
آیا اتحادیه اروپا در برابر سیل بحرانها دوام میآورد؟/ کشورهای قاره سبز درحال فاصله گرفتن از یکدیگر هستند
گروه بینالملل-رجانیوز: از ابتدای بحران اروپایی در سال ۲۰۰۹، اتحادیه اروپا چالش های مختلفی را تجربه کرده است. چالش های مانند هجوم پناهندگان، برگزیت، همه گیری کرونا و حمله روسیه به اوکراین تعدادی از این بحران ها هستند. قابل پیش بینی است که دایره جغرافیایی و تعداد این چالشها روند افزایشی خواهند داشت. رقابتهای ژئوپولیتیکی، آشوب در مناطق همجوار، نابرابریهای عمیق اجتماعی و اقتصادی و افزایش سرعت گرمایش هوا مشکلاتی را برای اروپا به وجود خواهد آورد که تا کنون بیسابقه بوده است. پرسش اصلی امروز این است:« آیا اتحادیه اروپا می تواند در سیل بحران ها دوام آورد؟»
به گزارش رجانیوز به نقل از کارنگی اروپا، طبق نظر ژان مونت، یکی از موسسین اتحادیه اروپا، این اتحادیه به این دلیل که در شرایط بحرانی تاسیس شده است؛ میتواند مشکلات را پشت سر بگذارد. اما امروز این اتحادیه بیش از هر زمان دیگری در خطر است. ۱۳ سال گذشته و چالش ها یکی پس از دیگری آمدند و اتحاد میان کشورهای قاره سبز را خدشه دار کردند.
اگر چه هر از گاهی بحرانها برای ادامه حیات یک مجموعه ضروری است؛ اما زمانی که میزان آن بیش از حد شود عواقب زیادی خواهد داشت. عواقبی همچون رویگردانی مردم از فلسفه تشکیل این اتحادیه، پیروزی افراد افراطی در انتخاباتها و حمایت نکردن کشورها از یکدیگر هنگام وقوع بحران های داخلی. چنین پدیده هایی می تواند در طول زمان یک ائتلاف سیاسی را از بین ببرد.
واکنش اروپا به این بحران ها چه خواهد بود؟
مهمترین چیزی که بحرانهای اخیر درباره اتحادیه اروپا نمایان کرد این است که این اتحادیه، ساز و کار و مکانیزمی مشخص برای رو به رو شدن با بحرانها در زمان اضطرار ندارد. به طور مثال زمانی که آمریکا در معاملات تجاری خود با اروپا محدودیتهایی را وضع کرد؛ سیستم بانکی و مالی اروپا به فروپاشی نزدیک شد. ضمن اینکه عواقب این بحران برای همهی کشورهای اروپایی یکسان نبود. میزان ضرر و خسارت وارده به کشورهای جنوبی اتحادیه اروپا در مقایسه با کشورهای دیگر بیشتر بود. نابرابریهای درون اتحادیه و میان کشورها نیز چالش دیگری است که اروپایی ها با آن رو به رو هستند. در همان ماجرای بحران مالی نه تنها کشورهای جنوب اروپا آسیب بیشتری دیدند؛ بلکه ضربهگیر بحران کشورهای شمال اتحادیه نیز شدند.
اما تهدیدی که برای همه مردم و دولت های اروپا، فارغ از جنوبی یا شمالی بودن آن مشترک است «احتمال فروپاشی اتحایه اروپا» است. خطری که عواقب آن نه تنها ممکن است ساحت اقتصادی این قاره را تحت شعاع قرار دهد؛ بلکه میتواند نتایج مخربی مانند جنگ را به همراه داشته باشد و جنگ محدود به مردم جنوب اروپا نخواهد بود.
راه نجات بحران اقتصادی اخیر در دست بانک مرکزی اتحادیه اروپا است. اقداماتی که معماری اقتصادی اروپا را متحول خواهد کرد؛ مانند تخصیص بودجه اضطراری به کشورهای درون بحران، بازطراحی قوانین پولی اتحادیه و هماهنگ سازی بیشتر میان بانکهای مرکزی کشور های اروپا است. اما اعمال همین سیاستها محل مناقشه است. همزمان با بحران انرژی، بعید است اقتصادهای بزرگ اروپا به این راحتی از سرمایه های خود خرج کنند.
بحران پناهندگان و سیاست فعلی اروپا
در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، چیزی حدود یک میلیون پناهنده از سوریه و افغانستان وارد کشورهای اتحادیه اروپا شدند. ورود بی رویه مهاجرها خیلی زود بحرانزا شد. افزایش میزان بزهکاری و آماده نبودن زیر ساختها برای این حجم از پناهندگان، برخی کشورهای اروپایی را به نپذیرفتن پناهندگان ترغیب کرد. این موضوع باعث تمرکز جمعیت مهاجرها در تعدادی از کشورهای اروپا شد که نارضایتی دولت و مردم آن کشورها را به همراه داشت.
کشورهایی مانند آلمان، سوئد و برخی کشورهای دیگر که در گذشته نیز مهاجر پذیر بودند، به پناهندگان روی خوش نشان دادند، اما سیاست های آنها نیز به مرور با توجه به نابرابری کشور های اروپایی در پذیرش پناهندگان دست خوش تغییر شد. این اتفاق تاثیر زیادی روی رابطه کشورهای اتحادیه اروپا داشت.
پاندمی کرونا و آنچه بر اتحادیه اروپا گذشت؟
همه گیری کرونا، از لحاظ دامنه بزرگترین بحران اتحادیه اروپا بود. وقتی تعداد کشته شدگان ویروس در جنوب اروپا افزایش یافت، کشورهای دیگر وحشت کردند. ترس کشورهای اروپایی باعث شد حمایت چندانی از یکدیگر نکنند که آسیب زیادی به رابطه اعضای اتحادیه اروپا زد.
همچنین میان سیاستهای کشورهای مختلف نیز هماهنگی وجود نداشت. برخی کشورها محدودیت های سختگیرانهای اعمال کردند و برخی دیگر بر حمایت از کسب و کارها تاکید داشتند. تصمیمات گروه دوم اقدامات گروه اول را ناکارآمد کرد و باعث پخش شدن ویروس در سراسر این قاره شد.
اگرچه در دوران پیک سیاستهای چندگانهای اعمال شد؛ اما در زمان واکسیناسیون وضعیت به این صورت نبود. با این حال واکسیناسیون پایان خوش یک دوران سخت نبود، چالش ها یکی از پس از دیگری فرا می رسند و آخرین بحران ضربات سنگینی به بدنه اتحادیه اروپا وارد می کند.
جنگ روسیه و اوکراین چه بر سر اروپا آورد؟
دولت های اروپایی از همان ابتدای حمله روسیه به اوکراین، آنرا بحرانی با صورت مسئله حقوق بین الملل تلقی می کردند و تلاش برای ایجاد اجماع جهانی علیه روسیه داشتند. اما با ادامهدار شدن جنگ، اختلافات پنهان آرام آرام نمایان شد. بیشتر کشورهای شمال و شرق اروپا به این مسئله به چشم تهدید ملی نگاه کردند و از اوکراین حمایت مالی و تسلیحاتی انجام دادند. این نگاه البته میان دولت های غرب اروپا وجود نداشت و آنها اوکراین را به مذاکره با پوتین دعوت می کنند.
چالش دیگر این است که این جنگ، باعث بحران انرژی در اروپا شده است که این بحران، آسیب های بیشتری بر پیکره اتحادیه اروپا وارد کرده است. بحران انرژی ممکن است در آینده رفع شود اما اثرات اقتصادی آن تا سالیان سال ادامه خواهد داشت.
بنظر می رسد ماهیت «اتحادیه اروپا» در خطر است. مخاطراتی مانند جنگ، جدایی کشور های بیشتر از این اتحادیه و روی کار آمدن فاشیست ها در صورتی که اتحادیه اروپا تدبیری برای حل چالش هایش طراحی نکند؛ ممکن است این اتحادیه سیاسی را به سمت نابودی حرکت دهد.
انتهای پیام/
