هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
شنبه، 8 ارديبهشت 1403
ساعت 02:01
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

سه شنبه 21 آذر 1402 ساعت 09:48
سه شنبه 21 آذر 1402 09:21 ساعت
2023-12-12 09:48:03
شناسه خبر : 373219
به اخلاق توحیدی، اخلاق عرفانی یا به عبارت دقیق‌تر، اخلاق بندگی هم می‌گوییم. اخلاق توحیدی همه چیز را با خدا توضیح می‌دهد. مثلا می‌گویند جود و سخاوت داری و انفاق می‌کنی، طوری انفاق کن که این دست می‌دهد، دست دیگر نفهمد.
به اخلاق توحیدی، اخلاق عرفانی یا به عبارت دقیق‌تر، اخلاق بندگی هم می‌گوییم. اخلاق توحیدی همه چیز را با خدا توضیح می‌دهد. مثلا می‌گویند جود و سخاوت داری و انفاق می‌کنی، طوری انفاق کن که این دست می‌دهد، دست دیگر نفهمد.
گروه معارف-رجانیوز: چهارمین جلسه درس سلوک اجتماعی (فصل اول از معنویت دینی) توسط حجت‌الاسلام یزدان‌پناه برگزار شده است که خلاصه‌ای از مطالب ایراد شده توسط وی به شرح ذیل است.
 
به گزارش رجانیوز، در این جلسه می‌خواهیم به نسبت سلوک دینی با اخلاق بپردازیم.
 
تکمله ای به تعریف چهارم از سلوک
در آن زیست مؤمنانه موحدانه که در تعریف چهارم از سلوک گفتیم، آنجا انسان موحد فقط دنبال رضای خداست. ما در قرآن داریم، «و رضوان من الله اکبر»، از ما خواستند هر کاری می‌کنی دغدغه خدا داشته باش! در ادبیات دینی این را با عبارات زیر می یابیم: «ابتغاء وجه رب»، «ابتغاء رضوان رب»، «تبعیت رضوان الهی». این معنا غیر از دغدغه بهشت داشتن است. آن هم خوب است؛ اما همین ما را آخرش به دغدغه رضوان می‌رساند و این است که اصل است. 
 
یک وقت یکی می گوید من فلان کار خوب را انجام می‌دهم که به فلان نعمت بهشتی برسم، فلان چیز را داشته باشم؛ این هنوز اول راه است. ابن‌سینا در «اشارات و تنبیهات» راجع به این‌گونه افراد می‌فرماید «مرحومٌ من وجهٍ» این آدم برای خودش کار می کند. انسان باید بگوید کار خوب را می‌کنم برای خدا، نه برای نفعم!
 
علامه طباطبایی در المیزان می فرمایند که در آخرت عذاب شدید داریم و مغفرت و رضوان، و می گویند مغفرت با رضوان فرق دارد. رضوان خدا بزرگتر است. از همین‌رو علامه به جوانی که از او دستور خواسته بود، در مرحله اول یک دستوری داده بود، مرحله دوم فرموده بود سعی کارهایت برای رضای خدا باشد! بنابراین آدمی که برای منافع دنیوی و اخروی هم کار خوبی می کند یا گناه نمی کند، مورد رحمت است و همین خوب است و موجب رستگاری است‌‌؛ اما این یک رتبه است. رتبه دیگر این است که «الم یعلم بان الله یری»
 
سه نکته حول قرآن
با قرآن مأنوس باشید. قرآن، انسان را به خدا می‌کشاند. هر روز، ولو دو صفحه قرآن بخوانید. کم‌کم جان آدم را درگیر می کند. اینطور نباشد که یکبار یک جز بخوانید چند روز نخوانید. مداوم قرآن بخوانید. توصیه دیگر حول قرآن اینکه، «گوش جان بسپارید.» نسبت به قرآن سلم باشید. با این رویکرد که همه اش خیر است و حق است بخوانید. بعضاً بچه ها نسبت به مادرشان اینگونه اند. صرفاً یک سری حرف نخوانید. این هم راه دارد. قرآن همه چیز را با منطق توحیدی توضیح می‌دهد. ما هم با توحید همه چیز را بفهمیم.
 
 
یادی از علامه ذوالفنون آیت‌الله حسن‌زاده آملی ره
مرحوم استاد در قله بود. درجاتش بی‌نظیر بود. درجات توحیدی‌اش برای کل دنیا قابل افتخار است. علامه دستوراتش و زندگی‌اش همه توحیدی بود. مرحوم ملاصدرا را خدا رحمت کند، بعد او خیلی عالم ربانی صدرایی ظهور کردند. این اندیشه شد انقلاب اسلامی و حضرت امام. همه این علمای ربانی، از جمله حضرت استاد حسن‌زاده آملی، سر آن سفره بودند.
 
اگر کتاب الهی نامه را نخواندید، بخوانید. جنس و منطق آدم را تغییر می‌دهد. این کتاب عمده‌اش سال ۴۹ یا ۵۰ نگاشته شده است. با این کتاب محشور باشید.
 
بحث اصلی این جلسه: نسبت سلوک دینی با اخلاق
سنت‌های اخلاقی متعددند. برخی فضایل و رذایل نفس را مطرح می‌کنند و راهکار می‌دهد؛ اما دغدغه توحید ندارد. سنت دیگر، آکنده از دقایق توحیدی است. هر دو را داریم. در حوزه علمیه هم هر دو را داریم. اما در قرون متاخر، اخلاق توحیدی و عرفانی پررنگ‌تر بوده است. در قرآن هم یک بحث اخلاق توحیدی داریم و یک تربیت توحیدی.
 
از علامه طباطبایی پرسیدند فلانی که درس اخلاق می‌گوید چطور است؟ فرمودند بله، راه و رسم اخلاق دارد. اما این اخلاق، آنی نیست که ما سر سفره آن بوده‌ایم. یعنی همین سفره آقای قاضی مدنظر بوده است. امروزه حتی کسانی هستند که در اخلاق دغدغه توحید ندارند، اما باز هم چاشنی حرف‌هایشان همین است.
 
تفاوت اخلاق توحیدی و غیرتوحیدی
در راه و رسم اخلاق‌های غیرتوحیدی، ما حتی اخلاق دنیوی هم داریم. مثلا می‌گوید حسادت نداشته باش چون اعصابت به هم می‌ریزد. یعنی یک تبیین دنیوی. دسته دیگر تبیین اخروی است. مثلا صبر کردی چه ثواب زیادی دارد. واقعا هم خاصیت صبر این است که اجرش به غیر حساب است. این‌ها هیچ کدام بد نیستند. 
 
اما صبر را در اخلاق توحیدی ببینید: «وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» صبر را برده به «انا لله و انا الیه راجعون» صبر توحیدی می‌گوید. صبری درست می‌کند که انسان گداخته هم نمی‌شود. چون در برخی صبرها انسان از درون می‌سوزد. انسان را آرام می‌کند. بلکه بالاتر، اینجا بالکل مشکل را رفع می‌کند. این اخلاق همه چیز را با خدا می بندد.
 
به اخلاق توحیدی، اخلاق عرفانی یا به عبارت دقیق‌تر، اخلاق بندگی هم می‌گوییم. اخلاق توحیدی همه چیز را با خدا توضیح می‌دهد. مثلا می‌گویند جود و سخاوت داری و انفاق می‌کنی، طوری انفاق کن که این دست می‌دهد، دست دیگر نفهمد؛ یعنی خالص برای خدا! این آدم بعد یک مدت می‌گوید خدا جواد است، چرا من نباشم؟ اسماء خدا را مدتی زیاد بگویید. بعد مدتی خودتان می خواهید آن طور شوید. من دیدم کسی را که رحمان و رحیم را زیاد گفت و دیگر مهربانی‌اش متفاوت شد.
 
نسبت اخلاق بندگی با سلوک دینی
سلوک یک اخلاق پویای قرآنی است. پویا به خاطر اینکه صیرورت است و همیشه جلو می‌روی. این اخلاق همه‌اش سلوک است، سلوک گسترش این اخلاق در زندگی است.
 
عمق اخلاق بندگی
هرچیزی که دین می‌گوید، عمق دارد؛ بندگی هم همین‌طور. بندگی هم عمق دارد. بندگی ما کجا و بندگی رسول‌الله امیرالمؤمنین علیهماالسلام کجا؟ علامه طباطبایی ره ذیل بحث اسلام و ایمان در آیه «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ‌»، بحثی دارند که مرحله رضا، خیلی عالی است. رضایت محض نسبت به خدا. اما مرحله چهارم یکی برسد، می‌بینید سومی خیلی مقدماتی بود. به طور کلی هر خلقی را در خودت پیاده کنی، تتمه‌اش را باید در مرحله بالاتر درست کنی!
 
نهایت اخلاق توحیدی این است که خُلق الهی در سالک ایجاد می‌کند. یعنی انفاق که می‌کنی، برسی به عبدالجواد به معنی دقیق کلمه. یعنی جودش جود خداست و مال خودش نیست و در این آدم اثر کرده است. همانطور که ما اگر با کسی زیاد بنشینیم رنگش را می گیریم، اینجا هم همینطور. با خدا زیاد نشسته است و رنگش را گرفته است.
 
آیا دین، اخلاق غیر توحیدی، مانند اخلاق شرافت و اخلاق فضیلت را رد می کند؟
اخلاق فضیلت و شرافت و فتوت هم در دین داریم. مثلاً ما قبول داریم که خود راستگویی خوب است و دروغ رذیلت است. کسی همین را انجام دهد راه برایش کم‌کم باز می‌شود. مثلا انفاق کرد برای دلسوزی کند نه برای خدا. این خود زمینه صفای فطری است و آن زمینه است برای سلوک. اما اخلاق بنیادین قرآنی، اخلاق توحیدی است، که کل این اخلاق در یک جمله می شود این: «وَأَنِ ٱعبُدُونِي هَٰذَا صِرَٰط مُّستَقِيم.»
 
انتهای پیام/