هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
سه شنبه، 27 آبان 1404
ساعت 11:42
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

سه شنبه 27 آبان 1404 ساعت 11:41
سه شنبه 27 آبان 1404 11:39 ساعت
2025-11-18 11:41:12
شناسه خبر : 387286
اکنون که کشتی بی‌لنگر این دولت در باتلاق ناکارآمدی اقتصادی و سردرگمی سیاسی در حال غرق شدن است، همان‌ها که باد در بادبانش انداختند، اولین کسانی هستند که با قایق‌های نجات فرار می‌کنند و ژست منتقد به خود می‌گیرند.
اکنون که کشتی بی‌لنگر این دولت در باتلاق ناکارآمدی اقتصادی و سردرگمی سیاسی در حال غرق شدن است، همان‌ها که باد در بادبانش انداختند، اولین کسانی هستند که با قایق‌های نجات فرار می‌کنند و ژست منتقد به خود می‌گیرند.
گروه سیاست-رجانیوز: تنها حدود ۱۶ ماه پس از استقرار دولتی که با شعار «وفاق» به میدان آمده بود، کشتی دولت به گِل نشسته و دعوای زودرس بر سر میراث شکست، میان حامیان دیروزش علنی شده است. از اصلاح‌طلبان رادیکال تا چهره‌های به ظاهر میانه‌رو و وفاقی، همگی در یک مسابقه آشکار برای فرار از پاسخگویی، می‌کوشند هرچه سریع‌تر دامن خود را از این آب گل‌آلود بیرون بکشند تا نامشان در فهرست مسئولان وضع موجود ثبت نشود. این فرار دسته‌جمعی، حکایت کشتی شکسته‌ای است که خدمه آن پیش از مسافران، در حال ترک آن هستند.
 
اما این فروپاشی، یک حادثه غیرمنتظره نیست؛ بلکه نتیجه منطقی مسیری است که از ابتدا بنای آن بر «ندانستن» گذاشته شد. ریشه این بحران را نه در عملکرد یک سال و نیم اخیر، که باید در همان ایام تبلیغات انتخاباتی جستجو کرد. روزی که نامزد مورد حمایت این جریان، با صراحتی کم‌نظیر در سپهر سیاسی ایران، اعتراف می‌کرد: «من می‌دانم که نمی‌دانم»، «من بلد نیستم» و «برنامه‌ای ندارم». آن روزها، این جملات توسط ماشین رسانه‌ای حامی او، به عنوان نماد «صداقت» و «پرهیز از عوام‌فریبی» ستایش شد، اما در واقع، این یک اعلام رسمی و شفاف مبنی بر بی‌برنامگی و فقدان حداقل صلاحیت‌های مدیریتی برای اداره کشور.
 
این خلاء بزرگ تئوریک و عملیاتی، با دو ابزار خطرناک پوشانده شد: اول، تحریک گسل‌های قومی و اتکا به رأی منطقه‌ای به جای ارائه یک برنامه ملی فراگیر و دوم، فضاسازی سنگین رسانه‌ای توسط جریانی بدنام که بقای سیاسی خود را در روی کار آوردن یک رئیس‌جمهور بدون پایگاه و برنامه مستقل می‌دید تا بتواند او را به ابزاری برای تحقق اهداف خود بدل کند. آن‌ها به دنبال یک «رئیس‌جمهور صادق در ندانستن» بودند تا بتوانند در سایه او، پروژه‌های ناتمام خود را پیش ببرند.
 
اکنون که کشتی بی‌لنگر این دولت در باتلاق ناکارآمدی اقتصادی و سردرگمی سیاسی در حال غرق شدن است، همان‌ها که باد در بادبانش انداختند، اولین کسانی هستند که با قایق‌های نجات فرار می‌کنند و ژست منتقد به خود می‌گیرند. این سرنوشت، یک تراژدی سیاسی نیست؛ بلکه پایان منطقی پروژه‌ای است که در آن، «ندانستن» فضیلت شمرده شد و «صداقت در بی‌برنامگی» جایگزین تخصص، شجاعت و کارآمدی گشت. جامعه امروز تاوان انتخابی را می‌دهد که از ابتدا قرار نبود به نتیجه‌ای جز این برسد./نبرد
 
انتهای پیام/


-