هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
شنبه، 17 خرداد 1404
ساعت 02:32
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

يكشنبه 11 خرداد 1404 ساعت 23:40
يكشنبه 11 خرداد 1404 23:34 ساعت
2025-6-1 23:40:33
شناسه خبر : 385270
طرح تحکیم تحریم‌های ایران، آن‌قدر عجیب و بی‌منطق است که صدای جریان غرب‌گرا را هم در آورد. روزنامه‌ی شرق که ید طولایی در لاپوشانی و سفیدنمایی تهدیدات مقامات غربی دارد نیز، این تصمیم سنای آمریکا را به خنجری در دل مذاکرات تلقی کرد.
طرح تحکیم تحریم‌های ایران، آن‌قدر عجیب و بی‌منطق است که صدای جریان غرب‌گرا را هم در آورد. روزنامه‌ی شرق که ید طولایی در لاپوشانی و سفیدنمایی تهدیدات مقامات غربی دارد نیز، این تصمیم سنای آمریکا را به خنجری در دل مذاکرات تلقی کرد.
گروه بین‌الملل-رجانیوز: تصویب طرح تحریم‌های دائمی هسته‌ای علیه ایران در مجلس سنای آمریکا با اجماع کم‌سابقه‌ی دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، نشان‌دهنده تداوم راهبرد فشار حداکثری واشنگتن علیه تهران است. این اقدام که با حمایت گسترده لابی صهیونیستی (آیپک) همراه شد، نمایانگر همسو بودن مقامات آمریکا و اسرائیل در موضوع هسته‌ای ایران است.
 
«جکی روزن»، سناتور دموکرات از نوادا، در حمایت از این طرح گفت: «تحریم‌ها نقش حیاتی در پاسخگو کردن ایران برای اقدامات ثبات‌زدای آن، از جمله حمایت از گروه‌های تروریستی داشته‌اند. با نزدیک‌تر شدن ایران بیش از هر زمان دیگر به سلاح هسته‌ای، افتخار می‌کنم که به همکارانم در معرفی قانونگذاری دوحزبی بپیوندم که فشار بر حکومت ایران را اعمال می‌کند.»
 
این لایحه، ابتدا در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسید. پس از موافقت نمایندگان، این ایده، به مجلس سنا رسید و مقبولیت کم‌سابقه‌ای را از هر دو حزب آمریکایی کسب کرد. در این راستا، احتمال اینکه ترامپ این لایحه را امضا نکند و با نمایندگان مخالفت کند، نزدیک به صفر است. چرا که مخالفت رئیس‌جمهور، با لوایحی که هم به اجماع دو حزب در آمریکا رسیده باشد و هم مورد تایید لابی‌های صهیونیستی (آیپک) باشد، اتفاقی نادر در سیاست آمریکا محسوب می‌شود. همچنین بعید است که ترامپ از ایده‌ای که خودش از حامیان سفت و سخت آن محسوب می‌شود، بخاطر توافقی موقت با ایران، حمایت نکند.
 
حتی با فرض اینکه ترامپ این طرح را وِتو کند، لایحه دوباره به کنگره باز می‌گردد و رای‌گیری می‌شود. اگر رای‌گیری مجدد نمایندگان بالای دو سوم آراء باشد، امضا یا عدم امضای رئیس جمهور، ارزشی ندارد و لایحه به شکل خودکار، تبدیل به قانون می‌شود. شواهد و قراین حاکی از آن است که اجماع دوحزبی برای این لایحه، حداکثری بوده و در مرحله‌ی اول، اتفاق نظر کم‌سابقه‌ای حول این طرح ضدایرانی شکل گرفته است که یقینا بیشتر از دو سوم آراء را شامل می‌شود.
 
نکته قابل تأمل، حذف بند «غروب آفتاب» از این لایحه است که پیش‌تر در سال ۱۹۹۶ تصویب شده بود. تاریخ انقضا و اتمام این تحریم‌ها در این بند ذکر شده بود. این تغییر، تحریم‌ها را از حالت موقت به دائم تبدیل می‌کند. چنین عملی، بیانگر آن است که تغییر دولت یا حتی توافقات موقت، در اراده آمریکا برای حفظ چرخه تحریم‌ها خللی ایجاد نخواهد کرد.
 
طرح تحکیم تحریم‌های ایران، آن‌قدر عجیب و بی‌منطق است که صدای جریان غرب‌گرا را هم در آورد. روزنامه‌ی شرق که ید طولایی در لاپوشانی و سفیدنمایی تهدیدات مقامات غربی دارد نیز، این تصمیم سنای آمریکا را به خنجری در دل مذاکرات تلقی کرد.
 
چنین مسئله‌ی مشابهی، در برجام هم شکل گرفت. دولت وقت آمریکا برای اینکه خروج از برجام را ذیل ساختار حقوقی داخلی ایالات متحده توجیه و اجرا کند، از یک سازوکار حقوقی داخلی استفاده کرد. او برجام را «توافق اجرایی» (Executive Agreement) تلقی کرد، نه یک معاهده بین‌المللی رسمی که نیاز به ضمانت اجرا و تصویب سنا داشته باشد. حالا که ترامپ موافقت سنا برای تحریم دائمی هسته‌ای را هم دارد، ادامه‌ی مذاکرات با آمریکا بر سر مسائل هسته‌ای، معنایی ندارد.
 
تصویب کردن چنین قانونی در زمان مذاکرات، حاکی از آن است که مذاکرات مسقط، تاثیر چندانی بر تغییر رویه سیاست‌های همیشگی آمریکا نداشته و نخواهد داشت. حفظ فشار تحریم‌ها، همیشه اولویت آمریکا بوده و خواهد بود. هدف آمریکا از هرگونه مذاکره‌ای، برآورده کردن منافع ملی خودش است؛ نه برآورده‌کردن فانتزی سیاسی اقلیتی در ایران.
 
با این تفاصیل، ادامه‌ی مذاکراتی که طبق گفته‌های طرفین، صرفا مربوط به غنی‌سازی است، بیهوده است. به نظر می‌رسد که مذاکرات هسته‌ای به نقطه‌ی پایان خودش رسیده است؛ چراکه با تصویب این قانون، عملاً کاری از دست تیم مذاکره‌کننده ایرانی برای رفع تحریم‌های هسته‌ای، بر نمی‌آید.
 
مسیر خیالی‌ای که جریان غرب‌گرا برای مذاکرات ترسیم کرده‌است، به بن‌بست خورده است. وقت مواجهه با حقیقت فرارسیده است. رویای بهبود اقتصاد در دولت اصلاحات، آن هم با ابزار سیاست‌خارجی، به کارویژه‌ی این علم لطمه خواهد زد. وظیفه‌ی اصلی سیاست‌خارجی، تأمین بقا، امنیت و منافع ملی است. در نتیجه، تقلیل سیاست خارجی به امور معیشتی، باعث سلب امنیت و ایجاد خطرهای وجودی در آینده‌ای نزدیک خواهد شد.
 
انتهای پیام/


-