هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
پنجشنبه، 11 ارديبهشت 1404
ساعت 09:39
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

جمعه 7 آبان 1389 ساعت 19:57
جمعه 7 آبان 1389 23:27 ساعت
2010-10-29 19:57:14
شناسه خبر : 51482

فارس: رئيس مؤسسه علمي‌ـ‌فرهنگي دارالحديث گفت: در صدد تهيه شناسنامه‌اي براي همه احاديث اسلامي هستيم كه شامل همه نيازهاي پژوهشگران در زمينه سند و دلالت احاديث باشد. اين اقدام، بزرگ‌ترين پروژه پژوهشي مؤسسه دارالحديث خواهد بود.

مصاحبه با آيت‌الله ري‌شهري كه ناظر به شخصيت علمي و حوزوي وي است ـ و نه مناصب‌ سياسي ـ در پي مي‌آيد:


* قرآن و حديث تا چه ميزان به يكديگر وابسته‌اند؟

ـ حديث نقش بسيار مهمي در خدمت به قرآن و معارف عميق و گسترده آن دارد. نقش‌آفريني حديث در خدمت قرآن را مي‏توانيم در اين عرصه‏ها خلاصه كنيم: 1. آموزش شيوه «تفسير قرآن به قرآن»؛ 2. آموزش شيوه‏هاي اجراي قوانين و تطبيق شريعت در حوزه‏هاي زندگي؛ 3. بيان موارد تقييد، تخصيص و نسخ برخي آيات قرآن؛ 4. بيان تفاصيل احكام قرآن؛ 5. بيان احكام اسلام در حوزه سكوت قرآن؛ 6. شرح تاريخ انبياي گذشته و بيان آموزه‏هاي آنان؛ 7. آشنا كردن مردم با معارف عميق قرآن، از طريق بيان تأويل‏ها، بطون و مصاديق آيات آن؛ 8. و از همه مهم‏تر، زمينه‏سازي براي اجتهاد و استنباط احكام اسلام و استنتاج نهايي از معارف قرآن و در يك كلام، ارائه دين قابل اعتقاد و عمل در دوران غيبت امام عصر، مهدي آل محمد (عج).
براي آگاهي بيشتر در اين زمينه مي‏توانيد به درآمد كتاب دانشنامه ميزان الحكمة مراجعه كنيد. آنجا در ذيل موضوع جايگاه سنّت در حوزه معرفت ديني از صفحه 19 تا 52 در اين باره به تفصيل پرداخته‏ايم.

* به نظر شما كدام يك از كتب حديثي از اعتبار بيشتري نسبت به سايرين برخوردار است؟

ـ در طول تاريخ حديث شيعه، چهار عنوان از منابع حديثي كه در قرن چهارم و پنجم هجري نگاشته شده از اعتبار بيشتري نزد عالمان محدث برخوردار شدند. از ميان اين چهار عنوان نيز كتاب «كافي» از اعتبار ويژه‌اي برخوردار است. اما به هر حال منابع ديگر حديثي هر يك داراي درجه‌اي از اعتبار هستند؛ اگر چه به اعتبار «كتب اربعه» حديثي نمي‌رسند. اعتبار منابع حديثي بر پايه سند، قدمت و زمان تأليف و نيز اعتبار مؤلف و نيز محتواي احاديث آن، قابل ارزيابي هستند. هر منبع حديثي بدين گونه درجه خاصي از اعتبار را به خود اختصاص مي‌دهد.

* فكر مي‌كنيد كتابي هست كه جايش در بين «كتب اربعه» شيعه خالي باشد؟

ـ شماري از منابع بسيار ارزنده حديثي در كنار كتب اربعه وجود داشته كه متأسفانه به دلايل مختلف از بين رفته و اكنون در اختيار ما نيست؛ مثلاً مرحوم كليني هفت كتاب مهم تأليف كرده است به نام‌هاي: 1. كتاب تعبير الرؤيا، 2. كتاب الردّ علي القرامطه، 3. كتاب رسائل الأئمه، 4. كتاب الرجال، 5. كتاب ما قيل في الأئمه من الشعر، 6. كتاب خصائص الغدير (خصائص يوم الغدير)، 7. كتاب الكافي. در حال حاضر فقط كتاب «الكافي» در اختيار ما قرار دارد؛ در صورتي كه طبق اسناد موجود، برخي از اين كتاب‌ها مانند «رسائل الأئمه» تا عصر «صدر المتألهين» وجود داشته است كه «علم‌الهدي» فرزند فيض كاشاني در كتاب «معادن الحكمة» بدان اشاره كرده است. توضيح اين موضوع در مقدمه «الكافي» تحقيق مؤسسه علمي فرهنگي دارالحديث آمده است.
همچنين بسياري از منابع ارزنده حديثي كه شيخ صدوق تأليف كرده است در حال حاضر موجود نيست. تعداد كتاب‌هاي ايشان از 199 اثر تا 221 اثر گزارش شده كه آنچه فعلاً در اختيار ما قرار دارد؛ كمتر از 20 اثر است! بنابراين، جاي شمار قابل توجهي از منابع حديثي كهن و معتبر در ميان منابع موجود كهن خالي است.

* نظر حضرتعالي در مورد «بحارالأنوار» و ميزان وثاقت احاديث آن چيست؟

ـ «بحارالأنوار الجامعة لدّرر اخبار ائمة الاطهار» در 110 جلد، بزرگ‏ترين كتاب حديثي شيعه است كه مي‏توان آن را به مثابه كتابخانه‏اي عظيم از ميراث روايي شيعه دانست. اين كتاب مهم‏ترين اثر عالم بزرگ و محدث سخت‏كوش، محمدباقر مجلسي است كه تأليف آن در چهل سال با ياري گروهي از شاگردان او به پايان رسيد. هدف وي از تأليف اين مجموعه حديثي، احيا و در امان نگاه داشتن آثار حديثي شيعه از خطر نابودي و فراهم آوردن زمينه مناسب براي رويكردي جديد به معارف حديثي بوده است.
برخي از ويژگي‌هاي كتاب چنين است:
1. جامع بودن نسبي؛ اين اثر حوزه‌هاي معارف ديني اعم از عقايد، تاريخ، جهان‏شناسي، اخلاق و فقه را در بردارد.
2. ارائه آيات مرتبط با موضوع هر باب در آغاز هر باب؛
3. ارائه توضيحات سودمند تحت عنوان «بيان» در ذيل برخي روايات؛
4. مؤلف، احاديث را از نسخه‏هاي صحيحي كه آنها را گردآورده بود، نقل كرده است. متأسفانه، بسياري از اين نسخه‌ها از بين رفته و اكنون در اختيار ما قرار ندارد؛
5. در برداشتن اصول و كتاب‌هايي كه تنها از همين طريق به ما رسيده‏اند؛
6. گنجاندن 18 رساله مستقل در آن؛ مانند: طب الرضا (ع)؛ توحيد مفضل؛ مسائل علي بن جعفر؛ فهرست شيخ منتجب‌الدين.
مرحوم مجلسي براي تأليف اين كتاب از صدها كتاب حديثي، تفسيري، ادبي، تاريخي و ... استفاده كرده است كه رقم آنها به بيش از 600 مي‏رسد.

* آيا مي‌توان «ميزان‌الحكمه» را به نوعي خلاصه و مرتب شده «بحارالأنوار» دانست؟

ـ «بحارالأنوار» يكي از منابعي بوده است كه در تأليف ميزان‌الحكمه از آن سود برده شده است. ميزان الحكمه علاوه بر دربرداشتن گزيده‌اي از احاديث منابع شيعي، گزيده‌اي از منابع اهل سنت را نيز در بردارد. ميزان الحكمه خلاصه و مرتب شده هيچ كتابي است، بلكه مجموعه‌اي است از احاديث برگزيده در ذيل موضوعات اخلاقي، اعتقادي، ادبي و تاريخي و سيره معصومان.

* فكر نگارش و جمع‌آوري احاديث در قالب موسوعه‌اي به نام «ميزان الحكمه» چه زماني در ذهن شما ايجاد شد؟

ـ در سال 1346 كه در حوزه نجف، مشغول تحصيل بودم، با مراجعه به برخي از مجموعه‏هاي حديثي، آنچه را به نظرم جالب مي‏رسيد، يادداشت مي‏كردم؛ امّا هرگز فكر نمي‏كردم كه اين يادداشت‏ها چه بركاتي خواهند داشت و به كجا منتهي مي‏شوند. در واقع، آن يادداشت‏ها جرقّه‏هاي نوراني و مباركي بود كه به بركت باب حكمت پيامبر اسلام (ص)، به چراغ پرفروغ ميزان‌الحكمة تبديل شد.
ضمن مطالعه و كاوش در احاديث اسلامي، دو نكته مهم، نظر مرا به خود معطوف داشت كه الهام‏بخش اصلي تأليفات حديثي بنده شد:
نكته اوّل؛ ظرفيت بي‏نظير قرآن و حديث در پاسخ‏گويي به نيازهاي اعتقادي، اخلاقي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي جامعه است، به گونه‏اي كه اگر حقيقتاً برآيند صحيح آن به زبان روز براي مردم جهان بيان شود، در عصر حاضر، اسلام بيش از هر وقت ديگر هوادار خواهد داشت.
نكته دوم؛ اين كه احاديث اسلامي، مانند آيات قرآن مفسّر يكديگرند و تنظيم احاديث به صورت موضوعي، به خصوص در كنار ارائه موضوعي آيات قرآن، علاوه بر آن كه مي‏تواند در تشخيص ميزان صحّت و يا سقم احاديث، مؤثّر باشد، موجب فهم دقيق رهنمودهاي خداوند متعال و پيشوايان بزرگ اسلام نيز مي‏شود و افزون بر اين، دسترسي پژوهشگران و عموم علاقه‏مندان را به اسلام راستين، آسان مي‏سازد.
اين اقدام، تقريباً در مورد احاديث فقهي انجام شده است، هر چند تا نقطه مطلوب، فاصله وجود دارد؛ امّا در خصوص احاديث غير فقهي (اعم از: اعتقادي، اخلاقي، اجتماعي، تاريخي و ...) كه در عصر حاضر، فوق‌العاده ضروري و مورد نياز مردم است، تلاش‏هاي گذشته پژوهشگران مسلمان ـ كه به طور انفرادي، به حق، زحمت فراوان كشيده‏اند ـ به هيچ‌وجه، پاسخگوي نيازهاي جامعه امروز نيست.
از سوي ديگر، تأليف دانش‏نامه‏اي از قرآن و حديث كه بتواند پاسخگوي نيازهاي جامعه امروز در زمينه‏هاي مختلف علمي و فرهنگي باشد، در آن روزها براي من، كار ساده‏اي نبود و شايد چيزي شبيه به رؤيا مي‏نمود؛ امّا جاذبه سخنان نوراني خدا، پيامبر خدا و خاندان پيامبر (ص)، مرا بر آن داشت كه با بضاعتي اندك، ولي با اراده‏اي استوار و با تمام توان، در راه تحقّق اين هدف بزرگ، حركت كنم.
در سال 1347 در مدّت كوتاهي كه به اتّهام اقدام عليه رژيم شاه در بازداشتگاه مشهد بودم، براي بهره‏گيري از فرصت، تصميم گرفتم احاديثي را كه در زمينه‏هاي مختلف به نظرم جالب مي‏آيد، به صورت موضوعي تنظيم كنم. در واقع، تأليف كتاب ميزان الحكمه ـ بدون آن كه بدانم چنين نامي را براي آن انتخاب مي‏كنم ـ از آن جا آغاز شد، و پس از بيرون آمدن از زندان، مصمّم‏تر از گذشته كار ادامه يافت.
فراموش نمي‏كنم كه روزي در تابستان سال 1357، پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، شهيد مطهري، در منزل ما در شهر مقدّس قم، ظهر، ميهمان ما بودند. در آن هنگام، استاد در پايان هر هفته براي جمعي از طلاب علوم ديني حوزه قم، درس‏هايي درباره «شناخت در منطق قرآن» ايراد مي‏كردند. به علّت وجود پيوند و ارتباط ميان اين درس‏ها و فصلي كه در ميزان الحكمه به «شناخت» اختصاص داده‏ام، فهرستي از عناوين اين فصل كتاب را به ايشان نشان دادم. ايشان فرمود: »اين، آماده چاپ است» و تأكيد كردند به همان شكلي كه به ايشان عرضه كردم، چاپ شود. سپس ادامه دادند: «شيوه دانشمندان غربي در تأليف، اين است كه اگر كتاب تا حدّ معقولي سودمند باشد، آن را چاپ مي‏كنند و سپس در چاپ‏هاي بعد، مطالب تازه‏اي به آن مي‏افزايند». استاد شهيد مطهري (ره) اين شيوه غربي‏ها را مي‏ستودند؛ امّا با اين حال، من ترجيح دادم زماني كتاب را چاپ و منتشر كنم كه از كار تأليف آن، كاملاً فراغت حاصل كنم؛ ليكن در سال 1360، با شروع ترورها، به اين باور و اعتقاد رسيدم كه شرايط خاصّي كه اكنون من در آن به سر مي‏برم، اقتضا مي‏كند هر چه زودتر آن را براي چاپ، آماده كنم؛ چرا كه مشكل است كس ديگري جز خود من، كار فصل‌بندي و آماده‏سازي اين كتاب را به گونه‏اي كه مطلوب و آرزوي من است، انجام دهد. سرانجام با وجود گرفتاري‏هايم، تصميم گرفتم براي به پايان بردن كار اين كتاب، از ايام تعطيلي و اوقات فراغت شبانه، بيشترين بهره‏برداري را بكنم، كه بحمدالله، پس از گذشت چهارده سال از آغاز تأليف ميزان الحكمه، اين اثر به گونه‏اي شايسته و درخور به سرانجام رسيد.

* حدوداً چه تعداد از احاديث «ميزان الحكمه» از به راويان اهل سنت اختصاص دارد؟

ـ آمار رواياتي كه در ميزان الحكمه از منابع اهل سنت اخذ شده را تاكنون تهيه نكرده‌ايم. در واقع نه كسي چنين پرسشي داشته و نه ما احساس نياز كرده‌ايم. خوب است همكاران دارالحديث آماري براي پاسخ به اين پرسش تهيه كنند.

* دلايل شما از استفاده احاديث اهل سنّت در كتاب‌هايتان چيست؟

ـ براي پاسخ به اين سؤال توجه به چند نكته ضروري است:
1. در روايات اهل‌بيت (ع) تصريح شده كه بخشي از رواياتي كه اهل سنت نقل كرده‏اند حق است. اين بخش از روايات آنها قطعاً قابل بهره‏داري است و به همين جهت، محدثان بزرگ شيعه مانند شيخ المحدثين «ابن بابويه»، «شيخ مفيد» و در اين اواخر علامه مجلسي (ره) به صورت گسترده از روايات آنها استفاده كرده‏اند.
2. با عنايت به آن چه در بند يك بدان اشاره شد، شناخت روايات قابل قبول از رويات اهل سنّت نيازمند قواعدي است كه استناد واقعي آنها را به پيامبرخدا (ص) اثبات نمايد؛ چنان كه همه رواياتي كه در منابع شيعي وجود دارد را بدون ارزيابي نمي‏توان پذيرفت.
گفتني است كه شيخ طوسي در كتاب «العدة في اصول الفقه» تا حدودي اصول كلي استفاده از روايات اهل سنّت را بيان كرده است.
3. در حوزه تبيين معارف ـ و نه احكام ـ رواياتي را از اهل سنّت مي‏يابيم كه در مصادر شيعي نيز مشابه آنها وجود دارد و با آراي عالمان شيعي هم مخالفتي ندارد. حتي در مواردي مي‏توان آن روايات را به صورت نقل به معني يا هم مضمون با روايات شيعي بدانيم. قطعاً استفاده از اين روايات در كنار روايات شيعي به علت توافق آنها، مجاز بلكه به دلايلي، كه بعضاً مورد اشاره قرار خواهد گرفت، لازم است.
4. با تدوين خانواده احاديث و شناخت ارتباطاتي كه ميان مفاهيم موجود در روايات مختلف يك موضوع در شيعه و سنّي مي‏يابيم، مي‏توانيم با قرينه‏سازي روايات وارد شده در يك موضوع، به فهم منسجم و دقيق و جامع از آن موضوع دست يابيم. نظام‌سازي انديشه حديثي بر پايه مجموع اين روايات، رهاوردي عظيم است كه برآيند اين كار خواهد بود.
5. تجانس و همگوني برخي از روايات اهل سنّت با رواياتي كه در منابع شيعه وجود دارد، سبب افزايش اعتماد به آنها و وثوق به صدور مي‏‌شود.
6. تنظيم روايات اهل سنّت در كنار روايات شيعي و ارائه آن در يك نظام خاص، زمينه‏ساز اقبال برادران اهل سنّت به مجموعه‏هاي حديثي ما مي‏شود و معارف اهل بيت (ع) در جهان اسلام منتشر مي‏‌شود.
7. شماري از روايات و آموزه‏هاي شيعي ناظر به معارف و باورهاي عمومي مردم ـ به ويژه اهل سنّت ـ بوده و آشنايي با فضاي صدور روايات، به فهم بهتر آن كمك مي‏كند و لذا بر اساس نقل‏هاي متعدي آيت‌الله بروجردي (ره) در نظر داشته‏اند كه جامع روايي تدوين كند كه روايات شيعه و سني در هر موضوع در كنار هم قرار گيرند.
علاوه بر همه نكاتي كه مطرح شد، بهره‏گيري از روايات اهل سنّت در كنار روايات شيعه، يكي از بهترين راه‏كارهاي علمي و عملي تقريب مذاهب اسلامي است كه توطئه دشمنان اسلام را جهت ايجاد تفرقه ميان مسلمانان خنثي مي‏كند و تفاهم و همدلي همه پيروان اسلام را در جهت تشكيل امت واحده اسلامي را تقويت مي‏نمايد.
ظرايف ديگري نيز درباره اصول و معيارهاي استفاده از روايات اهل سنّت وجود دارد كه در اين مجال جاي پرداختن بدان‌ها نيست و به تفصيل مي‏انجامد.

* ملاك شما براي نقل احاديث اهل سنت، «سند» حديث بوده است يا «متن» آن؟

ـ البته سند هم يكي از معيارهاي ماست، وليكن عمده كار ما روي قرائن است، يعني عرضه احاديث به قرآن و عقل و ساير سخنان اهل بيت (ع). خود پيامبر (ص) سخني بدين مضمون فرموده‌اند كه اگر حديثي از من روايت كردند و ديديد صددرصد خلاف عقل است؛ نپذيريد، زيرا من سزاوارتر هستم كه آن سخن را نگفته باشم.

* برخورد جنابعالي با احاديث اخلاقي و «اخبار من بلغ» كه از سند معتبري برخوردار نيستند، چگونه است؟

ـ احاديث اخلاقي چون منطبق با عقل و فطرت است، محدثين دنبال آن نبودند كه سندش را بياورند؛ زيرا دستور العمل‌هاي اصولي و عام قرآن و اسلام مانند: «إن الله يأمر بالعدل والاحسان» و «ايتاء ذي القربي وينهي عن الفحشاء و المنكر والبغي» و امر به معروف و نهي از منكر شامل ترغيب اسلام به همه ارزش‌هاي اخلاقي و نهي از همه زشتي‌ها دارد. بنابراين هر سخني كه مردم را به ارزش‌ها دعوت كند و از ضد ارزش‌ها باز دارد قابل قبول است؛ چه اين كه استناد آن به اهل بيت ثابت باشد يا نباشد.
اما «اخبار من بلغ» دلالت دارند بر اين كه اگر كسي براساس روايتي كه به او رسيده و وعده داده مثلاً فلان كار ثواب دارد و او براي رسيدن به آن ثواب اگر آن كار را انجام دهد، خداوند ثواب آن عمل را به او مي‌دهد؛ هر چند كه در واقع، مطلب آن گونه نباشد؛ يعني حديث براي او درست نقل نشده باشد. ولي همان طور كه گفته شده «اخبار من بلغ» تنها دلالت بر حسن انقياد و ترتب ثواب دارد، ليكن شرايط حجيت خبر در باب مستحبات را ساقط نمي‌كنند. همچنين اين اخبار، به عنوان ثانوي، كاري كه دليلي بر استحباب آن نداريم را مستحب نمي‌كند.

* نظر جنابعالي در مورد «غرر الحكم " و »نهج‌الفصاحه» كه هر دو بدون سند و مصدر هستند چيست؟

ـ اخيراً كتاب نهج‌الفصاحه مصدريابي و همراه با مصادر آن منتشر شده است. با اين حال نمي‌توان گفت كه اين مصادر از اعتبار لازم برخوردارند. به هر حال روايات هر يك از اين دو كتاب را نمي‌توان به طور مستقيم به پيامبر (ص) و يا امام علي (ع) نسبت داد؛ بلكه بر اساس رهنمود اهل بيت (ع) بايد به منابع آنها مستند شوند. اين مطلب در مورد ساير منابع حديثي نيز صادق است كه بدون ارزيابي سند و متن نمي‌توان سخني را به معصوم نسبت داد. البته در مورد منابعي مانند نهج الفصاحه و غرر الحكم بايد بيشتر احتياط كرد.

* تا چه ميزان بر روند نگارش كتب انتشارات دارالحديث نظارت داريد؟ آيا در مراحل تحقيق و پژوهش اين كتب نيز نظارت مستقيم داريد و يا تنها بر محصول نهايي اعمال نظر مي‌كنيد؟

ـ بخش پژوهشكده در مؤسسه علمي ـ فرهنگي دارالحديث، قسمت‏هاي مختلف دارد. يك قسمت آن، دانش‏نامه (موسوعه) نگاري است كه دانش‏نامه‏هاي مختلف و حكمت‏نامه‏ها و فرهنگ‏نامه‏ها در اين بخش، تهيه مي‏شوند. در اين بخش، بنده، هم در صف هستم، هم در ستاد. دانش‏نامه‏ها مراحل مختلفي دارند. كتاب‏هايي كه اسم بنده روي آنهاست، يك جمع‏آوري يا تنظيم اوليه دارد، يك تنظيم ثانويه دارد و بعد هم مراحل پردازش و نقد و تحليل نهايي. غالباً مبناي تنظيم اوليه، همان ميزان‌الحكمه قديم است كه همكاراني كه اسمشان روي جلد كتاب آمده، از طريق كليدواژه‏هاي مختلف، طبق ضوابطي، موادّ اوليه را تكميل مي‏كنند. بعد، آن را به بنده مي‏دهند. بنده، ساختار كار را مشخّص مي‏كنم كه به چه شكلي باشد. شكلي كه الآن هست، شكلي است كه من به كار داده‏ام. بعد، اين را به همكاران بر مي‏گردانم و نواقص كار را مي‏گويم اين روند ادامه دارد تا كار كامل شود. وقتي شكل نهايي مشخّص شد، آن را به يك يا دو نفر از همكاران خودمان در دارالحديث يا در خارج از دارالحديث مي‏دهيم تا نقد كنند كه اين تنظيمي كه شده و اين ارتباطاتي كه ميان احاديث برقرار شده، به نظر آنها چگونه است. نقد كه مي‏كنند، اين نقدها را ملاحظه مي‏كنم. مواردي كه قابل قبول باشند، قبول مي‏كنم و مواردي كه بايد پاسخ بدهم، پاسخ مي‏دهم.
تا اين جا شكل اوّليه كار، شكل مي‏گيرد. همكاران براي نوشتن تحليل‏هاي لازم پرونده علمي تهيه مي‏كنند؛ يعني اگر كسي درباره اين موضوعي كه ما داريم، در حوزه يا دانشگاه، نظري داده باشد، آن را جمع مي‏كنند و به صورت پرونده، در اختيار من قرار مي‏دهند. من، تحليل‏ها و درآمدهاي مورد نياز را مي‏نويسم. در مواردي هم بدون پرونده علمي، درآمدها و تحليل‏ها را تهيه مي‏كنم. تحليلي را كه نوشته‏ام، مي‏دهم نقد كنند و بعد از نقد آن را مي‏بينم. گاهي سه نفر نقد مي‏‌كنند. مسائل تاريخي را كارشناس تاريخ، مسائل اخلاقي را كارشناس اخلاقي، مسائل اقتصادي يا كلامي را طلبه‏هايي كه رشته‏شان اقتصاد يا كلام است، نقد مي‏كنند و به طور كلّي، معمولاً در زمينه‏هاي مختلف، ما از طلبه‏هايي كه دانشگاهي هم باشند و در رشته خودشان تخصّص داشته باشند، استفاده مي‏كنيم.
اين مطلب را هم اضافه كنم كه مقام معظّم رهبري، در پيامي كه به مناسبت افتتاح رسمي دارالحديث در سال 1374 دادند، به نكته خيلي مهمّي در پيامشان اشاره فرمودند كه «حديث، مادرِ بسياري از علوم اسلامي و يا همه آنهاست». بعد هم ايشان به سخن مرحوم كليني در الكافي استناد مي‏كنند كه آورده است: «شيخ اقدم، حديث را مساوي با علم دين دانسته». به همين جهت، پيام ايشان ما را تشويق كرد كه در اين قسمت، سرمايه‏گذاري كنيم، كه اگر بخواهيم براي دين به طور عام و براي مكتب اهل بيت (ع) كاري انجام دهيم، بايد روي حديث، بيشتر از گذشته سرمايه‏گذاري كنيم؛ يعني كار اساسي و سازماندهي شده كه متأسفانه انجام نشده و در گذشته، كساني كه در ارتباط با حديث كار كرده‏اند، به صورت فردي كار كرده‏اند.
مؤسّسه علمي ـ فرهنگي دار الحديث، يك حركت جمعي است براي اين كه حديث را كاربردي كند و در اختيار عموم مردم در داخل و خارج كشور قرار دهد. هدف نهايي ما اين است و اميدوارم بتوانيم در اين راه، گام‏هاي بلندي برداريم.
يك نكته ديگر هم اين جا اضافه كنم. در روايتي آمده كه امام صادق (ع) قبل از اين كه حوزه علميه قم تأسيس شود، پيش‏بيني مي‏كنند كه روزي معارف ما و علوم، از قم به همه دنيا صادر مي‏شود و فكر مي‏كنم يكي از مصداق‏هايش در حال انجام گرفتن است.

* هدف جنابعالي از تأسيس دانشكده علوم حديث چه بوده است؟ تا چه ميزان به اهدافتان دست يافته‌ايد؟

ـ دانشكده علوم حديث يكي از اركان مؤسسه علمي ـ فرهنگي دارالحديث، است. اين دانشكده از مؤسسات آموزش عالي غير انتفاعي ـ غير دولتي كشور است كه از سال 1378 با مجوز شوراي عالي انقلاب فرهنگي فعاليت خود را آغاز كرد و از طريق آزمون سراسري، دانشجو جذب مي‏كند و مدرك آن، مورد تأييد وزارت علوم، تحقيقات و فناوري است.
هدف از تأسيس اين دانشكده، انسجام بخشيدن به آموزش‏هاي حديثي، تربيت استادان و پژوهشگران علوم حديث، ايجاد ارتباط ميان تحصيلات حوزوي و دانشگاهي در زمينه حديث است. دانشكده علوم حديث در حال حاضر در شهر ري، قم و اصفهان فعاليت مي‏كند و در آينده در برخي از شهرها نيز شعبه خواهد داشت.
دانشكده علوم حديث در شهر ري در كنار موفقيت‏هاي درخشاني كه در بخش آموزش حضوري به دست آورده، اين توفيق را داشته كه به عنوان يكي از مراكز پيشتاز دانشگاهي در زمينه آموزش الكترونيكي، با استفاده از شبكه اينترنت، امكان بهره‏گيري از آموزش‏هاي خود را براي گروه بيشتري از مشتاقان فراهم سازد. برنامه اصلي اين طرح، ارائه تمامي دروس مصوب رشته دانشگاهي علوم حديث به صورت غيرحضوري (مجازي) و اعطاي مدرك رسمي به دانش‏آموختگاني است كه بتوانند اين دوره را با موفقيت و بازده‏بالاي علمي پشت سر بگذارند.
به طور خلاصه مي‌توانم بگويم هر چند تا رسيدن به قله اهداف بلند، متعالي و مطلوب دارالحديث فاصله داريم ولي موفقيت‌هايي كه تاكنون نصيب اين مؤسسه علمي فرهنگي شده، بسيار فراتر از تلاش و انتظار ما بوده است و اين چيزي جز عنايت ويژه خداوند و اهل بيت (ع) به ويژه حضرت بقية‌الله الأعظم به اين مؤسسه نوراني نيست.

* آيا براي فارغ‌التحصيلان اين دانشكده زمينه‌هاي شغلي متناسب با مدركش مهيا است؟

ـ مي‌توان گفت در شرايط فعلي كشور، بازار كار و شغل مناسب براي غالب قريب به اتفاق رشته‌هاي دانشگاهي فراهم نيست. اما تجربه كوتاه‌مدت دانشكده علوم حديث نشان مي‌دهد كه فارغ‌التحصيلان اين دانشكده نه تنها جذب بازار كار شده‌اند، بلكه بسياري از آنها در شغل‌هاي مناسبي مورد استفاده قرار گرفته‌اند.
فارغ‌التحصيلان دانشكده به دو گروه تقسيم مي‌شوند: طلاب و دانشجوياني كه از كنكور سراسري جذب مي‌شوند. طلاب كه علاوه بر تحصيل در دانشكده، از تحصيلات حوزوي نيز برخوردارند، در زمينه‌هاي تبليغ و تدريس در حوزه و ساير مراكز آموزش عالي مي‌توانند از آموخته‌هاي خود بهره ببرند. دانشجوياني كه مستقيم ‌از كنكور سراسري جذب شده‌اند، مانند ساير فارغ التحصيلان در رشته‌هاي الهيات مي‌توانند در زمينه‌هاي مختلف از جمله تدريس در آموزش و پرورش و كانون‌هاي قرآن و حديث كه فعاليت ديني دارند، جذب شوند. تعداد قابل توجهي از فارغ‌التحصيلان دانشكده نيز در مقاطع كارشناسي ارشد و دكتري مشغول تحصيل‌اند كه زمينه جذب آنان به عنوان هيئت علمي و تدريس در دانشگاه‌ها فراهم آمده است.

* بزرگ‌ترين كاري كه در زمينه علوم ديني قصد انجام آن را داريد و هنوز موفق به انجام آن نشده‌ايد، چيست؟

ـ در حال حاضر چند پروژه پژوهشي بزرگ و سنگين در دست داريم كه تكميل آنها سال‌ها وقت لازم دارد. به برخي اشاره مي‌كنم:
يك؛ دانش‌نامه قرآن و حديث يا «موسوعة معارف الكتاب والسنة» كه اميدوارم 18 جلد آن در آينده نزديك منتشر شود. تاكنون تا حرف (باء) از دانش‌نامه آماده انتشار است و هر سال ان‌شاء‌الله چند جلد آن آماده بهره‌برداري خواهد شد.
دو؛ «دانش‌نامه عقايد اسلامي» كه تاكنون 10 جلد آن شامل «معرفت شناسي»، «خداشناسي» و «عدل الهي» منتشر شده است. ساير مباحث مانند «نبوت»، «امامت»، «معاد» و «جهان‌شناسي» نيز در دست پژوهش است.
سه؛ «تفسير اهل‌بيت (ع)» يك دوره تفسير قرآن براساس روش اهل بيت (ع) است كه در آينده نزديك بخش اوّل آن با عنوان «شناختنامه قرآن» منتشر خواهد شد.
چهار؛ «موسوعه احاديث فقهي»،‌ كاري كه حضرت آيت‌الله بروجردي در عصر خود مي‌خواست درباره احاديث فقهي اهل سنّت و در تكميل كتاب «وسايل الشيعه» انجام دهد، كار بزرگ ديگري است كه در دستور كار است و اميدوارم در سه سال آينده آماده بهره برداري شود.
پنج؛ در كنار اين اقدامات، در صدد تهيه شناسنامه‌اي براي همه احاديث اسلامي هستيم كه شامل همه نيازهاي پژوهشگران در زمينه سند و دلالت احاديث باشد. اين اقدام بزرگ‌ترين پروژه پژوهشي مؤسسه علمي فرهنگي دارالحديث خواهد بود.
البته كارهاي ديگري در دست اقدام داريم كه به موقع توضيح داده خواهد شد. همچنين سه پژوهشكده حديثي ديگر در آينده نزديك در مؤسسه ايجاد خواهد شد: «پژوهشكده كلام اهل بيت»، «پژوهشكده اخلاق و روانشناسي» و «پژوهشكده تفسير اهل‌بيت (ع)».

* رابطه دين و سياست از نظر جنابعالي به چه صورت است؟

ـ رابطه دين و سياست به دو صورت قابل ارزيابي است. يكي؛ از لحاظ «نظري» و ديگري؛ از لحاظ «عملي».
از لحاظ نظري، دين و سياست قابل تفكيك نيست. به فرموده حضرت امام خميني (ره) «حكومت، فلسفه عملي فقه است». اين سخن بدان معنا است كه بدون حكومت، فقه ـ كه برنامه عملي دين است ـ به‌طور كامل قابل پياده شدن و اجرا نيست. از اين رو رابطه دين و سياست، رابطه دين و فلسفه عملي آن است.
اما از نظر عملي و واقعيت خارجي، جمع ميان سياست و دين، فوق‌العاده دشوار است؛ همان طور كه در نهج‌البلاغه آمده است: «الحق أوسع الأشياء في التواصف وأضيقها في التناصف». در سخنراني خيلي آسان مي‌توان گفت: «دين ما عين سياست ما است» ولي در عمل، سياستمداراني كه بتوانند به ارزش‌هاي ديني كاملاً وفادار باشند، فوق‌العاده كمياب و يا ناياب‌اند. تنها كساني مي‌توانند ميان دين و سياست پيوند حقيقي برقرار كنند كه به معناي واقعي خودسازي كرده و در جهاد اكبر پيروز شده باشند؛ يعني از لاك خودخواهي و خودبيني بيرون آمده باشند. اين واقعيت را من در طول سي سال خدمت خود در نظام جمهوري اسلامي با همه وجود تجربه كرده‌ام كه جمع ميان سياست و دين در صحنه عمل، كاري است كه تنها و تنها از امام علي (ع) و رهروان حقيقي او ساخته است.
 

 



-