يكشنبه 27 مهر 1404 01:00 ساعت
شناسه خبر : 387020

تصاویر امروز روزنامههایی چون «فرهیختگان» و «خراسان» که با عکسهای درشت روحانی و ظریف، علیه آنها موضع گرفتهاند، بیش از آنکه نشانه بصیرت باشد، سند یک «ورشکستگی در تحلیل راهبردی» است.
گروه سیاست-رجانیوز: صفحه اول روزنامههای منتسب به جریان اصولگرایی در روزهای اخیر، صحنه یک اعتراف تلخ و البته تکراری است. تیترهای آتشین علیه حسن روحانی و محمدجواد ظریف، فریاد بر سر آنها در نگاه اول نشان از یک بیداری رسانهای دارد. اما تاریخ ۱۰ ساله اخیر، روایت دیگری را برملا میکند؛ روایتی از یک «عقبماندگی مزمن» که ریشه در یک کینه سیاسی عمیق دارد. کینهای که از اسفند ۱۴۰۲ و تیر ماه۱۴۰۳ عمیقتر هم شده است.
کافی است به دو یا سه هفته قبل بازگردیم. زمانی که دکتر سعید جلیلی، با آیندهنگری دقیق خود، درحال بازخوانی اتفاقات برجام بود تا طرف مقابل با روایتهای دروغ سعی در لاپوشانی آن نداشته باشد. در آن روزها، همین رسانهها کجا بودند؟ آنها به جای تمرکز بر اصل خطر، یعنی تحرکات جدید روحانی و ظریف، ترجیح دادند طبق یک عادت دیرینه، نوک پیکان حمله خود را به سمت جلیلی بچرخانند. آنها آگاهانه، برای روحانی و ظریف «جادهصافکنی» کردند تا چند هفته بعد، وقتی آن پیشبینیها مو به مو محقق شد، مجبور شوند با سخنانی تندتر از خود جلیلی، به مرثیهسرایی برای فرصتهای از دست رفته بپردازند.
این قصه پرغصه، قصهی امروز و دیروز نیست. یک دهه است که کشور تاوان این «بغض» و «لجاجت کودکانه» را میدهد.
سکانس اول: جشن برجام و تخریب منتقد دلسوز (۱۳۹۴)
به سال ۱۳۹۴ بازگردیم. روزی که توافق هستهای امضا شد، همین رسانهها و بزرگترهایشان، مشغول کف زدن و تبریک گفتن به «قهرمانان دیپلماسی» بودند. آنها خود را «پاسدار برجام» میدانستند و هر صدای مخالفی را با برچسب «کاسب تحریم» و «تندرو» خفه میکردند. در آن سو، تنها یک صدا بود که با منطق و استدلال، بند به بند این توافق را نقد میکرد و نسبت به تلههای آن، از جمله همین «مکانیسم ماشه» که امروز گریبان کشور را گرفته، هشدار میداد. سعید جلیلی، نه از روی بغض، که از سر دلسوزی برای منافع ملی، آیندهای را میدیدند که چشمان هیجانزدهی دیگران از دیدن آن عاجز بود. نتیجه چه شد؟ ۱۰ سال بعد، در مهر ۱۴۰۴، همان رسانهها دقیقاً همان حرفهای ۱۰ سال پیش جلیلی را تکرار میکنند.
سکانس دوم: پیشبینی «گوسالهپرستی» و حمله به جلیلی (تابستان ۱۴۰۴)
این چرخه معیوب چند ماه پیش نیز تکرار شد. پس از پیروزیهای مقاومت در جنگ ۱۲ روزه و تقویت موضع منطقهای ایران، دکتر جلیلی هشدار داد که جریان غربگرا برای برهم زدن این دستاورد، بار دیگر پروژه «گوسالهپرستی» و امتیازدهی به غرب را کلید خواهد زد. پاسخ این رسانهها چه بود؟ حمله هماهنگ برای تخریب جلیلی و تلاش برای قراردادن او و طرفداراش در برابر رهبری. اما طولی نکشید که حزب اصلاحات، رسماً بیانیه داد و خواستار «تعلیق غنیسازی» برای به دست آوردن دل آمریکا شد. آن روز بود که این رسانهها، با تأخیری چند هفتهای و پس از آنکه هزینه پیشبینی درست را جلیلی پرداخت کرده بود، تازه از خواب بیدار شدند و مجبور به انتقاد از اصلاحطلبان گشتند؛ انتقادی که اگر در زمان هشدار اولیه جلیلی صورت میگرفت، شاید هزینه کمتری برای جبهه انقلاب میداشت.
تصاویر امروز روزنامههایی چون «فرهیختگان» و «خراسان» که با عکسهای درشت روحانی و ظریف، علیه آنها موضع گرفتهاند، بیش از آنکه نشانه بصیرت باشد، سند یک «ورشکستگی در تحلیل راهبردی» است. این جریان رسانهای نشان داده که قطبنمای تحلیلش نه «منافع ملی»، که «بغض جلیلی» است. آنها آنقدر درگیر رقابتهای کودکانه جناحی و تخریب چهرهای هستند که مسیر حرکتش همواره منطبق بر منافع ملی و خطوط اصلی انقلاب بوده، که عملاً به پیادهنظام رسانهای و «جادهصافکن» خطرناکترین رقبای سیاسی خود تبدیل شدهاند.
انتهای پیام/

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/387020
لینک کوتاه کپی شد