سه شنبه 13 دى 1401 19:07 ساعت
شناسه خبر : 363805

به بهانه سالگرد رحلت علامه مصباح یزدی و شهادت حاجقاسم سلیمانی؛
دو ابَرمرد انقلاب اسلامی در مرزبانی از عقاید و امنیت مردم/ رسایی: هر دو در بزنگاههای متعدد نشان داده بودند که اهل انجام تکلیف هستند/ مخالفان مشترکی که نشان از هدف واحد آیتالله مصباح و حاج قاسم داشت
حاج قاسم نماد مرزبانی از امنیت مردم و دفاع از حریم «حرم جمهوری اسلامی» بود و علامه مصباح یزدی هم برجستهترین نماد مرزبانی از عقاید و اندیشه اسلامی و دفاع از مردم در برابر سیل شبهات فکری اعتقادی دشمنان اسلام و انقلاب طی دو سه دهه اخیر شناخته میشد
گروه سیاسی رجانیوز: دی ماه همیشه با خود یادآور اتفاقات گوناگونی بوده است. اتفاقاتی که ریشه در تاریخ داشته و هر انسانی را بیاختیار با خود همراه میکند. اتفاقاتی که بر دوش خود انبوهی از تجربیاتی را میکشد که فقط حزن و اندوه را از خود مینمایاند. از شهادت امیرکبیر و نواب صفوی تا قیام مردم قم در سال ۵۶ و پاسخی خونینی که دادهشد، همگی نشاندهندهی تلخکامی و غم بوده که با سرمای جانگداز زمستان نیز توامان شده است.اما آنچه که این ناراحتی را دوچندان کرده و چونان پتکی بر سر مومنین آوار میکند، همزمانی دو داغ بزرگ است؛ دو داغی که همه را در بهت فروبرد؛ دو داغی که ملتی را یتیم کرده و اشک بیامان را به آن ها هدیه داد؛ دو داغی که رهبر انقلاب را تنها کرد و ایشان را از وجود دو یار قدیمی محروم؛ و نهایتا، دو داغی که علامه مصباح یزدی و حاج قاسم سلیمانی را به دیدار معبود رهسپار کرد. همان دو فردی که سینهی خود را برای دفاع از مردم سپر کرده و برابر دشمن ایستادگی میکردند؛ همان کسانی که هرکدام در عرصهای جداگانه به یاری رهبری شتافتند، یکی در بستر فکر و اندیشه و دیگری در بستر جنگ و جهاد؛ همان کسانی که هدف دروغپراکنیهای رسانههای خارجی و دنبالهی داخلیشان بوده و در این مسیر با آبرو و شرافت خود برای دفاع از مردم و انقلاب اسلامی شمشیر زدند. اینان کسانیاند که باید در رسایشان و زحماتشان برای این ملت و این انقلاب ساعتها سخن گفت و کتابها نوشت. چرا که عمرشان را در راه این انقلاب گذاشتند تا مومنین از آماج حملات عنودانهی دشمنان داخلی و خارجی در امان مانده و احساس امنیت و آرامش کنند.
به همین منظور رجانیوز به سراغ حجتالاسلام حمید رسایی نماینده اسبق مردم تهران در مجلس و مدیر مسئول هفتهنامه ۹ دی رفته تا به بررسی منش و نگاه این دو بزرگوار بپردازد.
آقای رسایی خیلی ممنون از اینکه در آستانه سالگرد ارتحال آیت الله مصباح یزدی و شهادت حاج قاسم سلیمانی وقتی را در اختیار ما قرار دادید.
خدا را شکر که این فرصت برای بنده فراهم شده تا بتوانم در باره این دو شخصیت برجسته و تاثیرگذار انقلاب اسلامی صحبت کنم.
آشنایی شما با این عزیزان از کی و تا چه اندازه ای بود؟
آشنایی من با هر دو شخصیت بزرگوار به آغاز دوره طلبگی ام برمی گردد. من سال ۶۴ از جبهه های دفاع مقدس بعد از آشنایی با برادر طلبه ای وارد حوزه علمیه قم شدم و درس طلبگی را در مدرسه کرمانیهای قم آغاز کردم. طلاب این مدرسه اکثرا کرمانی بودند. بر همین اساس از آن تاریخ به بعد با طلاب رزمنده کرمانی رفیق شدیم و گاهی در جمع آنها حاضر می شدم یا وقتی به جبهه می رفتم به لشکر ثارالله و رفقایی داشتیم سر می زدم یا وقتی حاج قاسم با طلاب رزمنده کرمانی دیدار داشت و در همین رفت و آمدها با شخصیت حاج قاسم آشنا شدم. بعدها هم که نماینده مجلس شدم، در دیدارهای عمومی حضرت آقا یا مراسمات مختلف توفیق دیدار ایشان بود و گاهی به دلیل مواضعمان در دفاع از ولایت لطف داشتند.
آشنایی با آیت الله مصباح هم به صورت کلی از همان آغاز طلبگی بود ولی از سال ۷۸ و بعد از قضایای آن سال و تحصنی که طلاب قم در مسجد اعظم داشتند این ارتباط خیلی نزدیک شد و هر سال بیشتر از سال قبل می شد و تا پایان عمر پربرکت ایشان ادامه داشت. برای من شخصیت آیت الله مصباح بزرگترین نعمت در زندگی سیاسی ام بود.
از نگاه شما این دو شخصیت از چه ویژگیهایی برخوردار بودند؟
شباهتهای آیت الله مصباح و حاج قاسم سلیمانی خیلی زیاد بود. من حاج قاسم سلیمانی را یک آیتالله مصباح در عرصه مقاومت و امنیت میدیدم و آیت الله مصباح را یک حاج قاسم سلیمانی در عرصه جنگ اعتصادی و مقابله با شبهات...
این نگاه جالبی است، به عبارتی هرکدام به عنوان یک فرمانده در حوزهی کاری خودشان نقشآفرینی میکردند...
عرض کردم این دو عزیز، شباهتهای زیادی با یکدیگر داشتند. دو ابَرمرد انقلاب اسلامی در مرزبانی از عقاید و امنیت مردم.
مثلا چه شباهتهایی، نمونههایی را ذکر کنید.
در هر دوی آنها به نوعی، بارزترین ویژگی مشترک مرزبانی بود. یکی از مرزهای جغرافیایی ایران و دنیای اسلام مراقبت میکرد، دیگری مرزبان اعتقادات بود در برابر شبهات و انحرافات و التقاطات. حاج قاسم نماد مرزبانی از امنیت مردم و ایران اسلامی و دفاع از حریم «حرم جمهوری اسلامی» طی دو سه دهه اخیر بود و علامه مصباح یزدی هم برجستهترین نماد مرزبانی از عقاید و اندیشه ناب اسلامی و دفاع از مردم در برابر سیل شبهات و حملات فکری اعتقادی دشمنان اسلام و انقلاب طی دو سه دهه اخیر شناخته میشد.
نقطه اشتراک این خصوصیت مرزبانی در کجا بود؟
هر دو آنها بازوهای ولی فقیه در منطقه بودند، شهید سلیمانی بازوی قدرتمند و پرتوان رهبر انقلاب و ولی فقیه در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در منطقه و دنیا بود. با جهاد عملی خودش در میدان رزم، سبب بسط ید ولی فقیه در اعمال سیاستهای دفاعی یا دیپلماسی در منطقه میشد.آیت الله مصباح هم با جهاد تبیین در میدان اندیشه سیاسی و دفاع قدرتمندانه و متفکرانهاش از ولایت فقیه، موجب بسط و نشر اندیشههای رهبر انقلاب در بخشی از حوزه علمیه و در میان بسیاری از جوانان انقلابی حوزه و دانشگاه گردید.
در بعد اخلاقی چه ویژگیهایی میان این دو شخصیت بود؟
سراسر زندگی هر دوی آنها پر شده از خودگذشتگی و ایثار در عرصه مبارزه با دشمن طوری که سردار شهید ۴۰ سال جان خود را کف دست گرفت و در بیابانها و زیر تیر و ترکش بود و در آخر هم جانفدای این راه شد. مرحوم آیت الله مصباح هم حداقل طی پنج دهه از عمرش در قبل و بعد از انقلاب، آبروی خودش را کف دست گرفت و در برابر جریانت التقاطی ایستاد و زیر بار انواع و اقسام اتهامات بود ولی کوتاه نیامد. هر دو چهره شناخته شده در بزنگاههای متعدد نشان داده بودند که اهل انجام تکلیف هستند و در این راه ملامت ملامتکنندگان روی آنها تاثیری نمیگذاشت.
وقتی نگاه میکنیم مشخص میشود که طیف مخالفین آنها همپوشانی داشتند، چرا؟
دلیلش روشن است! وقتی هدف آنها واحد بود، ملاکهای آنها برگرفته از مبانی فکری امامین انقلاب بود، طبیعی بود که دشمن مشترکی داشته باشند. هم رسانههای بیگانه آنها را تخریب میکردند هم دنباله های داخلی آنها. رسانه بیگانه با حاج قاسم میگفتند تروریسم و به آیت الله مصباح میگفتند تئورسین خشنونت. به حاج قاسم میگفتند کودککش به آیت الله مصباح میگفتتد قاتل! دنبالههای داخلی آنها هم همینطور بودند. حاج قاسم از تیر توهین و تهمت و تحریف منافقان داخلی در امان نبود گاهی او را پیاده نظام سیاستهای آمریکا در سوریه میخوانند و گاهی او را هم برجامی معرفی میکردند.
به نظرتان مردم کشور ما چگونه میتوانند قدرشناس چنین شخصیتهایی باشند؟
طبیعی است که تودههای عمومی مردم نسبت به آنچه لمس میکنند، بیشتر واکنش نشان دهند. برای همین بعد ار ظهور کرونا شاهدیم که مدافعان سلامت در نگاه مردم، بیش از گذشته محترم شمرده شدند. البته مدافعان امنیت هم پس از ظهور داعش خیلی مورد توجه واقع شدند. من فراموش نمیکنم که در سالهای نخست حضور نیروهای ما در سوریه و عراق، وقتی به شهادت میرسیدند، برای اینکه در بین مردم بازتاب نداشته باشد که ما در خارج از ایران درگیری داریم، در مراسم آنها اعلام نمیشد که در کجا به شهادت رسیده بلکه میگفتند در ماموریت به شهادت رسیده! یعنی این شهدا تا این حد با مظلومیت دفن میشدند و من معتقدم که تشییع جنازه پرشور و چند ده میلیونی حاج قاسم سلیمانی، در حقیقت قضای تشییع پیکر شهدای مدافع حرمی بود که مظلومانه دفن شدند. پس شهدای مدافع امنیت هم برای مردم قابل لمس هستند و محترم و حاج قاسم سلیمانی، سیدالشهدای مدافع امنیت بود. اما در کنار این دو طیف مدافعان سلامت و مدافعان امنیت، ما مدافعان عقیده هم داریم. کار آنها دفاع در برابر التقاطات فکری و معرفتی است. با شبهات مقابله میکنند و در بزنگاهها نقش عمار را در روشنگری جامعه، بصیرت افزایی مردم و تبیین دارند. آیت الله مصباح یکی از فرماندهان مدافع عقیده بود.
همه این مدافعان در جای خود نقش آفرین هستند...
بله هر کدام در نقش خودشان، تاثیرات شگرفی دارند ولی از نظر رتبی، اگر مدافعان عقیده نباشند، مدافعان امنیت و مدافعان سلامت پرورش پیدا نمیکنند. کسانی که جان خودشان را در مواقع بیمارهای واگیردار و فراگیر کف دست میگیرند یا کسانی که در برابر هجمههای نظامی زیر تیر و ترکش میروند، بر اساس عقیدهای این کار را میکنند. چه کسی باید در برابر شبهات عقیدتی، فکری و اندیشهای مقاومت کند و بجنگد و اجازه رخنه به شبهه را نکند؟ مدافعان عقیده این وظیفه را دارند و این وظیفه مهمی است.
خیلی ممنون از وقتی که به ما دادید.
* ان شالله عاقبت حاج قاسم و آیتالله مصباح برای ما رقم بخورد.
انتهای پیام/

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/363805
لینک کوتاه کپی شد