هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
دوشنبه، 22 ارديبهشت 1404
ساعت 02:01
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

يكشنبه 21 ارديبهشت 1404 ساعت 23:12
يكشنبه 21 ارديبهشت 1404 23:05 ساعت
2025-5-11 23:12:54
شناسه خبر : 384889
قاتل: «می‌دانستم که خاله‌ام رفته مشهد و پسر دخترخاله‌ام مدرسه است و تا بعدازظهر خانه نیست. برای همین به دخترخاله‌ام زنگ زدم و به دروغ گفتم که من و همسرم می‌خواهیم برای مشاوره به خانه‌اش بیایم.»
قاتل: «می‌دانستم که خاله‌ام رفته مشهد و پسر دخترخاله‌ام مدرسه است و تا بعدازظهر خانه نیست. برای همین به دخترخاله‌ام زنگ زدم و به دروغ گفتم که من و همسرم می‌خواهیم برای مشاوره به خانه‌اش بیایم.»
گروه اجتماعی-رجانیوز: متهم ۳۴ ساله و متأهل که یک فرزند تازه به دنیا آمده دارد، در گفتگو با روزنامه «اعتماد»، جزئیات قتل دخترخاله‌اش را شرح داد.
 
قاتل در پاسخ به سوال؛ "شما كه قصدتان سرقت بوده چرا اقدام به قتل كرديد؟" می‌گوید؛ يك ماشين داشتم كه با آن كار مي‌كردم. پيك، اسنپ، مسافركشي و... اما اين اواخر آن‌قدر مشكل مالي داشتم كه مجبور شدم ماشينم را بفروشم. از طرفي با همسرم نيز به اختلاف خورده بودم و فقط دنبال راهي بودم كه از مشكلاتم كم كنم.
 
وی در مورد چگونگی اطلاع از مقدار و محل طلاهای مقتول گفت: چون تصور مي‌كردم طلاهاي زيادي دارند. مدتي قبل در يك مهماني فاميلي بوديم كه دخترخاله‌ام گفت كه دزد به خانه‌شان زده، اما فقط طلاهاي بدلي را برده است، خاله‌ام هم گفت كه اگر همان دزد وارد خانه آنها شده بود، كلي طلا گيرش آمده بود. همان موقع فهميدم كه خاله‌ام طلاهاي زيادي دارد. خاله‌ام و دخترهايش در يك ساختمان زندگي مي‌كنند. طبقه بالا دختر خاله بزرگم است و در طبقه پايين خاله‌ام به همراه دخترخاله كوچكم (مقتول) و پسر نوجوا‌ن او زندگي مي‌كردند. همان موقع نقشه كشيدم كه طلاهاي آنها را سرقت كنم.
 
او در جواب؛ از كجا مي‌دانستيد كه دخترخاله‌تان در خانه است؟ اظهار داشت:می‌دانستم که خاله‌ام رفته مشهد و پسر دخترخاله‌ام مدرسه است و تا بعدازظهر خانه نیست. برای همین به دخترخاله‌ام زنگ زدم و به دروغ گفتم که من و همسرم می‌خواهیم برای مشاوره به خانه‌اش بیایم. چون دخترخاله‌ام مشاور خانواده بود و قبلاً به او گفته بودم که با همسرم مشکل دارم، قبول کرد که ما رو ببینه. برای روز سه‌شنبه قرار گذاشتیم و سه روز قبل از اون، چکش و چاقو خریدم تا نقشه‌ام رو عملی کنم. 
 
متهم در پاسخ به سوال: "شما كه طلاها را سرقت كرديد و دخترخاله‌تان را هم به قتل رسانديد، چرا قصد آتش زدن خانه را داشتيد؟" گفت: یک بطری بنزین تهیه کرده بودم تا رد و نشانی از خودم نذارم. بعد از قتل، کاغذهایی کنار جسد ریختم و با بنزین آتش زدم، ولی فکر کنم بعد از رفتنم آتش خاموش شد. اصلاً فکر نمی‌کردم که لو برم، اما زهرا پیش از این که من برم، جریانات ملاقات ما رو به خواهرش گفته بود. بعد از قتل، جسد برای بررسی به پزشکی قانونی فرستاده شد و من تحت نظر پلیس آگاهی قرار گرفتم. 
 
پس از اين جنايت، جسد براي بررسي‌هاي تخصصي به پزشكي قانوني منتقل شد و متهم با دستور بازپرس شفيعي دراختيار اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت. رسيدگي به اين پرونده همچنان در شعبه پنجم دادسراي امور جنايي تهران ادامه دارد.
 
انتهای پیام/


1
پسندیدم

-