يكشنبه 26 مرداد 1404 16:52 ساعت
شناسه خبر : 386036
یک زمانی بسیار شایع شده بود افرادی میگفتند «باید گفتمان کنیم». از نشانههای «فضل» بود! حالا رایج شده میگویند «باید تغییر پارادایم بدهیم». کأنه پارادایم دندهی خودرو است. بزرگواران! آن چه که دنبالش هستید را صریح بگویید. طامات نبافید. تنِ توماس کوهن را هم در گور نلرزانید.
بزرگواری مقالهای در جریدهی فرنگی نوشته و در پایان گفتهاند: «انتخاب پیش روی ایران، منطقه و قدرتهای جهانی واضح است: ادامه گذشته فاجعهبار، یا شجاعت برای ساختن آیندهای مشترک. زمان تغییر پارادایم فرا رسیده است.»
حالا فرض کنیم که «تغییر پارادایم» امر دستوری و تجویزی باشد، سؤالی که پیش میآید این است که راقم آن سطور خود را بر کدامین سکو و در کدامین جایگاه (Standpoint) فرض میکند که میتواند همزمان برای «ایران»، «منطقه» و «قدرتهای جهانی» یک نسخه تجویز بفرماید؟
قاب قوسین او ادنی؟
صحنه بسیار روشن است: طرف مقابل آمده وسط مذاکره کشور شما را بمباران کرده. مردم، دانشمندان، فرماندهان شما را کشته. خواستهی خود را هم صریح و واضح گفته: «تسلیم بیقید و شرط». حالا شما در جواب او میگویید «عزیزم! بیا با هم یک پارادایم شیفت بدهیم»؟! ما اكثر العبر و اقل الاعتبار.
سالها مملکت به بهانهی «رفع نگرانی غربیها» معطل شد. اقتصاد به امید سرمایه غربیها تعطیل شد. آخر مشخص شد که مسئله آنها اصلا هستهای نیست. مسئلهی آنها ایران است. با ایران مستقل و قوی مشکل دارند. تغییر رژیم مطلوب آنها یعنی حذف ایران قوی و مستقل. مدعیان «تغییر پارادایم» توضیح دهند که طرح آنها آیا نتیجهای جز این دارد؟
این سخنان به معنی نفی دیپلماسی نیست که گفتهاند «جنگ همان دیپلماسی است. فقط با ابزار متفاوت». لذا فاتحان جنگهای تاریخ، برای تثبیت دستاوردها و ترسیم مرزها و معادلات جدید قدرت پس از پیروزی، «با دست پر» با طرف شکست خورده مذاکره کردهاند.
طبعاً کسانی که معتقدند ایران از جنگ ۱۲ روزه سربلند بیرون آمده مخالف دیپلماسی برای تثبیت دستاوردهای پیروزی نیستند. مشکل این است که عدهای با فرض غلطِ «شکست در جنگ»، و با فرض غلط اندر غلطِ «نادرست بودن سیاستهای هستهای و منطقهای» پیشاپیش پرچم تسلیم را بالا برده و میخواهند از این موضع ضعف وارد مذاکره شوند. همانگونه که سال ۱۳۹۲ در تبلیغات انتخابات چنان روایتی پر عجز و لابه از فلاکت اوضاع مملکت ارائه کردند و آنگاه از موضع ضعف و احتیاج وارد مذاکره شدند و شد آنچه که شد.
اکنون برخی دوباره مشغول برشمردن «سیاستهای اشتباه گذشته» شدهاند. اشتباهی هم اگر بوده کوتاهی دولتها در حمایت از جبههی مقاومت بوده. کوتاهی دولتها در توسعهی صنعت موشکی بوده. خون به دل حاج قاسمها و حاجیزادهها کردن بوده. تعطیلی برنامه فضایی و خانهنشین و آوارهکردن دانشمندان بوده. دست و دل بازی در ارائهی اطلاعات هستهای و اطلاعات دانشمندان به آژانس انرژی اتمی بوده.
لذا اگر تغییر پارادایمی هم ممکن و ضروری باشد، عبور از آن پارادایمی لازم است که سرمنشاء این اشتباهات مهلک و خطاهای راهبردی شد. اگر توبهای لازم باشد، توبهی اشخاصی لازم است که با تحلیلهای فریبندهی مشاورانی از اندیشکدههای غربی و مغزهای استعمارزده ایران را در موضع ضعف و آسیب قرار دادند.
تأسفآور و البته مضحک است که متهمان اصلی در این مقوله امروز در مقام مدعی و طلبکار و حتی منجی ظاهر شوند. کل اگر طبیب بودی سر دولت خود دوا نمودی. اگر با ابراز ضعف و تواضع در برابر «کدخدا» قرار بود چیزی عاید شود که همان زمان شده بود.
ضعف الطالب و المطلوب.

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/386036
لینک کوتاه کپی شد