سه شنبه 28 مرداد 1404 14:44 ساعت
شناسه خبر : 386075

جبهه اصلاحات با صدور بیانیهای بلندبالا، کامها را تلخ کرد و نشان داد که حافظه تاریخی این جریان، تنها بر روی واژههایی چون «تنشزدایی»، «تعلیق» و «عقبنشینی» تنظیم شده است.
گروه سیاست-رجانیوز: درست در زمانی که ملت ایران طعم شیرین پیروزی و اقتدار ناشی از پاسخ قاطع به تجاوز رژیم صهیونیستی را میچشید، جبهه اصلاحات با صدور بیانیهای بلندبالا، کامها را تلخ کرد و نشان داد که حافظه تاریخی این جریان، تنها بر روی واژههایی چون «تنشزدایی»، «تعلیق» و «عقبنشینی» تنظیم شده است. این بیانیه، نه یک نقشه راه برای آینده، بلکه یک «مانیفست وادادگی» است که تلاش میکند با سیاهنمایی از وضعیت کشور، حماسه ملی را به یک بحران و پیروزی را به یک شکست ترجمه کند.
اولین شاهکار بیانیه، توصیف شرایط پس از جنگ است. در حالی که افکار عمومی منطقه و جهان، حتی دشمنان، به توان بازدارندگی ایران معترفاند و ملت ایران پس از سالها تحقیر در دوران «دیپلماسی التماسی»، احساس غرور و عزت میکند، جبهه اصلاحات از «روان جمعی زخمی» و «سایه ناامیدی و اضطراب» سخن میگوید! این کدام ملت است که از پیروزی خود زخمی میشود؟ این ادبیات شکستخورده، دقیقاً همان چیزی است که اتاقهای فکر دشمن برای بیاثر کردن سیلی سخت ایران به دنبال آن بودند: القای اینکه «مقاومت هزینه دارد و شما توان پرداخت آن را ندارید.»
بیانیه با اشاره به مشکلات اقتصادی مزمن، که اتفاقاً ریشه در سیاستهای غلط دولت مورد حمایت خودشان دارد، تلاش میکند یک نتیجهگیری خطرناک را به افکار عمومی تحمیل کند: اینکه راه حل مشکلات، بازگشت به نقطه صفر و «تعلیق داوطلبانه غنیسازی» است. این بند از بیانیه، عصاره تفکری است که یک بار با برجام کشور را دچار خسارت محض کرد و حاضر است برای چندمین بار، مهمترین اهرم فشار و برگ برنده ایران را در برابر وعدههای پوچ غرب واگذار کند. آنان خطر «مکانیزم ماشه» را برجسته میکنند، اما نمیگویند که تنها راه پیشگیری از آن، قدرت بازدارنده است، نه خلع سلاح داوطلبانه.
در ظاهر زیبا، اما در باطن، بندهای مربوط به سیاست داخلی نیز چیزی جز تلاش برای احیای یک جریان سیاسی ورشکسته نیست. «عفو عمومی»، «رفع حصر سران فتنه»، «حذف نظارت استصوابی» و «بازگشت نظامیان به پادگانها»، کلیدواژههایی آشنا برای تضعیف ساختارهای امنیتساز و قانونی کشور است. در اوج اقتدار دفاعی، درخواست برای خلع ید از نیروهای مسلح و نهادهای انقلابی، چه معنایی جز خدمت به پروژه امنیتی دشمن دارد؟
اما تلخی این بیانیه، زمانی دوچندان میشود که به یاد آوریم تنها چند هفته پیش، سعید جلیلی این روزها را با دقتی موشکافانه پیشبینی کرده بود. دو سه هفته پیش، هنگامی که سعید جلیلی، نماینده باسابقه رهبر انقلاب در شورایعالی امنیت ملی، در نسبت به این جریان فکری هشدار داد، بسیاری از اصولگرایان نیز به او تاختند که چرا در زمان پیروزی، سخن از تفرقه میگوید. جلیلی اما با بصیرتی مثالزدنی هشدار داده بود: «انگار نه انگار که ملت ما پیروز شده است. قوم بنیاسرائیل پس از پیروزی بر فرعون، وقتی چهل روز پیامبرشان از میان آنها رفت، به گوسالهپرستی روی آوردند؛ عدهای نیز امروز پس از اینکه دشمن در وسط مذاکره به ما حمله کرد و ملت ایران پیروز شد، از ادامهٔ مسیر خسارتبار گذشته دم میزنند.»
با انتشار بیانیه جبهه اصلاحات، مشخص شد که این تحلیل، یک پیشبینی دقیق و نقطه زن بوده است. «گوساله سامریِ» این جماعت، همین بت بزرگ «مذاکره برای تسلیم» است که درست پس از یک پیروزی تاریخی، آن را به جای شکرگزاری برای عزت و اقتدار، برای پرستش از جعبه بیرون آوردهاند.
بسیاری از چهرههای اصولگرا نیز که نگاهشان به سطح وقایع محدود بود، به او تاختند اما اکنون مشخص شده است که او زودتر از همه، دست جریانی را خوانده بود که میخواهد با بزک کردن «وادادگی»، پیروزی ملی را به کام ملت تلخ کرده و کشور را دوباره به مسیر خسارتبار گذشته بازگرداند. حالا حتی مدعیان وفاق و منتقدان دیروز جلیلی نیز دریافتهاند که این نسخه، چیزی جز تکرار یک فاجعه نیست و زبان به انتقاد گشودهاند. تاریخ بار دیگر نشان داد تفاوت میان یک استراتژیست با تحلیلگران روزمره در همین نقطه آشکار میشود، دقیقا مثل ماجرای برجام!
انتهای پیام/
