هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
سه شنبه، 25 ارديبهشت 1403
ساعت 09:12
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

سه شنبه 27 دى 1401 ساعت 00:41
سه شنبه 27 دى 1401 00:25 ساعت
2023-1-17 00:41:47
شناسه خبر : 364127
محمدرضا پهلوی در بعد شنیدن صدای ملت در ۲۶ دی ماه سال ۱۳۵۷، تنها چند روز قبل از  پیروزی انقلاب اسلامی از کشور فرار می کند.
به بهانه سالروز فرار محمدرضا پهلوی از کشور؛

فرارِ بی بازگشت/ شاهی که مردم او را نمی‌خواستند

محمدرضا پهلوی در بعد شنیدن صدای ملت در ۲۶ دی ماه سال ۱۳۵۷، تنها چند روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از کشور فرار می کند.

گروه تاریخ-رجانیوز: این اولین بار نبود که شاه از ترسش کشور را ترک می‌کرد. ۲۵ سال قبل یعنی در مرداد ۱۳۳۲ وقتی کودتای ۲۵ مرداد علیه مصدق شکست خورد، شاه که در نوشهر بود از ایران خارج شد. هواپیمای او برای سوخت‌گیری در بغداد توقف و سپس به سمت رم پرواز کرد. مسئولین سفارت آمریکا در رم نزد او رفته و درباره تحولات ایران صحبت می‌کنند. حسین فردوست دوست صمیمی شاه و رئیس دفتر ویژه اطلاعات دربار بعدها می‌گوید «بعدها رئیس ام‌آی سیکس ایران به من گفت که در آغاز این مذاکرات، محمدرضا مراجعت به تهران را نمی پذیرفت و به آمریکایی ها پیشنهاد می کرد که یک فرد نظامی را برای این کار در نظر بگیرند. آمریکایی ها نیز کار را تمام شده می دیدند و اصراری در مراجعت محمدرضا نداشتند، ولی انگلیسی ها به بازگشت محمدرضا اصرار کردند».

 
به گزارش رجانیوز؛ ۲۶ دی‌ماه ۵۷ اما هیچ چیز شبیه مرداد ۳۲ نبود. صدای انقلاب مردم آنقدر انکارنشدنی بود که شاه در نطق آبان‌ماهش بگوید «صدای انقلاب مردم» را شنیده است. در چندماه گذشته تعداد قابل توجهی از چهره‌های سیاسی، مسئولین امنیتی و حتی اعضای خانواده پهلوی نیز بی سر و صدا ایران را ترک کرده بودند. شاه می‌دانست کار، تمام است و  این بار نه از آمریکا و انگلیس کاری برمی‌آید و نه از ساواک که حتی مدیران آن هم از کشور خارج شده‌اند. آذرماه وقتی شاه از داخل هلی‌کوپتر جمعیت راهپیمایی عاشورا را دید به ازهاری گفت «همه خیابانها مملو از جمعیت است، پس موافقین من کجا هستند؟!» وقتی پاسخ شنید «در خانه هایشان» گفت: «پس فایده ماندن من در این مملکت چیست؟!»
 
 
شاه تنها شده بود. اگر تحلیل سالها بعد یرواند آبراهامیان را بپذیریم که حکومت شاه سه پایه داشت: «ارتش، دربار و بوروکراسی حکومتی»، زمستان سال ۵۷ او کاملا بی‌پشتوانه شده بود. ارتش را که قرار بود «نیروی ملی» باشد جلوی مردم قرار داده و در ۱۷ شهریور دستش را به خون مردم آغشته کرده بود. ساز و کار دربار هم به تبعیت از شاه و خانواده سلطنتی، متزلزل و سیستم بوروکراسی مملکتی نیز دچار سردرگمی شده بود. خودش هم به این نتیجه رسیده بود که مردم دیگر او را نمی‌خواهند. به همین خاطر وقتی داشت می‌رفت، بخش مهمی از اموالش را هم با خود برد.
 
 
۲۶ دی وقتی شاه در فرودگاه مهرآباد آماده‌ی رفتن بود، بختیار که تازه از مجلس رای اعتماد گرفته بود هم رسید و پرسید: از این پس گزارشات روزانه مملکتی را کجا بفرستم؟ وجواب شنید: خودتان بررسی کنید کافی است. به گزارش احتیاجی نیست. شاه که رفت، خبرش تیتر یک روزنامه‌ها شد و مردم به شادی‌اش شیرینی پخش کردند.
 
منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی


کلیدواژه ها »