
گروه سیاست-رجانیوز: روزنامه فرهیختگان با یادداشتی از کبری آسوپار، در مورد بحثهای پیرامون پاسخ سعید جلیلی به کلیپ بازنشرشده از صحبتهای روحانی در سال گذشته اظهارنظر کرد. با بررسی متن یادداشت مشخص میشود که در دوگانه عاملان خسارت محض و مطالبهگران حقوق ملت ایران، اسلحه وفاقیون باز هم جریان انقلابی را هدف گرفته است.
اما تعجبآور است که روزنامه دانشگاه آزاد حتی در لحظه فعالسازی مکانیسم ماشه و تنگتر شدن عرصه معیشت بر همه مردم؛ باز هم نمیتواند از منافع جناحی بگذرد و پروژه تکراری خود علیه سعید جلیلی و جریان انقلابی را متوقف کند.
این روزنامه حتی در دعوای میان حسن روحانی و منتقدان خسارت محض، تصمیم گرفت تا به انقلابیون بتازد و چنان تقصیرها را به گردن منتقدان بیاندازد که انگار سعید جلیلی، برجام و مکانیسم ماشه را در دامن جمهوری اسلامی انداخته است.
همچنین روزنامه فرهیختگان بدون طرح هیچ استدلال مشخصی جریان انقلابی را متهم به انحصارگری در مسئله نقد برجام میکند و با عباراتی نظیر مظلومنمایی، حقطلبی انقلابیون را به ریشخند میگیرد و میپرسد که چرا در وضعیت حاضر، بخشی از مردم در رابطه با نتایج اسفبار توافق هستهای لب به انتقاد باز میکنند؟
اما آیا مختصات شرایط فعلی کشور چیزی خارج از مسئله فعالسازی مکانیسم ماشه، شکست مذاکرات احیای برجام، جنگ کشورهای طرف مذاکره غربی با ایران و بازگشت قطعنامهها است؟ چطور میشود که بالاگرفتن دعوای روحانی و منتقدان برجام، برای این روزنامه عجیب و خارقالعاده و چهبسا ضد انسجام ملی جلوه میکند؟!
از سویی دیگر این رسانه تلاش میکند تا با نگاهی عاقل اندر سفیه پرده از یک تاکتیک ناشناخته در جبهه اصلاحات و اصحاب برجام بردارد و مدعی شود که عاملان برجام جو سیاسی را بهگونهای مهندسی کردهاند که در موعد پاسخگویی بابت عملکرد خود، جریان انقلابی به مصافشان بیاید و آنها موفق شوند با استمداد به وجههء تخریبشده انقلابیون، مردم را به سمت خود بکشند.
اما واضح است که نه سعید جلیلی و نه امت حزبالله انحصارگر نیستند و جبههگیری علیه روحانی را نه در توهم توطئه فرهیختگان بلکه در راستای ادای وظیفه خود نسبت به انقلاب اسلامی میببینند و تا امروز هم برای سرقفلی نقد برجام کمپین و طوفان توییتری به راه نینداختهاند!
فرهیختگان و تسنیم و خراسان و سایر رسانههای وفاقی هر زمان که به خود جرئت دادند میتوانند به میدان بیایند و به هر نحوی که مایل بودند علیه برجام و عاملان آن موضعگیری کنند و اگر انقلابیون و سعید جلیلی مانع شدند آنها را به جرم انحصارطلبی رسوا کنند. اما قابل کتمان نیست که جادهصافکنان دیروز و امروز برجام نمیتوانند علیه دستاوردی که خود شریکاش بوده اند، قد علم کنند.
فرهیختگان و سایر رسانههای نامبرده شهامت و چه بسا امکان نقد برجام را ندارند، کسانی که دیروز برای ظریف خداقوت فرستادهاند و امروز برای وفاق با اصلاحطلبان و پزشکیان قلم زدند با چه رویی میتوانند در نقد برجام بنویسند؟ دور از انتظار نیست که در چنین شرایطی یکی از همین رسانهها بنشیند و مردم را دعوت به سکوت و منتقدان را متهم به بیبصیرتی و انحصارطلبی کند.
هنوز زمان زیادی از دستور رهبر انقلاب مبنی بر تبدیل تجربه تلخ برجام به عبرت نگذشته است. پس چرا این روزنامهها به جای تلاش برای تقویت قوه تحلیل جامعه و عمل به رسالت اطلاعرسانی خود، سفیران سکوت و غفلت شدهاند و آگاهیبخشی به مردم را بازی در پازل مهندسیشده دشمنان و اصلاحطلبان تفسیر میکنند؟
اعجابآور است که فرهیختگان و گفتارپردازانِ ایده«بیمحلی به مسئله برجام» معتقد هستند برای روحانی مضرتر از منتقد فعال و متخصصی چون سعید جلیلی و تودههای مطالبهگر مردم هستند و هماورد مناسبتری برای خدعهپردازیهای پیچیده اصلاحطلبان محسوب میشوند.
شترسواریِ دولا دولا، تَعَیُن دقیق وضعیت امروز فرهیختگان است؛ جایی که هم در نقش اصولگرای خجالتی نگران کشیدنشدن پای خود به دعوای برجام هستند و در جایی دیگر نیز به اینکه چرا در سبد مخالفان قرارداد هستهای سهمی ندارند معترض میشوند.
نیاز به یادآوری نیست که فرهیختگان قبل از سهمخواهی باید حداقل یکبار هم که شده صریح و بدون لحاظ تعلقات جناحی خود چند خطی درباره قصور عاملان و مبدعان برجام بنویسد. فرهیختگان میتواند برای شروع مسیر نقد برجام و پیوستن به جرگه منتقدین قرارداد خسارت محض، از مقام بالادستی خود در دانشگاه آزاد یعنی علیاکبر ولایتی شروع کرده و مواضع وی بعنوان یکی از حامیان اصلی برجام را مورد موشکافی قرار دهد تا هم راه دور نرفته باشد و نیز همانطور که در ضربالمثلها گفته اند: هرکه داد از خویشتن بدهد از داور مستغنی باشد!
