شنبه 11 دى 1389 12:45 ساعت
شناسه خبر : 58300
يك پژوهشگر تاريخ اسلام با اشاره به همپيماني «مختار ثقفي» با «عبدالله بن زبير» گفت: بنده هيچ قبحي در اين كار نميبينم كه مختار براي آنكه بتواند جنايتكاران كربلا را به سزاي اعمال خود برساند، با عبدالله بن زبير همپيمان شود.
به گزارش فارس، محمدحسين رجبي دواني، داراي مدرك دكتري تاريخ و تمدن ملل اسلامي در ميزگرد تلويزيوني «هنگام درنگ» كه جمعه هفته پيش پس از پخش سريال مختارنامه برگزار شد، به بيان ويژگيهاي شخصيتي زبير و فرزندانش و ارتباط آنها با خاندان نبوت پرداخت و اظهار داشت: «زبير» پسر عمه پيامبراكرم (ص) و حضرت علي (ع) و يكي از اصحاب با سابقه آنها و از كساني بود كه خيلي زود اسلام را پذيرفت.
وي عنوان كرد: زبير در دوران رسالت رسول اكرم (ص) در مدينه و عرصههاي مختلف و حساسي مانند جنگ بدر، احد، خندق و حوادث مهمي كه در آن زمان رخ ميداد، حضور فعال داشت و با دلاوري، چندين سريه را در زمان حيات پيامبر (ص) فرماندهي كرد. او جزو معدود كساني بود كه از لحاظ ايمان، اعتقاد و سوابق نظامي در شمار اصحاب برجسته حضرت رسول (ص) درآمد و تا زمان رحلت ايشان عملكرد خوبي از خود نشان داد.
معاون پژوهش دانشكده علوم اجتماعي امام حسين (ع) با بيان عملكرد زبير بعد از رحلت پيامبر اكرم (ص) تصريح كرد: در حوادث غصب خلافت، زبير از معدود افراد همراه حضرت علي (ع) بود كه در دفاع از ايشان ايستادگي كرد، وي در فتوحات مهم خصوصاً «روم» حضوري فعال داشت و با وجود آنكه او فرماندهي نظامي را در جنگهاي بسياري به عهده داشت اما خلفا، پُست و مسئوليتي به او ندادند.
وي افزود: در جريان تشكيل شوراي تعيين خليفه سوم نيز، زبير همچنان از حضرت امير عليهالسلام حمايت كرد اما متأسفانه به دليل دنيازدگي و دنياطلبي ـ كه در آن عصر رواج پيدا كرده بود ـ از حالات معنوي عصر حضرت رسول (ص) خارج و به ظواهر دنيايي آلوده شد، بنابراين زماني كه اميرالمؤمنين(ع) به خلافت رسيد و امتيازات عمومي زبير از بيتالمال قطع شد؛ او در برابر خلافت امام علي (ع) موضع گرفت و با همراهي طلحه، فتنه بزرگ جمل را به پا كرد.
رجبي دواني ابراز داشت: عبدالله فرزند زبير در انحراف او نقش بهسزايي داشت و بنا بر حديثي از حضرت امير (ع) آنجا كه ميفرمايند «زبير تا مادامي كه فرزندش بزرگ نشده بود از ما اهلبيت (ع) بهشمار ميآمد»، اما متاسفانه عبداللهبن زبير عامل انحراف و انحطاط پدر را رقم زد.
اين پژوهشگر حوزه تاريخ اسلام ادامه داد: در جنگ جمل، زبير با روشنگريهاي حضرت علي (ع) از جنگ با حضرت منصرف شده و قصد بازگشت داشت؛ با توجه به اينكه وظيفه او پيوستن به امام و بازگرداندن افرادي بود كه با تحريك او به صحنه جنگ آمده بودند، اما به خاطر كنارهگيرياش از جنگ، پسرش او را به ترس در برابر عليبن ابيطالب(ع) متهم كرد.
معاون پژوهشي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه امام حسين (ع) با اشاره به نقش عبدالله در تصرف بصره و جناياتي كه در آنجا پديد آمد، تأكيد كرد: عبدالله بن زبير برخلاف تعهدي كه در خصوص نماينده امام علي (ع) سپرده بود، مانع ورود نماينده حضرت به مسجد جامع شد و با دستور وي سپاهيانش به بيتالمال يورش برده، متوليان بيتالمال را كشته و اموال آنها را به غارت بردند. سپس دارالعماره را به تسلط خود درآورده و كاركنان آنجا را كه نسبت به عليبن ابيطالب (ع) وفادار بودند را به قتل رساندند؛ لذا عبدالله بن زبير جنايات عجيبي را در بصره مرتكب شد كه نام «جنگ جمل اصغر» را به خود اختصاص داد.
وي يادآور شد: متأسفانه آلزبير نسبت به اهلبيت عليهمالسلام كينهاي به دل گرفت كه عموماً در صف دشمنان ائمه اطهار (ع) به شمار ميآمدند به طوري كه تا زمان بنيعباس اين كينه و عداوت ادامه يافت.
رجبي دواني در خصوص ويژگي شخصيتي عبدالله بن زبير گفت: عبدالله بن زبير شخصيت خاصي نداشت و بيشتر به سبب پدرش كه از افراد برجسته، با سابقه و خوشسابقه دوران حضرت رسول (ص) و مورد احترام مردم بود، شناخته ميشد، چراكه از جهت مادر نسبت او به ابوبكر ميرسيد كه از آن براي خود اعتباري ساخته بود كه انتظار داشت به آن برسد به طوري كه پدرش مجبور شد تا هزينه قدرتطلبي و حسادتي كه عبدالله ابنزبير نسبت به چهرههاي سرشناس اصحاب و خاندان پيامبر اكرم (ص) داشت را بپردازد.
معاون پژوهشي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه امام حسين (ع) تاكيد كرد: زبير به جاي آنكه با اقدامات فرزندش مقابله كند جانب او را ميگيرد كه در نهايت به مخدوش شدن چهرهاش در ميان مردم ميانجامد؛ لذا زماني كه شمشير او را بعد از كشته شدنش به نزد حضرت علي (ع) ميآورند، حضرت با حسرت ميفرمايند «اين شمشير چه غبارهاي غمي را كه از چهره حضرت رسول (ص) نزوده بود و حالا صاحب شمشير اينگونه از صحنه خارج شده است».
وي تصريح كرد: عبدالله ابن زبير در موقعيتي كه سران اصحاب سرشناس پيامبر اكرم (ص) از دنيا رفته و نسل دوم جاي آنها را گرفته بود، به اعتبار سوابق پدرش مدعي خلافت و قدرت شد، اما وجود مقدس امام حسين (ع) براي او سنگين ميآمد چرا كه با وجود نوه گرامي حضرت رسول (ص) توجهات به سمت او نخواهد بود، لذا او از كساني و به شمار ميرفت كه ميخواست امام در مكه نباشد و از طرفي هم به گونهاي رفتار ميكرد كه به ظاهر منعي براي حضور امام در مكه وجود ندارد.
رجبي دواني با اشاره به نهايت بهرهبرداري عبدالله بن زبير از شهادت حسين بن علي (ع) اظهار داشت: هيجاني كه از شهادت امام حسين عليهالسلام در شهر به وجود آمده بود، در جهت رسيدن به اهداف خود بهره برد و اوضاع را به نفع او رقم زد، تمام حاكميت جهان اسلام حتي دمشق كه مركز حكومت امويان بود تحت نفوذ او درآمد، اما بيتدبيري و بيكياستي او باعث شد تا سرانجام همه را از دست بدهد.
وي گفت: عبدالله بن زبير فردي است كه نميتوان او را نسبت به بنياميه برتري داد و بگوييم كه مثلاً او با اهلبيت عليهمالسلام بهتر عمل كرد؛ چرا كه بعد از عدم موفقيتش در گرفتن بيعت از بنيهاشم، حتي قصد جان آنها از جمله محمدبن حنفيه و عبدالله بن عباس را داشت و اگر او باقي مانده بود، عملكردش بااهلبيت (ع) و بنيهاشم به مراتب بدتر از بنياميه بود.
معاون پژوهش دانشكده علوم اجتماعي امام حسين (ع) ابراز داشت: عبدالله بن زبير متوجه بيقيدي بنياميه خصوصاً يزيد به احكام و تعاليم و اسلامي و مباح شمردن بسياري از اعمال حرام و مرتكب شدن فسق و فجورها شد كه چهرهاي منفي نزد مردم به وجود آمد؛ لذا او تظاهر به زهد، تقوا، ايمان و نمازهاي عجيب و غريب كرده تا مردم را به خود جلب كند.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: به اعتقاد عبدالله وقتي يزيد ـ كه پدرش سوابق درخشاني در تاريخ اسلام ندارد ـ ميتواند خليفه باشد؛ بنابراين او هم ميتواند خليفه باشد، مخصوصا كه پدر او داراي سوابق درخشاني است. بنابراين مكه را براي خلافت انتخاب ميكند كه بتواند تشرع و تعهد خود را در مقابل ديندارها به تصوير كشيده و آنها از او حمايت كنند به طوري كه يك شب تا صبح به ركوع، يك شب تا صبح به سجود يك شب تا صبح به قيام بود.
وي در ادامه افزود: اين اعمال عبدالله بن زبير باعث شد تا مردم در مقابل قياس او با يزيدي كه به انواع فساد و تباهي آغشته شده، به جانبداري از او بپردازند و لذا او از اين جهت بهره برد و توانست به بخشهاي عظيمي از حجاز، مصر، ايران تا خراسان و عراق تسلط كند اما سرانجام همه را از دست داد.
رجبي دواني خاطرنشان كرد: تظاهر عبدالله بن زبير به ديانت و مكه را مركز خلافت قرار دادن، باعث حسادت به برادرش مصعب شد، چرا كه او موفق به كشتن مختار شده بود و امور عراق را تحت كنترل خود درآورد، عبدالله پسرش حمزه را كه تاريخ يعقوبي او را اينگونه معرفي ميكند «نادانتر، جاهل و نادانتر از فرزند عبدالله بن زبير كسي در اداره امور وجود نداشت» را حاكم بصره كرد.
وي افزود: بهرهبرداري عبدالله بن زبير از جوّي كه در اثر شهادت امام حسين (ع) پديد آمده بود، فاجعه «حرّه» كه در مدينه به وسيله سپاهيان يزيد طرحريزي شده بود فاجعهاي تكان دهندهاي به شمار ميرفت، اين وقايع دست به دست هم داد تا او با دعاي ديانت، تظاهر به شريعتمداري و سوابق خانوادگياش توانست عدهاي از رجال قريش را كه در مكه باقي مانده بودند، مجذوب خود كند و مدعي قدرت بخشيدن به آنها شد.
معاون پژوهشي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه امام حسين (ع) تصريح كرد: عبدالله بن زبير فردي بود كه براي رسيدن به اهداف شوم خود به هر وسيلهاي متوسل شد و ابايي از فعاليتهاي خود ندارد و با توجه به جوّ جامعه آن روز كه او در مقابل يزيد قد علم كرده بود؛ طبيعي است كه بسياري از مردم حرف او را پذيرفته، گرد او جمع شده و او را ياري كنند و او هم به راحتي در برابر يزيد ادعاي خلافت كند؛ هر چند كه او چندين سال بر بخشهاي وسيعي از عالم اسلام حكومت كرد اما هيچوقت او را جزو خلفا به حساب نياوردند.
وي اظهار داشت: مختار با توجه به خبر غيبي ميثم تمار مبني بر اينكه «تو او را، اين جبار را (عبيدالله بن زياد) را خواهي كشت و پا بر صورت او مينهي» به دنبال عملي كردن اين خبر بود اما چون امكانات مناسبي در اختيار نداشت و آن جنايتكاران كه به عنوان سران كوفه به حساب ميآمدند، نميتوانست فيالبداهه وارد آنجا شود و بگويد من خونخواه حسين (ع) هستم.
رجبي دواني با اشاره به اوضاع نابسامان كوفه در آن دوران، ابراز داشت: اوضاع كوفه چنان متلاطم و به نفع جنايتكاران رقم خورده بود كه حتي بعد از رسيدن خبر مرگ يزيد كه «عمرو بن حريث» حاكم منصوب عبيدالله بن زياد در كوفه بود و مردم به خانه او حمله كردند، سپس عبيدالله بن زياد درصدد بود تا عمرسعد را به فرمانروايي كوفه برگزيند كه زنان قبيلههاي «همدان» و «ربيعه» شيونكنان به مسجد جامع كوفه آمدند و گفتند از شمشير اين جنايتكار هنوز خون حسين ميچكد و خلاصه جوّي را ايجاد كردند كه اشراف كوفه از تعيين عمرسعد صرفنظر كردند و در نهايت يك فرد بيمصرف حاكم كوفه شد.
اين پژوهشگر تاريخ اسلام ادامه داد: ما در موقعيت فعلي و با معيارهاي امروزي و نظام ولايتي كه بر جامعه ما حاكم است، نشستهايم در مورد آن دوران قضاوت ميكنيم، بنده هيچ قبحي در اين كار نميبينم كه مختار براي آنكه بتواند جنايتكاران را به سزاي اعمال خود برساند و از طرفي هم با وجود مصيبتهاي وارده بر امام سجاد و اهلبيت (ع) تا مدتها به خاطر عدم حضور مردم در دفاع از ايشان امكان مبارزه با جنايتكاران نصيبشان نشد لذا بيعت مختار با عبدالله بن زبير و استفاده از امكانات و موقعيت او براي كشتن جنايتكاران كربلا، همان حكمي را دارد كه در زمان طاغوت برخي از علماي ما، چهرههاي برجستهاي مانند آيتالله بهشتي، شهيد باهنر با ورود به دستگاه طاغوت از موقعيت آنها براي نوشتن كتابهاي درسي آن زمان بهره بردند.
رجبي دواني در پايان سخنان خود خاطرنشان كرد: با مراجعه به رساله امام راحل مشاهده ميشود كه حضرت امام (ره) همكاري با رژيم طاغوت را به شدت نهي ميكنند اما در ادامه ميفرمايد: «اگر بشود از آن فرصت استفاده كرد و به اسلام خدمت كرده و جلوي ضربات وارده به اسلام را گرفت اين يك تكليف شمرده ميشود» به اعتقاد بنده از اين جهت هيچ اشكال و اشتباهي متوجه كار مختار نيست بلكه او با عبدالله بن زبير در اين مقطع همراه شد و با بيعت او اعتمادش را جلب كرد و از امكانات و موقعيتش براي رسيدن به هدفي مقدس، جنايتكاران را به سزاي اعمالشان رساند.

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/58300
لینک کوتاه کپی شد