هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
شنبه، 8 ارديبهشت 1403
ساعت 06:05
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

دوشنبه 20 آذر 1402 ساعت 08:05
سه شنبه 30 آبان 1402 07:37 ساعت
2023-12-11 08:05:55
شناسه خبر : 373187
توجه به باطن و تعامل باطنی کار خیلی سختی است. لذا شریعت از ظاهر شروع می‌کند. اول می‌گوید نماز بخوان، بعد هر قدری توانستی در آن توجه کن. حال کم‌کم حضور قلبت را زیاد کن. به عنوان مثال در نماز، شریعت از اول سخت نمی‌گیرد.
توجه به باطن و تعامل باطنی کار خیلی سختی است. لذا شریعت از ظاهر شروع می‌کند. اول می‌گوید نماز بخوان، بعد هر قدری توانستی در آن توجه کن. حال کم‌کم حضور قلبت را زیاد کن. به عنوان مثال در نماز، شریعت از اول سخت نمی‌گیرد.
گروه معارف-رجانیوز: دومین جلسه درس سلوک اجتماعی (فصل اول از معنویت دینی) توسط حجت‌الاسلام یزدان پناه برگزار شده است که خلاصه‌ای از مطالب ایراد شده توسط وی به شرح ذیل است.
 
به گزارش رجانیوز، بحث این جلسه حول دو مقدمه است؛ یکی چیستی سلوک و دیگری نسبت سلوک با اخلاق‌. در جلسات بعد حول سلوک اجتماعی بحث می‌کنیم.
 
تعریف اول از سلوک: حذف قیود و تعلقات برای رسیدن به خدا
ما در ابتدا در عالم، علم خدا بودیم، پشت سر هم نزول کردیم و از عالمی به عالم دیگر پایین آمدیم؛ قرآن کریم می‌فرماید: «إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ.» در هر عالمی که پایین آمدیم، قیدِ آن عالم را به خودمان گرفتیم. از عرش به کرسی و سپس هفت آسمان و سپس اینجا. هرچند این نزول‌ها برای سیر کمالی ما لازم بود، اما بالآخره ما را مقید کرد.
 
ما وقتی رسیدیم به این عالم، یک کار دیگر کردیم. آن هم این بود که با گناهان و تعلقات و تعشقات، برای خودمان قید اضافه کردیم. قیود اول تکوینی بود؛ اما این‌ها قیود خودخواسته‌اند. یک شاخص برای آنکه بفهمیم به چیزی دل بدهیم یا نه، بعضی آقایان معیار خوبی دارند و آن اینکه هر چیزی که تا لب گور با تو هست و پس از آن با تو نیست، به آن زیاد فکر نکن! مهم نیست! انانیت‌ها، شهوت‌ها، شهرت‌ها و... همه تا لحظه مرگ است. دیگر با تو نیست. لذا آن‌ها را باید کنار گذاشت.
 
سؤالی که اینجا مطرح است اینکه تعلقات چگونه ما را از سلوک باز می‌دارند؟ اهل سلوک می‌گویند، تعلق باعث می‌شود مثلا در حین ذکر، یک صورت برایم ایجاد می‌شود؛ آن صورت توجه من را از ذکر باز می‌دارد. بعضا یک گناه باعث می‌شود، آدم چند ماه را از دست بدهد. تعلقات و تعشقات انسان را هزار و یک پاره می‌کند. ما می‌توانیم هزار و یک کار کنیم؛ اما همّ ما واحد باشد. همانطور که یک نفر هزار و یک کار می‌کند برای شهرت، می‌شود ما هم هزار و یک کار کنیم برای رضای خدا.
 
سلوک یعنی حذف تعلقات. دعای حقیقی یک روش خوب برای حذف این تعلقات است. قدر دعا را بدانیم. حذف قیود می‌کند. وقت بگذاریم و دعا کنیم!
 
دور و دراز بودن حذف تعلقات در سلوک
سلوک به طاهر کار سختی است. امیرالمومنین علیه‌السلام هم آه می‌کشند. می‌گویند بُعد طریق است، طولانی بودن سفر است. اما خود امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «اتق الله بعض التقى و إن قل، و اجعل بينک و بين الله سترا و إن رق.» اگر کم می‌توانی، کمی این کار را بکن. اصلا نگو آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب!
 
بعضی اساتید به برخی این‌گونه دستور می‌دهند که اگر در خانه خشمگین می‌شوی، اگر ده بار می‌شوی، لااقل یکی‌اش را کوتاه بیا و خشم نکن. مثلا اگر حسد به دلت آمد به زبانت نیاور. اگر به گوشه چشم نرسد که طعنه بزند، آن معفو و بخشیده‌شده است. این تعبیر روایت است. اصل راه را بفهمیم؛ بعد حالا لنگان لنگان برویم.
 
سرّ این هم این است که اگر ولو کمی در این راه باشی، یعنی شما یک نقطه نورانی فطرت داری که نجاتت خواهد داد. یعنی اصلا یک نقطه کم نیست. یک نقطه نورانی در فطرت، تو را نجات خواهد داد. پس این تعریف از سلوک با ادبیات تطهیر و تزکیه گره می‌خورد.
 
تعریف دوم سلوک: «سیر از ظاهر به باطن با معاملات قلبی»
اینجا ادبیات ظاهر، باطن و قلب پیش می‌آید. خدا عیان است. خدا از یک جهت ظاهر است و ما در حجابیم. اگر بخواهیم به خدا برسیم پس از حجاب باید برآییم. در همان توضیحات اول هم گفتیم که از عوالم مختلف نزول کردیم و آمدیم اینجا. حضرت رسول به اصحاب می‌فرمودند: «هل من مبشرات؟» این گام به عالم مثال، اولین قدم است. این اولین حظّ مؤمن و اولین گام اوست. در روایت آمده این حظّ یک شصتم نبوت است.
 
ابتدا خواب‌های خوش به انسان رومی‌آورد و بعد از خواب‌های خوش، کم‌کم القائات خوش در بیداری هم می‌آید. به مسجد زیاد بروید، کم‌کم القائات خوش می‌آید. این سیر از ظاهر به باطن است. اولش هم القاء است. بعد کم‌کم می‌بیند. ولی چشم ظاهری که باطن نمی‌بیند. گوش ظاهری که صدای باطنی نمی‌شنود. اینجا بحث «قلب» پیش می‌آید. بحث‌های شهودهای سمعی و بصری همه در آیات و روایات هست. 
 
این دل و جان و قلب را باید صفا داد. جان باید از ظاهر به باطن برود. مؤمن کامل حواسش به قلب هست. چرا الآن یک بغضی آمد؟ چرا حبّ پیدا شد؟ من دنبال چه بودم؟ چه نیتی کردم؟ لذا حتی در سطح ظاهر هم با معاملات قلبی عمل انجام می‌دهد. برای همین خود عمل هم برایش مهم نیست. نیتش از عمل برایش مهم است. لذا جنس سلوک، باطنی و قلبی است.
 
سختی تعامل باطنی و توجه به باطن و راهکار شریعت
توجه به باطن و تعامل باطنی کار خیلی سختی است. لذا شریعت از ظاهر شروع می‌کند. اول می‌گوید نماز بخوان، بعد هر قدری توانستی در آن توجه کن. حال کم‌کم حضور قلبت را زیاد کن. به عنوان مثال در نماز، شریعت از اول سخت نمی‌گیرد. می‌گوید بگذار نماز بخواند. یکم که خواند بالآخره یک جایی، یک لحظه‌اش را می‌فهمد و خود را در پیشگاه خدا حس می‌کند. کم‌کم میل ایجاد می‌شود. حتی اینکه قبل از نماز گفته‌اند بگویید: «وجهت وجهی للذی فطر السمارات و الارض...» برای همین است. یا حین نماز، هرجا توجه پیدا کردی، خوب است.
 
یا حتی هیچ توجه نکردی، بعد از نماز به سجده برو و بگو عفوا عفوا عفوا. همین خوب است. یا کلی دستور داریم برای حال و حس حضور در نماز. مثلا جوراب تنگ نپوش! سپس شریعت قبولی نماز را به این توجه گره می‌زند. قبولی اعمال کلا یک جنس باطنی است!
 
انتهای پیام/


40
پسندیدم