گروه فرهنگ-رجانیوز: سایت نو+جوان، بخش نوجوان دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای با انتشار یادداشتی از خانم وجیهه سامانی، نویسنده و منتقد ادبی کشور از فرصتهایی که در روزهای تهدید کرونایی برای نوجوانان وجود دارد گفت.
به گزارش رجانیوز، متن یادداشت بدین شرح است:
کرونا آمد و بساط نامبارکش را بر سر ایران و جهان پهن کرد. فعلاً کاری با این نداریم که اساساً از آزمایشگاه کدام جانور دوپای خدانشناسی بیرون آمده و اینطور به جان بشریت افتاده است. حالا که آمده، باید در برابرش موضع بگیریم. به هر حال مهاجمی است که تا پشت در و احیاناً خانههای بعضیهایمان پیشروی کرده است.
فرصتهای یک تهدید
یک راهش این است که بیخیال بزنیم به راه «باری به هر جهت» و «ولش کن به ما چه» و «مرگ فقط برای همسایه است» و روال عادی زندگی را داشته باشیم و نتیجه اش بشود اینکه جان خودمان، دیگران، کادر درمانی و مدافعان سلامت را بیشتر به خطر بیندازیم و زنجیره اپیدمی را چنان گسترده کنیم که به فاجعه انسانی تبدیل شود که قطعاً خود و عزیزانمان را هم به خطر میاندازیم و حقالناس زیادی هم به گردنمان میافتد.
یک راه دیگرش این است که منفعلانه و سوگوار و هراسان بنشینیم توی چهاردیواریهایمان. مدام اخبار تلخ و راست و دروغ فضای مجازی را دنبال کنیم و به آینده نامعلوم و تیرهوتار فکر کنیم. برای اتفاقات نیفتاده سوگواری کنیم و هرروز خسته تر و ناامیدتر از قبل بشویم. طوری که اگر از این اپیدمی مهلک هم جان سالم به در بردیم، کرونای روحی بگیریم و تبدیل شویم به موجودی بی انگیزه، ناامید، خسته و افسرده. احتمالاً راهحل ساده ای است. اما...از ما بعید است!
میماند راهحل سوم. این راهحل نه مُنکر مشکلات و سختیهاست، نه در برابرش کم میآورد. در عین پذیرش واقعیت و کنار آمدن با تنگناها، محدودیتها و سختیهای هجوم این ویروس مهلک، در برابرش تسلیم هم نمی شود. اقتدا می کند به سردار دل ها و عزیز ملت ایران.
«عشقِ سردار سلیمانی بودن» فقط این نیست که عکس هایش را به در و دیوار بزنیم و برایش ابیات جانسوز استوری کنیم و عکسش پسزمینه گوشیمان باشد. درستش این است که قول و فعلش بشود آویزه گوش جانمان.
سردار جایی گفتهاند: «باید تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد».
خب بسمالله...
کرونا آمده با یک عالمه تهدید...باید از دل این تهدیدها، فرصت بسازیم.
چه فرصت هایی؟
فرصت بزرگ شدن و فهمیدن. فرصت گرفتن درس زندگی. فرصت رشد و کمال.
چطور؟
چندتایش را باهم مرور میکنیم، بقیه اش با خودتان...
فرصت طلایی
ایام تعطیلات عید و قرنطینه و تعطیلی مدرسه و دانشگاه است. با دوستان و اقوام هم که بنا نیست معاشرت داشته باشیم. اما خانواده که دورهم جمعاند. این یک فرصت طلایی و تکرار نشدنی است که به هم نزدیکتر شویم، بیشتر باهم باشیم، بیشتر باهم گپ بزنیم و همدیگر را بشناسیم و بعضی فاصله ها را ترمیم کنیم. این فرصت طلایی با خانواده بودن را دست کم نگیرید که هر صدسال یکبار هم تکرار نمیشود.
واحد معاد شناسی
یک چیزی خوانده ایم و شنیده ایم که قیامت «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ» است. چقدر باورش کرده بودیم؟ حالا بیاوببین که در این ایام کرونایی، چطور همه از هم فاصله می گیرند و فرار میکنند، مبادا که از هم آسیب ببینند. کرونا واحد معادشناسی خوبی برایمان گذاشت.
علم بهتر است یا ثروت؟
انشای علم بهتر است یا ثروت یادمان هست؟ خب حالا در دوران کرونایی، بنشینیم و کلاهمان را قاضی کنیم، واقعاً علم بهتر است یا ثروت؟ کسی که الان ثروتمند است، قادر است با ثروتش جلوی این ویروس را بگیرد یا به او دستور بدهد سمت خانواده اش نرود؟ از طرفی دیگر چشم همه بشریت به علم دانشمندان است تا هرچه زودتر واکسن و پادتن این بیماری را کشف کنند. پس علم بهتر است یا ثروت؟
کجای کار ایستادهایم؟
چقدر سر چیزهای بیارزش حرص خوردیم و الکی دویدیم. اصلاً نفهمیدیم روز و شبها را چطور سپری کردیم و هفته ها و ماه ها کی آمدند و رفتند. حالا کرونا آمده تا ما زندگیمان را از روی دور تند برداریم تا ببینیم کجای کار ایستادهایم. آن همه چیز که برایش حرص خوردیم، الان به چه کارمان می آید و چقدر چیزهای ساده و دم دستی، مثل قدم زدن در آفتاب، همصحبتی با دوستان، گفتن و خندیدن در پارک، بستنی خوردن و یک دست دادن ساده، میتواند از کل دارایی جهان برایمان ارزشمندتر باشد.
یک سفر متفاوت
سفر و تحرک حتماً به معنای جابهجایی مکانی نیست. رشد و تکامل ما گاهی در رفتن است و گاهی در ماندن. همان اصطلاح سفر آفاقی و انفسی خودمان. سفر کردن تنها به معنای رفتن از جایی به جایی و از شهری به شهر دیگر نیست. گاهی علما و عرفای ما در سکون و خلوت و دوری از خلق، ره صدساله را یکشبه طی کردهاند و به مدارج بالا رسیدهاند. سفر گاهی از دمی به دمی است و از حالی به حالی و از مرتبهای به مرتبه دیگر.
پس این ایام جان میدهد برای سفر در آفاق و انفس و اعماق جانمان که ببینیم بالاخره از کجا آمدهایم و کجا ایستادهایم و به کجا خواهیم رسید.
فقیر و غنی یکی هستند
فقیر و غنی هر دو در برابر مرگ برابرند. نه مال اغنیا و نه فقر فقرا، هیچکدام نمیتواند جلوی اجل قطعی را بگیرد. کرونا آمده تا همین درسها را به ما زندهها بدهد.
فرقی نمیکند چقدر جیبها و حسابهای بانکیمان پر یا خالی است. در چه خانهای زندگی میکنیم و چه ماشینی سوار می شویم. در برابر این ویروس میکروسکوپی و سمج، همه به یک اندازه برابر و در معرض خطریم. کرونا پولدار و فقیر نمیشناسد. همه را به یک اندازه تهدید میکند و متأسفانه هیچ کجای جهان نیست که بشود با داشتن پول هنگفت و هواپیمای اختصاصی به آنجا پناه برد تا از شرش در امان ماند. کرونا همهجا هست و همه را درگیر میکند، درست مثل مرگ.
خط قرمز دین
هجمهها علیه دین و مذهب و دینداران، همیشه و همهجا بوده و هست. حالا در این کارزار بیماری با علم و طبابت، مذهبیها و هیئتیها از همه زودتر مطیع علم شدند و هیئت ها و مساجد و حرمها را که محل تجمع و ازدحام و انتقال بیماری بود، تعطیل کردند. درحالیکه بازارها و پاساژها و مراکز خرید هنوز باز بودند و این نشاندهنده این است که سلامتی و حفظ جان افراد، خط قرمز دین و شریعت ماست که بر سرش با کسی شوخی ندارد.
مدافعان جان بر کف
چقدر همهمان آرزو کردیم که ایکاش ویروس در همان چین کنترل و جلوی تهاجمش گرفته میشد تا اینطور به جان کل جهان نیفتد؟ این همه مشکل و گرفتاری به بار نیاورد و جان عزیز خیلیها را نگیرد؟
داعش را یادتان هست؟ حالا فهمیدید چرا مدافعان جانبرکفمان باید کیلومترها دورتر از مرزهایمان میجنگیدند تا ویروسی صدها و هزاران برابر خطرناکتر از کرونا، به جان سرزمینمان نیفتد؟
یادتان هست بعضیها از سر نادانی یا عناد، چه نیش زبانهایی به جان مدافعان حرم میزدند که فلان رقم پول میگیرند و برای همین رفتهاند جنگ؟
حالا کسی میتواند در این جنگ نابرابر و سخت به پزشکان و پرستارانی که در خط مقدم دفاع ایستادهاند و جان عزیزشان را کف دست گرفتهاند و قهرمانانه در این کارزار مجاهدت میکنند، بگوید که برای منفعت مالی و اضافه حقوق و درآمدهای آنچنانی، شبانهروز میجنگند؟
واجب فراموش شده
امر به معروف و نهی از منکر واجب فراموششدهای است که میگفتند در قرن دو هزار دیگر به کار نمیآید و حالا دیگر زندگی و رفتار شخصی هرکسی، حتی در متن اجتماع، به کسی مربوط نیست. حالا کرونا آمده تا ملموستر بفهمیم که همه ما مثل حلقههای زنجیر به هم متصل و مرتبطیم. نمیشود در خانه قرنطینه باشیم و سرتاپای زندگیمان را ضدعفونی کنیم و بگوییم دیگرانی که آن بیرون، توی کوچه و خیابان و بازار و جاده هستند، به ما چه. چون همه به هم وصلیم و تا همه به خودمراقبتی نرسند، چرخه این بیماری متوقف نمی شود.
فرصتهای طلایی
چقدر بعضیهایمان برای تجهیز و تقویت روح و جانمان نداشتن وقت را بهانه میکردیم. حالا و در این روزهای سخت و نگرانکننده، ماههای شعبان و رمضان را پیش رو داریم. قطعاً با تجهیز روحمان به سلاح دعا، قدرت و توان جسمی مان بالاتر میرود و بالطبع سیستم ایمنی بدنمان هم قویتر میشود. از بسیاری از آسیبهای روحی و روانی هم در امان خواهیم بود. کاش این فرصت را مغتنم بشماریم.
حال ما به تنهایی خوش نمیشود
حالا وقتی دلتنگ عزیزی میشویم و صدایش را از پشت تلفن میشنویم، بهتر یادمان میآید چه وقتهایی برای همین رفتوآمدها و دیدارها غر زدیم و ناشکری کردیم. حالا دلمان پر میکشد برای دیدن لبخند عزیزانمان از نزدیک، برای در آغوش کشیدنشان، برای حس کردن گرمای وجود و حضورشان.
راستی...امسال وقتی داشتیم تلفنی تبریک سال جدید را به دوستان و آشنایان میگفتیم، دقت کردید چند پله بزرگتر شده بودیم؟ وقتی آرزوی داشتن سالی خوب و خوش میکردیم و از ته دل میگفتیم «انشاءالله برای همه مردم سال خوبی باشه.» این آرزو و دعا را از ته دل میگفتیم. با تمام وجود و باورمان. چون کرونا ما را به این بلوغ و فهم و این درجه از معرفت رساند که تا حال روزگار و مردمانش بر وفق مراد نباشد، حال ما به تنهایی خوش نمیشود.
دیدگاه کاربران