کبری آسوپار در روزنامه جوان نوشت:
پروژه شهیدسازی جریان فتنه از همان آغازین روزهای پس از انتخابات خرداد 88 آغاز شد. پروژهای که کوشید با علم کردن پیراهن خونین خلیفه گاه حتی کشته نشده! از سویی با معرفی حکومت ایران به عنوان حکومتی ظالم،ضمن هدف قراردادن آبروی جمهوری اسلامی، توجه و حمایت بیش از پیش غرب را جلب کرده و از سویی دیگر با مظلومنمایی و تقدس بخشیدن به آشوب طلبیهای خیابانی خود و با سوء استفاده از خوی مذهبی و احساسی مردم ایران و ارادتی که نسبت به شهدا دارند، توده مردم را با خود همراه سازد.
این اتفاق، با همه طنزهای شگفتی که گاه از دل دروغگوییهای جماعت شهیدساز! بیرون میآمد، همچون شرکت موسوی در مراسم ختم یک آدم زنده! همچنان تا امروز دنبال میشود و به نظر میرسد به دلیل فروکش کردن همان تجمعات کم شمار، این پروژه در فضایی غیر از تجمعات خیابانی دنبال میشود. یکی از جدیدترین موارد شهیدسازی، درگذشت هاله سحابی، فرزند عزتالله سحابی در مراسم تشییع پدرش است.
شهیدسازی در ایستگاه هاله سحابی
هاله سحابی روز 11 خرداد ماه سال جاری در جریان مراسم تشییع پدرش، عزتالله سحابی، دچار ایست قلبی شده، از هوش میرود و پس از انتقال به بیمارستان فوت میکند.
هنوز ساعتی از مخابره خبر نگذشته بود که فعالان مجازی جریان فتنه، دست به کار شده و از درگیری در مراسم تشییع سحابی و فوت دخترش هاله به دلیل ضرب و شتم وی توسط مأموران امنیتی خبر میدهند. این دروغ به زودی همه فضای اینترنت را پر میکند و حتی در همان ساعات اولیه، صفحهای نیز در ویکی پدیا با نقل همین دروغ، به نام هاله سحابی ساخته میشود!
جریان فتنه با سوء استفاده از خلأ خبری موجود در میان حامیان نظام در مورد فوت هاله سحابی، بیهیچ سندی، تنها به تکرار ادعای خود در فضاهای مختلف میپردازد. با این همه، ادعای مرگ هاله سحابی به دلیل ضربه پنجه بوکس یک مأمور امنیتی، در همان ساعات آغازین، از دور هوچیگری سبزها خارج میشود. دلیل آن هم چیزی نبود جز مصاحبه «یحیی شامخی» فرزند هاله سحابی با سایت نهضت آزادی که طی آن نه تنها افسانه پنجه بوکس، که اصل ضرب و شتم مادرش و وجود درگیری در مراسم تشییع پدر بزرگش را تکذیب کرد.
با این وجود، شاهدان دروغین، بیارائه سندی که ثابت کننده ادعایشان باشد، همچنان بر طبل شهادت! هاله سحابی به دلیل درگیری و ضرب و شتم کوبیدند. ادعایی که گرچه جز کلام مدعیانش سند دیگری نداشت اما سر و صدای این بر طبل کوفتن، خوی غوغازیستشان را ارضا میکرد.
تناقضات ادعای ضرب و شتم هاله
گرچه او که ادعا میکند، باید بر ادعایش سند اقامه کند، اما ادعای ضرب و شتم نه تنها هیچ سندی برای اثبات خود ندارد، بلکه دچار تناقضاتی نیز هست. در مراسم تشییع عزتالله سحابی،مطابق معمول، دوربینهایی فعال بوده و سایتهای جریان فتنه نیز اقدام به انتشار فیلمهایی از این مراسم نمودهاند. با این همه، هیچ فیلمی از این درگیری ادعایی منجر به فوت وجود ندارد. با اینکه هاله صاحب عزا و طبیعتاً در مرکز توجه دوربینها بوده است.
از سویی دیگر تماشاگر بودن همه آن جمعیت هزار نفری ادعایی حاضر در مراسم که بعضاً از نزدیک ترین خویشاوندان هاله سحابی بودهاند، در برابر ضرب و شتم وی امر غریبی است. به خصوص آنکه بدنه جریان فتنه، در هر تجمعی که برتری عددی داشته، سکوت نکرده و به ضرب و شتم نیروهای امنیتی و انتظامی پرداخته است.
تعداد روایات این ماجرا هم بسیار است؛ از پنجه بوکس کذایی تا ضربه به پهلو و لگد زدن و انداختن در ماشین و گذاشتن سحابی لای در ون در این روایات لابد صادقانه! و غیرسیاسی!! به چشم میخورد. این قضیه به آنجا میرسد که احمد منتظری در دروغی آشکار میگوید: نیروهای امنیتی به همه مردم حمله کردند!
انتشار مدارک پرونده فوت
به رغم تناقضات ذکر شده، جریان فتنه همچنان بر ادعای بیدلیل خود پا میفشارد و به آن شاخ و برگ میدهد. همین پافشاری بر ادعایی که خود نیز از دروغ بودن آن مطلع هستند و هدف قراردادن آبروی نظام به وسیله ی آن، پایگاه اینترنتی جوان آنلاین را بر آن داشت که به منظور شفاف سازی، بخشی از پرونده مربوط به درگذشت مرحومه هاله سحابی را برای نخستین بار منتشر کند.
در این اسناد شامل گزارش معاینه جسد، فرم پزشکی قانونی، گواهی فوت، برگ اظهارات اولیای دم و نیز اظهارات پزشک معتمد خانواده سحابی، هرگونه ادعایی مبنی بر ضرب و جرح هاله سحابی رد میشود. در ادامه خلاصهای از متن مدارک مذکور آورده میشود.
همسر هاله: حالت عصبی؛ زمینهساز سکته
برگه اظهارات تقی شامخی،همسر هاله سحابی یکی از مدارکی است که در این رابطه منتشر شده است. شامخی میگوید: «در مراسم تشییع دیدم کمک میخواهند برای کسی که از حال رفته است. نگاه کردم دیدم خانم من هستند و آقای دکتر افتخار و دکتر پیمان بالای سر ایشان حضور دارند.»
طبق این اظهارات، هاله سحابی 5 دقیقه بعد به اورژانس میرسد. شامخی میگوید: «هر اقدامی انجام دادند و گفتند ایست قلبی گسترده پیش آمده و کاری نمیشود کرد.»
تقی شامخی آنچه را که درگیری در مراسم تشییع عزتالله سحابی عنوان میشود، براساس شنیدههایش اینگونه شرح میدهد: «صبح خانمم با یک دسته گل و عکس مرحوم پدرش میآمد و حین پیچیدن مأموران دسته گل را میگیرند و عکس مرحوم سحابی را پاره میکنند و عکس یک خانم دیگر را پاره میکنند و دسته گل را بر میدارند و با آن شخص مشاجره لفظی میکنند و دقیقاً نمیدانیم مشاجره بوده یا مأمور وی را هل داده است و حدود 10 تا 20 قدم پایینتر، وی با وضعیت عصبی میافتد.»
وی در ادامه میافزاید: «اطلاع و برداشتم این است که این حالت عصبی زمینهساز سکته شده است و دکتر افتخاری هم بررسی کردند [که] ضرب و شتم ندارد.»
تقی شامخی همچنین در مورد البسه اشخاصی که با همسرش مشاجره لفظی کردهاند، اظهار بیاطلاعی و تقاضای اخذ اظهارات شهود را میکند. در پایان هم در مورد شکایت از کسی در خصوص فوت همسرش میگوید: «اگر ما استرس را حتی ثابت کنیم، نمیدانم به خاطر موضوع درگیری بوده یا استرس به خاطر فوت پدر؛ بنابراین شکایتی ندارم.»
اظهارات پزشک معتمد خانواده سحابی
از دیگر اسناد منتشر شده در جوان آنلاین، اظهارات پزشک معتمد خانواده سحابی است که ادعای فتنهگران در ضرب و شتم هاله سحابی را کاملاً رد میکند. دکتر حسن افتخار،عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران طبق برگه اظهارات گواه میگوید: اینجانب به عنوان پزشک معتمد خانوادگی در مشاهدات ظاهری و اولیه هیچگونه علائم ضرب و جرح، خفگی یا کبودی مشاهده ننمودهام و ...»
این در حالی است که رسانههای جریان فتنه هیچگاه به سراغ اظهارات پزشک معتمد خانواده سحابی نمیروند و به جای آن، فایل صوتی اظهارات فردی با هویت مجهول در اینترنت پخش میشود که خود را پزشک معالج هاله سحابی در بیمارستان معرفی کرده و خبر از مرگ هاله سحابی به دلیل خونریزی ناشی از ضرب و شتم میدهد. این فایل صوتی را میتوان تلاشی ناشیانه در جهت ساخت سند برای ادعای ضرب و شتم منجر به فوت هاله سحابی ارزیابی نمود.
بیتوجهی رسانههای سبز به دکتر حسن افتخار، پزشک معتمد خانواده سحابی در حالی است که گواهی فوت نیز توسط او صادر شده و اگرمجروحیتی ناشی از ضرب و شتم وجود داشت، این فرد خیلی بهتر از دیگران میتوانست در جریان آن باشد. در عین حال پزشکان بیمارستان نیز دلیل مرگ هاله سحابی را ایست قلبی دانستهاند.
مادر و فرزندان هاله چه میگویند؟
گواهی مادر هاله سحابی، سند دیگری است که در این رابطه منتشر شده و در جریان آن، زرین دخت عطایی، همسر عزتالله سحابی میگوید که در مورد فوت دخترش شکایتی نداشته و نیز نمیخواهد جسد به منظور کالبد شکافی به پزشکی قانونی برود.
یحیی شامخی، فرزند هاله سحابی نیز یکی دیگر از اولیای دم است که ضمن گواهی بر اینکه مرگ مادرش به دلیل فشار عصبی بوده است، میگوید: «از کسی شاکی نیستم، حاضر نیستم جسد به پزشکی قانونی برود و تقاضا میکنم کالبد شکافی انجام نشود.»
آسیه و آمنه شامخی نیز عین همین اظهارات را بیان داشته و هر دو گواهی دادند که مرگ مادرشان به خاطر فشار عصبی بوده است.
کالبد شکافی، نظام را بیمه میکرد
به نظر میرسد کالبد شکافی جسد میتوانست به باز شدن ابهامات کمک کرده و نوعی اعاده حیثیت برای نظام باشد که متأسفانه اولیای دم اصرار بر عدم انجام آن داشتند و به همین دلیل صورت نگرفت. در گزارش معاینه جسد ضمن تأکید بر عدم وجود آثار ضرب و جرح و صدمات آمده است: «با توجه به درخواست اولیای دم مبنی بر عدم کالبد شکافی، تعیین علت فوت مقدور نمیباشد. دادستان تهران نیز در این زمینه میگوید: «ما معتقد بودیم که کالبد شکافی از هاله سحابی، نظام را بیمه میکرد. دشمنان بدانند که اینگونه نیست که بتوانند جرمهای ناکرده را همواره به گردن ما بیندازند.»
خانواده سحابی همچنین هاله را نیمه شب به خاک سپردند، بیآنکه دلیل آن اعلام شود و این امر نیز موضوع مظلومنمایی دیگری برای فتنهگران قرار گرفت. در حالی که دادستان تهران تصریح میکند: «دادستانی تهران در موضوع زمان و مکان دفن هیچگونه دخالتی نداشته است.»
و کلام آخر آنکه گرچه سعید حجاریان چند ماه قبل از انتخابات صراحتاً گفت که تنها خون به داد اصلاح طلبان میرسد و اضافه کرد که «اصلاحات جز با دادن خون به قدرت نمیرسد و ای کاش به اندازه طالبان، خاطرخواه برای انتحار داشتیم»، اما آنچه در جریان فتنه پس از انتخابات خرداد 88 روی داد و هنوز ادامه دارد، نمایانگر آن است که اصلاحات بیش ازخون، نیاز به پیراهن خونی خلیفه دارد.
