عیدی علامه طباطبائی به علامه حسن زاده/ ملاک تمییز حق از باطل چیست؟/ دستوری برای رؤیت امام زمان(ع) در دنیا و همجواری با پیامبر(ص) در آخرت
گروه معارف-رجانیوز: شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد لولاگر محفل ذکر و موعظه با موضوع«مبانی تربیت سلوکی فقیه عارف آیتالله پهلوانی» شامل شرح کلمات اخلاقی و عرفانی این عالم ربانی در کتاب «عید وصال»، برقرار است. این جلسه که به همت «هیات رهپویان آل طاها(ع)» و «هیات کریم آل طاها(ع) کانون دانشپژوهان نخبه» برگزار میشود، تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه خواهد داشت. متن پیش رو حاصل سخنرانی جلسات بیست و یکم، و بیست و دوم از این سلسله جلسات است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا ونبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا.
بالاترین کمال انسان چیست؟
محور بحث ما، کلمات فقیه عارف مرحوم آیت الله پهلوانی بود که در کتاب "عید وصال" جمع آوری شده. بخشی را تحت عنوان انس با قرآن در مکتب تربیتی مرحوم آیت الله پهلوانی و مشایخ سلوکی ایشان شروع کردیم. اجمالا عرض کردیم که انس با قرآن، از ارکان مکتب تربیتی این بزرگوار و اساتیدشان است. در این رابطه مطالبی مفصل عرض شد و بعد بحث ما رسید به سوره مبارکه قدر و این که در این مکتب تربیتی، یکی از دستورات نسبت به سوره مبارکه قدر است. در باب سوره مبارکه قدر هم مواردی را عرض کردیم اینها تمام شد.
رسیدیم به این آیه مبارکه سوره قدر "لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ" که یک شب ماه مبارک رمضان، که شب قدر است، بهتر است از هزار ماه. این را گفتیم که باید بررسی شود و نکاتش بیان شود. مرحوم آیت الله پهلوانی رضوان الله تعالی علیه در این رابطه کلماتی دارند که در جلسه قبل عرض کردیم که در کتاب "عید وصال" این کلمات نقل شده و دیگری هم از کتاب "نور هدایت" ایشان عرض میکنیم. آنی که در شب قبل عرض کردیم این بود که ایشان توصیه میکنند انسان در شب قدر تمام مصالح ظاهری و معنوی خودش را از خدا بخواهد. چون شبی است که مقدرات نهایی یکساله انسان به امضای نهایی قطب عالم امکان روحی و ارواح من سواه فداه میرسد. این کلمه را پریشب عرض کردیم و توضیحاتی دادیم.
حالا یک بیان دیگری ایشان دارند که این بیان هم اهمیت شب قدر را میرساند. ایشان میفرمایند: "ممکن است بندهای هزاران شب از هزاران ماه را برای عبادت و توجه به خدا برخیزد، [نکته در اینجا است] ولی به ثمرهای که غرض غائی خلقت بشر از آن حاصل میشود نائل نگردد." غرض غائی خلقت، همان عبودیت است "وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ". عبودیت هم مراحلی دارد.
تکویناً همه انسانها عبد هستند. عبودیت تکوینی را دارند. تمام این دستوراتی که داده شده برای این است که شریعت اینها با تکوین اینها، تشریع اینها با تکوین اینها، هماهنگ شود. یعنی انسان در ظاهر و باطن هم بنده باشد و آن عبودیت تکوینی، مشهودش شود. پردهها کنار رود و ببیند که بنده و هیچ محض است. این بالاترین کمال انسان است، که این را باید بعدها مفصل عرض کنیم. بیشترین واژهای که در کلمات مرحوم آیت الله پهلوانی چه در کتابهایشان چه در جلسات ایشان مطرح بود سه واژه بود: "عقل و عبودیت و توحید". که حالا باید اینها را بعدها مفصل اگر عمری بود عرض کنیم.
پس ممکن است کسی همه ی شبها را به عبادت بگذارند، هزاران ماه را تهجد داشته باشد، اما به این عبودیت راه پیدا نکند. به هدف غایی خلقت دست پیدا نکند. ولی ممکن است در یک شب قدر آن بهره نصیبش شود. در یک شب قدری این کمال را به او بدهند.
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
خب اگر آدم هزار ماه بندگی کند، عبادت کند، ولی به هدف نرسد اما یک شب قدر به او بدهند، این شب قدر میشود "لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ". لذا مرحوم آیت الله پهلوانی در ادامه میفرمایند: "از این روست که یک شب ماه رمضان بر شبهای هزار ماه فضیلت داده شده است. عمر طبیعی بشر به حسب ظاهر اگر مقدر باشد و مانعی پیش نیاید، صد سال است. بخشی از این صد سال اصلاً مکلف نیست و وظایف الهی از او ساقط است." اینجا من یک نکتهای از استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله حسن زاده آملی عرض کنم. ایشان فرمودند: "ما نمیدانیم عمر طبیعی ذوات طاهره معصومین چه اندازه است؟" یعنی ما نمیدانیم که امام معصوم چقدر عمر میکند؟ صد سال، دویست سال، چقدر عمر میکند؟ چون همه اینها را شهید کردند. لذا عمر طبیعی اینها را نمیدانیم. اما عمر طبیعی دیگران، یعنی انسانهای عادی، همین طور که آدم نگاه میکند، اگر مقدر شده باشد و مانعی پیش نیاید صد سال است. بخشی را که مکلف نیست. پسر سیزده سالش است، چهارده سالش است، پانزده سالش است، همین که به تکلیف میرسد، این مقدار را که مکلف نیست. دختر هم نه سال قمری را مکلف نیست و تکلیفی ندارد.
اینجا یک نکتهای که باید به آن توجه شود این است که ما وقتی میگوییم نه سال دختر تکلیف ندارد یا پسر مثلا تا سن بلوغش تکلیف ندارد؛ معنایش این است که اگر کاری در این ایام انجام داده باشد کار حرامی مرتکب نشده. اما ضمانش چه؟ بله، ضمان هست! لذا اگر شما مثلا سه، چهار سالتان بوده رفتید سر جیب یک کسی پولی برداشتید، از دیواری بالا رفتید میوهای از درختی چیدید، وقتی به سن تکلیف میرسید، تکلیف شما این است که از زیر دین اینها بیرون بیایید. کار حرامی نکردید، اما اینها دینهای واجبی است که باید بروید بپردازید.
خب پس یک مقداری از این صد سال که مکلف نیست. "پس هشتاد سال از زمان تکلیف، [تقریبا هزار ماه میشود] با اختلاف سال شمسی و قمری که هست از عمر او باقی میماند. که آیه شریفه سوره قدر به آن اشاره میفرماید." یعنی اگر انسان حقیقت یک شب قدر را درک کند، از همه عمر صد ساله ای که داشته باشد بهتر است، چرا؟ چون آن صد سال را میخواهد که به کمال برسد، به غرض غائی خلقت برسد، خب وقتی نرسیده چه فایده؟ اما در یک شب رسیده. خب یک شبی که به او کمال بدهند، از صد سالی که به او ندهند، کدام بهتر است؟ "لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ".
سرّ آمدن انبیاء
بعد مرحوم آیت الله پهلوانی نکته ای را میگویند که اجمالش این است که سرّ آمدن انبیاء را بیان میکنند و میفرمایند فرق آنها با ما این است که، وقتی ما پا به عالم دنیا گذاشتیم آن عهد ازلی خودمان را یعنی "وَ أَشْهَدَهُمْ عَلي أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي" آن را ما فراموش کردیم. انبیا که به عالم طبیعت آمدند، آن عهد ازلی خود را فراموش نکردند. لذا تمام این دستوراتی که برای ما مطرح میکنند برای این است که ما به همان عهد ازلی خودمان برگردیم. به "أَشْهَدَهُمْ عَلي أَنْفُسِهِمْ" راه پیدا کنیم. از مرحوم آقا سید احمد کربلائی که استاد مرحوم آقای قاضی بودند، درباره عهد ازلی پرسیده بودند. ایشان گفته بودند: "سیر و سلوک و اینها همه برای این است که انسان به آن عهد ازلی خود مشغول شود" که این همان حقیقت شب قدر است. رزقنا الله و ایاکم ان شاء الله.
گناهان و تعلقات، عامل محجوبیت از شهود
بعد ایشان علت محجوبیت را بیان میکنند؛ که در کلمه 313 "عید وصال" است، میفرمایند: "گناهان و تعلقات عالم بشریت، بندگان را از شهود عالم ازلی محجوب میسازد." همه تعلقات اعم از تعلق به همسر، پدر و مادر، فرزند، مال، مقام، شهرت، کرامات، مکاشفات، و محیطها. همه اینها مانع است. عالم ازلی هم، همان عهد ازلی است که عرض کردم. "أَشْهَدَهُمْ عَلي أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي" که این آیه خودش خیلی حقایق دارد، که چندین جلسه باید بحث شود. ما ان شاء الله اگر عمری باقی بود و توفیقی داشته باشیم سالهای بعد در فرق بین مکتب تربیتی توحیدی مرحوم علامه و شاگردان و مشایخشان با سایر مکتبهای تربیتی، آنجا باید این را مفصل بحث کنیم.
"و تا آنها زائل نشوند دیگر بار شهادت خالصانه شخص تحقق پیدا نخواهد کرد. [شهادت یعنی همان شهود، شاهد بودن، نه شهادت به معنای عرف آن] درخواست و تقاضای شهادت خالصانه و بازگشت به عهد ازلی در این ماه با عظمت، که شب قدر در آن قرار دارد و مقدرات ظاهری و معنوی همگان در آن مشخص میشود نیز، دلیل بر بزرگی این درخواست است." خب شب قدری که "لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ" است، توصیه شده که از خدا رفع حجابها و به آن مقام شهود راه پیدا کردن را بخواهید. پس شب قدر خیلی با عظمت هست. خب این هم یک بیانی از این بزرگوار.
شب، زمینه بهره برداریهای معنوی است
در مسئله تربیت اخلاقی و سیر و سلوک یکی از چیزهایی که خیلی مهم و مطرح است، بحث شب است. که انسان از شب و از تاریکی و خلوت شب استفاده کند. شب یک اسراری دارد، یک برکاتی دارد که روز این برکات را ندارد. سکوتش، خلوتش، نداشتن مزاحم، اینها از خوبیهای شب است که وقتی مزاحمتها کم شد، یک آرامشی حاکم شد، انسان میتواند بهره ها و استفادههای معنوی ببرد. لذا توصیه به سحر خیزی شده، توصیه به تهجد شده. همه اینها در شب است. لیله القدر هم در شب است. می گویند شب قدر، نمیگویند روز قدر. لیله القدر، شب هست. مرحوم آقای پهلوانی رضوان الله تعالی علیه در کتاب "نور هدایت" جلد اول در رابطه با همین مسئله شب یک بیاناتی دارند که ما حالا فقط یک توضیح اجمالی میدهیم و رد میشویم. این را اجمالا بدانید که شب خیلی اهمیت دارد. متاسفانه ماها از شب به عنوان شب نشینیها استفاده میکنیم. شبها را هدر میدهیم. ایشان میفرمایند: "هر فایدهای اعم از فوائد دنیوی و اخروی و معنوی که از جانب حق تبارک و تعالی به بندگان مومن و خداجو عنایت شده و میشود در شب بوده و هست. هر چند در روز هم از برکات آن بهرهمند میگردند."
بعد ایشان مواردی را از آیات قرآن استفاده میکنند و مطرح میکنند. لذا خداوند معراج رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را در شب قرار داد. "سُبْحانَ الَّذي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً" أَسْری را همان سیر شبانه میگویند. یا مسئله مواعده حضرت موسی صلوات الله و سلامه علیه در آن اربعینی که حضرت موسی در ماه ذی القعده و ماه ذی الحجه داشتند، یعنی تمام ماه ذی القعده با ده روز اول ذی الحجه که می شود چهل روز. این را اهل سلوک تعبیر میکنند به اربعین کلیمی. مرحوم آیت الله پهلوانی و مرحوم آیت الله جعفری رضوان الله تعالی علیهما و اساتیدشان برای این ایام دستورات خاصی داشتند. اذکار خاصی به شاگردانشان به حساب مراتبی که طی کرده بودند، میدادند. خب این مواعده حضرت موسی کی هست؟ "وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً" چهل شب. "لیله" با این که روزش هم بوده، اما روی شبش تاکید شده. یا وقتی که خدا در قرآن، پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم را به شب بیداری برای نیل به مقام محمود ترغیب نمود، شب است: "وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً" این جا هم باز شب است. یا خود نزول قرآن "إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ" در شب قدر قرآن را بر قلب رسول خدا نازل کردیم. یا برای تحمل آیات الهی، گفتار آسمانی قرآن، خدا پیغمبر خودش را به بیداری در شب امر فرمود: "يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ؛ قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً" یه مقداری از شب را بلند شو برای چه؟ در ادامه آیات میآید: "إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا". لذا مسئله شب خیلی مهم است. در شب، انسان باید ناله کند، راز و نیاز داشته باشد، با هر شکلی که میتواند یک طوری رابطه را با خدا برقرار کند. خب این هم در رابطه با شب.
نشانه هایی از برتری شب بیست و سوم
آن وقت صدیقه طاهره سلام الله علیها در شب بیست و سوم ماه رمضان، آب به صورت بچههاشان میریختند، که اینها شب بیست و سوم نخوابند. روزش این طور نیست. روز میخوابانند بچه را. این برای شب نوزدهم نیست. برای شب بیست و یکم نیست. این قرائن نشان میدهد که به احتمال قوی شب بیست و سوم شب قدر است. لذا در شب بیست و سوم این دعای اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ را زیاد بخوانید. اعمال شب بیست و سوم بیشتر از شبهای دیگر است. همین سوره قدر به خصوص در شب بیست و سوم وارد شده. اینها نشان میدهد که شب بیست و سوم خیلی اهمیت دارد. حالا شما آب نریزید، اما با خوراکی و اینها نگذارید که بچههایتان بخوابند. اینها را بیدار نگه دارید. ما باید تأسّی کنیم به ذوات طاهره معصومین(صلوات الله علیهم). امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) طفل بودند اما مادرشان نمیگذاشت در شب بیست و سوم بخوابند.
دستور به انس با سوره صاد
یکی دیگر از جلوههای انس با قرآن در مکتب تربیتی مرحوم آیت الله پهلوانی و اساتیدشان قرائت سوره صاد است که این را هم در یک مرحلهای این بزرگوار دستور میدادند. بارها عرض کردم که این مطالبی که عرض میکنیم به عنوان برنامه عملی نمیگوییم بلکه به عنوان اینکه این مکتب تربیتی ریشه در قرآن و روایات دارد می گوییم و اثبات این که ذوقی محض نیست، ریشه در مکتب اهل بیت دارد. ریشه در کتاب و سنت دارد. که اینها را مواردش را عرض میکنیم. این سوره صاد را در یک مرحلهای خودشان دستور میدادند به بعضی از شاگردان که این سوره در شبهای جمعه، در نماز وتیره خوانده شود. نماز وتیره همان نافله عشای معروف است که دو رکعت نشسته خوانده میشود. میفرمود که در آن نافله خوانده شود. سوره صاد خودش خیلی آثار و برکات دارد. من یک روایتش را عرض میکنم. بعد یک حکایتی در مورد سوره صاد از استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله حسن زاده باید عرض کنم، که آن دیگر میماند ان شاء الله اگر عمری باقی باشد برای جلسه بعد.
روایت را شیخ صدوق در ثواب الاعمال نقل کرده. خوب دقت کنید. "من قرء سوره ص" کسی که سوره صاد را بخواند "فی لیله الجمعه" در شب جمعه "توتی من خیر الدنیا و الاخره ما لم یوت احد من الناس" به او چیزی از خیرات دنیا و آخرت میدهند، که به کسی نمیدهند "الا نبی مرسل". فرق نبی مرسل با نبی غیر مرسل این است که نبی مرسل صاحب شریعت بوده نبی غیر مرسل آن کسی است که شریعت نبی مرسل را تبلیغ میکرده خودش صاحب شریعت نبوده. "الا نبی مرسل او ملک مقرب" یا ملک مقرب مثل جبرئیل مامور وحی "و ادخله الله الجنه" خدا این آدم را وارد بهشت میکند. فقط خودش را؟ نه "و کل من احبّ من اهل بیته" هرکس از خانوادهاش را هم که دوست دارد، خدا آنها را هم به برکت این شخص داخل بهشت میکند. همه اینها را حتی "خادمه الذی یخدمه" حتی آن خادم و پرستاری که این را خدمت یا پرستاری میکرده، خداوند او را هم به خاطر این شخص وارد بهشت میکند "و ان لم یکن فی حدّ عیاله" هر چند که جزو خانوادهاش نیست، خادم اوست "و لا فی حدّ من یشفع فیه" در حد آن کسانی هم نیست که این فرد در حق آنها اجازه شفاعت داشته باشد؛ اما به برکت خواندن سوره صاد در شبهای جمعه خدا این برکات را نصیبش میکند. هم نصیب خودش، هم نصیب وابستههایش، حتی خادمش. حالا این حکایتی که مربوط به آیت الله حسن زاده است را اگر عمر و توفیقی باقی بود فردا شب عرض خواهیم کرد.
جلسه بیست و دوم شرح کلمات عرفانی آیت الله پهلوانی
کلام در شرح کلمات فقیه عارف مرحوم آیت الله پهلوانی بود که در کتاب "عید وصال" جمع آوری شده. بحث ما به انس با قرآن در مکتب تربیتی ایشان و مشایخشان رسید. و مواردی از جلوههای انس با قرآن را خدمت عزیزان عرض کردیم. یکی از جلوههای انس با قرآن قرائت سوره صاد است که در شب قبل روایتش را خواندیم و توضیح دادیم.
عیدی علامه طباطبائی به علامه حسن زاده
حضرت آیت الله حسن زاده آملی یک خاطرهای را از مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه در رابطه با سوره مبارکه صاد نقل کردند. چون حکایتی که استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله حسن زاده در رابطه با سوره مبارکه صاد نقل کردهاند یک مطالب مفیدی هم در بینش است، لذا همه این حکایت را خدمت عزیزان عرض میکنم. ایشان میفرمایند که "شب جمعهای بود در ماه شعبان، مشرف شدیم خدمت مرحوم علامه طباطبائی و عرض کردیم که امشب شب جمعه است و شب عید است." خب شب جمعه هفتم شعبان چه عیدی است؟ این جمعه خودش عید است. ایشان به مرحوم علامه فرمودند: "لطفی کنید و امشب عیدی به ما بدهید، امشب عید است." حالا تصور کنید آیت الله حسن زاده با آن بار علمی که در محضر آیت الله شعرانی و بزرگانی بار خودش را بسته، ایشان به خدمت مرحوم علامه میفرماید که امشب شب عید است و به ما عیدی بدهید.
مرحوم علامه میفرمایند: "سوره مبارکه ص "ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ" این را شبهای جمعه در نمازهای وتیره بعد از حمد بخوانید." بعد مرحوم علامه به ایشان میفرمایند: "در روایت وارد شده که سوره صاد از ساق عرش نازل شده." این مسئله تمام میشود. پیش از این از مرحوم علامه سوالاتی شده بوده در رابطه با تعیین و مسائلی که مربوط به قبله بوده و ایشان مرقوم کرده بودند و چون آقای حسن زاده در این زمینه تخصص داشته، مرحوم علامه سئوالات را میدهند به ایشان و میفرمایند: "شما جوابها را بنویسید و به من بدهید تا بدهم به کسانی که سئوال کردند."
ملاک تمییز حق از باطل چیست؟
آیت الله حسن زاده تعریف میکنند که من پاسخ ها را آماده کردم و بعد رفتم خدمتشان. قریب به یک سال از آن دستور ایشان گذشته بود. از ایشان سئوالاتی کردم. یکی از آن سئوالات این بود. عرض کردم: "جناب آقا، بحمدلله وارداتی روی آورد. ملاک تمییز حق از باطل چیست؟" مرحوم علامه به ایشان فرمودند: "آن مکاشفهای که شما داشتید که مشاهده کردید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای شما اذان میگفتند، آن مکاشفه درست است." حالا این هم خودش یک مبنایی دارد که چه در خواب، چه در مکاشفات و اینها در روایت دارد که حضرت فرمودند: "شیطان نمیتواند تمثّل به صورت من پیدا کند." لذا اگر این پیش آمد، آن مکاشفه یا خواب، صادقه است.
بعد ایشان معیار را ذکر میکند. خوب دقت کنید. مرحوم علامه به ایشان میفرمایند: "برای مکاشف احوالی پیش میآید که معیار تمییز و میزان صحت و سقم، از طریق قرآن و عقل بدست میآید." ضابطهاش قرآن و عقل است. یعنی اگر انسان در خواب یا در بیداری به او یک توصیهای کردند، مثلا یک کسی با عمامه سیاهی با یک هیبتی آمد، به او یک توصیهای کرد که "این کار را انجام بده"، اگر انسان ببیند این با کتاب و سنت نمیسازد، با عقل سازگار نیست، باید بداند که این شیطانی هست. رحمانی نیست. این ضابطهاش است.
گوشه ای از آثار سوره ص بر علامه طباطبائی
بعد آقای حسن زاده نقل میکنند که مرحوم علامه در رابطه با همین سوره صاد مطالبی را بیان فرمودند. فرموده بودند: "من در شب جمعه ای در مقام ادریس داشتم نماز وتیره را میخواندم. در حال تلاوت سوره مبارکه صاد بودم که ناگهان دیدم از جای خودم حرکت کردم ولی بدنم در زمین است! به قدری با بدنم فاصله گرفتم که این بدن را در دورترین نقطه مشاهده کردم. بعد یک زمانی گذشت و به حال اول برگشتم." حالا خود همین هم یک مطالبی دارد که اگر کسی آمادگی نداشته باشد به وحشت و اینها میافتد! برای آنهاست که آمادگی دارند و همان تجرّد است که انسان بدنش را میگذارد و جدا میشود.
حالا عرضم این است، مرحوم علامه میفرمایند: "یک وقت دیگری من سوره صاد را در نماز وتیرهام میخواندم. بعد دیدم از کنار بهشت دارم عبور میکنم و نهر بهشت را دارم مشاهده میکنم." بعد مرحوم علامه این روایت را ذکر میکنند که در روایت آمده است: "صاد نهر فی الجنه". خدا رحمت کند استاد بزرگوارمان مرحوم آیت الله جعفری تهرانی را. ایشان نوعا چیزی نمیگفتند. یعنی خیلی کتوم بودند. یک روز ایشان به بنده فرمودند: "فلانی این هم خودش لطفی دارد و شیرین است که انسان را در نماز از کنار این نهرها و باغها عبور می دهند" که مرادشان نهرها و باغهای بهشتی بود و سرّ شیرینی اش این است که اینها جلوه های جمال الهی هستند و ذات اقدس ربوبی جدای از مظاهرش نمی باشد و خدا را باید از طریق مظاهرش مشاهده نمود که این خودش بحث بسیار دقیق و لطیفی را دارد. پس ببینید در مکتب سلوکی مرحوم آیت الله پهلوانی یکی از جلوههای انس با قرآن سوره "ص" است.
انس با مسبّحات ستّه
یکی دیگر از جلوههای انس با قرآن، مُسَبِّحات است. مُسَبِّحات سورههایی است که با سَبَّحَ و یسَبِّحُ شروع میشود که به آنها میگویند: مُسَبِّحات ستّ، مسبحات ششگانه. اگر شما نگاه کنید به این سورهها، می بینید که نزدیک به یک جزء میشود. آن شب هم عرض کردم که در این مکتب تربیتی، سالک شبی یک جزء قرآن میخواند. یعنی انسان وقتی به یک مرحلهای میرسد، دستور همین مُسَبِّحات را میدهند. که این مُسَبِّحات قبل از خواب خوانده میشود. یعنی از زمان غروب شما زمان دارید برای خواندنش تا قبل از خواب. نه اینکه بخوابی بعد از خواب؛ نه، تا قبل از خواب توصیه شده این مسبحات خوانده شود. این خودش آثار دارد. مسبحات آیاتش هم آیات رُندی است. یعنی یک مقدار که با آن انس بگیرید تقریبا در ده دقیقه انسان میتواند بخواند.
آیت الله پهلوانی و مشایخشان این توصیه را داشتند. حتی مرحوم علامه به مرحوم آقای قاضی میفرمایند: "در آن روایت، مسبحات پنج تا است و سوره اعلی جزء اینها نیست." مرحوم قاضی فرمودند: "سوره اعلی را هم بخوانید." به هر حال اینها سینه به سینه مطالبی را گرفتهاند. لذا گفته شده مسبحات ستّ یعنی ششگانه. مسبحات سوره حدید، سوره حشر، سوره جمعه، سوره صف، سوره تغابن، و سوره اعلی هست. می شود شش تا سوره.
دستوری برای رؤیت امام زمان(ع) در دنیا و همجواری پیامبر(ص) در آخرت
خب سالک با خواندن این سور و توجه به آیات و مضامین آن و تطبیقی که خودش را با این آیات میدهد، مظهر اسم "سُبُّوحٌ" میشود. یعنی چه؟ یعنی همان طوری که حضرت حق، منزه از همه زشتیها و نقایص است، بنده سالک هم قابلیتی پیدا میکند که مظهر تسبیح الهی شود. مظهر سبوح شود. یعنی از ماسوی الله تنزیه شود. از غیر خدا رهایی پیدا کند. آیات این سور را ببینید، خیلی آیات راهگشایی است. اصلا فرد را میسازد. این مسبحات، روایات و مبنا دارد.
یک روایت هست که جابر نقل میکند، میگوید از امام باقر صلوات الله و سلامه علیه شنیدم: "منْ قَرَأَ الْمُسَبِّحَاتِ کلَّهَا" کسی که همه این مسبحات را بخواند (که عرض کردیم که شش تا هست) "قَبْلَ أَنْ ینَامَ" قبل از خوابش، "لَمْ یمُتْ" نمیمیرد، "حَتَّی یدْرِک الْقَائِمَ صلوات الله و سلامه علیه" کسی که مسبحات را قبل از خواب میخواند، خاصیتش این است که یک قابلیتی پیدا میکند که قبل از اینکه از دنیا برود (نه اینکه لحظه از دنیا رفتن، یعنی تا زمانی که حیات دارد) به ما این وعده را داده اند که شخص خدمت حضرت برسد و حضرت بقیه الله روحی و ارواح من سواه فداه را از نزدیک ببیند، این یک بخش روایت. خب این مال دنیا است. یعنی قبل از مردنش حضرت را میبیند. ما حاضریم همه عمرمان را بدهیم که یک لحظه خدمت آن وجود نازنین برسیم. این مال دنیای اوست.
خب آخرتش چطور؟ "وَ إِنْ مَاتَ کانَ فِی جِوَارِ مُحَمَّدٍ النَّبِی(صلی الله علیه و آله و سلم)" اگر هم از دنیا رفت در جوار رسول خدا خواهد بود. این هم خیلی قیمت دارد. چه نعمتی بالاتر از این؟ آدم در همین ایام زودگذر دنیای کوتاه، یک بستری را فراهم کند که به این نعمتها و پاداشها راه پیدا کند. در جوار رسول الله باشد در آخرت.
مرحوم حاج مقدس را خواب دیده بودند که "شما محضر پیغمبر رسیدید؟" حالا حاج مقدس خودش خیلی اهل قدس و تقوا بوده. ایشان میگوید "یک بار". پرسیدند که "آقا شیخ محمد حسین زاهد چطور؟" گفت "او هر روز." گفتند "برای چه؟" گفت "برای اینکه آقا شیخ محمد حسین زاهد در دنیا بیدار بود." بیدار بود. همه گرفتاریهای ما حجاب غفلت هست. بیدار نیستیم. لذا وقتی از دنیا میرویم، حجابها کنار میرود. میگوییم: " رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً" آیه دیگری می فرماید: "لَقَدْ کُنْتَ في غَفْلَةٍ" در غفلت بودی تو. خب این دو اثر. یکی اثر دنیوی، یکی اثر اخروی.
در کتاب "سنن النبی" مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه مطلبی آمده. این سنن النبی که ایشان نوشته اند، قصد ایشان این نبوده که کتاب بنویسند. استادشان مرحوم آقای قاضی رضوان الله تعالی علیه به ایشان میگویند که "شما در روایات بگردید هر چه که سنت پیغمبر هست، جمع آوری کنید و این را عمل کنید." وقتی میگویند سنت، یعنی حضرت یک بار انجام نمیدادند، این برنامه حضرت بوده. لذا نوعاً با "کان رسول الله" که دلالت بر استمرار میکند، در روایات بیان شده. مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه اینها را جمع آوری میکنند. چون وقتی ایشان در نجف بودند، یک دوره "بحار الانوار" را مباحثه میکنند! الان این کتاب چاپ شده، صد و ده جلد است! یک دوره مباحثه میکنند! خیلی تسلط داشتند. آنهایی که مربوط به سیره بوده را جمع آوری می کند، میشود کتاب سنن النبی.
در کتاب سنن النبی ایشان میفرمایند: "کان صلی الله علیه و آله و سلم لا یَرقُدُ حتی یَقرأ المسبحات" پیغمبر نمیخوابید تا اینکه مسبحات را بخواند. کان رسول الله، یعنی روش پیامبر این بود که مسبحات را میخواند. اینکه عرض کردیم عرفان متقن و سلوک درست، آن سیر و سلوکی است که بند به مکتب اهل بیت است، اینهاست. وقتی دستور میدهند، این دستور عین همان کاری است که پیغمبر انجام میداده. "و یقول فی هذه السور آیة هی افضل من ألف آیه." در این مسبحات یک آیهای است که این آیه فضیلتش از هزار آیه بیشتر است. خب چرا آدم اینها را از دست بدهد؟ "قالوا و ما المسبحات؟" اینها گفتند: مسبحات چیست که شما میفرمایید در آن آیهای است که برتر از هزار آیه است؟ "قال سورة الحدید و الحشر و الصف و الجمعه و التغابن." ببینید این روایت همان روایتی است که مرحوم علامه به مرحوم آقای قاضی ارائه میکند که اینجا پنج تا آمده اما آقای قاضی میگویند نه شما همان شش تا را بخوانید.
بیان مرحوم آقای قاضی به مرحوم علامه را استاد بزرگوار آقای حسن زاده در رساله "نور علی نور" آوردهاند. در آنجا این را ذکر کردهاند. دقت کنید این یک مسئله کلیدی در این مسائل هست که ایشان میگویند که مرحوم علامه به من گفتند که "من به آقای قاضی گفتم که در خبر، مسبحات خمس است پنج تا است که سوره اعلی را ندارد و ما این حدیث را به آقای قاضی عرضه کردیم و ایشان با وجود این، سخت مصر بودند که مسبحات ستّ را قرائت کنید." سوره اعلی را هم بخوانید. شاگردانشان هم همین دستور را میدادند، اساتیدشان هم همین دستور را میدادند. بعد آقای حسن زاده این را از مرحوم علامه نقل میکنند که: "زیرا خودش هم چیزهایی میدانست که از اساتید سینه به سینه اخذ کرده بود." ممکن است که در روایت نباشد، اما سینه به سینه نقل شده. منشأش هم روایت است. اما ما در این کتابها نداریم. خیلی از کتابهای ما از بین رفته.
توصیه علامه حسن زاده در آغاز درس فصوص
آقای حسن زاده یک درس "فصوص" داشتند. من یادم هست در جلسه اول (این درس فصوص الان هم تقریر شده، شرح فصوص ایشان یک جلدش چاپ شده،) در آنجا یک بیانی داشتند که توصیهای بود که به شاگردان میکردند. بنده این توصیه را اینجا متنش را عرض میکنم. ان شاء الله نفس ایشان هم کمک کند و اثر بگذارد روی خود بنده و روی شما عزیزان تا التزام پیدا کنیم به این دستور. ایشان فرمودند: "نخستین دستور العملی که عرض میکنم همانی است که در اصول کافی آمده است و این، اولین دستورالعملی است که به انسان دردمند میدهند" کلمهها را ببینید انسان دردمند. همه مشکل ما این است که ما درد خداجویی نداریم. همه درد داریم؛ درد پول و مقام، درد شهرت، اما آن درد اصلی را پیدا نکردیم! آن درد را داریم اما توجه نکردیم که درد ما چیست؟! به هر چه دست میاندازیم میبینیم این آرامش برقرار نمیشود. "و آن عمل جناب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که حضرتش قبل از خواب مسبحات ستّ را قرائت میکرد و آن همان شش سورهای است که با تسبیح شروع میشود." ببینید آقای حسن زاده تصریح میکنند که پیغمبر خدا مسبحات ستّ را قرائت میکرده اند "و آن سوره ها با سبّح و یسبح شروع میشود نه با سبحان الله." نه مثل سوره اسراء "سُبْحانَ الَّذي أَسْري". شش سوره "و عبارتند از حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن و اعلی." ببینید من الان کتاب آقای حسن زاده را گذاشتم پیش رویم و ایشان دارند من و شما را موعظه میکنند. خدا ان شاء الله ایشان را شفا بدهد.
ایشان فرمودند: "ان شاء الله از امشب شروع کنید که اهل قرآن بشوید و با قرآن حشر پیدا کنید و ما که طلبه هستیم باید با قرآن محشور باشیم نه اینکه از قرآن جدا باشیم و شبانه روز به اوامر لفظی و معنوی و انباشتن اصطلاحات دل خوش باشیم. تن به کار بدهید. با اخلاص بیایید که فرمودند: یک صبح به اخلاص بیا بر در ما، گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن. حال حضرت رسول خدا را "اسوه" خود قرار دهید. "لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ" و این مسبحات را قبل از خواب بخوانید. البته عالمید. درس خوانده اید. [اینها به هر حال کسانی بودند که درس فصوص ایشان را میرفتند.] در این سورهها توغّل فرمایید." دقت کنید. آیاتش خیلی عجیب است. حالا من این روایت را که عرض کنم خواهید دانست. خصوصا آیات آخر سوره حشر و آیات اول سوره حدید. بنده وقتی که خدمت مرحوم علامه رفته بودم، سنّی هم نداشتم آن موقع، به ایشان عرض کردم هدیهای بدهید. فرمودند: "چه هدیهای بدهم؟ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ" چگونه میخواهید کسی را فراموش کنید که فراموش شدنی نیست؟" الان من این نوار را دارم منتها ضبطهای آن موقع خیلی قوی نبوده و خیلی هوا دارد. جاهای مختلف هم رفتم، نتوانستهاند هواگیری کنند. این آیات همان اواخر سوره مبارکه حشر هست.
"البته عالمید درس خواندهاید. در این سورهها توغل فرمایید. سپس میبینید که این سورهها به انسان توان و حال میدهند. [هم قدرت معنوی انسان را بالا میآورند و هم حال میدهند.] آری انسان است و باید آیینه دل را صاف نگه دارد تا کام معنوی بگیرد. [آینه وقتی تار باشد انسان نمیتواند ببیند. چیزی را نشان نمیدهد. باید صاف باشد تا کام نهایی را بجوید.] پس این شش سوره را شبها بخوانید تا گرم شوید. این نکته را به شما عرض کنم که آقا جان، قرآن به شما دید میدهد. یعنی چشم برزخیتان را باز میکند."
ببینید در این مکتب تربیتی، جایگاه قرآن این است. حالا بعضیها میگویند که این اینها را به هم بافتند و درست کردند! اما این توصیه اهل معرفت است و این هم ریشه و مبنایش. حالا یک مقداری بحث اینجا ناقص هست اگر عمری داشتیم و توفیق داشتیم فردا شب عرض خواهم کرد.
جهت مشاهده متن جلسات قبل «عید وصال» اینجا کلیک کنید.