هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
سه شنبه، 9 خرداد 1402
ساعت 11:17
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت 15:08
دوشنبه 28 بهمن 1398 14:54 ساعت
2020-2-17 15:08:10
شناسه خبر : 334596
پويائي لازم در مجلس فعلي مشاهده نمي‌شود. نظارت به شكل جدي وجود ندارد و اغلب استيضاح‌ها براساس زیاده‌خواهي بوده و در دقيقه نود استيضاح، با لابی‌گری امضاها پس گرفته مي‌شوند و دليل استيضاح‌ها كمتر ناكارآمدي وزارتخانه‌ها باشد.
پويائي لازم در مجلس فعلي مشاهده نمي‌شود. نظارت به شكل جدي وجود ندارد و اغلب استيضاح‌ها براساس زیاده‌خواهي بوده و در دقيقه نود استيضاح، با لابی‌گری امضاها پس گرفته مي‌شوند و دليل استيضاح‌ها كمتر ناكارآمدي وزارتخانه‌ها باشد.

گروه سیاسی_رجانیوز: ابوالفضل عفت نژاد، یکی از چهره هایی است که برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نامزد شده است و البته یکی از اعضای لیست جبهه پایداری است. 

 

به گزارش رجانیوز در ادامه متن گفت و گوی ما با عفت نژاد را می خوانید:

 

در ابتداي گفتگو كمي خودتان را معرفي بفرمائيد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم، ابوالفضل عفت‌نژاد هستم، متولد سال 1365، در حال حاضر دانشجوي دكتراي مديريت دولتي گرايش سیاستگذاری عمومي در دانشگاه علم و صنعت ایران هستم. بعد از فارغ‌التحصيلي از مقطع کارشناسی فعاليت خود را شروع كردم و در اين حدود 12 سال كه كار رسمي و اداری انجام می‌دهم، در سازمان‌هاي مختلفي كار كرده‌ام، اما عمده فعاليتم در حوزه اداري ـ مالي و منابع انساني بوده است. کارشناسی ارشد من هم در رشته منابع انساني است و دوره دكتری را هم در رشته مديريت دولتي تحصيل مي‌كنم.

 

پس تخصص شما حوزه مديريت است؟

بله.

 

نسبت اين حوزه با مجلس چيست؟

يكي از بزرگ‌ترين كارهائي كه بايد در مجلس صورت بگيرد و جزو وظايف مجلس است، بحث قانون‌گذاري است كه يكي از شقوق اصلي آن مديريت و برنامه‌ريزي و بودجه و امثالهم است كه آن بخش ارتباط زيادي با رشته تحصيلي و سوابق كاري من دارد.

 

با اينكه تبليغات انتخاباتي از روز پنجشنبه شروع شده، ولي هنوز ليست‌هاي انتخاباتي وجود نداشتند. يعني از همان اول يك سردرگمي وجود دارد كه تبليغات شروع شده‌اند، ولي احزاب مختلف نامزدهاي خودشان را معرفي نكردند. اين فضا طبيعتاً انتخابات را سرد مي‌كند. علت چيست؟ آيا به نظر شما فضا عوض مي‌شود؟

علل مختلفي دارد. يكي از بزرگ‌ترين علل آن دلسردي و نااميدي مردم نسبت به عملكرد مجلس و دولت است. ما هميشه مي‌بينيم كه مشاركت در هر انتخابات تابع عملكرد منتخبين آخرين انتخابات قبلي است. يعني در سال 88 كه يكي از بالاترين مشاركت‌ها را در رياست جمهوري داشتيم، بزرگ‌ترين علتش پركاري دولت وقت بود و اين كه مردم احساس مي‌كردند كه درباره مشكلاتشان فكر و برنامه‌ريزي و كار مي‌شود. ولي در حال حاضر، مردم در بين مسئولين تكاپوئي براي رفع مشكلاتشان نمي‌بينند. اگر انتخابات‌هاي گذشته ـ رياست‌جمهوري، مجلس و شوراي شهر ـ را ملاك قرار بدهيم، طیف واحدي رأي آوردند و وارد اين سه مجموعه شدند، ولي هيچ برنامه‌اي براي رفع مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم نداشتند و اين ليست‌ها صرفاً به خاطر حمايت برخي از افراد و سران سیاسی پیروز انتخابات شدند. يكي از علت‌هاي اصلي كه در این برهه، مردم شايد خيلي ميل و رغبتي برای مشارکت در فعالیت‌های انتخاباتی نسبت به انتخابات‌هاي قبلي ندارند اين باشد.

يكي از مسائل ديگر هم افزایش هزينه‌هاي تبليغات نسبت به سالهای گذشته است که كانديداها چندان نتوانسته‌اند تبليغات کاغذي داشته باشند. اين باعث شده كه نشاط و تحرك انتخاباتي در شهر كمتر جلوه كند، اما در شبكه‌هاي اجتماعي تكاپوی بیشتری وجود دارد و ليست‌هاي مختلف، خودشان را معرفي كرده‌اند و دارند تبليغات مي‌كنند و ما اميدواريم كه با نزدیک شدن به روز انتخابات و تبليغات بيشتر نامزدها، اين مشاركت افزايش پيدا كند.

 

شما انتخابات سال 88 را مثال زديد. شايد يكي از علت‌ها رقباي قدرتمند بوده باشند. آيا در حال حاضر رقباي قدرتمند در عرصه انتخابات وجود دارند؟

عرض كردم، به خصوص اصلاح‌طلباني كه با ليست اميد وارد مجلس و شوراي شهر شدند، چون عملكرد مثبتي نداشتند و بازخوردهاي اجتماعي منفی از جامعه گرفتند، در انتخابات جاري اصلاً ثبت‌نام نكردند و در نتيجه سطح رقبا نسبت به انتخابات گذشته سطح پائين‌تري دارد. احزاب سياسي هم به خاطر مسائلي كه پيش آمده، از حمايت افراد مختلف و ورود و مشاركت جدي در انتخابات ترس دارند. بسياري از افراد مي‌گويند ليست نمي‌دهيم، ولي زير پوستي و به شكل غيررسمي از كانديداها حمايت مي‌كنيم. علتش عدم کارآمدی منتخبين ليست‌هاي انتخاباتي گذشته است.

 

مهم‌ترين انتقادات شما از مجلس فعلي چيست؟ دلائلي كه باعث شد احساس كنيد كه بايد وارد اين عرصه شد؟

گفته می‌شود زمانی مجلس و دولت در يك جهت حركت مي‌كنند كه اهداف و مباني مشترك داشته باشند. مجلس دهم و رياست‌جمهوري فعلي همين‌طور بودند، ولي اين همسویی باعث تضعيف مجلس شد. چون مجلس فعلي حاصل حمايت آقاي خاتمي بود كه ايشان حامي دولت مستقر هم بود، باعث شد كه مجلس در مقابل دولت تضعيف بشود و اصولاً بسياري از نمايندگاني كه از ليست اميد درآمدند، خودشان را بابت حمايت آقاي روحاني از ليست اميد، مديون ايشان مي‌دانستند و اين باعث شد كه به حالت انفعال دربيايند و در انجام وظايف نظارتي خودشان منفعل و در وظائف قانون‌گذاري‌شان تابع لوايح دولت بشوند و در اين چهارچوب نتوانند قدرت چانه‌زني داشته باشند و قوانيني را كه در جهت حل مشكلات مردم باشد پيگيري كنند

 

مهم‌ترين مثالش چيست؟

مهم‌ترين مثالش اين است كه پويائي لازم در مجلس فعلي مشاهده نمي‌شود. نظارت به شكل جدي وجود ندارد و اغلب استيضاح‌ها براساس زیاده‌خواهي بوده و در دقيقه نود استيضاح، با لابی‌گری امضاها پس گرفته مي‌شوند و دليل استيضاح‌ها كمتر ناكارآمدي وزارتخانه‌ها باشد

 

اگر مجلسي از نيروهاي انقلابي شكل بگيرد، طبيعتاً با اين دولت غرب‌گرا دچار تنش خواهد شد و عرصه سياسي كشور را هم دچار تنش خواهد كرد، درست است؟

بستگي به اين دارد كه به خصوص در مسائل معيشتي به اقتصاد مقاومتي توجه كنيم يا نكنيم. ما اگر به سمت اقتصاد مقاومتي برويم، فشارهاي بيروني را به حداقل مي‌رسانيم و اقتصاد ما با هر تحريمي دچار تزلزل نمي‌شود. اگر مجلس فعلي هم اين رويكرد را داشت، در مقابل تحريم‌ها بسيار آسيب‌ناپذيرتر مي‌شديم تا اينكه وضعيت فعلي را شاهد باشيم. قطعاً گفتمان مقاومت هميشه جواب داده و می دهد. مي‌بينيم كه دولت و مجلس فعلي كه حرف از مذاكره با امريكا مي‌زد و تقريباً بسياري از خط قرمزهاي نظام را در مذاكرات می‌شکند و با وزیر امور خارجه امريكا پياده‌روي می‌کند و تعهدات مختلف کتبی و شفاهی كه پيشتر جزو خط قرمزها بوده را می‌دهد، ولي دولت متخاصم امريكا و كشورهاي غربي عقب‌نشيني نمی‌کنند و براي مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، گشایشی اتفاق نيفتاد. برجام نمونه واضح اين قضيه و حاصل مذاكره است و به گفته رئيس بانك مركزي همين دولت، عايدي آن براي ما "تقريباً هيچ" بوده است. اينها نشان مي‌دهد كه منطق مقاومت بيشتر از منطق مذاكره و غرب‌گرائي جواب داده است.

 

ليست پايداري كه شما هم جزو آن هستيد برنامه‌اي براي آينده دارد؟

در سه سال گذشته در جبهه پايداري كارگروه‌هائي شكل گرفتند و وزراي مختلف دولت‌هاي نهم و دهم درباره مسائل و مشكلات مختلف جامعه طرح‌هائي را ارائه دادند و ما اميدواريم ظرف روزهای آتی اين برنامه‌ها تکمیل و منتشر شود. قطعاً يكي از مسائلی كه در انتخابات جاري مردم به دنبالش هستند، برنامه است. مردم ديگر به آن بلوغ رسيده‌اند كه ديگر صرفاً به چهره‌ها رأي ندهند. مثالش هم ليست اميد است كه حتي يك خط برنامه هم ارائه ندادند يا ليست‌هاي اصولگرائي كه به مجلس راه يافتند و گفتند پيروز شديم، از اين به بعد فكر كنيم كه چه كار كنيم. در اين انتخابات، مردم به دنبال برنامه‌ها و نسبت آدم‌ها با اين برنامه‌ها هستند. در اين دوره شفافيت به يكي از مطالبات اصلي مردم تبديل شده است. فسادستيزي و مبارزه با فساد اداري و اقتصادي هم همين‌طور و طبيعتاً كساني را كه مي‌خواهند انتخاب كنند با اين معيارها مي‌سنجند و به او رأي مي‌دهند

 

شما برنامه‌هاي خودتان را منتشر كرده‌ايد؟

برنامه من همان برنامه جبهه پايداري است که توسط کارگروهی که متشکل از برخی وزرای موفق دولت نهم و دهم در حال تدوین است.

 

برنامه جبهه پايداري منتشر شده؟

عرض كردم ان‌شاءالله ظرف روزهای آتی منتشر مي‌شود.

 

چه ميزان از مشكلات و معضلات را ناشي از مجلس و قانون‌گذاري و چه ميزان را ناشي از عملكرد قوه مجريه و دولت مي‌دانيد؟

اگر قوانين مجلس بدون تناقض و شفاف باشند، قطعاً دولت با آسيب كمتري كار مي‌كند. بسياري از قوانين ما با هم تناقض دارند. قانون كار ما مربوط به قبل از انقلاب است. بسياري از قوانيني كه در حال حاضر داريم به آنها رجوع مي‌كنيم، مثلاً قوانين منع مداخله كارمندان دولت در معاملات مربوط به قبل از انقلاب هستند. قطعاً نياز هست كه اين قوانين را با شرايط روز تطبيق بدهيم و آنها را به روزتر كنيم و در راه مبارزه با فساد و شفاف‌سازي گام‌هاي بهتر و مهم‌تري برداريم. همه اين قوانين مي‌توانند عامل بازدارنده در ناكارآمدي دولت باشند

 

به طور مصداقي مي‌توانيد بفرمائيد كه مثلاً در مورد شفافيت در حوزه قانون‌گذاري چه كار مي‌شود كرد؟

موضوعي كه بسيار مهم است و الحمدلله به عنوان يك مطالبه عمومي هم مطرح شده، بحث شفافيت آراي نمايندگان است. به نظر من هر فرد، گروه و ليستي بايد نسبت خودش را با اين شفافيت تعريف كند كه اگر رأي آوردند و وارد مجلس شدند، نسب به اين برنامه چه تصميماتي خواهند گرفت. شفافيت آراي نمايندگان يكي از مصاديقي است كه عرض كردم كه مي‌تواند مجلس و دولت را نسبت به عملكرد خودش پاسخگوتر كند. نمي‌شود گفت كه من نماينده مردم تهران باشم و كساني كه به من رأي داده‌اند از آراي من خبر نداشته باشند.

 

به نظر شما اولويت مجلس بعدي چه بايد باشد؟

قطعاً اولويت مجلس بعدي بايد اقتصادي باشد.د در بحث حامل‌هاي انرژي كارهائي شده، ولي بايد به سمت اصلاح نظام مالياتي برويم. نظام مالياتي پرچالش‌ترين نظامات مالي ماست. در مورد دهك‌هاي پائين اجتماع، قبل از پرداخت حقوق، ماليات را كم مي‌كنيم، اما در مورد دهك‌هاي بالا، مخصوصاً سه دهك بالاي جامعه، يعني شركت‌هاي بزرگ تجاري (علی الخصوص واردکنندگان عمده) و برخی پزشكان و ... به صورت خوداظهاري عمل مي‌شود و سهم كمتري در پرداخت ماليات دارند

يكي از اهدافي كه مجلس حتماً بايد دنبال كند، كاهش وابستگي بودجه به نفت است. يكي از شيوه‌ها مي‌تواند اخذ ماليات از دهك‌هاي بالاي جامعه و به ويژه متموليني باشد كه در حال حاضر ماليات پرداخت نمي‌كنند.

 

وقتي مي‌گوئيد هزينه‌هاي كشور بايد از جيب مردم پرداخت و وابستگي به نفت بايد قطع شود، شايد براي بسياري از مردم نگران‌‌‌كننده باشد.

هزينه اداره كشور بايد از چه جيبي باشد؟ نفت فروخته مي‌شود، اما دولت نبايد با پول نفت اداره بشود. پول نفت، پول مردم است، بايد به مردم داده شود تا آن را به كار بگيرد و به نسبت كسب درآمدي كه از كارش دارد، مالياتش را پرداخت كند. اكثر مردم اگر اين طرح برايشان شفاف شود، موضع‌گيري نخواهند كرد. منظورم از مردم، دهك‌هاي رو به پائين جامعه هستند كه در حال حاضر هم دارند مالياتشان را پرداخت مي‌كنند و در قانون جديدي كه بايد تصويب شود، هزينه اضافه‌اي بر آنها بار نمي‌شود. بحث بيشتر روي كساني است كه در حال حاضر فرار مالياتي دارند و ماليات نمي‌دهند كه بايد سهم خودشان را از اداره كشور پرداخت كنند

نفت ذخيره‌اي براي همه نسل‌هاست و درست نيست كه آن را بفروشيم و درآمدش را صرف حفظ و نگهداري و اداره دولت كنيم. ما هر چه خدمات مورد انتظارمان از دولت را افزايش بدهيم، باعث بزرگ‌تر شدن دولت مي‌شود. در بحث چابك‌سازي دولت، يكي از مدل‌هاي مطلوب اين است كه برون‌سپاري انجام بشود و اين هزينه برون‌سپاري از طريق فروش نفت به مردم داده شود و از طريق مردم پرداخت شود، يعني كاهش تصدي‌گري دولت

 

آرايش نيروهاي سياسي كشور را در اين هفته پاياني ـ اصلاح‌طلب‌ها و اصولگراها ـ‌چگونه مي‌بينيد؟

من از اصولگراها شروع مي‌كنم و بعد به اصلاح‌طلب‌ها مي‌رسم. اصولگراها از مدت‌ها قبل سعي كردند نيروهاي همسو را در قالب شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب جمع كنند. جلسات مختلفي هم با گروه‌هاي مختلف گذاشته شد، اما به نحوه مديريت و عملكرد اين شورا اشكالات اساسي وارد بود. يكي اينكه متأسفانه باز هم براساس انتخابات‌هاي گذشته، ملاك را سهم‌خواهي هريك از گروه‌هاي اصولگرا قرار دادند. اين كه هر كسي بيايد و به نام سهم مؤتلفه، سهم پايداري، سهم ايثارگران، سهم آقايان مثل آقاي حداد عادل، آقاي قاليباف، آقاي رضائي و... سهمي را تعريف كند. اينها مغاير با رسيدن به نتيجه بود.

 

اشكالش چيست؟

اشكال بزرگش اين است كه مثل انتخابات گذشته ليستي بيرون مي‌آيد كه در آن از موافق صددرصدي برجام تا مخالف صددرصدي آن وجود دارد. مردم وقتي اين ليست را مي‌بينند سردرگم مي‌شوند كه گفتمان اين ليست چيست و اين ليست بر چه پايه و مبنائي شكل گرفته. اگر بحث مشكلات اقتصادي مردم است، شما هنوز مشكلات دروني خود را حل نكرده‌ايد

 

چرا اين‌قدر روي برجام تأكيد مي‌كنيد؟ شبيه به فتنه و انحراف تبديل به خط قرمز شده است.

با گذشت زمان مي‌بينيم كه متأسفانه هيچ‌كس نسبت به برجام پاسخگو نيست و هنوز هم كساني هستند كه مجدداً دم از مذاكره مي‌زنند. الان اوايل انقلاب نيست كه تجربه‌اي از مذاكره نداشته باشيم. مذاكرات مختلفي را چه در بحث هسته‌اي در زمان آقاي روحاني و بعد آقاي لاريجاني و بعد به صورت جدي‌تر در زمان آقاي دكتر جليلي مذاكراتي را انجام داديم. در دولت فعلي كه انجام مذاكره و مسئوليت آن كلاً با دولت بود. اين يك مدل شكست‌ خورده است و هر كسي كه درباره سياست خارجي حرف مي‌زند، بايد نسبت خودش را با اين مدل اعلام كند. اين مدلي كه يك‌بار جواب نداده قابل آزمون مجدد نيست. هميشه رهبر معظم انقلاب در سخنراني‌هايشان تأكيد كرده‌اند كه من به مذاكره خوش‌بين نيستم. باز چطور افرادي در جبهه انقلاب دم از مذاكره مي‌زنند؟

 

الان در جبهه انقلاب چنين افرادي هستند؟

بله، خيلي‌ها تغيير مسير نداده‌اند. مثلاً سرليست‌ شوراي ائتلاف مواضع بسيار شفافي راجع به مذاكره و دفاع از برجام دارد. CFT از جمله قول‌هائي بود كه حين برجام داده شده و همين سرليست عزيز كه در مجمع تشخيص هم هست و من نمي‌خواهم اسمشان را ببرم، تا ماه گذشته با اين موضوع مخالفتي نكرده و اين را يك مدل حل مسئله مي‌دانسته. اينها با هم تناقض دارد و نمي‌شود كسي را كه در فتنه 88 سكوت كرده در كنار كسي كه از فتنه دفاع يا مخالفت و به طرفداری نظام سخنراني كرده و به ميدان آمده، در كنار هم در يك ليست جمع كنيم. اينها دلايلي هستند كه مردم را نسبت به آن ليست بي‌انگيزه مي‌كنند و مي‌گو يند اين يك ليست سهم‌خواهانه و صرفاً براي ورود به مجلس است و گفتمان واحدي بر اين ليست حاكم نيست. در حال حاضر اصولگرائي و اصلاح‌طلبي چه خط‌كشي دارند؟ و با چه خط‌كشي مي‌توانيم اعلام كنيم كه كسي اصولگرا يا اصلاح‌طلب است. همه اينها مفاهيم نسبي و ذهني هستند و هر كسي ممكن است در تعاريف ذهني خودش، فردي را اصلاح‌طلب يا اصولگرا قرار بدهد. نمونه بارز آن آقاي لاريجاني، رئيس مجلس است. اصلاح‌طلب‌ها مي‌گويند اصولگراست، ولي در انتخابات چهار سال پيش با ليست اميد وارد مجلس شد. يا مثلاً آقاي جلالي. اصلاح‌طلب‌ها مي‌گويند مجلس دست شماست، رئيس مجلس، رئيس مركز پژوهش‌ها اصولگرا هستند و فراموش مي‌كنند كه اينها در ليست اميد وارد مجلس شدند. از اين جهت عرض مي‌كنم. بسياري از افراد هم با ليست اصولگرايان وارد مجلس شدند، اما بعداً در ليست اصلاح‌طلب‌ها قرار گرفتند. اين رفتارها مردم را دلسرد مي‌كند كه ما داريم به چه گفتمان و شعاري رأي مي‌دهيم و مبنا و برنامه اينها چيست

در شوراي ائتلاف برنامه‌محوري و شاخص‌محوري نبود كه افراد براساس شاخص‌ها سنجش بشوند و مورد ارزيابي قرار بگيرند. چينش تصميم‌گيران شوراي ائتلاف هم همين‌طور بود. يعني چينشي بر مبناي سهم هر كس بود. فلان جا دو تا سهميه داشته باشد و قس عليهذا، طوري چينش كرده بودند كه خروجي اينها معلوم بود. در ليستي هم كه بيرون دادند، متأسفانه فردي مثل آقاي يامين‌پور كه نسبتش با فتنه، برجام، دولت و همه مسائل كاملاً شفاف است، چون به حزب و گروهي وابسته نيست كه حمايتش كنند، به راحتي از ليست كنار گذاشته مي‌شود و افرادي كه سوابق و مواضعشان در برهه‌هاي مختلف كاملاً روشن هست، در اين ليست قرار مي‌گيرند. ايرادي كه جبهه پايداري به اين چينش داشت همين بود كه همه احزاب انقلابي بنشينند و شاخص تعيين كنند و نامزدها و كانديداها را با شاخص‌ها ارزيابي كنيم و هركدام كه امتياز لازم را كسب كرد، در اين ليست قرار بگيرد و هركدام كه كسب نكرد، از ليست كنار گذاشته شود. شوراي ائتلاف نپذيرفت و گفت بعضي از افراد، فارغ از هر شاخصي كه قرار بدهيد خط قرمز ما هستند. اينها از اول اعلام كردند كه آقاي قاليباف ولو براساس شاخص‌ها رد شود، خط قرمز ماست و بايد در ليست ما باشد. آقايان ديگري هم همين‌طور. ما نمي‌توانيم اينها را حذف كنيم و اينها بايد قطعاً در ليست باشند.

 

مثل چه كساني؟

مثلاً آقاي ميرسليم، آقاي روح‌الاميني و... اينها خط قرمز شوراي ائتلاف بودند و اعلام كرده بودند كه بايد در ليست باشند.

 

انتقادتان به آقاي ميرسليم چيست؟ انتقادتان را نسبت به آقاي قاليباف گفتيد كه بحث فتنه يا برجام است. در مورد اينها هم همين ارزيابي را داريد؟

اين حرف من الزاماً به معني انتقاد از اين افراد نيست، ولي مي‌گوئيم اينها هم اگر براساس آن شاخص‌ها امتياز آوردند در ليست بيايند و الزاماً خط قرمز ما نباشند كه حتماً در ليست بيايند. ممكن است جوان كارآمدي را پيدا كنيم كه براساس آن شاخص‌ها امتيازش از آقاي روح‌الاميني يا آقاي ميرسليم بيشتر شد. نيائيم بگوئيم اين جوان چون چهره بانفوذتر و شناخته‌شده‌تري ندارد، کنار گذاشته شود.

 

عملاً خط قرمز نداشتيد.

خير، ملاك و معيار ما شاخص‌ها بودند و خط قرمز نداشتيم.

 

شوراي ائتلاف در 21 بهمن ليست داد و اندكي بعد سرليست گفت كه من اين ليست را قبول ندارم. چه اتفاقي افتاد؟

در آنجا رأي‌گيري كرده و بيش از 30 نفر را به نام اعضاي شوراي ائتلاف تعيين كرده بودند كه به تمام كانديداهاي انتخابات كه نزديك به جبهه انقلاب هستند رأي بدهند و هر كسي كه بيشترين رأي را آورد در ليست مورد حمايت قرار بگيرد. اشكال اصلي و پرسش اساسي اين است كه ملاك‌هاي شوراي ائتلاف براي جمع‌آوري نامزدهاي مورد بررسي خودش چه بوده؟ تا به حال ملاكي اعلام نشده كه اگر يك ليست مثلاً 159 نفره بيرون آمد يا قبل از آن يك ليست 200 يا 300 نفره، اينها از كدام كانال وارد شده‌اند، يعي هر كسي را كه از او اطلاعات داشتيد، گذاشتيد يا از همه خواسته‌ايد كه افراد مورد وثوق خود را كه نزديك به نيروهاي انقلابي باشند به شما معرفي كنند؟ ما تا به حال نشنيده‌ايم كه ملاك شوراي ائتلاف براي جمع‌آوري اين افراد چه بوده است. در قضيه ليست اولي هم كه شوراي ائتلاف بيرون داد همين اتفاق افتاد، يعني شوراي ائتلاف اصلي از بين افرادي كه در آن 90 نفر آمده و در فرآيند مصاحبه از فيلترهايشان عبور كرده بودند، رأي‌گيري كردند و آن ليست حاصل آن رأي‌گيري بود. انتقادات زيادي به آن ليست وارد است

 

رأي‌گيري‌اي كه گفتند با 8 هزار نفر شده؟

نه، يك رأي‌گيري 8 هزار نفره داشتند كه به 8 هزار نفر براي شركت در رأي‌گيري پروفایل داده بودند و در آنجا هم اعلام نكردند كه ملاكشان چه كساني بودند، ولي طبق اطلاعي كه دوستان نزديك به شوراي ائتلاف دادند، از آن 8 هزار نفر، صرفاً 2 هزار نفر در آن انتخابات شركت كردند. مشكل بزرگ‌تر اين بود كه ليست نامزدها در روز اول با روز دوم تفاوت داشت، يعني بعضي از افراد را 24 ساعت بعد از شروع رأي‌گيري به ليست اضافه كردند. اين باعث مي‌شد كه اختلاف معناداري در آرا پيش بيايد. بعد از آن يك جمع حدود 30 نفره را متشكل از افراد مختلف گذاشته بودند برای انتخاب لیست نهایی. نكته جالب حضور بعضي از كانديداها در اين 30 نفر بود كه قرار بود رقباي خودشان را تعيين كنند. نسبت به افراد مطرح رأي‌گيري كردند و آن ليست حاصل رأي‌گيري آنها بود. بعد از آن سهم‌خواهي ليست بيشتر جلوه كرد. اين كه آقاي قاليباف به عنوان كسي كه سرليست قرار گرفته بود، اعلام كرد كه من اين ليست را قبول ندارم و حتماً ليست تغيير خواهد كرد. اين نشان مي‌دهد كه شاخصي وجود ندارد. ايشان هم در اعلام خودش مشخص نكرد كه من براساس اين شاخص‌ها مي‌گويم كه اين ليست مورد قبول من نيست. اگر ليست اول شوراي ائتلاف با ليست آخرش را با هم مقايسه كنيد و حذفيات و اضافات را مطالعه كنيد، مي‌بينيد كه اعتراض آقاي قاليباف به خاطر سهم افراد نزديك به ايشان بود كه در ليست اول كمتر بود و در ليست آخر بيشتر شد. اينها انتقادات جبهه پايداري به شوراي ائتلاف است.

 

يعني رأي‌گيري در ليست دوم زير پا گذاشته شد و كساني كه رأي بيشتري داشتند در اين ليست وارد نشدند.

بله، آقاي علی جعفري كه رأي بالائي داشت از ليست حذف شد. اين نشان داد كه اين ليست صرفاً براساس چانه‌زني بسته شد. نه به مكانيسمي كه خودشان گذاشته بودند پايبند بودند، نه به شاخص‌هائي كه مورد مطالبه جبهه پايداري و ديگر گروه‌هاي اصولگرائي بودند.

بعد از آن اتفاق مسائل مختلفي پيش آمدند. جبهه پايداري واقعاً از ابتدا بنائي بر ارائه ليست مجزا نداشت و علت اينكه به تأخير ليست دارد، همين بود كه دست نگه داشته بوديم تا بتوانيم به وحدت برسیم؛ حتی بصورت نسبي. دوستان حاضر بودند شاخص‌ها را بپذيرند و افراد را با شاخص مورد بررسي قرار بدهند. پيشنهادات مختلفي مطرح شدند، از جمله اينكه با توجه به شاخص‌هائي كه شما داريد، قطعاً آقاي قاليباف حذف مي‌شود، پس شما بيائيد و آقاي قاليباف را كنار بگذاريد و ليست 29 نفره مشترك بدهيم. جبهه پايداري هم پذيرفت. بعد آقاي حداد عادل زنگ زد و گفت در شورا بررسي كرديم و ديديم به 29 نفر نمي‌رسيم.

 

آقاي آقاتهرانی گفتند لیست 29 نفره را ما اول پيشنهاد داده بوديم.

آنها گفتند آقاي قاليباف خط قرمز است. ما گفتيم آقاي قاليباف را كنار مي‌گذاريم، چون ايشان با شاخص‌هاي ما بررسي نشده و در ليست مشترك ما نيامده، ولي بيائيد 29 نفر بعدي را براساس شاخص‌ها بررسي كنيم و به ليست واحد برسيم و ليست 29 نفره منتشر كنيم. اگر آقاي قاليباف يا شما مي‌خواهيد ليست جداگانه‌اي با حضور آقاي قاليباف منتشر كنيد. ما هم يك نفر به ليست 29 نفره‌مان اضافه مي‌كنيم، ولي حداقل 29 نفر ليست مشترك خواهند بود. بعد كه جلوتر رفتيم گفتند خط قرمز ما فقط آقاي قاليباف نيست، آقاي روح‌الاميني هم هست، آقاي ميرسليم هم هست، خانم رهبر هم هست، اين هم هست، آن هم هست و ما ديديم كه همين‌طور تعداد خط قرمزها دارد بالاتر مي‌شود. با اين همه باز هم پذيرفتيم و گفتيم بيائيد ليست 10+20 يا 5+25 يا 15+ 15 و... بدهيم. هيچ‌يك از اين پيشنهادها را نپذيرفتند

آخرين پيشنهاد شوراي ائتلاف به جبهه پايداري اين بود كه 25 نفر را ما مي‌بنديم، 5 نفر را شما ببنديد. يعني به 25 نفر ما كاري نداشته باشيد، ولو اينكه با شاخص‌هاي شما نخوانند. شما هم 5 نفر در ليست شوراي ائتلاف سهميه داريد كه اين 5 نفر را بگيريد و ليست جدائي ندهيد. ما گفتيم جبهه پايداري صاحب يك گفتمان و دارای شاخص انتخاب و حمایت است و نمي‌تواند در ليست خود افرادي را بگذارد كه با این شاخص‌ها مغايرت دارند و اين پيشنهادها عملي نشدند. آقايان به تصور خودشان خيلي لطف كردند كه 5 تا سهميه دادند. قبلاً مي‌گفتند 7 تا. ما مي‌گفتيم كه اساساً با منطقه سهميه‌اي مخالف هستيم. منطق سهميه‌اي منطق شكست‌خورده‌اي است و ما نمونه‌اش را در انتخابات‌هاي گذشته ديده‌ايم

در انتخابات سال 94 با همين الگو آمديد جلو و ليست بستيد و اعلام كرديد، ولي مردم با اين تناقضاتي كه در اين ليست وجود دارد، به شما رأي ندادند، اما ليست اميد با يك منطق آمد. همه موافق برجام و مذاكره بودند و مردم ديدند اينها يكدست‌تر هستند و تصميم گرفتند به آنها رأي بدهند. تهران را بگذاريد كنار و شهرهاي ديگر را ببينيد. مشهد را ملاك بگيريد. در مشهد جمعيت نيروهاي انقلاب يك ليست 5 نفره داد كه با هم تناقض گفتماني نداشتند و رأي آوردند. اين نشان مي‌دهد كه مردم ليست‌ها را تحليل مي‌كنند و اگر منافات، سهم‌خواهي، چهره‌هاي ناكارآمد در ليست ببينند، قطعاً آن ليست را پس مي‌زنند.

 

هويت يك ليست بايد مشخص باشد.

ما هميشه مي‌گوئيم وحدت، اما وحدت هميشه بايد محور داشته باشد و نيروهاي انقلاب بايد حول يك محور با هم وحدت كنند. يعني بايد به لحاظ گفتماني، يك گفتمان را بپذيرند و حول آن وحدت كنند. ما مي‌بينيم كه در بسياري از مسائل، اين وحدت وجود ندارد. در مسائل اقتصادي بعضاً به اين مسئله برمي‌خوريم

در ليست گذشته مي‌بينيم كه آقاي آل‌اسحاق، يعني كسي كه معتقد به اقتصاد ليبرالي است، در ليست ماست. مردم مي‌گويند اين كه سال‌هاست دارد با آقاي آخوندي كار مي‌كند. چه جوري شما او را در ليست خودتان گذاشته‌ايد؟ اين نشان مي‌دهد كه اصل اين ليست‌بندي‌ها و شوراهاي انتخاباتي‌اي كه شكل مي‌گيرند، صرفاً به دنبال پيروزي در انتخابات است و برنامه‌اي براي رفع مشكل مردم ندارند.

 

برويم به سراغ جبهه پايداري. شما خودتان جزو اعضاي انتخاب‌كنندگان و در عين حال جزو منتخبان هستيد.

من در انتخاب دخيل نبودم. ما در شوراي مركزي جبهه پايداري، كميته‌اي به نام كميته انتخابات شكل داديم كه افراد مختلفي از شوراي مركزي در آن كميته انتخابات بودند. در كميته انتخابات كانديدائي وجود نداشت. يعني كساني كه قرار بود افراد را بررسي كنند...

 

چه كساني هستند؟

آقايان محصولي (قائم مقام دبيركل)، ميرهاشم موسوي، متقي‌فر، بي‌ريا، نيلي كه در كميته انتخاب كانديدا نبودند و نامزدهاي مختلف را طبق شاخص‌هاي تدوين شده بررسي كردند.

 

اين افراد چه تعداد بودند؟

تعداد دقيقشان يادم نيست، چون بعداً تعدادي به آنها اضافه شدند.

 

ليست 60 نفره را اينها مشخص كردند؟

ليست اوليه حاصل رأي‌گيري آنها بود.

 

پس جايگاه شوراي مركزي كه شما هم عضو آن هستيد، چيست؟

شوراي مركزي، كميته‌اي را براي اين كار انتخاب كرد و تصمیمات آن کمیته به تصویب شورای مرکزی می‌رسید.

 

يعني در شوراي مركزي براي 30 نفر رأي‌گيري شد؟ چطور به 30 نفر رسيديد؟

بله؛ براي 30 نفر در شوراي مركزي رأي‌گيري شد. يعني براساس شاخص‌هاي مختلفي كه گذاشته و اعلام شد، براي تك‌تك افراد رأي‌گيري شد و براساس اولويت رأي‌اي كه آورده بودند چينش شدند.

 

به شاخص‌هاي هر نفر رأي داديد يا به هر شخصي؟

شاخص‌ها مطرح و راجع به تك‌تك افراد بحث شد. بعد هريك از افراد جداگانه به رأي گذاشته شدند و از شوراي مركزي يك رأي را كسب كردند. آن رأي‌ها ملاك اولويت‌بندي افراد براي قرار گرفتن در ليست شد.

جبهه پايداري هميشه دنبال اين بود كه با ليست شوراي ائتلاف اشتراك حداكثري داشته باشد و در بسياري از مواقع هم اعلام كرده كه مي‌تواند از ليستي حمايت كند كه حتي يك نفر از ليست پايداري هم در آن نباشد، ولي آن ليست براساس شاخص‌ها درآمده باشد. اين را ما بارها به اعضاي شوراي ائتلاف و آقاي حداد به عنوان رئيس شوراي ائتلاف اعلام كرده بوديم كه بحث ما سهم‌ خواهي نيست، بلكه بحث ما شاخص‌ها هستند، ولو اينكه در ليست 30 نفره حتي يك نفر هم از جبهه پايداري حضور نداشته باشد. به رغم اينكه آقايان نپذيرفتند و مسير خودشان را رفتند، جبهه پايداري تمام تلاشش را كرد كه اين اشتراكات به حداكثر ميزان برسد.

 

شبهه‌اي كه در فضاي مجازي درباره جبهه پايداري مطرح مي‌شود، نقش آقاي محصولي است كه نقش ايشان را پررنگ‌تر از بقيه اعضا مي‌دانند.

آقاي محصولي پايبند به كار تشكيلاتي و اصول است. در جلسه‌اي حاضر بودم كه ايشان به اين نكته اشاره و پيشنهاد كردند در جلساتي كه با شوراي ائتلاف برگزار مي‌شود، افرادي غير از ايشان در جلسات حاضر بشوند كه شوراي ائتلاف بداند حرف‌هائي كه از طرف جبهه پايداري در جلسات زده مي‌شود، حرف افراد حاضر در جلسه نيست، بلكه حرف مجموع شوراست. يعني اينكه چه كنيم؛ سهميه‌اي برخورد كنيم يا براساس شاخص‌ها برخورد كنيم، اينها همه نظر جمعي شوراي مركزي جبهه پايداري است، نه نظر فردي آقاي آقاتهراني يا آقاي محصولي يا كس ديگري.

 

يعني افرادي مثل آقاي محصولي يا آقاي آقاتهراني در شوراي مركزي براي انتخاب افراد سهميه‌اي ندارند؟

نه، به هيچ وجه حتي يك مورد هم مطرح نبوده كه اين آقا بايد در ليست باشد يا نباشد. در اين زمينه نكته مهمي را به شما بگويم كه زياد هم رسانه‌اي نشد و آن پيشنهادي بود كه آقاي حداد به آقاي محصولي داد.

 

ايشان گفت ما نگاه كرديم و ديديم سهم روحانيون در ليست ما كم است و مي‌خواهيم يكي دو نفر را اضافه كنيم، از جمله آقاي آقاتهراني. شما هم بيائيد ما به‌ازاي اين كاري كه ما مي‌خواهيم بكنيم يك كمي از مواضعتان كوتاه بيائيد و شاخص‌هايتان را كنار بگذاريد و بيائيد روي بقيه ليست هم با هم توافق كنيم. آقاي محصولي به ايشان گفت من يك پيشنهاد بهتري مي‌خواهم به شما بدهم. به جاي اينكه شما آقاي آقاتهراني را اضافه كنيد، خط قرمزهايتان را كنار بگذاريد. آقاي آقاتهراني و آقاي قاليباف انصراف بدهند و بعد دو نفري از ليست مشترك ما و شما حمايت كنند. ما اصلاً خط قرمز فردي نداريم كه حتي خود آقاي آقاتهراني در ليست باشند، چه رسد به سهميه ايشان. اين پيشنهاد را نپذيرفتند. از اين جهت است كه عرض مي‌كنم بودن آقاي قاليباف در ليست، بيشتر خط قرمز شوراي ائتلاف بود تا پايداري. از اين جهت در جبهه پايداري سهميه‌بندي وجود ندارد.

 

جريان اصلاح‌طلب كه به رد صلاحيت‌ها اعتراض داشت، مشغول درست كردن ليست‌هاي خودشان هستند.

بله، جريان اصلاح‌طلبي آمد و در انتخابات اخير پيشدستي كرد و حتي قبل از اينكه افراد ثبت‌نام كنند، عليه شوراي نگهبان مباحثي را مطرح كرد كه شوراي نگهبان مي‌خواهد قلع و قمع و رد صلاحيت‌ها را گسترده كند و... اينها در واقع فرار رو به جلو بود و مي‌بينيد بسياري از چهره‌هاي شاخص اصلاح‌طلب كه حائز شرايط لازم براي كانديداتوري بودند، اصلاً ثبت‌نام نكردند. اين نشان مي‌دهد كه به خاطر عملكرد ساليان اخيرشان، سرمايه اجتماعي‌شان تضعيف شده و ديگر نمي‌توانند با برجام كه يكي از نقاط قوت آنان محسوب مي‌شد و به دليل عدم پايبندي طرف‌هاي مقابل، ديگر اعتبارش را از دست داده، از مردم رأي بگيرد. اين باعث شد كه در حال انفعال قرار بگيرند و به جاي بين واقعيت‌ها كه چرا در انتخابات بعدي با اقبال عمومي مواجه نخواهيم بود و چرا پيروز نمي‌شويم، آمدند و نظام و شوراي نگهبان را به تصميم‌گيري جناحي متهم كردند. ما واقعاً از شوراي نگهبان به خاطر رويه‌اي كه در انتخابات جاري در پيش گرفت تشكر مي‌كنيم

پاسخگوئي شوراي نگهبان نسبت به گذشته رشد بي‌نظيري داشت و همچنان هم جاي رشد دارد. پاسخگوئي نسبت به انتقادات و نحوه بررسي‌ها

اتفاق بي‌نظيري كه در انتخابات جاري نسبت به انتخابات‌هاي قبل افتاد اين بود كه در انتخابات‌هاي گذشته هر كسي كه رد صلاحيت مي‌شد، صرفاً يك بند قانوني به او اعلام مي‌شد كه شما به استناد اين بند رد شده‌ايد، ولي اينكه چه كاري كردم كه به استناد اين بند رد شدم، تا به حال اعلام نمي‌شد، ولي در انتخابات جاري، هركدام از نامزدهائي كه رد صلاحيت شده بودند، اگر به شوراي نگهبان مراجعه مي‌كردند، به صورت خصوصي به خودشان اعلام مي‌شد كه بابت چه پرونده‌اي و بابت چه ملاحظه‌ و اقدامي رد صلاحيت شده‌اند. اين يك اقدام بسيار مثبت و گام رو به جلوئي براي شوراي نگهبان بود. چنانچه افراد مداركي در مورد رد نظر شوراي نگهبان داشتند ارائه مي‌دادند و تجديدنظر مجدد مي‌شد. اين اقدام خوبي بود كه از طرف شوراي نگهبان اتفاق افتاد، ولي اصلاح‌طلب‌ها كه به خاطر عملكردشان در مجلس و هيئت دولت فعلي سرمايه اجتماعي‌شان را از دست داده و در حالت انفعال قرار گرفته‌اند، دنبال مقصر مي‌گشتند. شوراي نگهبان را مقصر جلوه دادند، ولي در اين قضيه پيروز نشدند، چون شوراي نگهبان و رسانه‌ها براي پاسخگوئي به شبهات مطرح شده پاي كار بود و به شبهات پاسخ داد. افراد مختلفي رد صلاحيت شدند. حتماً جناح سياسي آنها ملاك تصميم‌گيري‌اش نبوده. اين را من از اين جهت عرض مي‌كنم كه اگر در سراسر كشور نگاه كلان داشته باشيم، خيلي از نيروهائي كه ما فكر مي‌كنيم نزديك به نيروهاي اصلاح‌طلب هم نيستند، رد صلاحيت شدند. اين نشان مي‌دهد كه حتماً اصلاح‌طلبي و اصولگرائي ملاك تصميم‌گيري شوراي نگهبان نبوده است و حال فعلي افراد و اقداماتي كه انجام داده بودند، دليل رد صلاحيت‌ها بوده، نمونه واضح‌ترش نمايندگان رد صلاحيت شده مجلس هستند. در بين اين نمايندگان نمي‌شد تفاوت معناداري بين اصولگرايان و اصلاح‌طلبان رد صلاحيت شده پيدا كرد. اين نشان مي‌دهد كه اصولگرائي و اصلاح‌طلبي قطعاً ملاك شوراي نگهبان براي رد صلاحيت‌ها نبوده. در دور قبل اصلاح‌طلبان مي‌گفتند همه ما رد صلاحيت شده‌ايم و در تهران يك ليست سي نفره دادند و رأي هم آوردند. اين‌بار كه مي‌گويند از دور پيش بيشتر رد صلاحيت شده‌ايم، دارند حداقل دو تا ليست مي‌دهند. اگر مشترك‌ها را هم درنظر بگيريم، دست‌كم بين 45 تا 50 نفر در ليست‌هايشان هستند. خيلي‌ها هم به نظر من براي اتهام‌سازي عليه شوراي نگهبان آمدند. يعني كسي مثل آقاي افشاني آمد، تأئيد صلاحيت گرفت و بعد انصراف داد. دنبال اين بود كه رد صلاحيت بشود و جنجالي برپا كند كه نگرفت.

 

آقاي افشاني كه...

شهردار تهران بودند. بعضي از افراد به نظرم با همين رويكرد آمدند، نه اينكه در انتخابات شركت كنند، يعني آمدند و وارد رقابت‌هاي انتخاباتي شدند، چون احساس مي‌كردند شوراي نگهبان حزبي و جناحي برخورد و همه را رد مي‌كند، اما شوراي نگهبان بررسي و آنها را تأئيد و ديدند در جامعه رأي ندارند و قصدشان براي شركت در انتخابات هم جدي نبوده و انصراف دادند. در حال حاضر هم براي شركت در انتخابات افراد شناخته شده كمي ندارند، اما خودشان مي‌گويند كه اقبال عمومي به ما نيست و ما هم براي اصلاح وضعيت فعلي برنامه‌اي نداريم و فقط براي اينكه اسم خودمان را حفظ كنيم وارد رقابت‌هاي انتخاباتي مي‌شويم.

 

به نظر شما نتيجه انتخابات چيست؟

من فكر مي‌كنم با آرایش فعلی؛ در تهران یک ليست كامل پیروز انتخابات نباشد. البته هر ليستي كف رأي خودش را دارد، ولي اينكه اين كف رأي منجر به ورود افراد به مجلس بشود، چنين اعتقادي ندارم. ما احتمال مي‌دهيم كه نامزدهاي مستقلي كه در اين ليست‌ها هم نيستند بتوانند وارد مجلس بشوند. به نظرم مجلس آتي تلفيقي از ليست‌هاي مختلف خواهد شد.

 

اگر نكته‌اي باقي مانده بفرمائيد.

مي‌خواستم نكته‌اي را درباره اشتراكات ليست جبهه پايداري و شوراي ائتلاف بگويم. بعد از اينكه ليست 1+29 و 10+20 و... از طرف شوراي ائتلاف رشد شد، خود آقاي حداد تماس گرفت و ملاك را 60 نفر پايداري و 90 نفر شوراي ائتلاف قرار داد و اعلام كرد كه ما يك ليست سي‌تائي درآورده‌ايم كه در اين ليست با ليست 60 نفره پایداری، 13 نفر مشترك وجود دارد و اين 13 نفر را به جبهه پايداري اعلام كرد. جبهه پايداري هم واقعاً نهايت تلاشش را كرد كه اين 13 نفر در ليست 30 نفره‌اش باشد و اينها را در ليست گذاشت. اتفاق ناميموني كه افتاد اين بود كه بعد از اينكه آنها اطلاع پيدا كردند كه اين 13 نفر در ليست جبهه پايداري هستند و بنابر سهم‌خواهي آقايان معلوم شد كه با احتساب اين 13 نفر، سهم بعضي‌ها درست پرداخت نمي‌شود، اين 13 نفر را كم كردند. اين بي‌اخلاقي‌اي بود كه انجام دادند.

 

يعني خودشان به شما پيشنهاد دادند و خودشان هم حذف كردند؟

بله، خودشان پيشنهاد دادند كه اين 13 نفر را بگذاريد كه اشتراك ما 13 نفر بشود و ما گذاشتيم و بعد خودشان از آن 13 نفر، 10 نفر را حذف كردند و به سه نفر باقيمانده هم فوق‌العاده فشار آوردند. آقاي نبويان و آقاي نادران از اول شرطشان براي حضور در ائتلاف اين بود كه اگر گروه ديگري خواست ما را در ليست خود بگذارد و ما شاخص‌هايشان را قبول داشتيم، ما را از اينكه در آن ليست هم باشيم منع نكنيد. فشار را به افراد ديگر آوردند. ما آقاي مجتبي ابراهيمي را در ليستمان گذاشتيم و آنها حذف كردند. همين‌طور آقاي علي جعفري را حذف كردند. آقاي دهنوي تعهد داده بود كه من از ليست پايداري منصرف نمي‌شوم و به ليست پايداري پايبند هستم و به ليست ائتلاف هم پايبندم، ولي به او فشار آوردند تا نهايتاً از ليست ما انصراف داد.

 

به شما هم تعهد داده بود كه از ليست خارج نمي‌شوم؟

بله، كتباً تعهد داده بود كه از ليست خارج نمي‌شوم. ما به دلايل مختلفي تعهد ايشان را رسانه‌اي نمي‌كنيم. شايد بعد از انتخابات اين كار را كرديم، ولي فشاري بود كه روي اين جوان‌ها آوردند كه از ليست پايداري انصراف بدهند، وگرنه از ليست ائتلاف حذف مي‌شوند. اين نشان مي‌دهد كه شوراي ائتلاف اصلاً دنبال وحدت نبود و هدفش صرفاً زورگوئي به گروه‌هاي مختلف نيروهاي انقلاب و جبهه انقلاب بود و اين بي‌اخلاقي‌ها را انجام داد. از آن 13 نفر در حال حاضر فقط 3 نفر اشتراك ليست جبهه پايداري با شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب است. تنها كسي كه مقاومت كرد و زورشان به ايشان نرسيد، آقاي سيدنظام موسوي بود كه ايشان هم تحت فشار شديد قرار گرفته بود. برخي از چهره‌هاي موجهي كه شايد صلاح نباشد كه اسامي آنها منتشر شود، وقتي ليست جبهه پايداري اعلام شد، تا ساعت 3 و 4 صبح با اين 13 نفر تماس مي‌گرفتند كه يا اين ليست يا آن ليست، يكي را انتخاب كنيد. آقاي نبويان و آقاي نادران را مستثني كرده بودند، ولي به 11 نفر ديگر فشار مي‌آوردند كه يا اين ليست يا آن ليست. بعضي‌ها را چون در ليست ما بودند حذف كردند و بعضي‌ها را به رغم اينكه با شاخص‌هاي ما امتيازات خوبي داشتند و آراي خوبي هم در شوراي مركزي آورده بودند، نتوانستيم از وجودشان استفاده كنيم. متأسفانه وحدت فقط يك شعار بود براي حذف ديگر افراد حاضر در صحنه. آن 13 نفر در شوراي ائتلاف از بين 90 نفر رأي آورده بودند، چرا صرفاً به دليل حضور در ليست پايداري حذف شدند؟ اين نشان مي‌دهد كه سازوكار مشخصي در شوراي ائتلاف وجود ندارد و افراد براساس قدرت و نفوذي كه دارند، ليست شوراي ائتلاف را دستخوش تغييرات مي‌كنند.

 

ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید

 

آلبوم تصاویر