هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
شنبه، 27 ارديبهشت 1404
ساعت 18:36
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

پنجشنبه 27 اسفند 1394 ساعت 16:11
پنجشنبه 27 اسفند 1394 15:30 ساعت
2016-3-17 16:11:24
شناسه خبر : 237340
عیدانه‌ای تقدیم به قلب‌های شکسته و دیده‌های اشکبار دختران شهدایِ مدافع حرم
 
دختر بابا منم، طناز عشق/ رفته بابایم سفر شهر دمشق
یادم آید آن سحرگاهی که رفت/ برنگشته او از آن راهی که رفت
 
وقت رفتن هست یادم در وداع/ گفت بابا می‌روم بهر دفاع 
گفتم از که؟ از کجا؟ ای خوب عشق/ گفت از ناموس شیعه در دمشق 
 
گفت بابا، زینب آنجا بی‌کَس است/ حضرت زهرا بر او دلواپس است 
خون ز غیرت در رگ بابا به جوش/ گفت باید او علم گیرد به دوش  
 
گفت باید تا شود عباس او/ از حرم با جان بدارد پاس او
گفت بابا می‌رود در خاتمه/ تا بگیرد انتقام فاطمه
 
هست یادم بوسه‌های آخرش/ لحظۀِ قران گرفتن بر سرش 
در بغل بگرفت و نازم کرد او/ غرقه در سوزوگدازم کرد او
 
رفت بابا مست عطر یاس‌ها/ تا شود هم‌سنگر عباس‌ها 
رفت بابایم سحرگاهی دمشق/  تا که عباسی کند در شهر عشق  
 
رفته بود او یاری سید علی/ گفته بود او زود می‌آید ولی    
عید شد بابا نیامد، راز چیست/ گفته مادر کرده او پرواز چیست
 
گفته مادر رفته بابا آسمان/ پیش آقا مهدی صاحب زمان
در تحیُر مانده‌ام پرواز را/  می‌کنم با خود مرور این راز را 
 
آه، بابایم که بال و پر نداشت/ پیکرش هم تازه دیدم سر نداشت
بی‌سر و بی‌بال و پر آیا توان/ پرکشیدن از زمین تا آسمان 
 
یادم آید بعد از آن روزی که من/ لاله‌ای دیدم فریبا در کفن 
در کفن پوشیده‌ای آرام عشق/ بر دل او داغ بانوی دمشق  
 
مادرم گفت او که بابای من است/ این‌که تکه‌تکه و پاره تن است 
پیکرش همچون شقایق گشته بود/ مادرم می‌گفت عاشق گشته بود
 
 عاشقِ من او نبود آیا ولی؟/ یا نبودم شاید عشق اولی؟ 
یادم آمد، بین ما از آن‌همه/ بهرِ بابا عشق اول فاطمه 
 
عاشقانه یادم آید بَر که زیست/ هر شب او از یاد عشقش می‌گریست   
یاد زهرا یاد زینب اشک و آه/ کربلا و خیمه‌های بی‌پناه  
 
یاد شام و آن خرابات بلا/ گوشۀِ ویرانه بر پا کربلا 
بسته ناموسِ علی در بند و غُل/ مُعجزِ سرنیزه‌های کرده گُل
 
بعد از آن از عمه پرسیدم سؤال/  تا گذشته بر سر بابا چه حال 
 گفت عمه رفته بابایم بهشت/ بوده بابا را شهادت سرنوشت 
 
با خودم در کنج تنهایی خویش/ یاد بابا می‌کنم با قلب ریش 
آه، یعنی او مرا تنها نهاد/ دخترش را رفت و بابا جا نهاد
 
 او که هر شب شانه می‌زد موی من/  بوسه می‌زد عاشقانه روی من   
رفت یعنی تا همیشه تا ابد/  تا مرا با درد و غم تنها نهد
 
ای برایت فاطمه عشق نخست/ دختر دردانه‌ات دل‌تنگ توست   
کُشتۀِ از عشق زینب در دمشق/ بر مزارت خفته‌ام در خواب عشق 
 
آه ازآن شب‌ها که در آغوش تو/ خنده‌ام می‌برد عقل و هوش تو
آه آن شب‌های رؤیایی چه شد/ آن‌همه عشق و فریبایی چه شد 
 
مشتریِ نازهای من چه شد/ محرم با رازهای من چه شد
عید شد بابا بیا بس کُن فراق/ دختر دردانه را کو تاب داغ 
 
دل مسوزانم بیا بابای من/ گم‌شده ای یوسف زیبای من 
 تُنگ قلبم بی تو باباجان شکست/ بی تو سال نو عزا و ماتم است
 
سبزه‌های سال نو پژمرده، زرد/ سفره‌های عیدمان لبریز درد 
ای شده عباس زینب در دمشق/ کاش می‌شد بازگردی مرد عشق 
 
کاش می‌شد لحظۀی تحویل سال/ در بغل‌گیرم تو را من در خیال 
شه نشین خانۀِ چشم تو باز/ بوسه‌بارانت کنم بابا به ناز
 
هرکجا هستی مرا خوش با تو یاد/ سال نو بابا مبارک بر تو باد
 
به امید ظهور حضرت یار ...
سحرگاه چهارشنبه 26 اسفندماه 1394 – منصور نظری


دیدگاه کاربران

امام فرمودند : مردم ما اهل جهاد و شهادتند.
شعري بسيار زيبا . فقط لطفا به شاعر محترم بفرماييد كمي حماسي تر بسرايند. دختران اين مرزو بوم مقاوم تر از اين حرفهايند . ممنون

-