هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
يكشنبه، 15 تير 1404
ساعت 03:40
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

پنجشنبه 7 آذر 1392 ساعت 17:00
پنجشنبه 7 آذر 1392 20:30 ساعت
2013-11-28 17:00:41
شناسه خبر : 157787
آن چهره‌ى مظلوم بى‌صداى سربه‌زیرِ منفعلى كه از امام سجاد درست كردند به كلى برخلاف واقع است؛ چهره‌ى حقیقى امام سجاد علیه‌السّلام چهره‌ى یك مبارزِ قهرمانِ خستگى‌ناپذیرِ آشتى‌ناپذیرِ پیگیرى است، كه با تدبیر تمام، با دقت كامل راه‌ها را مى‌شناسد و انتخاب مى‌كند و به سمت هدف‌ها این راه‌ها را مى‌پیماید، خودش خسته نمى‌شود و دشمن را خسته مى‌كند

گروه معارف: ای امام عابدان شب زنده دار، غم فراق علقمه و عاشورا، چگونه بر پیكر تب دارت نهیب می زد، آن زمان كه در ابتدای اسارتت، زخم های گلگون قدم هایت را به شمارش نشستی؟

ای سرور عابدان عالم!

امشب كه شب رحلت توست، به درگاهت می آیم تا برابم دعا كنی، تا در لطافت و غلظت و رقت و نورانیت تو شناور شوم و ذوب شوم در زلال نگاهت. در كوچه پس كوچه های زندگی‌ام، نجوای دعای توست كه می جوشد و میل رویش را در تمام وجودم ایجاد می كند. برای سبز شدن و جوانه زدن، لابه لای صحیفه ات آشیانه می كنم.

 حسینیه رجا را در شب شهادت امام سجاد علیه‌السلام با غم فراق امام كاروان اسرای كربلا و نگین آرامش قلب اهل حرم آغاز می‌کنیم با آن امید که مقبول افتد.

 

Get the Flash Player to see this player.

 

در كلام رهبر انقلاب:

آن چهره‌ى مظلوم بى‌صداى سربه‌زیرِ منفعلى كه از امام سجاد درست كردند به كلى برخلاف واقع است؛ چهره‌ى حقیقى امام سجاد علیه‌السّلام چهره‌ى یك مبارزِ قهرمانِ خستگى‌ناپذیرِ آشتى‌ناپذیرِ پیگیرى است، كه با تدبیر تمام، با دقت كامل راه‌ها را مى‌شناسد و انتخاب مى‌كند و به سمت هدف‌ها این راه‌ها را مى‌پیماید، خودش خسته نمى‌شود و دشمن را خسته مى‌كند؛ و بالاخره دشمن وقتى هیچ كار دیگری نتوانست بكند، آن حضرت را مسموم كرد و این امام بزرگوار بعد از یك عمر پربركت و پرمبارزه به رضوان الهى پرواز كرد. این خلاصه‌ى زندگى امام سجاد است. (۱۳۶۵/۷/۴)

 

 

Get the Flash Player to see this player.

فيلم بيانات رهبر انقلاب درباره حيات نوراني امام سجاد عليه السلام

(خطبه هاي نماز جمعه 20/6/1366)

 

 

بیماری امام سجاد(علیهالسلام) در کربلا

برخی از مورخان معتقدند که امام زین العابدین(علیهالسلام) در واقعه جانگداز و خونین کربلا 24 ساله بوده است و بعضی دیگر نوشتهاند که از سن مبارکش 22 سال میگذشت. محمد بن سعد در کتابش مینویسد:

«علی بن الحسین(علیهماالسلام) در واقعه کربلا همراه پدرش بود و در آن هنگام از عمر شریفش 23 سال(1) میگذشت. فرزند ایشان، امام محمدباقر(علیهالسلام) که از کربلا تا شهادت همراه پدر بود، سه یا چهار ساله بود. امام زین العابدین در آن هنگام به سبب بیماری در جهاد شرکت نکرد و خداوند او را برای هدایت مسلمانان نگه داشت و نسل رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از فاطمه(علیهاالسلام) در ذریه امام حسین(علیهالسلام) به امام سجاد(علیهالسلام) و اولاد او منحصر گردید.»(2(

شیخ مفید در این باره میگوید:

«همین که امام حسین(علیهالسلام) شربت شهادت نوشید، شمر به قصد کشتن امام سجاد (علیهالسلام) نیز حمله برد. امام زین العابدین(علیهالسلام) در بستر بیماری به سر میبرد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و مانع حمله شمر شد. عمر بن سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج میبرد با اهل بیت به کوفه انتقال داد.»(3(

امام زین العابدین بیمار؛ غلط است. چرا که ایشان فقط در واقعه کربلا بنا بر مصلحت خداوند چند روزی بیمار بودند که در این واقعه به علت بیماری به شهادت نرسند تا بار مسئولیت امامت را بعد از حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) بر دوش بکشند.

امام سجاد(علیهالسلام) در قیام خونین کربلا مدت کوتاهی (بنا به مشیت الهی) بیمار بود و پس از بهبودی، مدت 35 سال امامت و زمامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید. این که برخی این امام همام را دائم المریض معرفی کردهاند تا آنجا که در اذهان عوام این قضیه مانده است، در حقیقت نسبت به امام چهارم(علیهالسلام) و فداکاریهای ایشان بی توجهی کردهاند.

پس دریافتیم این که گفته میشود: امام زین العابدین بیمار؛ غلط است. چرا که ایشان فقط در واقعه کربلا بنا بر مصلحت خداوند چند روزی بیمار بودند که در این واقعه به علت بیماری به شهادت نرسند تا بار مسئولیت امامت را بعد از حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) بر دوش بکشند.

 

 

 

1-      طبقات ابن سعد، ج 5، ص 163/ زندگانی امام زین العابدین، سیدمحسن امین، حسین وجدانی، ص 70.

2-      ارشاد شیخ مفید، ص 254.

3-      طبقات ابن سعد، ج 5، ص 163.

 

فیلم سخنرانی شنيدني استاد حسن رحیم پور ازغدی از وضعیت سیاسی و فساد حکومتی بنی امیه پس از واقعه عاشورا و اشاره به گوشه ای از هدایت های سیاسی حضرت امام سجاد علیه السلام در واکنش به این بدعت‌ها و فساد حکومتی و اخلاقی حکومت بنی امیه

 

Get the Flash Player to see this player.

 

Get the Flash Player to see this player.

 

 

خدا فقط دوستانش را به خانه‌اش دعوت می‌كند!‏

 

‏ مرحوم طبرسی در كتاب احتجاج خود آورده است: در یكی از سال‌ها بر اثر نیامدن باران، شهر مكّه را بی آبی و خشك سالی فرا گرفته بود، آن چنان كه مردم ‏سخت در مضیقه و تنگنای بی آبی قرار گرفته بودند.

 

لذا بعضی از شخصیّت‌ها همانند: مالك بن دنیار، ثابت بنانی، ایّوب سجستانی، حبیب فارسی و... جهت ‏نیایش و نیاز به درگاه خداوند متعال وارد مسجدالحرام شده و كعبه الهی را طواف كردند؛ ولیكن هر چه دعا ‏و استغاثه كردند، نتیجه ای حاصل نشد و باران نیامد.

 

در همین بین، جوانی خوش سیما، غمگین و محزون وارد شد و پس از طواف و زیارت كعبه الهی، خطاب به ‏جمعیّت كرد و فرمود: ای جماعت! آیا در جمع شماها كسی نیست كه مورد محبّت خدای مهربان باشد؟

جمعیّت گفتند: ای جوان! وظیفه ما دعا و درخواست كردن است و استجابت دعا بر عهده خداوند رحمان ‏می‌باشد.

 

جوان فرمود: چنانچه یك نفر از شما محبوب پروردگار می‌بود، دعایش ‍ مستجاب می‌گردید؛ و سپس به آن‌ها ‏اشاره نمود كه از نزدیك كعبه كنار روید، و آن گاه خودش نزدیك آمد و سر به سجده الهی نهاد و چنین اظهار ‏داشت:

«سَیِّدی بِحُبِّك لی إلاّ سَقَیْتَهُمُ الْغَیْثَ»

 

ای مولا و سرورم! تو را قسم می‌دهم به آن محبّت و ‏دوستی كه نسبت به من داری، این مردم را از آب باران سیراب فرما.

 

ناگهان ابری پدیدار شد و همانند دهانه مشك، باران بر اهل مكّه و بر آن جمعیّت فرو ریخت. ثابت بنانی گوید: به او گفتم: ای جوان! از كجا دانستی كه خدایت تو را دوست دارد؟ فرمود: چنانچه خداوند كریم، مرا دوست نمی‌داشت، به زیارت خانه‌اش‍ دعوتم نمی‌كرد؛ پس چون مرا به ‏زیارت خود پذیرفته است؛ دوستم می‌دارد، و به همین جهت وقتی دعا كردم مستجاب شد. پس از آن، جوان اشعاری را به این مضمون سرود:

 

"هركه پروردگار را بشناسد و عارف به او باشد؛ ولی در عین حال خود را از دیگران بی نیاز نداند، ‏شقی و بیچاره است.بنده خدا به غیر از تقوا و پرهیزكاری چه چیز دیگری می‌تواند برایش ‍ سودمند باشد؟

 

با این كه می‌داند تمامی عزّت‌ها و سعادتمندی‌ها و خوشبختی‌ها تنها برای افراد باتقوا و پرهیزكار خواهد ‏بود"

 

ثابت بنانی گوید: پس از آن از اهالی مكّه سؤال كردم كه این جوان كیست؟

 

گفتند: او علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب - یعنی امام سجّاد، زین العابدین - علیهم السّلام ‏می‌باشد. ‏


منبع: مستدرك الوسائل: ج 6، ص 209، ح 8، احتجاج طبرسی: ج 2، ص 149، ح 186.‏

 

هروله

شعر و نوحه در مصيبت امام سجاد عليه السلام

 

Get the Flash Player to see this player.

سيد مهدي ميرداماد

 

Get the Flash Player to see this player.

محمدرضا طاهري

 

 

کاش ما هم کبوترت بودیم

آستان بوس محضرت بودیم

کاش با بالهای خاکی مان

لااقل سایه گسترت بودیم

کاش ما هم به درد می خوردیم

فرش قبر مطهرت بودیم

کاش می سوختیم از این غربت

شمع بالای بسترت بودیم

کاش می شد که محرمت بودیم

عاشقانه ابوذرت بودیم

کاش در کوچه بنی هاشم

پیش مرگان مادرت بودیم

کاش ماه محرمی آقا

یک دهه پای منبرت بودیم

کاش می شد که گریه کن های

روضه تیغ و حنجرت بودیم

کاش می شد که سینه زنهای

نوحه ی گریه آورت بودیم

کاش که در روز تشنه گی،"محشر"

باده نوشان ساغرت بودیم

در قیامت به گریه می گوئیم

کاش… ای کاش… نوکرت بودیم

وحید قاسمي

 

Get the Flash Player to see this player.

نوحه قدیمی حاج منصور ارضي برای امام سجاد علیه السلام

 

Get the Flash Player to see this player.

محمود كريمي

 

در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست  

زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست

 باید به بال رفت و درآورد گیوه را     

دربارگاه قرب تو پا احتیاج نیست

تو بی ‌وسیله هم بلدی معجزه کنی    

دست تو را به لطف عصا احتیاج نیست

 بوی طعام سفره، خودش می‌کشد مرا   

تاخانه‌ی تو راهنما احتیاج نیست

خواهش نکرده اهل کرم لطف می‌کنند 

اینجا به التماس گدا احتیاج نیست

 اصلا پی معالجه ی این جگر مباش

"بیمارعشق رابه دوا احتیاج نیست"

محشر برای رو شدن اعتبار توست   

کی گفته است روز جزا احتیاج نیست؟

تو با سکوت کردن خود، جنگ می‌کنی 

 تیغ تو را به کرب و بلا احتیاج نیست

***

وقتی نداشت  مادر تو سنگ قبر هم

دیگر تو را به صحن و سرا احتیاج نیست

علی اکبر لطیفیان

 

 

Get the Flash Player to see this player.

سعيد حداديان

Get the Flash Player to see this player.

ميثم مطيعي

 

 

یک جهان روضه و یک ماه محرم داری

آه،آقای غریبم چقدر غم داری

تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات

باز هم روضه نا خوانده به عالم داری

این همه زائر دلسوخته خاکت را

از ازل داشته ای تا به ابد هم داری

روضه خوانهات زیادند، یکیشان قرآن

مطلع فجر خدا سوره مریم داری

درد دل کن که نماند به دلت چون پدرت

خواهرت هست کنارت ،تو که محرم داری

بهترین نوحه ما هست« غریب مادر»

صاحب روضه بگو-بهتر از این دم داری-؟

تا که نومید نگردد زدرت محتاجی

تو هم انگشت هم انگشتر خاتم داری

وقت تدفین تو ای شعر غریبی، پسرت

دید در وزن تنت چند هجا کم داری

محسن عرب خالقی

 

 

Get the Flash Player to see this player.

 حسن خلج

 

 

بعد از آن واقعه ی سرخ، بلا سهم تو شد

پیکر سوخته ی کرب و بلا سهم تو شد

بعد از آن واقعه هفتاد و دو آیینه شکست

ناگهان داغ دل آینه ها سهم تو شد

بعد از آن واقعه آشوب قیامت برخاست 

بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد

بعد از آن واقعه خون جوش زد از چشمانت

خطبه ی اشک برای شهدا سهم تو شد

بعد از آن واقعه در هروله ی آتش و خون 

در شب خوف و خطر خطبه ی «لا» سهم تو شد

بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم

خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد

خیمه ی نور تو در فتنه ی شب سوخت ولی

کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد

بعد از آن واقعه، ای زینت سجاده ی عشق

از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد

بعد از آن واقعه، ای کاش که می مردم من

مصلحت نیست بگویم، که چه ها سهم تو شد

بعد از آن واقعه ی سرخ ، حقیقت گل کرد

کربلا در تو درخشید، خدا سهم تو شد

رضا اسماعیلی

 

Get the Flash Player to see this player.

محمود كريمي

 

خطبه تاریخی امام سجاد علیه السلام در شام که کاخ یزید را لرزاند

حضرت على بن الحسين عليه السلام از يزيد خواست كه در روز جمعه در مسجد شام خطبه بخواند، يزيد رخصت داد؛ چون روز جمعه فرا رسيد، يزيد يكى از خطباى مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه تواند به حضرات معصومين على و حسين عليهما السلام اهانت كند و در ستايش شيخين و يزيد سخن براند، و آن خطيب چنين كرد.

امام سجاد عليه السلام از يزيد خواست تا به وعده خود وفا کرده و به او رخصت دهد تا خطبه بخواند، يزيد از وعده‏اى كه به امام عليه السلام داده بود، پشيمان شد و قبول نكرد. معاويه پسر يزيد به پدرش گفت: خطبه اين مرد چه تأثيرى دارد؟ بگذار تا هر چه مى‏خواهد، بگويد.

يزيد گفت: شما قابليت‌هاى اين خاندان را نمى‏دانيد، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث مى‏برند، از آن مى‏ترسم كه خطبه او در شهر فتنه بر انگيزد و وبال آن گريبان‌گير ما شود (نفس المهموم.450).

به همين جهت يزيد از قبول اين پيشنهاد سرباز زد و مردم از يزيد مصرانه خواستند تا امام سجاد عليه السلام نيز به منبر رود.

يزيد گفت: اگر او به منبر رود، فرود نخواهد آمد مگر اينكه من و خاندان ابوسفيان را رسوا كرده باشد!

به يزيد گفته شد: اين نوجوان چه تواند كرد؟!

يزيد گفت: او از خاندانى است كه در كودكى كام‌شان را با علم برداشته‏اند.

بالاخره در اثر پافشارى شاميان، يزيد موافقت كرد كه امام به منبر رود.

آنگاه حضرت سجاد عليه السلام به منبر رفته و پس از حمد و ثناى الهى خطبه‏اى ايراد كرد كه همه مردم گريستند و بي‌قرار شدند. سپس خطبه تاریخی خود را خواندند:

«اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ويژگى بر ديگران فضيلت بخشيده است، به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنين را، و ما را بر ديگران برترى داد به اينكه پيامبر بزرگ اسلام، صديق (امير المؤمنين على عليه السلام)، جعفر طيار، شير خدا و شير رسول خدا صلى الله عليه و آله (حمزه)، و امام حسن و امام حسين عليه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اكرم صلى الله عليه و آله را از ما قرار داد. (با اين معرفى كوتاه) هر كس مرا شناخت كه شناخت، و براى آنان كه مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان مى‏شناسانم.

اى مردم! من فرزند مكه و منايم، من فرزند زمزم و صفايم، من فرزند كسى هستم كه حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود، من فرزند بهترين طواف و سعى كنندگانم، من فرزند بهترين حج كنندگان و تلبيه گويان هستم، من فرزند آنم كه بر براق سوار شد، من فرزند پيامبرى هستم كه در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصى سير كرد، من فرزند آنم كه جبرئيل او را به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب ربوبى و نزديكترين جايگاه‏مقام بارى تعالى رسيد، من فرزند آنم كه با ملائكه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پيامبرم كه پروردگار بزرگ به او وحى كرد، من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاك ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند.

من پسر آن كسى هستم كه برابر پيامبر با دو شمشير و با دو نيزه مى‏رزميد، و دو بار هجرت و دو بار بيعت كرد، و در بدر و حنين با كافران جنگيد، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا كفر نورزيد، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبيا و از بين برنده مشركان و امير مسلمانان و فروغ جهادگران و زينت عبادت كنندگان و افتخار گريه كنندگانم، من فرزند بردبارترين بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بيت پيامبر هستم، من پسر آنم كه جبرئيل او را تأييد و ميكائيل او را يارى كرد، من فرزند آنم كه از حرم مسلمانان حمايت فرمود و با مارقين و ناكثين و قاسطين جنگيد و با دشمنانش مبارزه كرد، من فرزند بهترين قريشم، من پسر اولين كسى هستم از مؤمنين كه دعوت خدا و پيامبر را پذيرفت، من پسر اول سبقت گيرنده‏اى در ايمان و شكننده كمر متجاوزان و از ميان برنده مشركانم، من فرزند آنم كه به مثابه تيرى از تيرهاى خدا براى منافقان و زبان حكمت عباد خداوند و يارى كننده دين خدا و ولى امر او، و بوستان حكمت خدا و حامل علم الهى بود.

او جوانمرد، سخاوتمند، نيكوچهره، جامع خيرها، سيد، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پيشگام در مشكلات، شكيبا، دائما روزه‏دار، پاكيزه از هر آلودگى و بسيار نمازگزار بود. او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسيخت و شيرازه احزاب كفر را از هم پاشيد. او داراى قلبى ثابت و قوى و اراده‏اى محكم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شيرى شجاع كه وقتى نيزه‏ها در جنگ به هم در مى‏آميخت آنها را همانند آسيا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراكنده مى‏ساخت. او شير حجاز و آقا و بزرگ عراق است كه مكى و مدنى و خيفى و عقبى و بدرى و احدى و شجرى و مهاجرى است، كه در همه اين صحنه‏ها حضور داشت. او سيد عرب است و شير ميدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسين. آرى او، همان او (كه اين صفات و ويژگيهاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است.

آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم. آنقدر به اين حماسه مفاخره آميز ادامه داد كه شيون مردم به گريه بلند شد! يزيد بيمناك شد و براى آنكه مبادا انقلابى صورت پذيرد به مؤذن دستور داد تا اذان گويد تا بلكه امام سجاد عليه السلام را به اين نيرنگ ساكت كند! ! مؤذن برخاست و اذان را آغاز كرد، همين كه گفت: الله اكبر، امام سجاد عليه السلام فرمود: چيزى بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام عليه السلام فرمود: موى و پوست و گوشت و خونم به يكتائى خدا گواهى مى‏دهد. و هنگامى كه گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام عليه السلام به جانب يزيد روى كرد و فرمود: اين محمد كه نامش برده شد، آيا جد من است و يا جد تو؟ ! اگر ادعا كنى كه جد توست پس دروغ گفتى و كافر شدى، و اگر جد من است چرا خاندان او را كشتى و آنان را از دم شمشير گذراندى؟! سپس مؤذن بقيه اذان را گفت و يزيد پيش آمد و نماز ظهر را گزارد.

در نقل ديگرى آمده است كه چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد عليه السلام عمامه خويش از سر برگرفت و به مؤذن گفت: تو را به حق اين محمد كه لحظه‏اى درنگ كن، آنگاه روى به يزيد كرد و گفت: اى يزيد! اين پيغمبر، جد من است و يا جد تو؟ اگر گويى جد من است، همه مى‏دانند كه دروغ مى‏گوئى، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روى ستم كشتى و مال او را تاراج كردى و اهل بيت او را به اسارت گرفتى؟ ! اين جملات را گفت و دست برد و گريبان چاك زد و گريست و گفت: بخدا سوگند اگر در جهان كسى باشد كه جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا اين مرد، پدرم را كشت و ما را مانند روميان اسير كرد؟! آنگاه فرمود:اى يزيد! اين جنايت را مرتكب شدى و باز مى‏گويى: محمد رسول خداست؟ ! و روى به قبله‏ مى‏ايستى؟ ! واى بر تو! در روز قيامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. پس يزيد فرياد زد كه مؤذن اقامه بگويد! در ميان مردم هياهويى برخاست، بعضى نماز گزاردند و گروهى نماز نخوانده پراكنده شدند.

بازتاب خطبه حضرت

خطبه تاریخی امام سجاد علیه السلام تاثیر عمیقی بر مردم شام بر جا گذاشت. در روایتی از "ابن باقی" چنین آمده که پس از این خطبه، مردم گریه و شیون می‌کردند. مردم حاضر در مسجد که از بزرگان شهر و ارکان حکومت یزید هم جزوشان بودند، به شدت تحت تاثیر این بیانات قرار گرفتند و زمینه بیداری آنان فراهم شد. در همان مجلس عده‌ای زبان به اعتراض گشودند و وقتی یزید خواست نماز بگزارد، عده‌ای با او نماز نخواندند و پراکنده شدند.

به علاوه، وضع عمومی شهر به گونه‌ای شد که یزید به ناچار در مقابل درخواست بازماندگان حادثه کربلا که می‌خواستند برای مصائب امام حسین علیه السلام عزاداری کنند، تسلیم شد و جایی را به نام "دارالحجاره" برای آنها اختصاص داد و آنها هفت روز به اقامه ماتم پرداختند.

ذکر امام حسین علیه السلام کم کم همه شهر را فرا گرفت، تا جایی که یزید قرآن را به قسمت‌های کوچک تقسیم کرد و بین مردم توزیع کرد تا قرآن بخوانند و توجه‌شان از حسین علیه السلام منصرف شود، ولی هیچ چیز نمی‌توانست آنها را منصرف سازد. یزید که اوضاع را نامناسب دید تصمیم به انتقال کاروان اسرا به مدینه گرفت.

از دیگر آثار این خطبه این بود که یزید در رفتار خود با اهل بیت و به ویژه امام زین العابدین علیه السلام تجدید نظر کرد. او که در ابتدا تصمیم داشت سر مبارک حضرت سیدالشهدا علیه السلام را تا چهل روز بر بالای مناره مسجد جامع شهر نگه دارد، دستور داد آن را پایین آورند و با احترام کامل به قصر ببرند.

ثانیاً محل سکونت اهل بیت را عوض کرد و به آن‌ها محبت كرد.

ثالثاً گناه قتل سید الشهدا را به گردن ابن زیاد انداخت و او را لعن و نفرین کرد و گفت: "اگر من بودم، هرگز حسین را نمی‌کشتم ."

البته همه این حرف‌ها منافقانه بود و با هدف کنترل اوضاع اجتماعی؛ چرا که وقتی ابن زیاد به دمشق آمد، یزید او را احترام کرد و کنار دست راست خود نشاند و با او شراب خورد.

واقعه دیگری که در مسجد اموی گزارش شده، مربوط است به یکی از علمای یهودی که بعد از شنیدن خطبه امام سجاد علیه السلام و دانستن اینکه او از اولاد رسول خداست، به شدت به یزید اعتراض کرد و یزید خشمگین شد و دستور داد او را کتک بزنند.

 

 

 

شرح روایتی از امام زین العابدین علیه السلام توسط علامه حسن‌زاده آملی

Get the Flash Player to see this player.

صحيفه سجاديه

كتاب همه چيز!

صحيفه سجاديه كتاب گرانبهايي است كه بارها در زبان بزرگان توصيه به مطالعه آن شده است. در ادامه بخشي از توصيه‌هاي رهبر انقلاب در همين زمينه همراه با لينك دانلود اين كتاب شريف تقديم مي‌شود

 

هر دعا، يک درس!

صحيفه سجاديه را اگر مطالعه کنيد و جنبه  دعايى کلمات را نديده بگيريد، هر دعاى آن يک درس عالى از معارف اسلامى و قرآنى است. اگر کسى خطبه  اميرالمؤمنين عليه الصلاة والسلام در توحيد را که خطبه  اول نهج البلاغه است، جلوي خودش بگذارد، يا دعاى اول صحيفه  سجاديه را که در تحميد است- حمد الهى است- جلوي خودش بگذارد، مى بيند اين دو مثل هم اند و فرقى با هم ندارند. خطبه اند و درس اند. اميرالمؤمنين عليه الصلاةوالسلام در مقابل جمعى از مردم ايستاده و معارف الهى را بيان کرده و امام سجاد عليه الصلاةوالسلام دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بيان فرموده است.

خطبه هاى نماز جمعه  تهران - 07/12/1371

 

در لباس دعا

صحيفه  سجاديه واقعاً کتاب بسيار فوق العاده اى است. اين کتاب، در بين قدما به زبور آل محمد(ص) معروف است. دعاهاى اين بزرگوار، ضمن اين که در حد اعلى ، استغاثه  به خداست، از معارف اسلامى هم پُر است. يعنى صرفاً دعا نيست؛ بلکه در لباس دعا، همه  معارف اسلامى- توحيد، نبوت و ...- تعليم داده شده است.

جلسه  توديع شيخ راغب مصطفى غلوش و شيخ محمد بسيونى - 11/12/1368

 

نغمه هاي معنوي

تا آن جا که مى توانيد، با صحيفه  سجاديه مأنوس شويد. کتاب بسيار عظيمى است. اين که گفته اند زبور آل محمد، واقعاً همين طور است؛ پر از نغمه هاى معنوى است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علم النفس است، هم درس امور اجتماعى است. آن جا ملاحظه کنيد: "أللهم إنى أعوذ بک من هيجان الحرص و سورة الغضب... و الحاح الشهوة"(1). يکى يکى اين خصوصيات معنوى و اخلاقى و اين ريشه هاى فاسدى را که در نفس ما هست، در زبان دعا به ما معرفى مى کند.

1) صحيفه  سجاديه، دعاى 56

ديدار با گروهي از پاسداران سپاه پاسداران - 13/09/1376

 

 

Get the Flash Player to see this player.

میثم مطیعی در هیأت شهدای گمنام یکی از مناجات‌های خمسه عشر امام زین‌العابدین را با عنوان «مناجات الراغبین» قرائت کرده است

 

کتاب همه چيز!

خواهش مى کنم عزيزان من، به خصوص جوانان، با صحيفه  سجاديه انس بگيرند؛ زيرا همه چيز در اين کتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه چيز، وجود دارد... اغلب دعاهاى صحيفه سجاديه- تا آن جا که بنده سير کرده ام- همين حالت را دارد. همه چيز مرتب و چيده شده است. مثل اين است که يک نفر، در مقابل مستمعى نشسته و با او به صورت استدلالى و منطقى حرف مى زند. همان ناله هاى عاشقانه هم که در صحيفه  سجاديه آمده است، همين حالت را دارد.

خطبه هاى نماز جمعه  - 14/11/1373

 

دانلود كتاب شريف صحيفه سجاديه با فرمت PDF

(رمز: www.readbook.ir)

 

معرفي كتاب:

«اسوه کامل»؛ بررسی سبک زندگی و ابعاد نورانی امام سجاد(س)

اسوه کامل(بررسی سبک زندگی و ابعاد نورانی وجود اقدس حضرت زین العابدین و سید الساجدین علی بن الحسین(ع)) نوشته حجت الاسلام سید محمد محسن دعایی از سوی انتشارات مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی مشهد منتشر شده است.

به گزارش شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) به نقل از مهر، اقتدا به اسوه یعنی تعیُن بخشیدن به تمام شئون وجودی و رفتاری بر اساس مختصات وجودی و رفتاری اسوه. به عبارت بهتر« تأسی اسوه» یعنی تغییر «سبک زندگی» بر اساس زندگی اسوه. از اینرو برای معنی دار شدن زندگی به معنای حقیقی و شروع پیمایش قوس صعود تا لقاء حضرت الله، تنهاترین راه و مطمئن ترین راه«سبک زندگی اسلامی» است. از همین جاست که در زیارت قدسی عاشورا می خوانیم« پروردگارا زندگی من را زندگی محمد و آل محمد قرار بده و مرگ مرا نیز مرگ آنها».

کتاب حاضر که اینک با ویرایش جدید چاپ دوم خود را تجربه می کند، یک دوره کامل سبک شناسی تحلیلی زندگی یکی از برجسته ترین اسوه های عالم بشریت حضرت سجاد(ع) است که تمام مقاطع عمر شریف این امام همام را با رویکردی کاربردی و عملیاتی و رسیدن به درس های عملی برای زندگی وا می کاورد و آب مَعینِ حیات را در فصل تموز برای بشر سرگردان و حیران در عصر معاصر به ویژه نسل جوان فرهیخته ای که از آلوده شدن در فضای ویروس زده فرهنگ غربی و تباهی زجرآور بی هویتی ناشی از تأسی به سبک زندگی الحادی و شهوانی هراس دارد، ارائه می کند.

از آنجا که احساس می شود باید به جای کلی گوئی و شعار، نسخه های عملی حیات بخش ارائه نمود و با زبان اقناع برای جوان برومند و آزاده امت اسلام سخن گفت، پژوهش حاضر را می توان گامی مؤثر در این زمینه تلقی کرد.

در این چاپ نویسنده علاوه بر اصلاحات ادبی و ویراستاری سعی کرده است تا روی کیفیت اقتباس از اسوه سجادی تمرکز صورت دهد تا بتواند زوایای مختلف سبک زندگی اسلامی را بر اساس الگوی معصومانه ششمین معصوم(ع) به تصویر بکشد.

بعد از مقدمه و دورنمایی کلی از مباحث اصلی کتاب، کتاب از 11 فصل تشکیل می شود. مروری گذرا بر زندگی نامه حضرت سجاد(ع) و اثبات امامت حضرت، همراه پدر تا شهادت، رهبری نهضت حسینی پس از شهادت پدر، مقطع حضور حضرت سجاد(ع) در مدینه تا هنگام وفات، بُعد فردی وجود مبارک امام چهارم(ع) «کمالات بی پایان»، بُعد فرهنگی وجود اقدس حضرت سجاد(ع)«مدیریت نهضت فرهنگی اسلام»، بُعد اجتماعی وجود نورانی حضرت سجاد(ع)« تصویری کامل از فضائل بی پایان انسان کامل»، بُعد سیاسی وجود اقدس حضرت امام سجاد(ع) « تبلور تام صفت عزت و حکمت الهی»، بعد اقتصادی وجود اقدس حضرت امام سجاد(ع)«تجسم توحید، توکل، ایثار، انفاق گسترده و آینده نگری مثبت»، غروب غمبار یک آسمان نور و کمال فصول این کتاب هستند.

کیفیت لباس حضرت، کیفیت راه رفتن حضرت(متانت فوق العاده)، نحوه نشستن حضرت، نقش انگشتری حضرت، امام سجاد(ع) و حفظ کرامت نفس در تهیه مرکب سواری، افطاری، سحر و شام حضرت(کیفیت غای حضرت)، بعضی از میوه ها و غذاهای مورد علاقه حضرت، صوت زیبای حضرت سجاد(ع) در موقع تلاوت قرآن، عدم تکلم حضرت در مابین الطلوعین، کیفیت سلوک حضرت در ماه رمضان، سایر حالات و ویژگی های فردی حضرت از جمله مباحث و موضوعاتی است که در این کتاب مورد بحث و برسی قرار گرفته اند.

اسوه کامل(بررسی سبک زندگی و ابعاد نورانی وجود اقدس حضرت زین العابدین و سید الساجدین علی بن الحسین(ع)) نوشته حجت الاسلام سید محمد محسن دعایی برای نوبت دوم بهار امسال در452 صفحه از سوی انتشارات مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی مشهد منتشر شده است.



-