
رفتارهای مقاومت شکن!
یکی از دعوت هایی که گفتمان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی برای مردم دارد؛ دعوت به امر مقاومت است. دعوتی که مبتنی بر یک فهم عقلانی، ایدئولوژیک و منفعت محور است. تاریخ چند دهه اخیر جمهوری اسلامی و سرگذشت بسیاری از ملت های تحت فشار ظلم و استکبار، امروز دیگر بر همگان ثابت کرده است که تنها راه پیشرفت، مقاومت است. به تعبیری مقاومت رمز پیشرفت است. هر تحلیل گر منصف سیاسی امروز شهادت میدهد که هزینه های چالش مقابل استکبار به مراتب کمتر از سازش با کفر و شرک است. اغلب مردم هم نشان داده اند که این مهم را فهم و مسیر مقاومت را انتخاب کرده اند و آن را طریقه اصلی سعادت خویش میدانند.
اما چه چیزی این انتخاب مردم را دچار تردید می کند؟ چه مسأله ای میتواند مقاومت این ملت را بشکند؟ چه تناقضاتی میتواند این مردم را نسبت به انتخاب دیروزشان پشیمان کند؟ مهم ترین عامل آن است که مردم در این مسیر احساس کنند که این مقاومت، صبر و ایستادگی فقط مربوط به آنان است و نه مسئولین! رنج و سختی اش را قرار است آنان متحمل شوند و کیف و حالش را آنانی کنند که در رأس قدرت اند!
وقتی از تریبون های رسمی جمهوری اسلامی دعوت به مقاومت صورت بگیرد و اولین کسانی که زندگی شان بویی از مقاومت نبرده است برخی مسئولین باشند، این تناقض ناخودآگاه اراده های عمومی مردم را متزلزل میکند. از نگاه مردم اگر قرار است مقاومتی باشد و تحریمی تحمل شود، باید این تحریم و مقاومت و... برای همه باشد نه فقط برای مستضعفین و توده های مردم، تحریم را میتوانیم تحمل کنیم اما تبعیض و فساد و جانماز آب کشیدن را نه.
نمیشود هر روز در تریبون های عمومی امت را دعوت به مقاومت کرد و همزمان مردم بشنوند از فرزند حدادعادل و لاريجانی تا عارف که در آمریکا زندگی میکنند! نمیشود هر روز دم از مقاومت زد و فرزندان ولایتی در ترکیه مشغول بساز و بفروشی باشند و فرزندان شمخانی هم در حال کسب روزی حلال از نفتکش های بزرگ و متعددشان!
مفهوم مقاومت در اذهان توده های مردم به تمسخر گرفته میشود وقتی می شنوند دختر و داماد رئیس جهادی مجلس حتی حاضر نیستند سیسمونی فرزندشان را از ایران خریداری کنند و برای سفر تفریحی شان در اوج مشکلات مردم، راهی ترکیه میشوند و همزمان فرزند دیگر قالیباف از یکی متخاصم ترین کشور های دنیا یعنی کانادا که بارها علیه جمهوری اسلامی تحریم های سنگينی را وضع کرده است درخواست و گدایی تابعیت میکند! خودتان را جای مردم بگذارید، مقاومتی می ماند برایشان!
وقتی مردم میشنوند برخی از مدیران این کشور فرزندانشان از کشورهای گوناگونی مثل آمریکا تابعیت دارند و حتی حاضر نیستند تابعیت آنان را لغو کنند تا در مناصب کشور به مردم شان خدمتت کنند، به چه جمع بندی نسبت به امر مقاومت میرسند! تلخ تر آن است که همین افراد از ظریف و عارف تا حسن روحانی در محترمانه ترین نقاط مراسمات حاکمیتی کشور جلوس میکنند و به ریش ملت میخندند!
مردم شاهد آن هستند که نامزدی با ادعای عمل به نهج البلاغه رای میآورد و به تنها چیزی که عمل نمیکند نهج البلاغه است. همین فرد بسیاری از بستگان خود از دختر و پسر و دامادش را با رانت به جاه و منال و مسئولیت میرساند و مردم متحیر! در اوج مشکلات اقتصادی به تبریز و مرند سفر تفریحی خانوادگی میرود و مشغول فوتسال بازی کردن با اعضای فامیل! معاون اول دولت همزمان در کیش مشغول عیش و نوش و آن معاون دیگر در بندر انزلی و آن وقیح دیگر در قطب جنوب و تورهای چند میلیاردی! آن وزیر خانم به همراه خانواده با پول بیت المال مشغول عشق و حال و کيش گردی، مدیر شستا هم از خستگی کاری به سوئد پناه میبرد! رئیس بانک مرکزی به مادرش تمام سکه هدیه میدهد!
به تعبیر رهبر انقلاب مگر مردم کورند؟
رهبر انقلاب در سال ۷۰ فرمودند: «شما چگونه میخواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسایل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیتالمال هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم - مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند! - و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی میماند؟ مگر مردم کورند؟ نمیشود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمی که خیلیشان از اولیات زندگی محرومند. در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت.»
سیره علوی پیش کشان آقایان! برخی انتظارات از حد و قواره اینان بزرگتر است! لااقل حفظ ظاهر کنید و با اعصاب و روان مردم بازی نکنید! آری نمیشود مثل حیوان بچرخیم و بلغتیم و مردم را به مقاومت دعوت کنیم!
