جمعه 10 مهر 1394 10:13 ساعت
شناسه خبر : 223828

مونا قائمی
والیبال مظلوم!
این روزها انتقادات فراوان و حتی گاه متناقضی بر سر و روی تیم ملی والیبال و مسئولین فدراسیون میبارد که بخش اعظم آن ناشی از غرور ملی جریحهدار شده است و نه آنچه که مسئولین والیبال طی چند سال گذشته تلاش کردند به حساب حسادت نسبت به سرمربی و کادر فنی بگذارند! خوشبختانه نگارنده بهطور طبیعی در معرض چنین اتهامی که بخواهد جای سرمربی یا هر مسئول دیگری را بگیرد نیست و بنابراین سعی میشود با رعایت جانب انصاف آنچه را منطقی میداند بیان کند.
بررسی عوامل فنی و روانی و مسائلی از این دست را به پیشکسوتان و کارشناسان این رشته وا میگذارم و یک سئوال واضح را مطرح میکنم. آیا ما در تاریخ معاصر خود دورههایی را که بهشدت مورد ظلم واقع شده و با این همه با تمام گوشت، پوست، آبرو و جان خود سعی کردهایم سرافراز بمانیم به یاد داریم یا فراموش کردهایم؟ آیا در شرایط فعلی، اسلام و بهخصوص تشیع در معرض تهاجمات وحشیانه قدرتهای لجام گسیخته جهانی هست یا نیست؟ آیا این قدرتها به ما میدانی برای اثبات لیاقتهایمان میدهند یا نمیدهند؟ آیا ما برای بقای سرافرازانه خود ـ همچنان که در طول تاریخ چنین بودهایم ـ باید از هر امکان و میدانی به شایستگی تمام استفاده کنیم یا نکنیم؟ آیا در چنین شرایطی امکان آزمون و خطا داریم یا نداریم؟ و اگر داریم چقدر و به چه قیمتی؟
جوانان تیم ملی والیبال ما طی دهه اخیر ثابت کردهاند از استعداد و توانایی بالایی برای اثبات شایستگیهای فردی خود برخوردارند. سئوال این است که وقتی این بازیکنان که معمولاً در بین پنج یا شش بازیکن اول دنیا هستند، وقتی در کنار هم قرار میگیرند، چرا آنگونه که شایسته است نتیجه نمیگیرند؟ امکانات، فرصتها، سرمایهها و مخصوصاً عزت و آبروی این ملت که چشم امیدشان به تکتک جوانانی است که در عرصههای گوناگون علمی، ورزشی، هنری و... به میدان میآیند، تا کی باید دستمایه کارآموزی کسانی قرار گیرد که سوءنیت هم که نداشته باشند، دست کم تجربه کافی برای مدیریت و هدایت این جوانان را ندارند.
از آن مهمتر جوانان ما چرا نباید خود را همان رزمندگان بدون امکاناتی بدانند که با پوست، گوشت و جان خود از وجب به وجب این سرزمین دفاع کردند و هنوز پیکر بسیاری از آنها به سرزمین مادریشان بازنگشته است. چرا جوان امروز ما نباید سرافرازی خود را در غیرت، پایمردی، ایثار و مردانگی جستجو کند و به جای آن دائماً در فضای مجازی به دنبال آمارگیری از کسانی باشد که امروز او را Like میکنند و فردا Dislike؟ آیا ارتقای غرور ملی ملتی که سختترین دشواریهای دوران جنگ، تحریمها و فشارهای پس از آن را نجیبانه تحمل کرده و با هزار امید و آرزو به عملکرد این جوانان چشم دوخته است، با یک لایک مجازی برابری نمیکند؟ کسانی که آرمان بلند چنین ملتی را تبدیل به چنین خواستههای دم دستی و سخیفی کرده و در انتقال این ارزشها به نسل جدید فقط به سخنرانی بسنده میکنند و عملاً به آنان چیزی نیاموختهاند در این زمینه مسئولیت و تقصیری ندارند؟
بدیهی است به بهترین تیراندازها و تکاورها هم بدون یک برنامهریزی و فرماندهی صحیح نمیتوان امید بست و در هر موفقیتی مدیریت و رهبری حرف اول را میزند، ولی آیا حتی با یک مدیریت بحرانی و بیمنطق هم سربازان مؤمن و معتقد نمیتوانند حداقل وظیفه خود را درست انجام دهند و موجبات نگرانی و دلشکستگی مردم را فراهم نیاورند؟ روزی که برای نخستین بار بازیکنی جرئت میکند در زمین به داور پرخاش کند و یا گوش به حرف مربی ندهد و ساز خودش را بزند و یا هر حرکت ناشایست دیگری را مرتکب شود و خیالش راحت باشد که به مدد رسانهها و بهخصوص فضای مجازی، دچار هیچ نوع محرومیتی نخواهد شد. روزی که فضای پاک والیبال به شائبههای بنیانکنی مثل لاتاری بازی و جوایز آنچنانی که تماماً در خدمت سرازیر شدن سرمایههای اندک مردم مشتاق به جیب صاحبان شرکتهایی است که این مسخرهبازیها را راه میاندازند. روزی که بازیکن والیبال به جای تلاش برای ارتقای تواناییهای فنی، ادب و آداب حرفهای بودن، رفتار و منش و گفتار صحیح، به دنبال عکس گرفتن با این و آن و مصاحبههای آنچنانی و بدتر از همه زیر آب زنی کسانی است که ممکن است شهرت او را کمرنگ کنند، همه اینها زنگ خطر برای ورزش متین، با کلاس و نجیب والیبال بود و هست که میتوانست و میتواند الگوی نظم، ادب، احساس مسئولیت، شادی حقیقی و نه مجازی، متانت و تلاش باشد، اما متأسفانه تیم ملی کنونی در ابعادی نشاندهنده چنین فضیلتهایی نیست و گناه آن به گردن کسانی است که انتقادات دلسوزانه را برنمیتابند و به جای آنکه حتی از میان اظهار نظرهای افراد مغرض هم نکات به درد بخور را بیرون بکشند و به رفع نقص بپردازند، تلاش میکنند با فرافکنی و مخصوصاً دلسرد کردن افراد دلسوز، ورزشی را که میتوانست و میتواند به عنوان موفقترین ورزش گروهی در ایران، مشتاقان فراوانی را در سراسر کشور بسیج کند و شور و حرکتی زیبا را در سطوح مختلف اجتماعی پدید آورد و به شادی واقعی که ضرورت عاجل و قطعی مردم ماست، وجهه عملی ببخشد، به مایه دلسردی و یأس تبدیل کنند.
برنامهریزیهای عجیب و غریب، برقراری روابط به جای ضوابط، استفاده نکردن از تجربه افراد بسیار کارآمد و دلسوز و فراوان در عرصه والیبال، میدان دادن نامناسب و نابجا به افراد غیرمسئول و پرداختن به حواشی به جای متن خطری است که متأسفانه والیبال ما را تهدید میکند و در صورت پیدا نکردن درمان و علاجی فوری ممکن است خدای ناکرده آن را تبدیل به معضلی مثل فوتبال کند که ظاهراً جز تعطیلی درمان دیگری برای آن وجود ندارد و تزریق هیچ سرمایهای ـ از مربی تراز اول گرفته تا پولهای میلیاردی ـ سرطان آن را معالجه نخواهد کرد.
والیبال پتانسیل، ارزش و بهخصوص متانت و پشتوانه اصیل برای تبدیل شدن به اولین ورزش گروهی کشور ما را دارد. ورزشی که میتواند تحرک و شادی را در سطح مدارس، دانشگاهها و باشگاههای ورزشی ما موجب شود و در پیر و جوان ما شور و هیجان واقعی و موثر نه کاذب و به ضرب و زور تبلیغات و هواپیما و کشتی و ویلا را پدید آورد.
نگذاریم با تزریق پولهای ناپاک، خصلتهای ضد ارزشی و ضد ورزشی، مدیریت رابطهای بهجای ضابطهای، حاکمیت افراد به جای قوانین و مصائبی از این دست، این فرصتهای طلایی از ملتی که به تکتک این افتخارات نیاز دارد تا بتواند از دشواریهای گوناگونی که دچار آن است، عبور کند، از دست برود.
توقع جانفشانیها و ایثارهای نسلی که این روزها تصاویر آنها را از تلویزیون میبینیم که چگونه با کفش کتانی کهنه و کلاه کشی، اما با عزمی راسخ، جان خود را برای حفظ سرافرازی این آب و خاک و ملت در طبق اخلاص نهادند و حتی در پی نام هم نبودند، از نسلی که عزت خود را در لایک و دیسلایک جستجو میکند، توقع فوقالعاده نابجائی است. این نسل خبر ندارد که برای آرامش امروز او چه جوانان ارزشمند، باهوش و باغیرتی از دست رفتند، اما این حداقل توقع را میشود داشت که برای حفظ همان لایکها دستکم نهایت تلاش خود را بکنند، چون بدون وجههای که از تیم ملی کسب کردهاند، بعید است دیگر کسی دنبال لایک کردن آنها باشد. پس بهتر است که به خاطر خودشان هم که شده، وقتی پشت سر هم خطا میکنند، نیششان را تا بناگوش باز نکنند و نمک به زخم این همه مردم مشتاقی که به دنبال عرصههائی برای اثبات غیرت و مردانگی خود هستند، نپاشند.
مسلمانان، بهویژه شیعیان این روزها به اندازه کافی زیر شلاق مصائب و تحقیرها و زورگوئیهای متعدد هستند. روا نیست که این اندک فرصتهای نبرد مردانه و جانانه را نیز از دست بدهیم و به جای الگوسازیهای کارآمد، جوانان را به بیخیالی، بیمسئولیتی و خوشباشی دعوت کنیم. ناتوانی کادر فنی فعلی والیبال در مدیریت و هدایت موثر تیم سر جای خود، ولی این موضوع چیزی از بار مسئولیت تک تک بازیکنان تیم کم نمیکند.

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/223828
لینک کوتاه کپی شد