هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
يكشنبه، 25 خرداد 1404
ساعت 02:25
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

پنجشنبه 17 دى 1394 ساعت 12:39
پنجشنبه 17 دى 1394 12:03 ساعت
2016-1-7 12:39:20
شناسه خبر : 231219
شعارهای آقایان در مورد مسئله هسته ای بیشتر بازی سیاسی است. دولت دیگر باید جوابگو باشد نه خود ایشان. دلواپس ریشه کن نمودن توان موشکی و مباح نمودن خون دانشمندان بوسیله سیاستمداران بی سیاست می باشم. اگر دستتان می رسد یک هشداری بدهید که فردا نگویند کی بود ما نبودیم. آن چه مشاهده می شود این است که رویکرد دولت بیشتر تنش زدایی است ونه تهدید زدایی و حاصل مذاکرات بر اساس رویکرد تنش زدایی به برجام تبدیل شد.
شعارهای آقایان در مورد مسئله هسته ای بیشتر بازی سیاسی است. دولت دیگر باید جوابگو باشد نه خود ایشان. دلواپس ریشه کن نمودن توان موشکی و مباح نمودن خون دانشمندان بوسیله سیاستمداران بی سیاست می باشم. اگر دستتان می رسد یک هشداری بدهید که فردا نگویند کی بود ما نبودیم. آن چه مشاهده می شود این است که رویکرد دولت بیشتر تنش زدایی است ونه تهدید زدایی و حاصل مذاکرات بر اساس رویکرد تنش زدایی به برجام تبدیل شد.

گروه سیاسی - رجانیوز: هشتم آذر 1389 بود که برای اولین بار نام خانم "نزهت شبان آزاد" در رسانه های کشور مطرح شد. در خبرها آمده بود: «عوامل آمريكا و رژيم صهيونيستي امروز در پي نااميدي از انتقال و فرار مغزهاي ايران به خارج، اقدام به حذف فيزيكي و ترور دو استاد بسيجي دانشگاه كردند كه يكي [مجید شهریاری] از اساتيد در دم به شهادت رسيد و استاد ديگر [فریدون عباسی] به اتفاق همسرش مجروح شدند.»

به گزارش رجانیوز؛ خانم مهندس نزهت شبان آزاد همسر دکتر فریدون عباسی بود که در واقعه ترور جان سالم به در برد تا بتواند بعنوان یک مهندس نخبه در بسیاری از پروژه های حساس هسته ای کشور به خدمت بپردازد.

حضور سیاسی نزهت شبان آزاد بهانه ای شد تا مصاحبه ای با ایشان داشته باشیم. در ادامه شرح مصاحبه از نظرتان می گذرد.

* سلام. از اینکه حاضر به مصاحبه با رجانیوز شدید متشکرم. فکر کنم اولین حضور رسانه ای شما باشه. لطفا برای اینکه مخاطبین با شما بیشتر آشنا شوند، شرح کوتاهی از خودتان برای ما بگویید.

من نزهت شبان آزاد هستم متولد سال ۱۳۳۸ دربندرعباس، کارشناس و مسئول واحدهای پژوهشی و فناوری در دانشگاه  شهید بهشتی بودم و با همین سمت اخیرا بازنشسته شده ام. قبلا هم در سازمان انرژی اتمی به عنوان مشاور رئیس سازمان و عضو هیئت مدیره شرکت سوخت رآکتورهای هسته ای فعالیت می کردم. پیش از ورود به دنشگاه شهید بهشتی کارشناس آموزش در دانشگاه شهید رجایی بودم وقبل از آن نیزدر دبیرستانهای شهرستان شیراز و فیروز آباد فارس به عنوان دبیر پرورشی و دینی و منطقه 4و8 آموزشی تهران ( حکیمیه خاک سفید و نوبنیاد و نارمک )  به عنوان دبیر فیزیک و زبان انگلیسی مشغول بودم.
معتقدم اصولگرایی در انحصار و محدود به هیچ گروه و دسته سیاسی نیست برای همین در هیچ گروه و حزب و دسته سیاسی حضور رسمی نداشتم تا اینکه اخیرا به جبهه متحد زنان اصولگرا و کارآمد پیوستم و با آنان همکاری می کنم.

* پس قبلا شما فعالیت سیاسی ای در کشور نداشتید؟

چرا، داشتم. ولی دراحزاب حضور نداشتم. اجازه بدهید از ابتدای انقلاب شرح کوتاهی بدهم.
قبل از انقلاب در دانشگاه با دانشجویان مسلمان که بعدا دانشجویان پیرو خط امام نامیده شدند دردانشگاه شیرازهمکاری می کردم که البته بیشتر به صورت شرکت در اعتصابات دانشجویی و شرکت در مجالس سخنرانی بود. وقتی سفارت امریکا در تهران فتح شد، ما هم به کنسولگری امریکا در شیراز که قبلاخالی هم شده بود رفتیم. آن موقع اوایل انقلاب بود و جو جامعه و انقلاب شرایط خاص خودش را داشت. اغلب جوانان طرفدار انقلاب و امام سیاسی بودند.

* شما در قضیه ترورهای هسته ای به درجه جانبازی نائل شدید. لطفا اتفاقی که منجر به جانبازی شما گردید را شرح دهید.

از زمانی که اسم دکتر عباسی در یکی از قطعنامه ها آمد، ما خطر رو احساس کردیم و به ما از جاهای مختلف پیام می دادند که مواظب باشیم و چندین بار به ما توصیه کردند که  خانه و اتوموبیلمان را عوض کنیم که تا حدی که در توانمان بود این کار را می کردیم. ترور شهید علیمحمدی زنگ هشداری بود لذا منزلمان را دوباره تغییر دادیم و مسائلی را رعایت می کردیم. صبح روز ۸ آذر۱۳۸۹ به همراه همسرم به میدان نزدیک دانشگاه شهید بهشتی که نزدیک محل اجلاس سران و وزارت کشاورزی بود رسیدیم که فکر می کردیم آنجا و اطراف آن از امنیت خاصی برخوردار باشد .در ساعت۷:۴۳ (من کارمند دانشگاه بودم و مهلت کارت زدن بدون تأخیر ساعت ۷:۴۵ بود و به همین دلیل ساعت را کنترل می کردم ) ناگهان همسرم گفت از ماشین پیاده شو وخودش سریع از ماشین پیاده شد من کمربند را بازکردم اما مکثی کردم که چگونه بدون ملاحظه ماشین های کناری و در حرکت می توانم پیاده شوم که ناگهان همسرم که ظرف چند لحظه خیلی کوتاه به در ماشین طرف من رسیده بود در را باز کرد و مرا از ماشین بیرون کشید و هنوز از ماشین کاملا جدا نشده بودیم که بنظرم رسید دنیا متوقف شد و بعد همزمان صدای انفجار و لرزش شدید زمین را حس کردم و متعاقب آن سوزش شدیدی در سمت راست بدنم احساس کردم و متوجه همسرم شدم که زخمی شده است و اصرار دارد من به دانشگاه بروم. به او گفتم انگار من هم زخمی شده ام و به من گفت پس به صورت زیگ زاگ با من بدو و شروع کردیم به دویدن که خوشبختانه کنار میدان فردی که از لباسش همسرم فهمید سردار سپاه است و قابل اطمینان ، ما را دید و به بیمارستان طالقانی برد. در آنجا خیلی سریع رسیدگی کردند و ترکش هایی که موجب خونریزی شدید بود در آوردند ودر همان لحظات شنیدم که دکتر شهریاری و همسرش نیز ترور شده اند.

 



* آیا بعد از ترور پیگیر شناسایی شدن فرد ترور کننده بودید؟

 خیر آقای عباسی به من می گفتند خیلی ذهنم را درگیر این مسئله نکنم. قطعا ترور کننده صهیونیست بود. حالا این فرد فارسی صحبت می کرد یا نه زیاد مهم نبود البته ایشانن این حرف را میزد تا من آرام باشم. همچنین می گفتند نیروهای اطلاعاتی بدنبال مباحث مختلف ترور هستند والان وظیفه ما چیز دیگریست.

از سوی دیگر من بعد ازترور، خیلی کمتر ایشان را می دیدم بخاطر زیاد شدن فعالیت هایشان بود. بعد ازترور با همان حالت روحی و جسمی فعالیت هایشان را بیشتر کردند. خوب دکتر شهریاری در همان روز تر ورما شهید شده بودند و قبل آن نیز تعصب داشت که چرا مسعودعلیمحمدی اینگونه مظلومانه شهید شد و احساس می کرد که باید خلا ای  راکه دشمن می خواست ایجاد کند را ، پر کند و از طرفی هم بعدا ایشان ریاست سازمان انرژی اتمی را عهده دار شدند با ملاحظه سوابقی که در دانشگاه و همکاری با ایشان در حوزه معاونت دانشجویی و معلمی در آموزش و پرورش  به صورت تدریس وپرورشی داشتم وآگاهی نسبت به تخصص من در بخش زنان و خانواده ، از من دعوت کردند که مشاور ایشان در امور خانواده در سازمان انرژی اتمی شوم. البته در دوره ای که ایشان معاون دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی بودند  در موضوع فعالیت های تشکل های دانشجویی و فعالیت هایی که مربوط به خوابگاه های دختران بود هم با ایشان همکاری داشتم. نکته دیگر آن که رشته تحصیلی و پژوهشی من مهندسی مواد بود و در بخش انتخاب مواد کارهای پژوهشی گسترده ای داشتم، از من خواستند پروژه های مربوط به مواد را در سازمان درکنترل داشته باشم و من در پروژه های متعددی در گیر شدم که بطور کلی ذهنم از موضوع و کنجکاوی در شناسایی افراد تروریست خارج شد.

* علت ترور دکتر عباسی چه بود؟

دکتر عباسی همیشه به دنبال مصداق های  صلح آمیز فعالیت های هسته ای بود. تخصص و کار و دغدغه ایشان در حوزه کاربرد پرتوها بود و این بحث را برای اولین بار در دانشگاه شهید بهشتی با شهید شهریاری راه اندازی کردند.و حتی دشمن هم می داند که ایشان فعالیتی در بخش نظامی هسته ای نداشتند لیکن چنانچه می دانید در حوزه هسته ای، فقط علم هسته ای نیست که در روند تحقیقات پیشرفت می کند بلکه ما در حاشیه این تحقیقات در حوزه هسته ای، به خیل عظیمی از دانش و فناوری در حوزه های دیگر مهندسی و پزشکی میرسیم که منجر به استقلال ما در حوزه های دیگر هم خواهد شد و کشور جهش هایی در دستیابی به تکنولوژی های نوو روز دنیا پیدا خواهد کرد. دکتر عباسی و در درجه اولی شهیدان و دانشمند ان دیگرفعالیت های زیادی داشتند و در حوزه های مختلفی کشور را به خودکفایی رساندند. دشمن این ملاحظات را  داشت  و دید که ایران  در حال دستیابی به علوم اقتدار افزا است و از طرفی این افراد در حال تربیت دانشجوهایی مستعد و نخبه در این زمینه بودند  که به نظر من برای آنها حتی خیلی خطرناکتر از  بمب بود لذا به بهانه محدود کردن ایران در ساخت بمب هسته ای تصمیم به ترور این دانشمندان  از جمله دکتر عباسی گرف.

نکته دیگر چون امریکا سالیان خیلی زیادی است  ( از بلافاصله بعد از انقلاب )که مانع تحصیل دانشجویان ایران در علوم هسته ای در دانشگاه های خودش میشود و تمامی داشته های ما در داخل کشور ایجاد شده بود، و لذا آنها نمی دانستند که ما به چه فناوری هایی دست یافته ایم و همین نداستن برایشان ایجاد احساس خطر مضاعف می کرد.
 


* چرا امریکایی ها تصمیم میگیرند یک نفر را در ایران ترور کنند و فرد دیگری از ایران را به عنوان مرد سال انتخاب کنند؟

جواب این سوال در خود سوالتان هست هر تشویق و هر تهدیدی به منظوری صورت می گیرد به ادبیات دیگر امر به آنچه مورد نظریعنی تشویق و نهی از آنچه خلاف نظر است تهدید تلقی می شود بالاخص حالا با یک ترور و یک جایزه محصولات جانبی هم می توانی بگیری. ایجاد تفرقه و بدبینی و عدول از ارزشها و وظایف اصلی در داخل مملکت از محصولات جانبی که تصادفا خیلی هم ارزشمند هستند می باشند.

* خودتان و دکتر عباسی را چقدر سیاسی می دانید؟

به نظر من دکتر عباسی آدم سیاسی ای به مفهوم عام نیست در حالیکه خیلی سیاست میداند.

من قبل از انقلاب دانشجو شدم ( سال 56 ) از بدو ورود اعتصاب های دانشجویی در دانشگاه ها مطرح بود بعد از انقلاب  معلم پرورشی شدم. اگر سیاسی نبودم به عنوان معلم پرورشی اصلا گزینش نمی شدم ما اولین دوره معلم پرورشی ها در آموزش و پرورش بودیم. در آن دوره یکی از بازوهای انقلاب معلمین پرورشی در آموزش و پرورش محسوب می شدند.چرا که تعریف معلم پرورشی در آن مقطع زمانی با امروز متفاوت بود. یکی از وظایف اصلی ما جلوگیری از انحراف دانش آموزان دبیرستانی به سمت گروهک های مجاهدین خلق و توده ای و جریانات انحرافی دیگربود و ما نیازمند کسب اطلاعات ایدیولوژیکی و سیاسی قوی درمحدوده وسیعی بودیم. این موضوع را هم سن و سالهای ما بهتر درک می کنند.  بسیاری از دوستان همین طور بودند. آقای عباسی رابه عنوان فعال سیاسی و مسلمان ، قبل از شروع جنگ شناخته بودم و شنیدم بلافاصله با شروع جنگ به جبهه رفته و هم چنان درخرمشهر و آبادان بودند.یکی از انگیزه های من برای  ازدواج با ایشان همین ویژگی بود. سفارش های مکررحضرت امام نسبت به اصل ولایت فقیه در قانون اساسی را کاملا به یاد دارم وباعث شد بعد از  رحلت ایشان پیرو مقام معظم رهبری باشم و وفادار به اصل ولایت فقیه بمانم.الان هم شاخصم برای جهتگیری های سیاسی نحوه برخورد با خط امام ، قانون اساسی و ولایت فقیه است.

* نظرتان نسبت به سیاست خارجی دولت یازدهم علی الخصوص بحث هسته ای چیست؟

آن چه مشاهده می شود این است که رویکرد دولت بیشتر تنش زدایی است ونه تهدید زدایی و حاصل مذاکرات بر اساس رویکرد تنش زدایی به برجام تبدیل شد.

خوشبختانه مجلس هم نظر داد و نامه مهم مقام معظم رهبری حاوی نکات لازم هست وهمه تابع هستیم.

به نظر من توان هسته ای ما فرصت خوبی بود که غریبانه تهدید نشان داده شد . دیدم چگونه هسته ای از حق مسلم ناگاه به چوب لای چرخ زندگی مردم  تبدبل و در نهایت عامل تحریم و عقب ماندگی اقتصادی معرفی شد.

شب گذشته بعد ازشنیدن اخبار مربوط به توان موشکی ایران اسلامی، به یاد زمانی افتادم که اخبار هسته ای در ایران خبر از اقتدار و سربلندی ملت ایران می داد و گویی هفته بدون خبر هسته ای یعنی هفته بی خبری و این که چگونه  مسولین چگونه به هر بهانه در مدح آن قصیده می سرودند و دچار احساس خوف و رجا شدم. خوف ازین که مبادا براین فرصت اقتدار همان برود که بر هسته ای رفت و رجا از اینکه با هوشیاری و برنامه ریزی اصولی در کلیه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به خوبی بتوانیم از این توانایی به صورت فرصت طلایی استفاده کنیم تا فردا  به جای این که بگویند کی بود کی بود ما نبودیم بازهم همه بگویند ما هم بودیم. ضمن این که تأکید می کنم رسانه ها با مسایل استراتژیک کشور مثل اخبار هنری و ورزشی برخورد نکنند.

 


* شما به عنوان یک زن اصولگرا وضعیف فعلی زنان را در عرصه های اجتماعی کشور را چگونه تحلیل می کنید؟

تا آن جا که به خود خانم ها ربط دارد آن ها بنا به مصلحت زمانه تلاششان را کرده و همچنان ادامه می دهند بطوری که هر وقت صحبت از کاهش درصد سهمیه برای ایجاد تعادل بوده کاهش سهم خانم ها پیشنهاد و تصویب شده است و بعضا در این مورد مصداق یک بام و دو هوا را به خوبی شاهد بوده ایم.

 مثلاهمین الان ۶۹ درصد دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی را دختران تشکیل می دهند در حالیکه در خصوص نسبت اعضا هیأت علمی در همین دانشگاه سهم خانم ها 18.2 درصد است . البته من به شایسته سالاری معتقدم. فمینیست هم نیستم زیرا نگران اشتغال برادران بزرگوار هم هستم در عین حال نگران کار و فعالیت های اجتماعی و سیاسی خانم ها نیز هستم. نگران بیکاری دختر همسایه نوعی که ازدواج نکرده و ایده های خوبی برای فعالیت دارد و بعضا نان آور خانواده هم محسوب می شودهم هستم. نگرانم از این که مبادا نعمت بزرگ ازدواج و بچه داری از نظرزنان تحصیل کرده  و بلکه مردان و آقایان نقمت تلقی شود.ودود  در آینده به چشم کل مردم ایران برود.

باید یک نگاه ویژه داشت به حضور زنان؛ ضمن اینکه  در حال حاضر که 37  سال از انقلاب میگذرد ، باید جمهوری اسلامی که تفاوتی از لحاظ انسانی میان زن و مرد نمی شناسد و توانسته زنان شایسته ای را پرورش بدهد و هزینه زیادی هم در این راه متحمل شده است ، بتواند از بانوان مومن به انقلاب به نحو احسن استفاده کند. به نظر من همین الان هم که تعداد (با درصد نسبت به کل کاندیدها اشتباه نشود)کاندیداهای خانم در انتخابات مجلس شورای اسلامی نسبت به دوره قبل دو برابر شده است. بازهم پتانسیل خانم ها خیلی بیشتر است زیرادر مشاغل متکی بر تفکر و مغزآدمی  مثل دانشگاه ها، یا جاهایی که دانش محور هستند دو عامل برای حضور افراد در شغل دخیل هستند اول این که دارای تفکر درست و دانش لازم باشند و دوم اینکه بتوانند کار جمعی انجام دهند. در این گونه مشاغل جنسیت ملاک نیست زیرا این نیروی بازوی انسان نیست که در این اماکن کار انجام می دهد، بلکه این مغز هست که کار می کند. نمایندگی مجلس شورای اسلامی هم از این نوع مشاغل است. امیدوارم مجلس دهم بتواند از این فرصت به نحو شایسته بهره مند بشود.

 



* معاونت زنان از نگاه اصولگرایی چگونه باید عمل کند؟

معتقدم ضمن دوری از مواضع فمینیستی باید تمهیدانی اندیشیده شود که وضعیت زنان را در هر موقعیتی که هستند ارتقاء بدهند یا برای آنها موقعیت ایجاد کنند . اولین گام آشنا کردن خانمها با قوانین مصوبه ی مربوط به خود آنها و حقوق اسلامی آنها است .بگذریم که شنیده ام آقایان با خانمهایی که در رشته فقه و حقوق تحصیل کرده اند کمتر ازدواج می کنند.

از طرفی شما در جامعه مشاهده می کنید که تعداد خیلی زیادی از بانوان یا ازدواج نکرده اند، یا طلاق گرفتند و یا همسرشان را از دست داده اند. بسیاری از این افراد سرپرست خانوار محسوب می گردند. معاونت زنان می تواند اقداماتی را انجام دهد تا این گونه افراد ازدواج را تنها راه برای معاش نبینند. باید شرایط برای استخدام زنان سرپرست خانوار در جامعه سهل تر شود و اقلا نگاه جنسیتی به نگاه اولویتی و شایستگی در استخدام تبدیل شود.

تکرار می کنم با ورود بحث های فمنیستی به معاونت زنان مخالفت جدی دارم معتقدم هرگز برای این که مترقی جلوه کنیم نبایدحرام خداوند را حلال و مباح جلوه دهیم یا در مقابل این گونه مواضع بی تفاوت باشیم .از تجربیات کشورهای دیگر در حل معضلات جامعه بدرستی استفاده کنیم و سمن ها ( سازمان های مردم نهاد ) را  بجا در خدمت به جامعه مسلمان بکار بگیریم و خط مشی را ما تعیین کنیم نه آن ها و دیگران.
 

* با توجه به اینکه کار صنعتی کردید و الان کشور در رکود به سر می بردلطفا نقد و راهکار خودتونو بگید.

 رکود اقتصادی فعلی دلایل متعددی دارد که راههای خروج از آن را هم نشان می دهد . تاریخ نشان داده با برنامه ریزی دقیق تهدیدها می تواند به فرصتها تبدیل شود وبرعکس بدون برنامه ریزی و دقت ، فرصتها به تهدیدها مبدل می شود.برجام شاید فرصتی باشد که حداقل خواسته های ما را بتواند تأمین کند. در هر صورت همیشه مردم بالاترین سرمایه هستند و خود به خود به مملکت اقتدار می دهند . البته وحدت مردم هم موجب هم افزایی در این سرمایه است به خاطرداشته باشیم که هیچ نیرویی نمی تواند جلو تولیدات نرم افزاری را بگیرد. اگر پیش از هر فعالیت اقتصادی امکان سنجی و اقتصاد سنجی کنیم دلیلی ندارد  حاصل استخراج برخی  از معادن راخام فروشی کنیم . یکی ازاولویت ها را فعالیت های نیمه کاره در نظر بگیریم سرمایه گذاری روی صنایع کوچک  و زود بازده هم باید مد نظر قرار بگیرد و از همه مهمتر با آسان کردن شرایط پشتیبانی و خلاصه کردن امور ستادی نا همواری ها را از سر راه مردم تا حدی برطرف نماییم.


متشکرم از مصاحبه و توضیحات خوبتان
 



28
پسندیدم

-