چهارشنبه 26 شهريور 1393 18:42 ساعت
شناسه خبر : 186976
گفتگو با «محمدهادی نعمتی» کارگردان مستند «آرامش شام»+ دانلود مستند؛
مخاطبان اصلی مستند هنوز «آرامش شام» را ندیدهاند/یکی از مسئولان کشور مستندم را که دید، گفت حداقل 7 سال باید حبس میکشیدی
دغدغهی ساخت این اثر از سال 88 و زمانی که برخی شعار «نه غزه، نه لبنان» را سر دادند، در من ایجاد شد. همیشه برای من سوال بود که چرا شماری از مردم کشورم چنین شعاری میدهند. تحلیلهای متفاوتی را خواندم، اما هیجکدام پاسخی بر سوالی من، نبود. من تصمیم گرفتم جواب سوالم را در کف خیابان و از مردم بگیرم.
گروه فرهنگی-رجانیوز: امروز دیگر کسی نمیتواند منکر رشد قابل توجه آثار فیلمسازان، مستندسازان و انیمیشنسازان انقلابی و دغدغهمند کشور شود. افرادی که به خاطر سن و سالشان هنوز در ابتدای راه هستند، اما با این وجود، همگان را به آیندهی سینما و مستند کشور امیدوار کردهاند.
به گزارش رجانیوز، همین کیفیت رو به رشد آثار این نسل جدید فیلم و مستند و انیمیشنسازی، ما را برآن داشت که با کارگردانان این آثار، گفتگوهایی را ترتیب دهیم تا شاید مخاطبان و مسئولین بیش از قبل، با این هنرمندان جوان آشنا شوند. به خصوص آنکه مقام معظم رهبری راهبرد اصلی سالی را که به نام فرهنگ مزین شده است، «تقویت جناح مومن فرهنگی» اعلام کردهاند.
در یازدهمین گفتگو از این سلسله گفتگوها، به سراغ «محمد هادی نعمتی» رفتیم. نام این مستندساز 28 ساله و تحصیل کرده در رشتهی «مدیریت بازگانی» این روزها برای مستند «آرامش شام» بر سر زبانها افتاده است. آخرین مستند «نعمتی» با موضوع ضرورت کمک ایران به سوریه و اهمیت آرامش این کشور، موافقان و مخالفان بسیاری داشت. اما نکتهی مهم پیرامون این مستند، کیفیت فنی بالای آن است که موافقان و مخالفان محتوای مستند به آن اذعان داشتند. گفتگو با این مستندساز جوان جنبههای مختلفی داشت. از آغاز شروع کار برای مستندسازی گرفته تا اتفاقات و حواشی پیشآمده برای «آرامش شام»:

تاسیس اولین رادیوی اینترنتی کشور با نام «صدای میقات»
شما در دورهی کارشناسی در رشتهی «مدیریت بازگانی» تحصیل کردید که هیچ اشتراکی با مستندسازی و فیلمسازی ندارد. چه شد که تصمیم گرفتید به سراغ هنر بروید و چگونه نخصص لازم در این حوزه را کسب کردید؟
جرقهی این اتفاق و این تغییر مسیر در سال 88 خورد. در آن زمان با تعدادی از دوستان در حوزهی رسانه احساس ضعف کردیم و تصمیم گرفتیم اولین رادیوی اینترنتی کشور با نام «صدای میقات» را راهاندازی کنیم. البته در کنار تولید آثار رادیویی مانند ساخت پادکست و ... مستندسازی هم میکردم و آثاری را پیرامون شهدا میساختم. اما هر چه جلوتر رفتم، احساس کردم که باید کار مستندسازی را جدیتر دنبال کنم. برای همین سال 90 در کلاسهای «انجمن سینمای جوان» شرکت کردم.
پیشرفت مشهود آثار مستند پس از کسب تخصص
پس شما قبل از کسب تخصص هم مستند ساختید. آثار شما قبل از شرکت در کلاسهای فیلمسازی و بعد از آن چه فرقی کرده است و اهمیت بدست آوردن این مهارت تا چه اندازه است؟
در سالهای گذشته و زمان جنگ، صرف مذهبی بودن و حزباللهی بودن کافی بود تا شما به جنگ بروید. در آن زمان به شما اسلحه میدادند و شما با همان سلاح به نبرد دشمن میرفتید. ولی در جنگ نرم امروز شما باید دنبال اسلحه بگردید و تخصص در حوزههای مختلف همان اسلحهی شماست. این تخصص واقعا نیاز است و من این نیاز را کاملا حس کردم. چون دیدم، آثاری که بعد از شرکت در کلاسهای فیلمسازی ساختم، زمین تا آسمان با مستندهایی که قبل از آن ساخته بودم، فرق کرده است.

ساخت مستندی پیرامون بازگشت پیکر یک شهید، بعد از 28 سال
شما پس از کسب مهارت و تخصص و قبل از ساخت مستند «آرامش شام»، مستند دیگری هم ساختهاید؟
بله. من قبل از «آرامش شام» دو مستند حرفهای کار کردم. یکی از آنها «حاج سقا» نام داشت که شب عاشورا از شبکهی دو پخش شد. این مستند روایتگر زندگی یک تعزیهخوان با نام حاج سقا است. مستند بعدی با نام «رجعت»، به موضوع بازگشت پیکر «شهید منتظری» پس از 28 سال به کشور اختصاص دارد که احتمالا این اثر از شبکهی افق پخش خواهد شد. ساخت «رجعت» تا حدی اتفاقی بود. ما حدود 8 ماه قبل از بازگشت پیکر «شهید منتظری»، به دیدار خانوادهی ایشان رفتیم و از آنها فیلمبرداری کردیم و طبیعتاً آن زمان نمیدانستیم که قرار است پیکر فرزند شهیدشان به وطن بازگردد. اما بعد از 8 ماه این اتفاق افتاد و ما متوجه شدیم که استخوانهای «شهید منتظری» بعد از 28 سال توسط گروه تفحص شهدا، پیدا شده است. برای همین فرصت را غنیمت شمردیم و با خانوادهی این شهید بزرگوار به «معراج شهدا» رفتیم و فیلمبرداری کردیم و با استفاده از این فیلمها و دیداری که قبلا با خانوادهی شهید داشتیم، مستند «رجعت» را ساختیم.
چرا برخی از مردم سوال «نه غزه و لبنان» را سر دادند؟
به سراغ مستند «آرامش شام» برویم. چه عاملی سبب شد که شما به فکر ساخت چنین مستندی بیفیتید؟مستندی که در آن به صورت کاملا صریح و شفاف نشان دادید، ما در سوریه به خاطر آرامش کشور خودمان میجنگیم.
دغدغهی ساخت این اثر از سال 88 و زمانی که برخی شعار «نه غزه، نه لبنان» سر دادند، در من ایجاد شد. خب همیشه برای من سوال بود که چرا شماری از مردم کشورم چنین شعاری میدهند. تحلیلهای متفاوتی را خواندم، اما هیچکدام پاسخی بر سوال من نبود. به همین دلیل، تصمیم گرفتم جواب سوالم را در کف خیابان و از مردم بگیرم و البته در حین فیلمبرداری و مصاحبههای خیابانی، جواب سوالم را تاحدی گرفتم و فهمیدم که مستند را باید به چه سمتی هدایت کنم. در حالی که تا قبل از آن نمیدانستم فیلم باید به چه سمت و سویی برود.
اغلب مخاطبان مستند من «BBC» را به صداوسیما ترجیح میدهند
پس مخاطب اصلی شما افراد انقلابی و حزباللهی جامعه نبودند. برای همین بود که اکثر تصاویر آرشیوی و حرفهای مستند شما از شبکههای ماهوارهای گرفته شده بود؟
مخاطب اصلی مستند من آنهایی بودند که در سال 88 شعار «نه غزه، نه لبنان» را سر دادند. اغلب آنها هم صداوسیما را قبول نداشتند و اخبار شبکههای ماهوارهای مثل «BBC» را دنبال میکردند. برای همین من سعی کردم با استفاده از همان مرجعی که آنها قبول داشتند، حرفم را بزنم. هرچند من هم معتقدم که این شبکهها دروغ میگویند. همین موضوع سبب میشود که مخاطب مستند من در ده دقیقهی اول «آرامش شام» موضعش را بشکند و سپرش را بیندازد و مستند را تا انتها تماشا کند. در حقیقت من خوراک مخاطبان اصلی فیلمم را میشناختم و همان خوراک را به آنها دادم. البته برای بدست آوردن تصاویر آرشیوی از سوریه به سراغ افراد مختلفی رفتم و فیلمهای متعددی را نیز بدست آوردم که برخی از آنها را در مستند آوردم.

یکی از مدیران اخراجی صداوسیما به من گفت، حالم از تو بهم میخورد!
البته شاید حرف زدن راجع به مخاطبان مستند انقدر ساده نباشد. یعنی تفکر بسیاری از ما راجع به افرادی که شعار «نه غزه، نه لبنان» را سر دادند و مدام اخبار «BBC» را دنبال میکنند، اشتباه است. شما در مستندتان نشان دادید که همان افراد هم به شهدا اعتقاد دارند.
حرف شما کاملا درست است. من این مستند را برای تعدادی از مدیران صداوسیما که به خاطر اتفاقات سال 88 از این سازمان اخراج شده بودند، اکران کردم. مستند که به اتمام رسید، یکی از همین مدیران جلو آمد و به من گفت که من حالم از تو به هم میخورد و بعد مرا در آغوش گرفت. من تعجب کردم و دلیل این ابراز محبت را پرسیدم. گفت تو برای من ارزش قائل شدی و مستند ساختی.
متاسفانه ما وقتی از کنار اینجور افراد عبور میکنیم، فحششان میدهیم و تصور خوبی راجع به آنها نداریم. اما من در مستندم نشان دادم که حتی مرفهترین افراد و به اصطلاح بالاشهرنشینها هم به شهدا ارادت دارند و این موضوعی است که برای امثال ما قابل درک نیست. این دقیقاً همان نکتهای است که رهبری در استان «خراسان شمالی» به آن اشاره کرد. خب فاصلهی نگاه حضرت آقا با افراد دگم بسیار زیاد است.
70 درصد افرادی که با آنها مصاحبه کردیم، گفتند ایران نباید به سوریه کمک کند
با تمام این تفاسیر، اما جامعهی هدف مخاطبین مستند شما معتقدند که به سوریه نباید کمک کرد. این اعتقاد آنهاست و به نظر نمیرسد که به راحتی بتوان نظرشان را تغییر داد. چون آنها هر روز شبکههایی را میبینند که این اعتقاد را درآنها راسختر میکند. شما این موضوع را قبول دارید.
من با تمام وجودم حس کردم که این حرف شما اشتباه است. ما از مصاحبهشوندگان سه سوال میپرسیدیم. اول اینکه آیا ایران امن است؟ بعد، از امنیت سایر کشورهای منطقه میپرسیدیم و پس از آن سوال میکردیم که آیا ما باید به کشورهای ناامن کمک کنیم یاخیر؟ تقریبا 70 درصد افرادی که با آنها مصاحبه کردیم، گفتند ایران نباید به سوریه کمک کند. اما اکثر آنها دلیل قانعکنندهای نداشتند و پس از یک گفتگوی کوتاه قانع میشدند که سوریه به کمک ما نیاز دارد. مثلا فردی میگفت که به سوریه نباید کمک کرد. اما بعد از یک گفتگوی کوتاه گفت که من حاضرم خودم به عنوان یک سرباز اعزام شوم و دفاع کنم! البته من معتقدم مخاطبان اصلی مستند، هنوز «آرامش شام» را ندیدهاند و اگر شرایطی فراهم شود که آنها هم بتوانند ببیند، قطعا تاثیر خود را خواهد گذاشت.

اگر شبکه افقی نبود، احتمالا «آرامش شام» هیچوقت از تلویزیون پخش نمیشد
اما مستند شما از شبکهی افق و از تلویزیون کشور پخش شد.
متاسفانه برخی از قسمتهای مستند هنگام پخش از «شبکه افق» سانسور شد. البته چون ما فضای قبل از وجود این شبکه را تجربه کردیم، میدانیم که همین پخش با سانسور از تلویزیون هم از سرمان زیاد است. چون اگر شبکه افقی در کار نبود، احتمالا «آرامش شام» هیچوقت از سیمای جمهوری اسلامی پخش نمیشد. لازم به ذکر است، این سانسورها سبب میشود که ما خطوط قرمز را بهتر بشناسیم و کارهای بعدیمان را طوری بسازیم که دیگر برای پخش از تلویزیون، مشکل حذف برخی صحنهها را نداشته باشد.
تنها دلیلی که باعث شد عاقبت ایران و سوریه یکی نباشد، وجود ولایت فقیه در کشور ما است
چرا سایر شبکهها حاضر به پخش مستندهایی مثل «آرامش شام» نیستند؟ نظر شما پیرامون اخباری صداوسیما از کشور سوریه پخش میکند چیست؟ این اخبار چهقدر به واقعیت نزدیک هستند؟
ساختار شبکهی افق با ساختار سایر شبکههای تلویزیون متفاوت است و مستند ما جنبههای مختلفی دارد که در ساختار شبکههای صداوسیما جایگاهی ندارد. همین ساختار سبب میشود که تلویزیون بسیاری از اخبار سوریه را منتشر نکند. آنها اتفاقات میدانی سوریه را بازگو میکنند، اما به مردم نمیگویند که دشمنان کشور سوریه چه کسانی هستند و چه رفتاری از خود نشان میدهند. «بشار اسد» محیطی امن در سوریه ایجاد کرده بود و البته اشتباهات متعددی هم داشت. اما چه شد که سوریه به این وضع افتاد؟ ما این را به مردم نگفتیم. در سال 88 مشابه اتفاقات سوریه در کشور ما افتاد. اما به نظر من تنها دلیلی که باعث شد عاقبت ایران و سوریه یکی نباشد، وجود ولایت فقیه در کشور ما بود. یعنی اگر ایران ولی فقیه نداشت، بواسطهی اتفاقات سال88، امروز این امنیت را نداشتیم.
کشور ما «سوئیس» نیست که دغدغهی ما فقط مسائل بیارزش و پیش پا افتاده باشد
البته تصاویری در مستند شما وجود دارد، که شاید همان تصاویر باعث شود «آرامش شام» قابلیت پخش از تلویزیون را نداشته باشد. مثلا فیلمهایی که از وحشیگریهای داعش در مستندتان نشان دادید، از جملهی این تصاویر است. چه عاملی سبب شد که چنین تصاویر ناراحتکنندهای را در مستند بیاورید؟
میخواستم به مردم کشورم نشان دهم که چه کسانی پشت مرزهای ایران نشستهاند و منتظر فرصتی هستند تا به ایران حمله کنند. اینجا «سوئیس» نیست که دغدغهی ما فقط مسائل بیارزش و پیش پا افتاده باشد. اینجا ایران است. دور تا دور ما گروههایی مثل داعش هستند و من میخواستم خصوصیات این گروه را نشان دهم. زمانی که برای فیلمبرداری به کشور عراق رفتیم، مشاهده کردیم که یک مغازهدار قبل از اینکه دخل یک روزش را بشمارد، خدا را شکر میکرد که زنده است. اما در کشور ما مردم مسالهی امنیت را به طور کامل فراموش کردهاند و حواسشان به این موضوع نیست. در حالیکه هدف اصلی تمام گروههای تروریستی ایران است.

این مستند را برای تعدادی از سران اصلاحطلبان نیز به طور خصوصی نمایش دادم
به هر حال مستند شما از شبکه افق پخش شد و بازخوردهای مثبت و منفی فراوانی هم در فضای اینترنت به همراه داشت. به جز پخش از شبکهی افق، «آرامش شام» اکرانهای دیگری هم داشت؟ بازخوردها چه طور بود؟
«آرامش شام» در دانشگاه صنعتی شریف و حوزهی علمیه مشکوه و همچنین برنامهی «سینما روایت» اکران شد. البته این مستند را برای تعدادی از سران اصلاحطلبان نیز به طور خصوصی نمایش دادم که بازخوردهای جالبی هم گرفتم. یکی از سران اصلاحات پس از دیدن مستند اعلام کرد که حرفهایی که در مستند زدی درست است. به او گفتم مصاحبه کن و این موضوع را بگو. اما این کار را نکرد. یکی دیگر از مسئولان دولت اصلاحات که مصاحبههای متعددی علیه سپاه دارد، بعد از دیدن «آرامش شام» گفت که اگر حتی اتفاقی بیفتد که داعش وارد مرزهای کشور شود، سپاه آنها را نابود خواهد کرد. گفتم حاضری مصاحبه کنی و این مطلب را بگویی. گفت نه!
به غیر همفکرانم التماس میکنم تا با من صحبت کنند
شما با اعتقاداتی که دارید، چهطور با افرادی که همفکر شما نیستند ارتباط گرفتید و مستند را برایشان پخش کردید؟ اصلا این کار چه لزومی دارد؟
هنگامی که میخواهی یک کار فرهنگی انجام بدهی و یا یک محصول فرهنگی تولید کنی، باید بتوانی با تمام اقشار مردم ارتباط بگیری. من حتی حاضرم التماس کنم، تا غیر همفکرانم با من صحبت کنند. آداب جنگ نرم این است. تو وقتی دوربین در دست میگیری باید خاک زیر پای مردم شوی و با آنها صحبت کنی.
من حاضرم «حسینیه هنر» را جارو بزنم
«آرامش شام» جزء معدود مستندهایی است که از طریقی به جز پخش در «جشنواره عمار» بر سر زبانها افتاد. تاکنون اکثر مستندهای خوب در این جشنواره به مخاطبان معرفی میشدند. نظر شما پیرامون عمار چیست؟
من همواره «جشنواره عمار» و اخبار و حواشی آن را پیگیری میکنم. حتی در دورهی فیلمسازی دفتر راه که توسط آقای «نادر طالبزاده» اداره میشد نیز شرکت کردم. خیلیها حاضرند کمک کنند تا عمار رشد کند و به جایگاه واقعی خود برسد. خود من حاضرم «حسینیه هنر» را جارو بزنم و این را بدون تعارف میگویم. ما موظف هستیم هر کاری که از دستمان برمیآید انجام بدهیم تا «جشنواره عمار» پیشرفت کند. اما این جشنواره ایراداتی دارد که باید به مرور زمان برطرف شود. مثلا یکی از اشکلات این است که زمان پخش یک مستند در جشنواره یک روز قبل از اکران مشخص میشود. درحالیکه اگر یک هفته قبل اعلام کنند، کارگردان میتواند به افراد مدنظرش اطلاع دهد و آنها در زمان اکران به سینما بیایند. این موضوع باعث میشود، استقبال از مستندهای عمار هم بیشتر شود.

«رضا امیرخانی» مقالهی جالبی راجع به سوریه دارد که تا به حال منتشر نشده
حال به سراغ برخی انتقاداتی برویم که پیرامون مستند شما وجو دارد. عدهای معتقدند که حضور فردی مثل «رضا امیرخانی» در مستند شما کاملا بیربط است. چرا که او تخصصی در حوزهی سوریه ندارد. چرا شما برای مصاحبه به سراغ این نویسندهی رمان رفتید؟ چرا به سراغ مسئولان مربوط به این حوزه نرفتید؟
«امیرخانی» مقالهی جالبی راجع به سوریه دارد که تا به حال منتشر نشده است. احساس کردم که حرفهایی که او در مقالهاش مطرح کرده، میتواند به روند مستند کمک کند. با توجه به این موضوع برای مصاحبه به سراغ ایشان رفتم. من میخواستم مستندم تا جای ممکن مردمی باشد. برای همین به سراغ مسئولان نرفتم تا با آنها مصاحبه بگیرم. افرادی مانند آقای «امیرخانی» و «نمازی» هم که در مستند به عنوان مصاحبه شونده حضور دارند، در حقیقت کارشناس نیستند و تحلیل کارشناسانهی خاصی ارائه نمیدهند. بلکه به ذکر یک سری نکات و خاطرات میپردازند.
«حاج حمید نمازی» با سایر مسئولان فرهنگی کشور فرق داشت
مرحوم «حاج حمید نمازی» هم در مستند شما صحبت کردند. شاید بسیاری از اهالی فرهنگ، راجع به شخصیت این مجاهد فعال در حوزهی فرهنگ اطلاعات کمی داشته باشند. به نظر شما مهمترین شاخصهی ایشان چه بود؟
«حاج حمید نمازی» با سایر مسئولان فرهنگی کشور فرق داشت. برای ایشان مهم نبود که توسابقهی کار نداری و یا تجربهی خاصی در زمینهی کارهای فرهنگی کسب نکردی. بلکه وقتی میدید در تو دغدغه وجود دارد، کمکت میکرد و دستت را میگرفت. کاری که مسئولان فرهنگی کشور ما نمیکنند و برای یک طرح و ایده آنقدر جلوی راهت سنگ میاندازند که تو از انجام کار فرهنگی پشیمان شوی. «حاج حمید نمازی» خیلی به ما کمک کرد و مشورتهای بسیار خوبی به ما داد.
به دانشجویان سوری میگویند شما حق دانشجویان ایران را خوردهاید
حالا که بحث راجع به افرادی است که در «آرامش شام» با آنها مصاحبه کردید، پیرامون دانشجوهای سوری که در کشور ما تحصیل میکنند هم توضیح دهید.
بین دو کشور ایران و سوریه، تبادل دانشجو وجود دارد و همانطور که برخی از دانشجوهای سوری در ایران درس میخوانند، دانشجوهای کشور ما هم در سوریه مشغول به تحصیل هستند. بعد از اکران «آرامش شام» در «دانشگاه صنعتی شریف» یکی از دانشجویان سوری پیش من آمد و گریه کرد و گفت تا به حال کسی این حرفها رو نزده بود. من تعجب کردم و به این دانشجو گفتم که مستند ما تا حدی خودخواهانه است و بیشتر به نفع کشور خودمان است تا سوریه. اما او باز هم تاکید کرد که همین حرفها هم به نفع ماست و تا به حال کسی نگفته. متاسفانه در برخی از دانشگاهها به دانشجویان سوری اتهام میزنند که شما با پول ایران در کشور ما درس میخوانید و حق ایرانیها را میخورید. این دانشجویان بسیار مظلوم هستند. این در حالیست که در ازای هر دانشجوی سوری، چند دانشجوی ایرانی در سوریه تحصیل میکنند و این موضوع هم به نفع ماست.
تا اواخر مستند به خاطر عهدی که با خودم کرده بودم، حرفی از حرم حضرت زینب(س) نزدم
یکی دیگر از انتقاداتی که نسبت به مستند شما مطرح شده، این موضوع است که شما به جنگ اعتقادی ما در سوریه بسیار کم اشاره کردید. در حالی که حراست و حفاظت از حرم حضرت زینب(س) برای ما بسیار مهم است و در اولویت قرار دارد.
من قبل از شروع کار با خودم عهد کردم که در حین ساخت مستند، یک آدم سکولار بیدین و ضدانقلاب باشم. من تا دقایق آخر مستند هم به خاطر عهدی که با خودم کرده بودم، حرفی از حرم حضرت زینب(س) نزدم. ولی واقعا دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و اواخر مستند را به این موضوع اختصاص دادم. این ایرادی که مطرح کردید را طلبههای حوزهی علمیهی «مشکوه» هم پس از دیدن مستند به من گفتند. من به هم آنها جواب دادم که شما با یک سرعتی به سمت جامعهی مطلوب امام زمان(عج) در حال حرکت هستید، ولی عدهای جاماندند و از شما عقب افتادند. حالا من میخواهم آن جاماندهها را با سرعت بیشتری حرکت دهم. بنده هم قبول دارم که اعتقادات ما در اولویت اول قرار دارد. اما من مخاطبم مستندم را میشناختم و میدانستم که نباید از همان ابتدای مستند این موضوع را مطرح کنم. برای همین مخاطب را آرام آرام تا درب حرم حضرت زینب(س) آوردم تا از آنجا به بعدش را خودش برود. خواهرزادهی یکی از سران فتنه بواسطهی رفاقتی که با هم داشتیم مستند را دید و با مشاهدهی صحنههای آخر مستند و خمپاره خوردن حرم حضرت زینب(س)، منقلب شد و من میخواستم مخاطبانم به همین جا برسند.

برخی فکر میکنند چون حزباللهی هستند، همه موظفند به آنها کمک کنند
اما اشکال سوم. تصاویر و تدوین مستند شما خوب و جذاب بود. همین موضوع این شبهه را بوجود آورده که «آرامش شام» یک مستند پرهزینه است. آیا این حرف درست است؟ اصلا ساخت یک مستند پرهزینه و در عین حال جذاب و تاثیرگذار، ایرادی دارد؟
من قبل از ساخت مستند با جایی قرارداد نبستم و تمام خرج آن را از جیب خودم هزینه کردم. برای همین تمام تلاشم را کردم هزینهی مستند زیاد نشود و «آرامش شام» یک مستند بسیار کمخرج است. بعد از اینکه کار ساخت «آرامش شام» تمام شد، آن را به «سازمان اوج» فروختم. البته این سازمان قبل از آغاز کار هم تمایل داشت کار را بخرد، اما من میخواستم در حین کار مستقل باشم و وامدار کسی و جایی نباشم. ببینید با کمترین هزینه هم میشود مستند خوب ساخت. من برای کاهش هزینهها مستند را سوار بر سفرهایم میکردم. مثلا من میدانستم که شهادت امام رضا(ع) به مشهد خواهم رفت. پس دوربینم را هم با خودم میبردم و تصویر میگرفتم. یا حتی زمانی که میخواستیم به عراق سفر کنیم، تمام تصاویر را با دوربین موبایل گرفتیم و در مستند از آن استفاده کردیم. به نظرم این حرفهایی که برخی مطرح میکنند و میگویند امکانات و دوربین خوب نداریم، بهانه است. برخی فکر میکنند چون حزباللهی هستند، همه موظفند به آنها کمک کنند. این تفکر کاملا اشتباه است.کسی اگر داعیهی حزباللهی بودن دارد، باید با هر شرایطی کار کند.
دزدی که سبب خیر شد
تصاویر عراق، با اینکه با دوربین موبایل گرفته شده، بسیار خوب در مستند شما جاافتاده است. چه محدودیتی وجود داشت که باعث شد با موبایل در کشور عراق فیلمبرداری کنید.
یک هفته قبل از اینکه به عراق سفر کنم، دوربینم را دزد برد و من هر چهقدر تلاش کردم نتوانستم دوربینی پیدا کنم تا با خود به عراق ببرم. برای همین مجبور شدم تصاویر شهر بغداد را با دوربین موبایل بگیرم. البته این اتفاق تلخ سبب خیر شد. زمانی که مستند را برای چند سردار سپاه اکران کردم، آنها وقتی صحنههای عراق را دیدند، تعجب کردند و به من گفتند که با چه مجوزی فیلم گرفتی؟ گفتم مجوزی نداشتم. آنها گفتند اگر با دوربین فیلم میگرفتی و آنها میدیدند، حداقل 7 سال باید حبس میکشیدی.
مستندی با موضوع حجاب و زیرنظر «آیتالله جاودان»
مستند بعدی شما به چه موضوعی اختصاص خواهد داشت؟
کار بعدی من انشاءالله پیرامون حجاب خواهد بود و تصویربرداری این اثر را از مهر ماه آغاز خواهم کرد. در این مستند و به فواید حجاب کاری ندارم و ضررهای ناشی از بیحجابی را بررسی میکنم. سعی میکنم در حین ساخت از مشاورههای «آیتالله جاودان» استفاده کنم.ساخت مستندی پیرامون حجاب بسیار سخت است و حتما باید با نظر یک عالم جلو برود تا تصویر مستند ضدفرهنگی نباشد.
ایکاش شاعر بودیم تا میتوانستیم با رهبرمان ملاقات داشته باشیم
به عنوان سخن پایانی اگر صحبتی مانده بفرمایید؟
من به مسئولان و دستاندرکاران فعال در حوزهی مستند، پیشنهاد میکنم شرایطی را مهیا کنند تا مستندسازان بتوانند هر سال با رهیر دیدار کنند. گاهی ما با خودمان میگوییم ایکاش شاعر بودیم تا میتوانستیم با رهبرمان ملاقات داشته باشیم. به نظرم ترتیب دادن چنین ملاقاتی به مستندسازان انگیزه میدهد که سال به سال محصول قویتر و بهتری را تولید کنند تا به دیدار اقا بروند.
ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
اخبار مرتبط:

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/186976
لینک کوتاه کپی شد
هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید













