاء مسجد «آل الرّسول» و برگزاری مراسم مشترک با برادران اهل سنت در ایام میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله به نمادی از وحدت بین مذاهب اسلامی تبدیل شدند و اثرات این وحدت در سیل ویرانگری که در ایرانشهر جاری شده بود نشان داده شد. حضرت آیت الله خامنه‌ای در ماجرای سیل ایرانشهر با بیان خاطراتی از همکاری خود با آقای راشد یزدی و آقای رحیمی (که آن‌ها هم به این شهر تبعید شده بودند) توانستند مسجد را به مرکزی برای رسیدگی به امور مردم درمانده از سیل تبدیل کنند و با کمک گرفتن از سایر علما و بزرگان دیگر شهرها همچون آیت الله صدوقی، آیت الله کفعمی و... بسیاری از مشکلات مردم شهر را رفع کردند. ایشان در پایان این بخش فرمودند: «در پایان پنجاه روز امدادرسانی و پس از برطرف‌کردن آثار سیل تا جایی که می‌توانستیم جشن بزرگی برپا کردیم و من در آن مراسم سخنرانی کردم که هنوز هم متن ضبط شدۀ سخنرانی و تصاویر جشن موجود است».

حضرت آیت الله خامنه‌ای در کتاب «خون دلی که لعل شد» تشریح می‌کنند که سرآغاز خبرهای انقلاب در ایرانشهر به اطلاع ایشان رسید و حادثۀ 19 دی‌ماه 56 و سپس حوادث دیگر همچون قیام مردم تبریز، یزد و... نشان از رخ دادن حادثۀ بزرگی بود که در حال وقوع بود. آیت الله خامنه‌ای در این ایام پس از تبعید به جیرفت به سمت مشهد رفت و فعالیت‌های خود را در راه انقلاب اسلامی در این شهر پیگیری کرد.

 

برای خرید کتاب «خون دلی که لعل شد» که توسط انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شده است به اینجا مراجعه فرمایید.



دیدگاه کاربران

سلام
خیلیییییی کتاب خوبیه

پسندیدم
20
خاطرات بانمکی داره

چه خوب. نمی دونستم چنین کتابی نوشته شده

سلام
عالیییییییییییییییییی است