هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
سه شنبه، 4 ارديبهشت 1403
ساعت 04:35
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

جمعه 5 شهريور 1395 ساعت 18:03
جمعه 5 شهريور 1395 17:45 ساعت
2016-8-26 18:03:37
شناسه خبر : 252982
سفیانی، آخرین حاکم سوریه قبل از ظهور امام عصر، هنگام وقوع اختلاف و جنگ داخلی در منطقه شام و سوریه، بین حاکم سوریه (اصهب) و مخالفین وی (ابقع)، در سوریه، حضور ندارد، بلکه در بلاد روم (غرب)، می باشد و از دنیای غرب و با حمایت غربی ها، وارد معادلات منطقه شام و واقعیات میدانی سوریه، خواهد شد.
سفیانی، آخرین حاکم سوریه قبل از ظهور امام عصر، هنگام وقوع اختلاف و جنگ داخلی در منطقه شام و سوریه، بین حاکم سوریه (اصهب) و مخالفین وی (ابقع)، در سوریه، حضور ندارد، بلکه در بلاد روم (غرب)، می باشد و از دنیای غرب و با حمایت غربی ها، وارد معادلات منطقه شام و واقعیات میدانی سوریه، خواهد شد.

گروه معارف رجانیوز- مصطفی امیری*: نشانه‌های ظهور از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین بخش‌های معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمده‌ای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت می‌شود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه مناسب برای ورود خرافات، طمع شیادان را برای جعل و تحریف روایات را، دو چندان می‌کند. از این‌رو، نظر به فقدان پژوهش‌های مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی احادیث صحیح از ضعیف و مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینه‌های سوءاستفاده از این موضوع نیز، از میان برداشته شود.

 

در سلسله مقالات مباحث مهدویت، تلاش خواهد شد كه با اعتماد به روایات و احادیث اسلامی، تصویری کامل، منسجم و معقول از نشانه های حتمی ظهور و رخدادهای مرتبط، ارائه شود. کم‌ترین نتیجه این تلاش، این است که محققان خواهند توانست در خصوص مباحث مهدویت، مطالب مستند را از مطالب غیرمستند تمیز بدهند و در مقام قضاوت و تحلیل، از استناد به مطالب غیرمستند بپرهیزند.

 

در مقاله ششم، به وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور، اشاره شد. و در مقاله هفتم، به این پرسش، پاسخ داده شد که آیا در نشانه های ظهور و بخصوص در نشانه های حتمی ظهور از جمله یمانی، سفیانی و ...، امکان بداء، تغییر و بلکه عدم وقوع، مطرح است یا نه؟ و در مقاله هشتم، به اهمیت فراوان جایگاه شورش سفیانی به عنوان بزرگترین دشمن امام عصر و اولین نشانه حتمی ظهور، که به نوعی تمام علائم حتمی ظهور با این نشانه در ارتباط هستند، پرداخته شد و به این نکته مهم، اشاره گردید که یکی از اساسی‌ترین اهداف قیام سفیانی، حمله به مناطق شیعه‌ نشین، کشتار شیعیان و حمله به مراکز مقدسه شیعه در کشور عراق، است. 

 

و تأثیر این رخداد عظیم در کیان تشیع و تهدیدی که از ناحیه سفیانی متوجه شیعیان جهان می‌شود، بررسی ابعاد این ماجرا و آگاهی از زوایای مختلف آن را ضروری می‌نماید. در مقاله نهم به معرفی مختصات اولین نشانه حتمی ظهور، سفیانی و ابعاد گسترده این رخداد و ارتباط آن با حوادث کشور سوریه در آخرالزمان و منطقه شام، پرداختیم.

 

و در مقاله دهم، به این پرسش، پاسخ داده شد که آیا سفیانی، نماد است یا حقیقت؟ به عبارت دیگر، می توان به سفیانی به عنوان نماد تفکر حاکم و جریان مخالف شیعه نگریست؟ و یا در عین حال اینکه در گستره جهان اسلام، یک تفکر ضد شیعی قلمداد میشود، هیچ استبعادی ندارد که رهبر این جریان، شخصی واحد و از خاندان ابوسفیان باشد. در مقاله یازدهم، به تبیین ویژگی های شخصی، جسمانی و اوصاف شخصی بزرگترین دشمن امام عصر، خواهیم پرداخت.

 

در مقاله دوازدهم، به دین، مذهب و گرایش سفیانی به دنیای غرب و پیمان مشترک نظامی سفیانی با تمدن غرب اشاره شد. در مقاله سیزدهم، به زمان خروج سفیانی در سال ظهور امام مهدی، و قیام یمانی و خراسانی نیز اشاره گردید و برای اولین بار به معنای صحیح و تفسیر خروج همزمان این سه جریان (خراسانی از ایران و یمانی از یک سو و سفیانی در سوی دیگر) در گستره جهان اسلام، اشاره شد. در مقاله چهاردهم، به فاصله بین خروج سفیانی در ماه رجب از سوریه تا قیام امام عصر در عاشورای ماه محرم از مکه و فاصله 15 ماه بین خروج سفیانی و ظهور امام عصر، تثبیت شد و نیز اشاره ای به فرق بین ظهور، قیام و خروج امام عصر، گردید.

 

اکنون به کلید طلایی شناخت سفیانی، آخرین حاکم سوریه و حمایت نژاد بنی کلب از وی، محل و آغاز کودتای احتمالی سفیانی علیه حاکم سوریه در سال ظهور، از منطقه وادی یابس و درعا در جنوب سوریه، به تفصیل اشاره خواهد شد.

 

نام سفیانی

 

سوالات متعددی درباره نام سفیانی، مطرح است از جمله:

 

·         آیا نام حقیقی و واقعی آخرین حاکم سوریه، در احادیث ذکر شده است؟

·         آیا نام وی، عثمان بن عنبسۀ، می باشد؟ آیا این نام، واقعی است و یا رمز و کنایه از برخی از حقایق؟

·         آیا نام عثمان، همچون اسامی دیگر شخصیت های ظهور، اصهب و ابقع، رمز و از موضوع خاصی حکایت دارد؟

·         چرا لشکر اعزامی سفیانی به عربستان و شهر مدینه، با واکنش متقابل نظامی حاکمان حجاز، روبرو نخواهد شد؟

·         چرا از مقاومت حاکمان حجاز در برابر حمله به عربستان، سخنی به میان نیامده است؟ آیا محصول توافق است؟

·         آیا بین آخرین حاکم سوریه و حاکمان عربستان در سال ظهور، علاقه و ارتباط خاصی، برقرار است؟

 

در این نوشتار، سعی شده است به این سوالات و ابهامات، پاسخ داده شود.

 

اشاره

 

در روایات متعددی که از سفیانی و حوادث مربوط به او سخن به میان آمده، در مقام اشاره به این شخصیت، بیشتر از دو واژه «سفیانی» منسوب به ابوسفیان، رئیس سلسله بنی امیه و «ابن‌آکلۀ­الاکباد» (پسر زن جگرخوار) که به هند جگرخوار، همسر ابوسفیان اشاره دارد، استفاده شده است. واژه دوم، بدون تردید نام حقیقی شخص مورد نظر ما نیست، بلکه به نسب او اشاره دارد. واژه اوّل نیز نام حقیقی این شخص نیست؛ چرا که از یک­سو، این واژه از «سفیان» و «یا»ی نسبت ترکیب شده است که اشاره به انتساب او به خاندان ابوسفیان است، و نمی‌توان منسوب (لفظی که برای بیان نسبت به کار می­رود) را نام حقیقی شخص، دانست، و از سوی دیگر، در برخی از روایات از امام معصوم علیهم‌ السلام درباره نام سفیانی سؤال شده است[1] که نشان می دهد، سفیانی، نام او نیست. بلکه در لسان روایات، به این نام مشهور شده است.

 

آیا عثمان، اسم حقیقی سفیانی است؟

 

درباره نام سفیانی در روایات، اسامی مختلفی به دست ما رسیده است:

 

1. عثمان بن عنبسة.

 

امام علی علیه السلام، دراین‌باره فرمودند:

 

یخْرُجُ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ مِنَ الْوَادِی الْیابِسِ ... اسْمُهُ عُثْمَانُ وَ أَبُوهُ عَنْبَسَةُ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ أَبِی سُفْیان ... .[2]

فرزند زن جگرخوار از سرزمین خشک (مرز بین اردن و سوریه) قیام می­کند ... نامش عثمان و فرزند عنبسه است و از فرزندان ابوسفیان است ... .

 

و مشهور آن است كه نام سفیانی، «عثمان» و نام پدرش، «عنبسه» از نسل معاویه بن ابوسفیان می‌باشد.

 

البته در برخی از منابع نام پدرش «عُیینَه» آمده كه با توجه به اتحاد طریق سند در حدیث، به نظر می‌رسد كه آن تصحیف شده «عنبسه» باشد. زیرا این کتب نیز، از کتاب کمال الدین شیخ صدوق، ذکر کرده اند:

 

یخْرُجُ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ مِنَ الْوَادِی الْیابِسِ ... اسْمُهُ عُثْمَانُ وَ أَبُوهُ عُیینَه ... .[3]

‏ فرزند زن جگرخوار از سرزمین خشک قیام می­کند ... نامش عثمان و فرزند عیینة است ... .

 

البته در منابع حدیثی اهل سنت، اسامی دیگری نیز برای سفیانی، نقل شده است.[4]

 

از میان روایاتی که "هشت نام" را برای سفیانی برشمرده‌اند، "پنج نام" از غیرمعصوم است، بنابراین حجیت نخواهند داشت. و تنها "سه نام" آن، از پیشوایان معصوم بیان شده و از میان این سه روایت، دو روایت آن از منابع اهل سنت است و تنها روایتی که نام سفیانی را عثمان، می‌داند، در منابع حدیثی شیعه و در کتاب کمال الدین شیخ صدوق، آمده است.

 

با این توصیف، ضعف سندی برخی از این روایات از یک­سو، تأیید نشدن آنها به کمک قراین و شواهد از سوی دیگر، و تعارض آنها با یکدیگر، باعث بی اعتمادی به این روایات می­شود، و در نتیجه ما نمی­توانیم درباره نام سفیانی به صورت قاطعانه و قطعی، قضاوت کنیم.[5] زیرا استشهاد به احادیث اهل سنت، زمانی موجه خواهد بود که مضمون آنها در منابع حدیثی شیعه از طریق اهل بیت، نقل شده باشد.

 

عثمان، رمز و کنایه برای سفیانی آخرین حاکم سوریه قبل از ظهور

 

همانطور که ذکر شد، تنها روایتی که نام سفیانی را عثمان، ذکر می‏کند، در منابع حدیثی شیعه و در کتاب کمال الدین صدوق، نقل شده است. سوالی که مطرح می شود، آیا عثمان، نام حقیقی وی می باشد و یا این اسم نیز همچون ابقع و اصهب، دیگر اسامی برای شخصیات عصر ظهور در منطقه شام و سوریه، رمزی و کنایه ای می باشد؟ شواهد که دیدگاه رمزی بودن را تقویت می کند، کدام است؟ و اگر رمز و کنایه می باشد، حاوی چه پیام هایی می‏باشد؟

 

آنچه دیدگاه رمزی بودن نام عثمان را برای سفیانی، تقویت می کند، حدیث از یک طرف به ظاهر، به نام وی، اشاره می کند:

یخْرُجُ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ مِنَ الْوَادِی الْیابِسِ ... اسْمُهُ عُثْمَانُ وَ أَبُوهُ عَنْبَسَةُ ... .[6]

فرزند زن جگرخوار از سرزمین خشک (مرز بین اردن و سوریه) قیام می­کند ... نامش عثمان و فرزند عنبسه است ... .

 

و در مقابل، در حدیثی دیگر، به صراحت، نام سفیانی، مبهم گذاشته می شود:

 

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ اسْمِ السُّفْیانِی فَقَالَ وَ مَا تَصْنَعُ‏ بِاسْمِهِ‏ ... .[7]

 از امام صادق علیه السلام درباره نام سفیانی پرسیدم و جواب داد: با نام او چکار داری؟ ... .

 

حال، این شک و سوال تقویت می شود، که به راستی اگر عثمان، نام واقعی سفیانی است، پس چرا امام معصوم در حدیثی دیگر، نام وی را ذکر نکرده و بیشتر بر عملکرد وی، توجه می دهد؟ آیا عثمان، اسم رمز و کنایه، می باشد؟

 

از اینرو، برخی از محققین و کارشناسان مهدویت، اشاره به نام عثمان برای سفیانی را کنایه و رمزهایی از ویژگی های حقیقی وی می‏دانند و معتقدند، عثمان، نام حقیقی سفیانی نیست. بلکه تاکید به لفظ "عثمان" را اشاره و کنایه، می دانند. حال اگر چنین باشد و مبنای رمزآلود بودن و کنایه ای بودن نام سفیانی، پذیرفته شود، این موضوع، از چه واقعیاتی، حکایت دارد؟ و حاوی چه پیام هایی می باشد؟ از اینرو، باید در جستجوی، شواهد و قرائن بود.

 

اسامی شخصیت های ظهور، رمزآلود است

 

لازم به ذکر است، اسامی شخصیت های مثبت و منفی در عصر ظهور همچون: یمانی، خراسانی، شیصبانی، اصهب، ابقع، سفیانی، ابی الحسن اموی و غیره، غالبا رمزآلود و کنایه ای و حاکی از حقایق و واقعیاتی می باشد که باید با قرائن و شواهد، بررسی شوند. همچنین، نکته دیگر اینکه، احادیث مهدویت، قطعه های مختلف یک پازل هستند که باید در کنار هم، دیده شوند تا به نتیجه واقعی و مطلوب، دست یافت. از اینرو، ممکن است ابهام و اجمال در روایتی، باشد لکن تفسیر و تفصیل در روایت دیگری، ذکر شده است. بنابراین، روایات هم خانواده و مرتبط، باید در کنار یکدیگر، بررسی میشوند همانگونه که در منهج علمی فقه علامات الظهور، ذکر گردید.

 

عثمان، اشاره به سومین حکومت دارد

 

1. عثمان در صدر اسلام، منصرف به خلیفه سوم، عثمان بن عفان، می‏باشد. وی از نژاد بنی امیۀ و دارای ویژگی ها و صفات خاصی همچون: جمع کردن اموال، حمایت اقوام مادری از عثمان نسبت به اقوام پدری وی، قوم‌گرایی و مقدم داشتن بنی امیه بر همگان، دنیاگرایی و تجمل پرستی، از شاخصه های اصلی عثمان در تاریخ اسلام، بوده است.

 

حال بنابر انتخاب مبنای رمزآلود بودن اسامی شخصیت های ظهور و شمول این قاعده بر نام سفیانی، و اینکه نام او، نیز مزآلود و کنایه است، و منظور از عثمان، نام حقیقی سفیانی، نباشد، بلکه تلمیح و اشاره به برخی از صفات و ویژگی های خاص باشد، می توان نتیجه گرفت که سفیانی، نیز شخصی است از نژاد بنی امیۀ و بنی کلب است که به عنوان حاکم سوم منطقه شام که قبل از ظهور بر سوریه، مسلط خواهد شد و به اقوام مادری خویش، بنی کلب خویش تاکید و اعتماد دارد.

 

به عبارت دیگر: از این جهت که به نژاد کلب و بنی امیه، می رسد، به سفیانی، لقب گرفته است و از این جهت که حاکم سوم منطقه شام و سوریه خواهد بود، به عثمان، نام گرفته است. از مجموع آنچه ذکر شد، به احتمال قوی، می‏توان گفت: سفیانی، سومین و آخرین حاکم سوریه از نسل عنبسۀ و از نژاد کلب در منطقه شام و سوریه در سال ظهور، خواهد بود.[8]

 

شواهد حدیثی فراوانی نیز این موضوع را تایید می کند و حکایت از این دارد که بنی کلب، و اقوام مادری وی، هنگام قیام سفیانی از وی حمایت خواهند کرد:

 

یخرج رجل یقال له السفیانی فی عمق دمشق، و عامّة من یتّبعه من كلب ... .[9]

مردی از دل دمشق خروج می‌کند که به او سفیانی می‌گویند و همه پیروانش از نژاد کلب هستند ... .

 

ارتباط آخرین حاکم سوریه با حاکمان عربستان

 

2. همچنین نتیجه دیگری که از انتخاب "مبنای رمزی بودن استعمال واژه عثمان"، برای سفیانی، آخرین حاکم سوریه، بدست می آید این است که: بین سفیانی حاکم سوریه و بین حاکم حجاز در عصر ظهور، ارتباط و علاقه ای خاص، وجود خواهد داشت. زیرا در تاریخ اسلام، عثمان بن عنبسۀ، به دلیل اختلاف آل مروان با حاکم حجاز (عبد الله بن زبیر)، خلافت منطقه شام و سوریه را، نپذیرفت و از دایی خویش، عبد الله بن زبیر (حاکم حجاز)، حمایت کرد. بنابراین به قرینه و شاهد تاریخ، بین عثمان بن عنبسۀ و عبدالله حاکم حجاز در عصر ظهور، نیز ارتباط و علاقه خاصی، برقرار است.

 

آنچه این دیدگاه را بسیار تقویت و تایید می‏کند، در احادیث، هنگام توصیف لشکر اعزامی سفیانی به حجاز و عربستان، از واکنش متقابل نظامی حکومت بنی فلان در عربستان در برابر حمله سفیانی به این کشور، سخنی به میان نیامده است، حتی برخی احادیث، گویای این است که بین سفیانی و حاکمیت عربستان در سال ظهور، توافق برای اعزام نیروی نظامی، به مدینه، وجود خواهد داشت.[10]

 

و نیز در تایید دیدگاه فوق، در حدیثی از امام علی علیه السلام نقل شده است:

 

... وَ خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ بِرَايَةٍ حَمْرَاءَ وَ صَلِيبٍ مِنْ ذَهَبٍ، أَمِيرُهَا رَجُلٌ مِنْ بَنِي كَلْبٍ وَ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ عَنَانٍ مِنْ خَيْلِ السُّفْيَانِيِّ يَتَوَجَّهُ إِلَى مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ أَمِيرُهَا رَجُلٌ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ يُقَالُ لَهُ خُزَيْمَةُ أَطْمَسُ الْعَيْنِ الشِّمَالِ عَلَى عَيْنِهِ ظَفَرَةٌ غَلِيظَةٌ يَتَمَثَّلُ بِالرِّجَالِ لَا تُرَدُّ لَهُ رَايَةٌ حَتَّى يَنْزِلَ الْمَدِينَةَ فِي دَارٍ يُقَالُ لَهَا دَارُ أَبِي الْحَسَنِ الْأُمَوِيِّ... .[11]

... و شورش سفيانى با پرچمى قرمز رنگ و صلیب طلایی، فرمانده‏اش مردى از قبيله كلب است و دوازده هزار نفر از سپاهيانش را به مكه و مدينه، اعزام مى‏كند كه فرمانده آنها مردى از بنى‏اميه است كه به او خزيمه مى‏گويند كه چشم چپش نابيناست و سفيدى ضخيمى روى مردمك چشمش را پوشانده است خود را شبيه مردان مى‏كند پرچم خويش را برنمى‏گرداند تا اينكه در شهر مدينه در خانه شخصى به نام ابوالحسن اموى منزل و اقامت می‏ كند ... .

 

شاهد، حدیث فوق، از ارتباط و علاقه بین فرمانده لشکر سفیانی با صاحبان قدرت و حکومت در شهر مدینه کشور عربستان در سال ظهور، حکایت دارد (ینزل المدینۀ فی دار یقال لها دار ابی الحسن الاموی).

 

عنبسۀ، نیز رمز و کنایه می باشد

 

3. از طرفی بنابر قرینه "عثمان" که نام حقیقی سفیانی نخواهد بود، پس "عنبسۀ" هم کنایه ای و رمزی، می‏باشد. در لغت عرب، عنبسۀ، دارای معانی مختلفی می باشد.

 

بنابراین، از مجموع آنچه که ذکر شد و بنا بر انتخاب دیدگاه رمزی بودن اسامی شخصیت های ظهور و شمول این قاعده در نام عثمان برای سفیانی، حاکی از این واقعیت است که نام عثمان بن عنبسۀ برای سفیانی همچون اصهب و ابقع، رمز و کنایه بوده و حاکی از این واقعیت است که سفیانی، سومین حاکم از خاندان عنبسۀ، در سال ظهور، خواهد بود که ارتباط و علاقه خاصی نیز با عبدالله حاکم حجاز، خواهد داشت.[12]

 

لازم به ذکر است، و مجددا تاکید می شود، معانی فوق، متوقف بر این است که عثمان بن عنبسۀ؛ همچون ابقع و اصهب و دیگر اسامی شخصیت های منطقه شام و سوریه، رمز و کنایه ای از حقایق و واقعیات دیگری باشد. لکن، قضاوت در حقیقی یا رمزی بودن نام سفیانی، سخت و امری است که در زمان خویش، آشکار خواهد شد. و الله العالم.

 

معیار شناخت سفیانی، عملکرد وی در منطقه شام

 

در مقابل، آنچه مهم و معیار در تشخیص سفیانی است، عملکرد وی در منطقه شام و سوریه و عراق، می باشد. شاهد بر این امر، در احادیث به صراحت قید شده است که نام سفیانی، مهم نیست، بلکه عملکرد وی، باید معیار تشخیص، قرار گیرد.

 

عبدالله بن ابی ­منصور گوید: از امام صادق علیه ‌السلام پرسیدم که نام سفیانی چیست؟ حضرت فرمودند:

 

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ اسْمِ السُّفْیانِی فَقَالَ وَ مَا تَصْنَعُ‏ بِاسْمِهِ‏ إِذَا مَلَكَ كُوَرَ الشَّامِ الْخَمْسَ دِمَشْقَ وَ حِمْصَ وَ فِلَسْطِینَ وَ الْأُرْدُنَّ وَ قِنَّسْرِینَ فَتَوَقَّعُوا عِنْدَ ذَلِكَ الْفَرَج‏ ... .[13]

 از امام صادق علیه السلام درباره نام سفیانی پرسیدم و جواب داد: با نام او چکار داری؟ وقتی او مناطق پنج‌گانه شام شامل: دمشق، حِمص، فلسطین، اردن و قنّسرین را تصرف کرد، منتظر فرج (و امام عصر) باشید ... .

 

البته دانستن نام سفیانی، نیز چندان ثمری دربر ندارد؛ چرا که او به هر نامی باشد، هم­نام­های فراوانی خواهد داشت و دانستن نام او به شناسایی دقیق او کمک نخواهد کرد. آنچه مهم است و در شناسایی او تأثير مهمی دارد، اقدامات سفیانی و حوادث مربوط به او و مختصات جغرافیایی حضور جبهه باطل در سوریه است. از همین‌رو، پیشوایان دینی بیشتر به تبیین اقدامات سفیانی و محل حضور رهبر جریان باطل در عصر ظهور در منطقه شام و سوریه پرداخته‌­اند.

 

بنابراین، اسم سفیانی، کماکان مبهم است و حتی روایاتی که نیز به ظاهر اسم وی را، عثمان ذکر کرده اند، با توجه به حدیث فوق، ممکن است اشاره به نام حقیقی سفیانی، نباشد، بلکه ممکن است، امامان معصوم، با مطرح کردن نام عثمان، بیشتر درصدد راهنمایی به ویژگی ها و صفاتی خاصی از سفیانی بوده اند تا نام حقیقی وی، همانطور که اشاره شد.

 

حدیث طلایی ورود به تحولات سال ظهور

 

به هرحال، داستان هرگونه که باشد، نام مبهم باشد یا آشکار، عثمان، اسم باشد یا کنایه؛ معیار شناخت سفیانی، عملکرد وی و نیز "حوادث قبل از خروج سفیانی" در منطقه سوریه است. زیرا طبق "حدیث جابر از امام باقر" که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، رخ دادن مجموع "همه حوادث" در منطقه سوریه در فاصله "زمانی معین" و به "ترتیب" ذکر شده، سه شرط اساسی و کلید طلایی و بسیار مهم برای ورود به تحولات حوادث سال ظهور است؛ و لازم است، قبل از خروج سفیانی، سلسله حوادثی در سوریه، رخ دهد، از جمله:

 

... وَ يَجِيئُكُمُ الصَّوْتُ مِنْ نَاحِيَةِ دِمَشْقَ بِالْفَتْحِ وَ تُخْسَفُ‏ قَرْيَةٌ مِنْ‏ قُرَى‏ الشَّامِ‏ تُسَمَّى الْجَابِيَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَيْمَنِ وَ مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِيَةِ التُّرْكِ وَ يَعْقُبُهَا هَرْجُ الرُّومِ وَ سَيُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْكِ حَتَّى يَنْزِلُوا الْجَزِيرَةَ وَ سَتُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّى يَنْزِلُوا الرَّمْلَةَ فَتِلْكَ السَّنَةَ يَا جَابِرُ اخْتِلَافٌ كَثِيرٌ فِي كُلِّ أَرْضٍ مِنْ نَاحِيَةِ الْعرب فَأَوَّلُ أَرْضِ تخرب، أَرْضُ الشَّامِ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلَاثِ رَايَاتٍ رَايَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَايَةِ السُّفْيَانِيِّ فَيَلْتَقِي السُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ وَ يَقْتُلُهُ السُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ مَعَهُ وَ يَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا يَكُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ وَ يَمُرُّ جَيْشُهُ بِقِرْقِيسَا فَيَقْتَتِلُونَ بِهَا فَيَقْتُلُ مِنَ الْجَبَّارِينَ مِائَةَ أَلْفٍ وَ يَبْعَثُ‏ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً فَيُصِيبُونَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْباً وَ سَبْياً فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَايَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ تَطْوِي الْمَنَازِلَ طَيّاً حَثِيثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ ... .[14]

... صوتی بر دمشق همراه با فتح، دمیده می شود و زلزله ای در منطقه جابیه دمشق در سوریه، رخ خواهد داد و بخشی از مسجد اموی دمشق، تخریب خواهد شد ... آنگاه خروج کنندگانی از جانب ترکها، خروج خواهند کرد (ادعای استقلال مناطق کردنشین سوریه)؛ فتنه، اختلاف و قتل رومی ها (کشورهای غربی) را فراخواهد گرفت. برادران ترک، نیروهایی نظامی خویش را در الجزیرۀ سوریه ادامه می دهند (الجزیرۀ سوریه به مناطق متصل به مرز عراق اعم از الحسكۀ و دير الزور و الرقة در شرق سوریه، اطلاق می شود)؛ و خروج کنندگانی از رومیان هم در رمله (اشدود فلسطین اشغالی) نیروی نظامی پیاده می کنند؛ در این سال، اختلاف و فتنه سراسر سرزمین های عربی را فرا گرفته است. و اولین سرزمینی که تخریب می شود، سرزمین شام (سوریه) است ... .

 

بنابراین، ترتیب حوادث قبل از خروج سفیانی در سال فرد قمری، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام باقر، چنین خواهد بود:

 

1.     اختلاف دو پرچم و دو تفکر در منطقه شام و سوریه (اختلاف رمحان بالشام)

2.     صوت و رجفۀ در پایتخت منطقه شام، دمشق (یجیئکم صوت من ناحیۀ دمشق بالفتح)

3.     خسف و زلزله دمشق در محور جابیه- حرستا (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ)

4.     بخشی های از مسجد اموی دشمق، فرو می ریزد. (تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن)

5.     ادعای انفصال کردها از حاکمیت منطقه شام و سوریه (مارقۀ تمرق من ناحیۀ الترک)

6.     حمله ترک ها به مناطق کردنشین سوریه (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ)

7.     بعد از این حوادث، منطقه شام، واقعا تخریب می شود (اول ارض تخرب، ارض الشام)

8.     غربی ها هرچند در این بین، خود از اختلاف و اضطراب و چه بسا جنگ جهانی، رنج می برند (هرج الروم)

9.     غربی ها در دفاع از یهودیان، وارد رمله، اشدود در فلسطین، می شوند (و ستقبل مارقۀ الروم حتی ینزلوا الرملۀ)

 

بنابراین، اگر "مجموع حوادث" منطقه شام و سوریه در زمان معاصر، به "ترتیب" ذکر شده در حدیث فوق و به فاصله "زمانی معین"، رخ دهد، به این معنا خواهد بود که وارد تحولات عصر ظهور در سوریه، شده ایم. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.

 

آنگاه حدیث امام باقر، در ادامه، حوادث بعد از خروج سفیانی را تا حمله به عراق، نیز به اجمال، ذکر می کند:

 

... ثُمَّ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلَاثِ رَايَاتٍ رَايَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَايَةِ السُّفْيَانِيِّ فَيَلْتَقِي السُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ وَ يَقْتُلُهُ السُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ مَعَهُ ثُمَّ يَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا يَكُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ وَ يَمُرُّ جَيْشُهُ بِقِرْقِيسَا فَيَقْتَتِلُونَ بِهَا فَيَقْتُلُ مِنَ الْجَبَّارِينَ مِائَةَ أَلْفٍ وَ يَبْعَثُ‏ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً فَيُصِيبُونَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْباً وَ سَبْياً فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَايَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ تَطْوِي الْمَنَازِلَ طَيّاً حَثِيثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ ... .[15]

... در اين زمان، سه پرچم در مقابل هم مى‏ايستند: لشکر نظامی اصهب، ابقع، سفيانى. در ابتدا سفيانى با ابقع مى‏جنگد و او و همراهانش را كشته و به دنبال آن اصهب را هلاك مى‏كند. پس از آن تمام هم و غم سفیانی، حمله به عراق است. سپاهيانش را به قرقيسيا (نزدیک شهر دیرالزور سوریه) مى‏رساند و در آنجا هم به جنگيدن مى‏پردازد. در اين جنگ صد هزار نفر از جباران و ستمگران كشته مى‏شوند. پس از آن سفيانى، لشکر نظامی هفتاد هزار نفری را به سوى كوفه گسيل مى‏دارد ... و در این میان و در هنگام حمله سفیانی به عراق، لشکریانی از خراسان (ایران) برای دفع حمله سفیانی، به سرعت عازم عراق و کوفه خواهند شد که در میان آنها، اصحاب قائم و امام عصر نیز حضور دارند ... .

 

امام باقر علیه السلام، مطالب فوق را در ابتدای حدیث، به اجمال، بیان میفرمایند که البته جزئیات خروج سفیانی از سوریه و حمله به عراق و عربستان، در احادیث و روایات دیگری، به تفصیل، بیان شده است:

 

10. سفیانی در کنار دو پرچم مخالف در سوریه، آشکار خواهد شد (ثم يختلفون عند ذلك على ثلاث رايات راية الأصهب و راية الأبقع و راية السفياني)

11. سفیانی، معارضین، ابقع و حاکم سوریه، اصهب را به قتل می رساند و بر تمام گروه های درگیر در سوریه، پیروز خواهد شد (فيلتقي السفياني بالأبقع فيقتتلون، فيقتله السفياني و من تبعه ثم يقتل الأصهب)

12. آنگاه قصد حمله به عراق، را در سر می پروراند (ثم لا يكون له همة إلا الإقبال نحو العراق)

13. در میانه حمله به عراق، در منطقه قرقیسیا در نزدیکی شهر دیرالزور سوریه، سفیانی به جنگ با دشمنان شیعه، می‏پردازد (يمر جيشه بقرقيسياء فيقتتلون بها فيقتل بها من الجبارين مائة ألف)

14. سفیانی به عنوان آخرین حاکم سوریه، لشکری هفتاد هزار نفری را به کوفه، اعزام می کند که به قتل و کشتار مردم کوفه، مشغول خواهند شد (و يبعث السفياني جيشا إلى الكوفة و عدتهم سبعون ألفا فيصيبون من أهل الكوفة قتلا و صلبا و سبيا)

15. در این بین و هنگام قتل و کشتار مردم کوفه توسط لشکر سفیانی، ایرانیان زمینه ساز ظهور لشکر سید خراسانی، وارد عراق خواهند شد که در میان آنها، اصحاب امام عصر نیز حضور دارند (فبينا هم كذلك إذ أقبلت رايات من قبل خراسان و تطوي المنازل طيا حثيثا و معهم نفر من أصحاب القائم)

 

نژاد بنی کلب در سوریه و کلید طلایی برای شناخت سفیانی

 

همانطور که ذکر شد، سفیانی، با نام عثمان بنابر آنچه که ذکر شد، تلمیح و اشاره ای است به اینکه به عنوان حاکم سوم منطقه شام قبل از ظهور بر سوریه، مسلط خواهد شد که به اقوام مادری خویش (بنی کلب)، بیشتر تاکید و اعتماد دارد.

تکرار این کلیدواژه (بنی کلب)، در احادیث سفیانی در منطقه شام و سوریه، نشان از این دارد که سفیانی، از طرف ساکنین مناطق بنی کلب در جنوب و غرب سوریه، حمایت خواهد شد. چراکه، نژاد سفیانی از طرف مادر به بنی کلب می رسد. زیرا معاویه با زنی از نژاد بنی کلب، وصلت کرد که حاصل این ازدواج، تولد یزید بن معاویۀ، بود. و طبق احادیث، سفیانی نیز از نسل یزید بن معاویۀ می‏باشد. حتی چنین پنداشته اند، از این جهت که به نژاد کلب و بنی امیه، می رسد، به سفیانی، لقب گرفته است و از این جهت که حاکم سوم منطقه شام خواهد بود، به عثمان، نام گرفته است. از مجموع آنچه ذکر شد، به احتمال قوی، می‏توان گفت: سفیانی، سومین و آخرین حاکم سوریه از خاندان کلب در منطقه شام و سوریه در سال ظهور، خواهد بود.

 

شاهد بر این مدعا، احادیث فراوانی از منابع شیعه و اهل سنت، نیز بر حمایت بنی کلب از سفیانی به عنوان آخرین حاکم سوریه در سال ظهور، تاکید ویژه داشته اند؛ از جمله:

 

محل خروج سفیانی، از مناطق تحت نفوذ و زندگی خاندان بنی کلب، خواهد بود:

 

... وَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیتِ أَبِی سُفْیانَ یخْرُجُ فِی كَلَبٍ وَ یحْضُرُ النَّاسُ بِدِمَشْق ... .[16]

... و مردی از تبار و نسل ابوسفیان از منطقه کلب خروج می‌‌کند و مردم را در دمشق جمع می‌کند ... .

 

مضاف بر اینکه، به نسب سفیانی از طریق مادر و حمایت خاندان مادری وی هنگام خروج، بسیار تاکید شده است:

 

... رجل من قریش، اخواله (من) کلب ... .[17]

... (سفیانی) مردی از قریش، که از سوی مادر به بنی کلب می رسد ... .

 

امام علی علیه السلام نیز در نامه‌ای به معاویه به نقش خاندان بنی کلب، در حمایت از سفیانی، تاکید می کند:

 

یا مُعَاوِیة ... وَ أَنَ‏ رَجُلًا مِنْ‏ وُلْدِكَ‏ ... أَخْوَالُهُ مِنْ كَلْب‏ ... .[18]

ای معاویه ... مردی از نسل و فرزندان تو... و دایی های او از قبیله کلب ... .

 

نقش "بنی کلب" به عنوان خویشاوندان مادری سفیانی در منطقه شام، در استمرار حکومت سفیانی بر منطقه شام و سوریه، نیز بسیار تاثیر گذار خواهند بود:

 

یخرج رجل یقال له السفیانی فی عمق دمشق، و عامّة من یتّبعه من كلب ... .[19]

مردی از دل دمشق خروج می‌کند که به او سفیانی می‌گویند و همه پیروانش از نژاد کلب هستند ... .

 

همچنانکه، فرمانده لشکر سفیانی در سوریه، نیز از نژاد "بنی کلب"، خواهد بود:

 

خُرُوجُ السُّفْیانِی بِرَایةٍ حَمْرَاءَ أَمِیرُهَا رَجُلٌ مِنْ بَنِی كَلْب‏ ... .[20]

خروج سفیانی با پرچم سرخ و فرمانده آن مردی از بنی کلب است ... .

 

تکرار متعدد کلیدواژه "نژاد و خاندان بنی کلب" در حمایت سفیانی آخرین حاکم سوریه در سال ظهور، و فراوانی آن در احادیث شیعه و اهل سنت، حاکی از امر مهمی است که باید در شناخت سفیانی، بسیار مورد توجه قرار گیرد. و این گمان را تقویت خواهد کرد که بنی کلب در جنوب غربی سوریه، هسته اصلی لشکر نظامی سفیانی در سال ظهور را تشکیل می‌دهند.

 

لازم به ذکر است، سفیانی، آخرین حاکم سوریه قبل از ظهور امام عصر، هنگام وقوع اختلاف و جنگ داخلی در منطقه شام و سوریه بین حاکم سوریه (اصهب) و مخالفین وی (ابقع)، در سوریه، حضور ندارد، بلکه قبل از ورود به سوریه با حمایت رومی ها (غربی ها)، وارد معادلات منطقه شام و واقعیات میدانی سوریه، خواهد شد:

 

یقْبِلُ السُّفْیانِی مِنْ بِلَادِ الرُّومِ مُنْتَصِراً فِی عُنُقِهِ صَلِیبٌ وَ هُوَ صَاحِبُ الْقَوْمِ.[21]

سفیانی در حالیکه رهبری قومی را بر عهده دارد مانند شخص نصرانی و صلیب به گردن، از بلاد روم (کشوررهای غربی) می‌آید.

 

جنوب سوریه، آغاز کودتای احتمالی علیه حاکمیت سوریه در عصر ظهور

 

و اما بنی کلب به عنوان حامیان آخرین حاکم سوریه در عصر ظهور چه کسانی هستند؟ در کدام مناطق زندگی می کنند؟

 

«بنی کلب» قبیله ای بودند که در عصر معاویه، نصرانی بوده و بعدها ظاهراً به یکی از فرق اسلامی گرویدند. معاویه با زنی از نژاد بنی کلب، وصلت کرد که حاصل این ازدواج، تولد یزید بن معاویۀ بود. عمده نژاد بنی کلب، قرن ها بعد، به فرقه «دروزی» گرویدند. و از آن جا که مطابقت روایات، سفیانی از نسل یزید بن معاویه می باشد، به صورت تلویحی «بنی کلب» یا «دروزی ها»، داییان سفیانی هستند؛ چرا که نسل مادری سفیانی از نژاد «بنی کلب» می باشد.[22]

 

 

 

نقش نژاد بنی کلب، در بروز شورش های داخلی سوریه و تحریک سفیانی در عصر ظهور در آخر الزمان، قابل توجه خواهد بود. از روایات چنین برمی آید سفیانی، در پشت پرده، هوادار و مزدور زمامداران غرب و یهود است (فی عنقه صلیب). سفیانی در ماه رجب شورش کرده و به مبارزات نظامی و سیاسی و جنگ های خویش، جامه عمل می پوشاند و محدوده نفوذ خویش را به سراسر منطقه شام، گسترش می دهد و در این زمان دیگران هم به او پیوسته و مجموعه ها و گروه های غیر دینی نیز به وی می پیوندند. از جمله، نژاد بنی کلب، داییان و حامیان سفیانی یعنی همان قبایل دروز می باشند که در آینده او را همراهی خواهند کرد. قبیلة و نژاد بنی کلب که در روایات از اعضای آن به عنوان «داییان سفیانی» نیز سخن به میان آمده است، نقش مهمی در وقایع آخرالزمان و زمان نزدیک به ظهور، ایفا خواهند کرد. مطابق روایات، بنی کلب گروهی از اشرار آخرالزمان هستند که سفیانی (بزرگترین دشمن امام عصر را در نبرد با جبهه حق) همراهی خواهند کرد. در روایات بسیاری ذکر شده است که خبر از بیعت و همکاری تعداد زیادی از افراد قبیله «بنی کلب» با سفیانی ملعون می‌دهند (السفیانی فی عمق دمشق، و عامّة من یتّبعه من كلب) که بخشی از احادیث، در بخش قبل ذکر گردید.

 

بنی کلب، در مناطقی از فلسطین، اردن، جنوب غربی سوریه و بخش هایی از مناطق غربی سوریه مثل لاذقیه و نیز بخش های از لبنان، سکنی گزیده اند. در واقع هسته اصلی این طایفه در مناطق مرزی مابین چهار کشور اردن، سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی می باشد. نکته دیگر اینکه علت انتساب عبارت داییان سفیانی به بنی کلب، این است که سفیانی ملعون از نسل یزید بن معاویه می باشد، به صورت تلویحی بنی کلب، داییان سفیانی هستند؛ زیرا جدة سفیانی از نژاد بنی کلب می باشد (اخواله من کلب).

 

در هر حال، به جز تعداد اندکی از دروزی ها و نژاد بنی کلب، بقیه آنها در شرارت های آخرالزمان، نقش کلیدی دارند. عجیب اینکه در حال حاضر نیز، ردپای دروزی ها در بسیاری از فتنه های منطقه خاورمیانه ملاحظه می گردد. تحرکات سیاسی و نظامی دروزی ها در حال حاضر، به سمتی پیش می رود که در صورت خروج سفیانی و آغاز حرکت ضدّ شیعی توسط او، همراهی و بیعت دروزی ها با او دور از انتظار نیست. نکته عجیب تر اینکه محل زندگی دروزی ها، یعنی جنوب سوریه و منطقه درعا، محلّ خروج سفیانی (وادی یابس) است که این مسئله نیز انطباق بنی کلب بر دروزی ها و احتمال بروز فتنه از سوی آنها را دوچندان می‏نماید. بسیاری از دروزی ها در لبنان، سوریه، اردن، و بالاخص اسرائیل، مناصب مهمّ نظامی دارند. بنابراین بعید نیست که در صورت خروج سفیانی از منطقه شام، فرماندهان نظامی دروزی و بنی کلب در منطقه شام و بویژه سوریه، به لشکر سفیانی پیوسته و او را در جنگ علیه مخالفین اش در سوریه، یاری نمایند.[23]

 

لازم به ذکر است، با توجه با تاکید فراوان احادیث به کلیدواژه "بنی کلب"، سفیانی از نژاد کلب، خواهد بود (اخواله من کلب) و نه فرقه دروزی ها. البته دروزی ها، همانطور که ذکر شد، نیز در کنار حمایت داخلی بویژه نژاد کلب (عامّة من یتّبعه من كلب) و غربی ها (فی عنقه صلیب) از سفیانی، از وی حمایت خواهند کرد.

----------------------------------------

* دانش آموخته حوزه علمیه قم

منبع: فرهنگ نیوز

----------------------------------------

[1] . شیخ صدوق، کمال ­الدین، ج 2، ص 557.

[2] . شیخ صدوق، کمال ­الدین، ج 2، ص 557.

[3] . حر عاملي، إثبات الهداة، ج‏5، ص349.

[4] . ر.ک: فتلاوی، رایات الهدی و الضلال فی عصر الظهور، ص 155.

[5] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 133-134.

[6] . شیخ صدوق، کمال ­الدین، ج 2، ص 557.

[7] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 251.

[8] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 236.

[9] . سیوطی، العرف ‌الوردی، ص 196.

[10] . کورانی، عصر الظهور، ص 103.

[11] . مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص273.

[12] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 235-238.

[13] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 251.

[14] . نعمانی، الغیبۀ، ص 250.

[15] . نعمانی، الغیبۀ، ص 250.

[16] . طوسی، الغیبه، ص 463.

[17] . كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج 2، ص 978.

[18] . مجلسی، بحار الانوار، ج 33، ص157.

[19] . سیوطی، العرف ‌الوردی، ص 196.

[20] . مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 273.

[21] . شیخ طوسی، الغیبه، ص 463.

[22] . مجتبی السادۀ، شش ماه پایانی، ص 123-124.

[23] . ر.ک: مقاله سوریه در سوادی سفیانی، پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی.