هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
جمعه، 10 فروردين 1403
ساعت 10:36
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

شنبه 1 آبان 1400 ساعت 17:41
شنبه 1 آبان 1400 17:30 ساعت
2021-10-23 17:41:40
شناسه خبر : 351907
سوم آبان سالروز نخست‌وزیری فردی است که او را به غلط «پدر ایران مدرن» می‌خوانند؛ و تلاش بسیاری می‌کنند تا تاریخ ایران، به محوریت سلطنت او تحریف شود. به بهانه چنین روزی، اشاره‌ای به روند ساخت تاریخ با مبدأ پهلوی خواهد شد.
به مناسبت سالروز نخست وزیری رضاخان میرپنج؛

«پدر ایران مدرن»؛ بزرگترین تحریف تاریخ معاصر!

سوم آبان سالروز نخست‌وزیری فردی است که او را به غلط «پدر ایران مدرن» می‌خوانند؛ و تلاش بسیاری می‌کنند تا تاریخ ایران، به محوریت سلطنت او تحریف شود. به بهانه چنین روزی، اشاره‌ای به روند ساخت تاریخ با مبدأ پهلوی خواهد شد.

گروه تاریخ-حسین اصغری: سوم آبان سالروز نخست‌وزیری فردی است که او را به غلط «پدر ایران مدرن» می‌خوانند؛ و تلاش بسیاری می‌کنند تا تاریخ ایران، به محوریت سلطنت او تحریف شود. به بهانه چنین روزی، اشاره‌ای به روند ساخت تاریخ با مبدأ پهلوی خواهد شد.

 

طرفداران و اندیشمندان حامی رضاخان تلاش بسیاری کردند تا روند تاریخ در ایران را همانند غرب مطرح کنند. آنان بر این باورند که چنانچه تاریخ‌نگاری اروپایی به سه دوره روشنایی (یونان و روم باستان)، تاریکی (قرون وسطی) و روشنایی مجدد (دوران مدرنیته) تقسیم می‌شود، تاریخ ایران نیز چنین است؛ ایران باستان (پیش از اسلام) در اوج قلل تمدن بشری قرار داشت اما با ورود اعراب مسلمان به ایران دوران تاریکی شروع شد و نهایتا با به قدرت رسیدن رضاخان پهلوی مجددا ایران وارد دوران روشنایی خود شد.

 

چنین نگاهی علاوه بر تحقیر بیش از 1000 سال تاریخ ایران پس از اسلام، باعث شد تا سلطنت پهلوی مستقیما به سلطنت پادشاهان ایران باستان پیوند بخورد.

 

نتیجه چنین نگاهی این است که دو دسته به عنوان «دیگری» در برابر شکوه و مجد و عظمت ایران در دوران روشنایی خود (ایران باستان و عصر پهلوی) ایستاده‌اند و از عوامل اصلی دوران تاریکی ایران هستند؛ این دو دسته عبارتند از اعراب و ترکان. اعراب به دلیل این‌که حاملان اسلام به ایران بودند و ترکان نیز در دوران سیاه ایران حکومت می‌کردند و البته هنوز هم گویش بخش قابل توجهی از ایران را تشکیل می‌دهند. ملک الشعرای بهار نیز در سروده خود به این موضوع اشاره می‌کند:

 

پادشهان یکسره ترکان بدند                جمله شبان گله‌ گرگان بدند

هستی ما یکسره پامال شد                 دستخوش رهزن و رمّال شد

اجنبیانی همه اهل چپو                      فرقه بردار و بدزد و بدو

تازی وترک و مغول و ترکمان              جمله بریدند از ایران امان

بعد عرب هم نشد این ملک شاد           رسته شد از چاله و در چه فتاد

شد عرب ‌و‌ترک‌ به‌جایش نشست           مست بیامد، کت دیوانه ‌بست

بست‌ عرب‌، دست‌ عجم ‌را به پشت         هرچه توانست از آن قوم کشت

پس مغول آمد کَتشان بسته دید           تیغ کشید و سر ایشان برید

اسلحه از فارس‌، عرب کرد دور              بعد مغول آمد و کشتش به زور

الغرض ای شاه عجم‌، ملک جم             رفت و فنا گشت زبان عجم

نصف زبان را عرب از بین برد                نیم دگر لهجه به ترکان سپرد

 

در دوره دوم روشنایی که همان دوران سلطنت پهلوی است تلاش بسیاری شد که تاریخ ایران را به دوران ایران باستان پیوند بزنند؛ در این راستا به احیای معماری پیشااسلامی پرداختند، تلاش گسترده‌ای شد تا لغات عربی و ترکی از زبان فارسی زدوده شوند و زبانی به نام «فارسی سره» ایجاد گردد، به عنوان بدیل‌سازی برای امامزاده‌ها به ساختن آرامگاه برای شعرای فارسی‌زبان پرداختند، فردوسی را قهرمان ملی خواندند و دوگانه شاهنامه –اسلام را پیگیری کردند تا جایی که به تقلید از پاسارگاد آرامگاهی برای فردوسی بنا کردند بی‌آن‌که قبر او را بیابند و اقدامات فراوان دیگر نظیر جشن‌های هزاره فردوسی و ... که همگی به منظور اتصال این دوره به ایران باستان صورت گرفت.

 

تلقی سلطنت پهلوی به مثابه نقطه آغاز دوره سوم یعنی دوره تجدد و روشنایی مجدد ایران با یک مشکل اساسی روبه‌رو بود؛ این‌که نقطه شروع بسیاری از مظاهر تجدد متعلق به دوران قبل از پهلوی بود.

 

اما آن‌چه اتفاق افتاد تحریف کلان تاریخ بود. ذهنیت تاریخی جامعه ایران به نحوی ساخته شد که گویی تاریخ از فردای تاج‌گذاری رضاشاه پهلوی از نو آغاز می‌شود و اگر در گذشته اقدامی در راستای تجدد صورت گرفته است یا استثنا بوده یا ابتر.

 

ذهنیتی که این‌گونه سامان یافته است، قادر به کنار هم گذاشتن جزئیات تاریخی و حرکت استقرایی به سمت ساخت یک دیدگاه کلان و جایگزین در باب تجدد نیست.

 

در عرصه نظامی رضاخان را پدر ارتش نوین معرفی کردند؛ در حالی‌که ارتش متمرکز از دوران صفویه در ایران شکل گرفته بود و حتی از دوران نادرشاه، ایران دارای نیروی دریایی مدرن و قدرتمند بود. در عرصه سیاست نیز ساختار سیاسی جدید شامل هیأت دولت و وزرا در دوران قاجار به وجود آمد؛ هرچند ناقص بود و کم کم تکمیل شد.

 

در عرصه فرهنگی و صنعت چاپ روزنامه و رواج مدارس جدید نخستین اقدامات در دوران قاجار رخ داد. در حوزه ارتباطات شامل توسعه شهری و خطوط راه آهن و برق و تلفن و تلگراف و بلدیه هم، پهلوی مبدع این تجدد در ایران نبود.

 

هم‌چنین در حوزه‌های مختلف بهداشت و نیز ورزش مدرن، پادشاهان قاجار با اختلاف از رضاخان پیش هستند. اما نکته این‌جاست که روشنفکران و اندیشمندان اطراف رضاخان در آن دوره و نیز حامیان ایدئولوژی و طرفداران رژیم پهلوی در دوران کنونی طوری به تحریف مبدأ تاریخی و بیان نکات و رویدادهای تاریخی پرداخته و همچنان می‌پردازند که گویا رضاخان پهلوی کسی بود که تمام مظاهر تمدن را وارد ایران کرد و با سلطنت خود، مهر پایانی زد بر دوران تاریک تاریخ ایران.

 

این چنین است که توهم عصر جدید برای دوران پهلوی به معنای عصر روشنایی و تجدد این سرزمین رواج پیدا کرده است.