هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
يكشنبه، 25 خرداد 1404
ساعت 20:23
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

سه شنبه 18 فروردين 1394 ساعت 15:23
سه شنبه 18 فروردين 1394 14:44 ساعت
2015-4-7 15:23:42
شناسه خبر : 207254
این «کیک صلح» برای خوردن نیست، فقط برای آن است که پشت ویترین «شیرینی فروشی اسرائیلی» به نمایش درآید. در این کیک نه آرد هست، نه روغن، نه شکر و نه خامه. همه‌ی چیزی که در آن به کار رفته فقط و فقط پلاستیک است که در حرارت آفتاب حقیقت آب خواهد شد، حقیقت تلخی که همه‌مان می‌دانیم ولی از آن فرار می‌کنیم. طوری که انگار توافق کرده‌ایم نقشمان را در نمایشنامه‌ی صلح بازی کنیم.
گروه بین‌الملل رجانیوز: آنچه می خوانیم، ترجمه کتاب «اسرائیلی که من دیدم» نوشته عاطف حزّین است. این نویسنده مصری در اواخر دهه ۹۰ میلادی سفری به سرزمین ها اشغالی داشته و خاطراتش را از این سفر به شکل کتاب منتشر کرده است.
به گزارش رجانيوز،‌ در هفت قسمت قبلی این خاطرات، چگونگی مأموریت یافتن حزّین برای این سفر و همچنین برخی خاطرات او از کودکی اش و آوارگی در جنگ ۱۹۶۷ مصر و اسرائیل و بازجویی طولانی و عجیب از وی توسط اسرائیلی ها در فرودگاه قاهره و نحوه رسیدنش از فرودگاه تا هتل همراه با راننده ی یهودی و جریاناتی که همزمان با رسیدن او به تل آویو در اسرائیل رخ داده بود را خواندیم. همچنین جریان برخوردش با مأمورین سفارت مصر در تل آویو و تحلیل های خبری رسانه های اسرائیل از جریانات وقت را هم دیدیم. همچنین دیدیم که نویسنده در مصاحبه با محمد بسیونی (سفیر مصر در تل آویو) با حمایت حیرت‌انگیز او از صهیونیست‌ها و مواجه شده و از زبان او شنید که راه رسیدن به صلح، نابودی حماس به دست حکومت خودگردان است! در قسمت پیش هم ماجرای رفتن نویسنده به گذراه ایرز در مرز غزه و مواجه شدنش با قوانین سخت‌گیرانه را خواندیم که موجب بازگشت اجباری او به قدس و تهیه جواز عبور خبرنگاری و موفقیت نهایی‌اش در ورد به غزه را خواندیم. نویسنده پس از ورود به غزه به هتل امید نقل مکان کرده و در آنجا با صاحب هتل و یک جوان مبارز فلسطینی همصحبت شد و همچنین به دیدار رئیس پلیس حکومت خودگردان رفته و درباره‌ی وضعیت کلی فلسطین و اتهامات سنگین وی به حماس گفتگو کرد. همچنین خواندیم که نویسنده به دیدار دکتر حیدرعبدالشافی (رئیس هیئت مذاکره‌کننده‌ی فلسطینی در مذاکرات واشنگتن با اسرائیلی‌ها) که از منتقدان جدی توافق اسلو به حساب می‌آمد رفته و نظرات او را جویا شد. در قسمت قبل بخشی از گفتگو با دکتر عبدالشافی را خواندیم، ادامه‌ی گفتگوی نویسنده با وی را (به عنوان قسمت یازدهم) پی می‌گیریم:
 
 
به دکتر حیدر عبدالشافی گفتم: از حکومت خودگردان فلسطین نمی‌خواهی در باره‌ی آنچه رخ می‌دهد [ظاهرا اشاره به عملیات‌های استشهادی حماس] موضعی بگیرد؟
گفت: «دلیلی ندارد ما هم چنانکه دیگران در اسرائیل و آمریکا می‌گویند بگوییم هدف حماس، خراب کردن عملیات صلح است چون این عملیات از اساس به دلیل کارهای اسرائیل خراب شده و بدون اعتبار بود. اگر قرار باشد از حکومت خودگردان فلسطین بخواهم این عملیات‌های مسلحانه را محکوم کند در همان زمان باید این را هم بگویم که مسئولیت عمده‌ای این قبیل اعمال به دوش اسرائیل است چرا که به همه‌‌ی فلسطینی‌ها (نه فقط حماس) دلیلی برای دفاع از خودشان در مقابل اشغالگری می‌دهد. و آدمی که تحت اشغال است حق دارد به همه‌ وسایل مقاومت در برابر اشغال متوسل شود؛ از جمله مبارزه‌ی مسلحانه‌ی مشروع، البته نه به این صورت غیرانسانی [!!] ولی در هر حال کماکان حق ملت فلسین است که به عملیات مسلحانه متوسل شوند. اسرائیل تا این لحظه حق فلسطینی‌ها و برپایی کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس و حقوق آوارگان (که قطعنامه‌های شورای امنیت بدان تصریح کرده) را به رسمیت نشناخته است.»
گفتم: «من تا این لحظه دقیقا نمی‌دانم هدف حماس از عملیات‌های انتحاری [استشهادی] چیست. بعضی‌ها می‌گویند هدفش ضربه زدن به روند صلح است ولی این جواب دارد، کمااینکه شما هم فرمودید. برخی‌ها معتقدند هدف این عملیات‌ها ضربه زدن به حکومت خودگردان فلسطین و نشان دادن خودشان به عنوان جایگزین آن است و برخی‌های دیگر هم مسائل را ساده‌ کرده و مدعی‌اند این عملیات‌ها فقط برای جلب توجه است نه بیشتر. فکر می‌کنم شما تفسیری دارید که با همه‌ی اینها متفاوت است.»
پیش از پاسخ دادن به من، دکتر مجبور شد برای جواب دادن به تلفن از اتاق برود. گفتگوی تلفنی کمی طول کشید تا جایی که خیال کردم به دلیل سن بالایش وقتی برگردد از من خواهد خواست سؤال را تکرار کنم، ولی این مرد هشتاد و چند ساله به محض اینکه روی صندلی نشست گفت: «من فکر می‌کنم فلسفه‌ی حماس آزادسازی کامل سرزمین فلسطین است. معنی این حرف آن است که اساسا اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد. فلذا صلح عادلانه از نظر آنها یعنی آزادسازی کامل سرزمین [و عدم وجود اسرائیل] ولی من معتقدم صلح عادلانه یعنی حق فلسطینی‌ها در برپایی کشور مستقل خودشان مثل مابقی ملت‌ها، در چارچوب مصوبات شورای ملی فلسطین که بنیاد دو کشور فلسطینی و اسرائیلی را پذیرفته است. این فرق من و حماس است. من حماس را به هیچ کدام از این تهمت‌ها که نه اساسی دارد و نه حقیقتی، متهم نمی‌کنم. ضمنا نه می‌توانم تأیید کنم که ایران حماس را از نظر مالی تأمین می کند و نه می‌توانم این موضوع را رد کنم.»
 
[دکتر حیدر عبدالشافی]
 
-دکتر حیدر، من از صحبت‌هایتان اینطور فهمیدم (و اگر اشتباه برداشت کرده‌ام لطفا اصلاح بفرمایید) که اسرائیل به دنبال صلح حقیقی نیست. همینطور است؟
-بله، قطعا و یقینا اسرائیل به دنبال صلحی است که متضمن شروط او باشد نه شروط حق و عدالت. و صلح ممکن نیست ادامه یابد مگر بر اساس حق و عدالت.
به «هرم» فلسطینی گفتم: «شما می‌گویی که موافق بنیاد برپایی دو کشور که شورای ملی فلسطین آن را پذیرفته هستی. بسیار خب . وضیعت فعلی در اسرائیل اینطور است که (من از تل آویو می‌آیم) آنها بیش از آنکه دنبال صلح باشند به دنبال امنیت شخصی‌اند و از آنجا که امنیت شخصی‌شان محقق نشده دست به حصار امنیتی و سیاست گرسنگی‌دادن دسته‌جمعی زده‌اند. در طرف فلسطینی همه بر روی یک هدف توافق دارند (به رغم اختلاف روش‌ها) و آن هم چیزی نیست جز ضرورت برپایی دولت مستقل فلسطین به پایتختی قدس. آیا ممکن است تمایل عمومی در اینجا با تمایلات عمومی در آنجا هماهنگ شود؟»
دکتر پیش از آنکه جواب بدهد یک قهوه‌ی دیگر خواست و سپس گفت: «پسرم، مسئله موضع اسرائیل است. همانطور که واضح است اسرائیل مدام بر سر موضع امنیت جنجال می‌کند. و متأسفانه با جنجال ساختن بر سر این موضوع، احساسات جهان و مردم جهان را تحریک می‌نماید. مردم معتقدند که همه‌ی مردم دنیا حق امنیت دارند. پس اسرائیل دست روی یک نقطه‌ی حساس می‌گذارد، خصوصا آنکه اروپا (به دلیل ماجراهایی که برای یهودی‌ها در آنچا پیش آمد) بیشتر در این مورد حساس شده‌. ما هم ضد امنیت نیستیم، ولی مسئله وابسته است به عدالت و انصاف. اسرائیل نمی تواند هم امنیت را بخواهد هم خاک را (یعنی روش حال حاضرش). باید یکی را انتخاب کند، یا امنیت یا خاک. و تا وقتی که از زورش برای گرفتن خاک فلسطین و انکار حق فلسطینی‌ها در وطنشان و خاکشان استفاده می‌کند،؛ ممکن نیست از امنیت برخوردار شود و حق ندارد درخواست امنیت کند. اما اگر از روشش خصمانه‌اش دست بردارد در آن صورت ابدا فلسطینی‌ها به امنیتش متعرض نخواهند شد.» [البته فلسطینی‌های سازشکار].
 
[طرفهای اصلی دخیل در توافق اسلو]
 
-دکتر حیدر، من حق دارم بر اساس صحبت‌های شما بگویم که حکومت خودگردان فلسطین تنها نقش یک «مقاطعه‌کار» و «مباشر» را دارد که اسرائیل استخدامش کرده تا مناطق خودگردان را از نظر اداری بچرخاند؟
-متأسفانه اسرائیل او را به این شکل درآورده که هرکار اسرائیل می‌خواهد را می‌کند نه چیزی که ملت فلسطین می‌خواهند. فکرش را بکن، اسرائیل فقط به حصار امنیتی اکتفا نکرده و یک محاصره‌ی دریایی هم راه انداخته و ماهی‌گیران را از صید ماهی منع کرده و خدا می‌داند این محاصره تا کی طول خواهد کشید. اصلا به چه حقی این محاصره را راه انداخته‌اند؟ آنها که شأن حکومت خودگردان فلسطین را اینطور پایین می‌آوردند چطور می‌توانند از کشور مستقل فلسطینی حرف بزنند. آن هم در وضعی که حتی در همین غزه هم خیابان‌هایی هست که فلسطینی‌ها حق ندارند وارد آن شوند.
اگر دست حکومت خودگردان فلسطین به این شکل بسته است، پس دیگر مجلس قانونگذاری فلسطنی چه معنایی دارد و این مجلس اصلا چه نقشی می تواند ایفا کند؟ این سؤالی بود که به ذهنم رسید و خجالت نکشیدم و با دکتر حید عبدالشافی که خود عضو این مجلس قانونگذاری است طرحش نمودم. ولی این مرد بدون اینکه از سؤالم عصبانی شود گفت: «باید همه‌مان تلاش کنیم تا این مجلس نقش فعالی داشته باشد. ملت فلسطین، دفاع از سرنوشت و منافع و همه‌ی حقوقش را به امانت به این مجلس سپرده است. ما این امانت را بر دوش داریم و باید کار کنیم.»
-ببخشید دکتر حیدر، ولی شما سؤال مرا جواب ندادید، بلکه تصویر فلسطین را در ذهنم تاریک‌تر کردید. فلذا باید بپرسم: آیا هیچ امیدی نیست؟
-امید، بستگی دارد به اراده‌ی ‌ما فلسطینی‌ها. اگر اراده کرده‌ایم که از خلال این مجلس، با صداقت و اخلاص عمل کنیم، تصویر تا حدی روشن خواهد شد. واقعیتی که ما در آن به سر می‌بریم می‌گوید اسرائیل قوی و تجاوزگر است و عالم هم بدون توجه و بدون مبالات به صحنه نگاه می‌کند و با این دولت تجاوزگر روابط طبیعی و حتی روابط حمایت‌آمیز برقرار می‌کند. فلذا ما در وضع سختی هستیم و تنها کاری که می‌توانیم بکنیم آن است که در زمینی که هستیم پایداری کنیم و بیرون نرویم و با همین امکانات محدود، پایداری‌مان (که در آن روح زندگی جاری است) را ادامه دهیم.
-دکتر، ما الان در بخشی از زمین نشسته‌ایم که تحت محاصره است. من می‌دانم که مردم غزه قادرند پایداری کنند ولی این را هم می‌دانم که آنها بالاخره انسان‌اند و انسان هم طاقتش محدود است. اگر این محاصره‌ی اسرائیلی یک مجازات دسته‌جمعی است، تا کی ادامه خواهد داشت و کی برداشته خواهد شد؟ و اگر هم برگه‌ی فشار است، قرار است به که فشار بیاورد و چرا؟
 
[حیدر عبدالشافی و یاسر عرفات]
 
دکتر حیدر باز هم از روش [دیپلماتیک] «خواندن یک شعر واحد با چند لحن» استفاده می‌کند و می‌گوید: «حقیقت این است که اوضاع هر روز بدتر می‌شود. حکومت فلسطین هم با انفعالش خطاهای بیشتری مرتکب می‌گردد. من می‌فهمم که آنها برخی نیروهای حماس را تحت پی‌گرد قرار می دهند و دستگیرشان می‌کنند و این را محافظت از امنیت و اجرای قانون می‌دانند ولی چه توجیهی وجود دارد که مؤسسه‌های غیرنظامی حماس را که به مردم خدمت‌رسانی می‌کند ببندند، مثلا درمانگاه‌ها و مدارس. این کار با قانون و حقوق بشر مخالف است. خود اسرائیل هم این کار را نکرده بود. ما می‌خواهیم جلوی این کارهای منفی بایستیم، نه با روحیه‌ی اختلاف‌برانگیزی بلکه با روحیه‌ی حق و عدالت و قانون. امروز مردم فلسطین در مقابل حرکات حماس، در کار خودش در مانده [!] از طرفی هر فلسطینی ته دلش این کارها را مقدس می‌داند چون آن را کار مشروعی در مقابل نیروهای اشغالگری می‌شمرد که نمی‌خواهد حقوقمان را بدهد، در عین حال، شهروند عادی فلسطینی دارد از حصار امنیتی‌ای رنج می‌برد که اسرائیل با سنگدلی اجرا کرده و همه را به چوب حماس می‌راند.»
-پیش از اینکه بروم دوست دارم از شما بپرسم: عملیات‌های حماس را جهاد حساب می‌کنید یا تروریسم؟
این آخرین سؤال من از دکتر حید عبدالشافی بود، ولی این پزشک فلسطینی که در سیاست کارکشته شده بود، با هوشمندی پاسخ داد: «من نمی‌خواهم نقش وکیل مدافع حماس را بازی کنم. کمااینکه همه‌ی تفکرات من اعلام شده است و چیزی برای مخفی کردن ندارم. کار حماس به عنوان کاری ضد اشغالگری تعریف می‌شود و هر کس تحت اشغال باشد حق دارد در مقابل اشغالگران مقاومت کند ولی همانطور که گفتم من با ماهیت این عملیات‌ها موافق نیستم.» [1] 
 
وقتش رسیده بود ضبط صوتم را خاموش کنم و از خانه بیرون بیایم، خانه‌ای که صاحبش حاضر نشد آن را ترک کند و در جایی دور از وطن، تنها از طریق گلویش مبارزه کند. موقعی که اسرائیل شرط کرد دکتر حیدر عبدالشافی باید به عنوان یکی از «فلسطینی‌های داخل»[2]، در رأس هیئت فلسطینی در مذاکرات واشنگتن باشد، خیال کرده بود که این فلسطینی‌های داخل برای مذاکره کننده‌های اسرائیلی (که فقط می‌گیرند و چیزی در مقابل نمی‌دهند) «یک لقمه‌‌ی چپ» خواهد بود. ولی از اولین جلسه‌ای که دکتر در آن شرکت کرد فهمیدند که در محساباتشان اشتباه کرده‌اند. بعد برای جبران خطابشان به سراغ «مبارزین خارج» رفتند و از آنها چیزهایی گرفتند که حیدر عبدالشافی حتی حرف زدن درباره‌‌ی آنها را هم رد می‌کرد.
 
از خانه‌ی او خارج شدم درحالیکه آینده در پیش رویم تاریک بود و بیش از پیش یقین کرده بودم که این «کیک صلح» برای خوردن نیست، فقط برای آن است که پشت ویترین «شیرینی فروشی اسرائیلی» به نمایش درآید. در این کیک نه آرد هست، نه روغن، نه شکر و نه خامه. همه‌ی چیزی که در آن به کار رفته فقط و فقط پلاستیک است که در حرارت آفتاب حقیقت آب خواهد شد، حقیقت تلخی که همه‌مان می‌دانیم ولی از آن فرار می‌کنیم. طوری که انگار توافق کرده‌ایم نقشمان را در نمایشنامه‌ی صلح بازی کنیم. نه برای اینکه پیامی به جهانیان برسانیم بلکه به این دلیل که دیگر به خودمان اعتماد نداریم که می‌توانیم در صفحه‌ی شطرنج  یک وزیر را از جایش تکان دهیم تا به آمریکا و اسرائیل بگوییم: «کیش و مات».
 
 
ادامه دارد ...
مترجم: وحید خضاب
 
 
پی‌نوشت‌ها:
1-ظاهرا دلیل مخالفت این نیروها با عملیات‌های استشهادی حماس آن بود که این عملیات‌ها نیروهای به ظاهر غیرنظامی را هدف قرار می‌داد درحالیکه اولا نیروهای اشغالگر صهیونیست که با زن و فرزند به زمین اشغال‌شده آمده‌اند همه به یک اندازه مجرم‌اند و به یک اندازه «اشغالگر» محسوب می‌شوند و ثانیا اسرائیل در کشتار فلسطینی‌ها تعمد دارد غیرنظامیان را هدف قرار دهد و کسی نیز تا آن زمان جواب درخوری به آنها نداده بود.
2-فلسطینی‌هایی که در جایی از خاک خود فلسطین ساکن‌اند.
 
قسمت‌های قبل:
 


-