
عبرت های شکست اصولگرایان در تهران؛ لزوم عبور از نئوراست گرایی و بازگشت به اصولگرایی/ شکست گفتمان وحدت به مثابه شرکت سهامی؛ وحدت را حول گفتمان شکل دهید/ ماجرای قهر بدنه خاموش اصولگرایی چه بود!؟
گروه سیاسی-محمد مهدی تهرانی - رجانیوز : 1- بازی کودکانه ی وحدت سرانجام به پایان رسید. فکر می کردند با لیست واحد تمام مشکلاتشان حل خواهد شد. این انتخابات اما به روشنی نشان داد آنچه تعیین کننده ی اصلی است، وحدت و تکثّر نیست؛ این است که درد مردم داشته باشی و واقعاً حرفی برای گفتن. راست گرایان در سال های اصلاحات راهشان راه خدمت نبود؛ عزمشان به قدرت تعلق داشت. این ظهور آبادگران بود که خط راست گرایی را شکست و روح دیگری در کشور دمید. از همانجا بود که کم کم عنوان راست کنار رفت و واژه ی اصولگرا برای این جریانِ جدید که رویشی نو به شمار می آمد، به کار گرفته شد. اصولگرایان اما افسوس که باز به خانه ی نخست بازگشتند؛ آن گونه که بایست آنها را جای اصولگرا، نئوراست نامید.
2- نقد درون گفتمانی البته تلخ است اما از این تلخ ها آنان که بالا نشسته اند، صدایشان بلند است و وضعیت خبرگان تهران را هم با بی تدبیری خود رقم زدند، باید بسیار بچشند. اصولگرایان باید بپذیرند تحلیلهای غیر واقعی شان در ماجرای خبرگان موجب تفوّق بازی مشترکینِ هاشمی شد؛ باید بپذیرند پازل هاشمی را در تهران تکمیل کردند؛ باید بپذیرند آنکه می گفتند در تهران جای نگرانی نیست، خطا بود. مثل روز روشن بود که نباید به غیرمشترکین لیست هاشمی و مشترکین لیست ها رأی داده می شد و برخی اما با احساس وظیفه ی زائدالوصفی که داشتند، همگان را به رأی دادن به 16نفر تشویق کردند و تحلیل هایی که رأی به غیرمشترکین را توصیه می کرد را نیز به سخره گرفتند. آقایان تحلیلگر مسائل راهبردی و استراتژیک می گفتند باید انقلابی عمل کرد نه انفعالی! انقلابی بودن و اعتماد به وعده ی الهی را با بی تدبیری، بی برنامگی و بی عقلی اشتباه گرفته بودند. اینان حتی پناهیان را هم وادار کردند تا از حرف خود برگردد.
3- اگر شکست لیستی 94 را با پیروزی متکثّرانه ی 84 کنار هم بگذاریم، به خوبی در می یابیم چقدر آنان که وحدت را به مثابه ی یک بُت پرستیدند، خطا کردند. آقایان می بایست به جای آنکه جلسات مکررشان را حول وحدت و لیست واحد شکل دهند، مدام در مصاحبه هایشان در این خصوص سخن بگویند و شرکت سهامی راه بیاندازند، مأموریت محور عمل می کردند. باید عزمشان را حول فهم درد مردم و مشکلات واقعی مردم سامان می دادند. باید روح امید را در کشور می دمیدند نه اینکه انگاره ی قدرت طلبی و بی دردی را با تبلیغات شاد خود فراهم کنند. لیست اصولگرایان در تهران بوی مردم نمی داد. مردمی که دارند زیر فشار رکود له می شوند، چرا باید به چنین لیستی رأی می دادند؟! شعارهای قشنگ معیشت و... را هر کاندیدای تازه به دوران رسیده ای مطرح می کند. چرا باید مردم اصولگرایان را مرد تحول و پیام آور وضعی بهتر قلمداد می کردند؟ تبلیغات اصولگرایان در تهران جمعی خوشحال را به ذهن متبادر می کرد نه جمعی را که برای خدمت آستین بالا زده باشند. اصولگرایانی که در مجلس حضور شریفشان را مردم دیده بودند باید کارنامه ی عملکرد خود را ارائه می کردند و می گفتند جز برخوردهای سلبی و کنترلیِ نیم بند، چه گلی به سر کشور زده اند و چند طرح برای مقابله با رکود و بهبود وضعیت کشور ارائه کرده اند. اصولگرایان باید به جای جلسات وحدت، ستاد بحران و ستاد خروج از رکود تشکیل می دادند؛ با مردم می نشستند و غم مردم را می خوردند. آنان اما به رسم مألوف جریان راست فقط به قدرت اندیشیدند. حقِ چنین جریانی قطعاً و یقیناً شکست بود و اگر مردم تهران جز این عمل می کردند، خطا کرده بودند. چرا باید به کسانی که بی عملی شان روشن است، رأی داد؟! اصولگرایان باید شکست در تهران را بپذیرند و صراحتاً به مردم تهران اعلام کنند که صدایشان را شنیده اند و به مرام خدمت و پاکی باز می گردند.
4- مردم ایران در اقصی نقاط کشور البته با آسیب های زیادی که ناشی از تهاجم فرهنگی دشمن است، مواجهند و این آسیب ها هم البته در منش، روش و طرز تفکر و قضاوت مردم مؤثر است اما این بدین معنا نیست که مردم دست از آرمان ها و باورهای ناب دینی شسته اند. آرمان، منادی و پیامبر پاک و صادق می خواهد نه استادِ ظاهرسازی و شعار. اگر کسی آرمان ها را فارغ از قدرت طلبی های سیاسی و جناحی بر سر دست بگیرد و مثل 84 خاکی و مردمی و بی ادعا با مردم سخن بگوید، همین مردم برای او هر آنچه دارند در طبق اخلاص می گذارند و برایش تبلیغ می کنند. هویت مردم ایران با تمام آسیب هایی که قابل انکار نیست، هویتی دینی است. فطرت ایرانی، پاکی، صداقت و خدمت را می فهمد و ارج می نهد. نزاع با تمدن غرب البته همواره آدمی را در پرتگاه بی هویتی قرار می دهد و این صحیح است که ما در این نزاع واقعیم و از آن آسیب ها دیده ایم اما تمام اینها بدین معنی نیست که شهر را باخته ایم. در انتخابات تهران شکست خوردیم چون در دفاع از آرمان ها صادق نبودیم؛ چون مردمی بودنمان را از یاد بردیم؛ چون جنگ قدرت راه انداختیم؛ چون درد مردم را فراموش کردیم؛ چون مستضعفین تهران با انتخابات قهر کردند و در خانه نشستند؛ چون ما مرد جنگ نبودیم... و اکنون این ماییم که باید در مصاف عظمت مردم ایران سر به تواضع فرود آریم.
5- آنان که آن بالا نشسته بودند، آن قدر به وحدت و لیست زیبایشان مغرور شدند که دیگر احساس نیازی به جوانان انقلابی و نقش آفرینی آنان نداشتند. این گونه بود که بدنهی مؤثر و تعیین کننده ی انقلابی در خود انگیزه و قوّتی که به میان بیاید احساس نکرد. این بدنه اگر می خواست هم نمی توانست از لیستی که با مدل شرکت سهامی بسته شده، فاقد گفتمان و درد مردم است و فقط بوی قدرت می دهد، دفاع کند. جوانان، آرمان خواهند و کدامین آرمان را باید پشت دفاع از این لیست می دیدند؟! چه باید به مردم می گفتند؟ می گفتند به اصولگرایان رأی بدهید که چه بشود؟ وقتی خود اصولگرایان برای این سؤال پاسخ روشنی نداشتند، جوانان انقلابی چه باید می کردند؟ طبیعی است که در چنین شرایطی آن بالانشین ها می مانند و حوضشان. یقیناً اگر آن بالانشین ها اجازه می دادند حتی لیستی با 5 نفر تغییر از سوی جوانان انقلابی منتشر شود، اما جوانان، انگیزه ای حداقلی برای ورود به میدان پیدا کنند، همایش برگزار کنند، به کف خیابان ها بیایند، با مردم سخن بگویند و دفاعی گفتمانی را در میان فضای سست انتخابات سامان دهند، وضعیت کمی متفاوت می شد؛ اگر چه پوشاندن کامل کم کاری ها و اشتباهات مکرر نئوراستگرایان به هیچ وجه ممکن نبود.
6- و اکنون راست گرایی جدید یا باید پایان حیات سیاسی اش را بپذیرند یا در روند قبلی خود تجدیدنظر جدی کنند. این انتخابات نقطه ی عطفی است که معانی و حرف های زیادی با خود دارد. اگر پیام این انتخابات را شنیده شد، می توان امیدوار به آینده بود اما اگر شنیده نشود و یا خود را بی خردانه به نشنیدن بزند، باید منتظر شکست های سنگین تر از این نیز بود.

بیشتر به دلیل جو حاصل از اجرای برجام و احساس فضای بهتر بعد از برجام بود و کسانی که انتقاداتی به برجام داشتند را رقیب میدانستند.
فضای فرهنگی و انقلابی شهر تهران هم دلیل دیگری است.
قدری در مورد معرفی آقای محمد مهدی تهرانی توضیح دهید . تحلیل ایشان بسیار تند و عمدتا بدور از واقعیت است .
چرا انقدر تند حرف میزنید؟؟زمانی بحق بودن لحن تندتان رو میپذریم که شفاف تر سخن کنید. نفس سخنتان کاملا درست است اما لحن نه
من جزء مستضعفین تهرانم ولی قهر نکردم به هر دو فهرست رای دادم. تکرار میکنم هر دو فهرست.
شما هم خودتونو گول نزنید اصولگرایان هیچ وقت با صندوق ها قهر نمی کنند چون رای دادن را وظیفه شرعی می دونند حتی اگر هیچ گزینه مناسبی نباشه رای میدهند اما رای سفید.
خیلی خوشم اومد.
شکست اصولگرایان به خاطر یک لیستی بود که سهمیه بندی شده بود و سهم جبهه پایداری و افرادی که به آن وابستگی فکری دارند زیاد بود. مخصوصا این که مردم با تبلیغات جبهه حریف، پایداری ها را عنصر ضد دولت و ضد برجام می دانستند.
هر چند که دولت مردمی احمدی نژاد در دوره اول خدمات بسیاری انجام داد اما چون در دوره دوم عملا هیچ کار مناسبی انجام نداد و منحرف شد و روزی نبود که با مجلس درگیر نباشد حضور وزیر از دولت وی در این لیست اقبال لیست را بسیار پایین آورد.
این اصولگرایانی که ما طی این مدت دیدیم بنوعی اصلاح طلبانی بودند که هنوز میدان ظهور و بروز پیدا نکرده اند که خداوند به این مردم رحم کرد و ن/ذاشت چنین اصول نماهایی رای بیاورند . هر چند خودم به لیست اصول نماها رای دادم لیکن راضی از رای خود نبودم و نیستم چرا ؟ چون واقعا و حقیقتا از این اصول نماها چیزی ندیدم ، دغدغه مردم ندیدم ، دغدغه اشتغال ندیدم ، دغدغه ازدواج ندیدم ، و بطور کلی دغدغه مستضعفین ندیدم .. آنچه دیدم قدرت طلبی و دعوا بر سر قدرت بود و بس .. خداوند چنین اصول نماهایی را از زمین بردارد انشاالله
متاسفانه آنهايي كه براي مردم به هيچ دردي نخوردند و در مواقع حساس در زمين حريف بازي مي كردند، بالاي ليست بودند(منظورم آقاي حداد نيست بلكه كساني چون آقاي ابوترابي است). اما كساني چون آقايان مرندي وكوچك زاده و.... از ليست بيرون بودند. اصلا معلوم نبود اين ليست برچه اساسي تهيه شده؛ كارآمدي؟ محبوبيت؟ مواضع قاطع؟ برنامه مدون؟ قرار بود اين آقايان در مجلس چه كنند كه در مجلس هشتم و نهم نكردند.
خدایی با خودتون چند چندین؟؟
خدا به کسی عنایت می کند که اول با خود صادق باشد، اهل فکر و اندیشه باشد. اخلاق مدار و با مروت و منصف باشد و اینها فقط به حرف نیست.
خدا به انسان عقل داده و اگر کسی از عقل خود استفاده نکند هیچوقت نباید مطمئن باشد که در مسیر خدا گام برمی دارد. اگر شک کردید، نگویید گناه کردم، بلکه سعی کنید با تحقیق تفحص به جواب سوالتان برسید.
فقط خدا را در ذهن داشته باشید و از هیچ انسان دیگری بدون شناخت بت نسازید.
بنده یک اصلاح طلب هستم که تصادفا این مقاله شما را خواندم و از تحلیتان خوشم آمد. سعی کنید حقیقتا به فکر مردم باشید، چون مردم زیادی (غرب زده و یا غیر غرب زده) هستند که از ظلم و نابرابری در رنجند. اگر راست می گید سیستم را به سمتی ببرید که شاهد چنین رنجهایی نباشیم.
این لیست از همان اول هم کلی اشکال داشت و بنده با اکراه به برخی از آنها رای دادم ولی نباید حرمت بزرگان راستین شکسته بشه. لطفا بیشتر دقت کنید.
آیا نتیجه ای جز سردرگمی مردم یا اعتماد به تفکری که روش عملکردی آن در عین غلط بودن روشن است دارد؟؟
برای روشن شدن موضوع می توانید به نتیجه مشهد توجه کنید ما در مشهد با این مشکل مواجه نبودیم و چون اتحاد نظر و تفکر در بین لیست وجود داشت پیروز میدان شد
در هر صورت بنظرم دوران دوگانه های اصولگرا اصلاح طلب رنگ باخته است تنها راه برون رفت از این شرایط مشخص کردن مرزهاست و تنها راه درست صراط مستقیم است و صراط مستقیم همان انقلابی بودن است یک انقلابی سخن دو پهلو نمی زند دیپلماتیک صحبت نمی کند گاهی به نعل و گاهی به میخ نمی زند حرفش را روشن و آشکار عنوان می کند و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای هم نمی هراسد (وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ مائده 54) مانند رهبر عزیزمان امام خامنه ای حفظه الله
حرف همه بود...
نماینده هایی که چندین سال منتخب مردم بودن... اما حتی 1 مرتبه بین طبقات و اصناف مختلف مردم نیومدن و از درد مردم نپرسیدن، بایدم شکست می خوردن...
این نماینده ها از درد مردم فقیر جنوب و حومه تهران چی دیدن و شنیدن و تصویب کردن، که بازم انتظار رأی داشتن؟!
بدنه اصولگرایی از عملکرد اصولگرایان مجلس قعلی در قضیه برجام و کوتاه آمدنهای آنها عصبانی است .
چطور باید دوباره به آنها رای میداد؟
آقای تهرانی شما با این مطلب خوراک اصلاحاتی ها و دشمنان انقلاب را فراهم می کنید
برا دغدغههات ارزش قايلم امااسمان به ریسمان بافتن هم درست نیست
بله لیست خبرگان تهران اسیب داشت بجای لچبازی سر سفره ناهار مادربزرگا با عدد اثبات کنیم ک اگ ب هشت تا رای میدادند الان اوضاع این نبود
وحدت در لیست در نوع خودش موفقیت بود دیکته نانوشته غلط نداره دلیل نمیشه حالا ک شکست خوردیم بگیم نباید لیست میدادیم
رای ۳۰ تا ۶۰ تهران نشان داد همون جماعت انقلابی در صجنه باز هم ب ما اعتماد دارندو در مقابل اشتباهات ما کوتاه امدن
اینکه لیست شرکت سهامی هستش رو قبل انتبخابات باید میکفتی خب بود با جهار لیست میومدیم الان باید اسم خداد رو تو ۱۰۰ تای دوم پیدا میکردیم
نگاه صفر و یک ب انتخابات هیچی رو عوض نمیکنه
درست اصولگراها رسما نئوراست هستند اماهمنا جانانه جلو برجام وایسادن و بااینده سیاسی خودشون قمار کردن
این قابل تحسین
تحلیت شبیه کتاب پاسخ به تاریخ شاه هست بعد ترک ایران
غم گرفته و غصه دار
تا اینجوری هستی نه فهمیدی چ شده و نه میتونی بفهمونی ک چ کنیم
یاعلی
این خدمت است که مستضعفین را امیدوار می کند. ببینیم شهید چمران .شهید بابایی . علی اکبر ابوترابی (آزاده) .شهید باکری و ... چگونه بودند ما هم اینگونه دغدغه خدمت داشته باشیم و قدرت را فقط برای خدمت به ایران اسلامی زیر چتر عدالت بخواهیم.
تقریبا حرف دل از این سخنان نمود پیدا میکند بنده بارها در سالهای گذشته این خطر را گوشزد کردم و به محض درآمدن لیست در همین سایت رجا مطلبی نوشتم که به هر دلیل رجا کامنت مذکور را منتشر نکرد ولی الان که خیلی ها زبان به واقعیتها گشوده اند حرفی را که در محافل دوستانه گفته ام میزنم که بوی تعفن فتح صندلیهای سبز رنگ از این لیست به راحتی به مشام میرسید و با همه جوی که ایجاد کردند و حتی به ایما و اشاره رای به این لیست کذایی را نظر رهبری جلوه دادند و رای به تمام لیست را یک وظیفه شرعی قلمداد نمودند خوشبختانه در تهران به نتیجه ای نرسیدند و خدا خواست که ننگ این لیست ادامه نیابد و عده ای به فکر درآیند که همان وحدت بر اساس روش گفتمانی و انقلابی باید پیگیری شود هرچند گفتمانی همانند پایداری با این لیست بسیار ضربه دید و معلوم شد که اینها نیز چندان مرد استقامت و پایداری نیستند و حتی مبارزی نستوه مانند علامه مصباح را وادار به پذیرش وحدت کذایی مینمایند که اولین ترکش به خود ایشان اصابت نمود و در لیستی دیگر از راه یابی به مجلس خبرگان و دفاع ار حریم ولایت جا ماندند. بنابراین هر چه سریعتر گروه معتقد به اسلام ناب محمدی باید از گروه قبیله ای کذا برائت جسته و به درگاه خدا توبه نموده و از ملت حزب الله تقاضای گذشت و عفو نماید و به سازماندهی مجدد با محوریت ناب حکومت ولایی مهدوی پرداخته و با برنامه های مدون مورد پسند آن حضرت و عرضه آن به مردم در امر فرج و ظهور کوشا باشد و خود را از کسانی که در دوره خمینی کبیر در محافل حزب اللهی و بسیج مظهر اسلام آمریکایی قلمداد میشدند و مجال سخنرانی به آنها داده نمیشد و متاسفانه با چرخشی متظاهرانه خود را در جرگه اصولگرایان جا کرده اند، منفک نماید و راه سرخ حسینی، علوی ولوی فاطمی را با تندروی هر چه بیشتر ادامه دهد و بدانید که فرصت کم است و ...