هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
جمعه، 11 مهر 1404
ساعت 03:31
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

شنبه 5 مهر 1404 ساعت 20:55
شنبه 5 مهر 1404 20:50 ساعت
2025-9-27 20:55:46
شناسه خبر : 386814
این نوع «اصولگرایی مصلحت‌اندیش»، یک تضمین عملی به جریان مقابل می‌دهد: اگر در آینده نیز بر مسند امور نشستید و به واسطه همان «اعتماد نابجا» و «غفلت از جزئیات»، منافع ملی را به خطر انداختید، باز هم جریانی وجود دارد که با مغالطه‌های پیچیده، شما را تبرئه کرده و همه چیز را به پای یک «تجربه تلخ اما لازم برای ملت» خواهد نوشت.
این نوع «اصولگرایی مصلحت‌اندیش»، یک تضمین عملی به جریان مقابل می‌دهد: اگر در آینده نیز بر مسند امور نشستید و به واسطه همان «اعتماد نابجا» و «غفلت از جزئیات»، منافع ملی را به خطر انداختید، باز هم جریانی وجود دارد که با مغالطه‌های پیچیده، شما را تبرئه کرده و همه چیز را به پای یک «تجربه تلخ اما لازم برای ملت» خواهد نوشت.
گروه سیاست-رجانیوز: تاریخ، حافظه‌ی بی‌طرفی است که صداقت کنشگران سیاسی را در گذر زمان می‌آزماید. آبان ۱۳۹۲، در کوران هیجانات ناشی از توافق ژنو، محسن مهدیان، روزنامه‌نگار اصولگرا، با شور و شعف قلم برمی‌دارد تا از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای دولت روحانی تجلیل کند. او در یادداشت خود می‌نویسد: «ظریف دست خالی برنگشت. با دست پر برگشت… تیم مذاکره‌کننده حاضر نشد ذره‌ای از منافع ملی و خط قرمزهای نظام کوتاه بیاید… ظریف نشان داد که «پاشنه سائیده» است و «کهنه سوار»… جا داشت ما حزب اللهی ها به استقبال ظریف می رفتیم و گلریزان می کردیم!»
 
این ستایش به همینجا ختم نمی‌شود. او به همراه جمعی از همفکرانش، بیانیه‌ای با عنوان «دیپلمات‌های ایرانی! خدا قوت…» را امضا می‌کند و «حضور قدرتمند» تیم مذاکره‌کننده را نشانه‌ای از «توجه به اصل دیپلماتیک بی‌اعتمادی به طرف مقابل» می‌خواند.
 
دوازده سال بعد، محسن مهدیان که اکنون در جایگاه مدیرمسئول روزنامه همشهری نشسته است، پس از تأکید مجدد رهبر انقلاب بر اینکه در مواردی برخی خطوط قرمز رعایت نشده است، در یادداشتی برای تفسیر این سخنان صریح نوشته است: این «رعایت نشدن» یعنی چه؟ پاسخ این است: «نتوانستند.» چنانکه فرمودند: «وزیر خارجه محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا را، یا این خط قرمز را، دیگر نتوانستیم حفظ کنیم.»
 
این چرخش شگفت‌انگیز از «کف و سوت برای کهنه‌سوار» به «تئوری‌بافی برای ناتوانی»، بیش از آنکه یک تحلیل سیاسی باشد، یک مانیفست خطرناک است. مانیفستی که در لفافه‌ی دفاع از رهبری، به جریان غربگرا این پیام را مخابره می‌کند: «شما می‌توانید با تکیه بر باورهای غلط خود، خطوط قرمز نظام را زیر پا بگذارید؛ ما بعدها با ابداع تئوری‌هایی نظیر «ناتوانی» و «محاسبه هزینه-فایده»، این عبور را برای افکار عمومی توجیه و تطهیر خواهیم کرد.»
 
تحلیل مهدیان در ظاهر می‌خواهد از ساحت رهبری در برابر شبهه‌ی «تصمیم‌گیری تحت فشار» دفاع کند، اما در عمل، باطن مسئله را وارونه جلوه می‌دهد. وقتی نقض صریح خطوط قرمز نظام، که با امنیت و منافع راهبردی کشور گره خورده است، به یک «ناتوانی فنی» یا «خطای محاسباتی» تقلیل داده می‌شود، قبح این اقدام فروریخته و راه برای تکرار آن در آینده هموار می‌گردد.
 
این نوع «اصولگرایی مصلحت‌اندیش»، یک تضمین عملی به جریان مقابل می‌دهد: اگر در آینده نیز بر مسند امور نشستید و به واسطه همان «اعتماد نابجا» و «غفلت از جزئیات»، منافع ملی را به خطر انداختید، باز هم جریانی وجود دارد که با مغالطه‌های پیچیده، شما را تبرئه کرده و همه چیز را به پای یک «تجربه تلخ اما لازم برای ملت» خواهد نوشت.
 
آنچه در این میان قربانی می‌شود، خود «اصول» است. اصل پایبندی به خطوط قرمز، اصل بی‌اعتمادی به دشمن و اصل پاسخگو کردن مسئولان در قبال تصمیماتشان.
 
این حافظه تاریخی پاک‌شده و این توجیه‌تراشی‌های سیاسی، در بلندمدت خطرناک‌تر از خود برجام است. زیرا یک توافق بد، یک بار خسارت می‌زند، اما فرهنگی که شکستن خطوط قرمز را عادی‌سازی می‌کند، راه را برای تکرار بی‌پایان خسارت‌ها باز می‌گذارد؛ با این تضمین که همیشه عده‌ای حاضرند برای «ناتوانی» دیگران، کف بزنند و برای شکست‌هایشان، تئوری ببافند.
 
انتهای پیام/


-