پنجشنبه 6 مهر 1396 11:54 ساعت
شناسه خبر : 277164
معرفینامهای برای مراقبههای عاشورایی؛
نگاهی که عاشوراپژوهی، هنر عاشورایی و مداحی را متفاوت میکند/از لزوم جهانیسازیِ عاشورا تا دریافت مسیر سلوک فرد، جامعه و تاریخ بر محور آن/آیا ابعاد عاشورا را درست شناختهایم؟
باید جایگاه خود را در میان این خیمه بیابیم و هر روز فاصلهی خیمهمان را با خیمهی ارباب برآورد کنیم. آیا واقعاً حر شدهایم و با حسین(ع) بیعت کردهایم یا مردّدیم؟ آیا از همه چیز به خاطر او گذشتهایم؟ چقدر مانده تا حبیب شویم؟ عاشورا نزدیک است. دیگر چیزی نمانده...
رجانیوز - گروه فرهنگی: اگر چه عنوان کتاب به واسطهی تلقی ایجاد شده از مفهوم مراقبه، دستورالعملهایی فردی را به ذهن متبادر میکند اما محتوای آن به کلی فراتر از این تصور غلط است. مراقبههای عاشورایی نگاهی است از فراز بر سه حوزهی "عاشوراپژوهی"، "ورود هنر در عاشورا" و "مداحی". جنس مباحث اما در اینجا به کلی با آنچه معمولاً در این زمینهها بیان میشود متفاوت است. کتاب، جایگاه نگاهی فلسفه تاریخی و متفاوت به عرصهی عاشورا و نقشآفرینی ولیّ خدا را در متحول شدن سه حوزهی یاد شده فراروی نظر قرار میدهد. وقتی انگارههای کلان به هم ریخت، اساساً عاشوراپژوهیِ متفاوتی رقم خواهد خورد، هنر دیگری متولد خواهد شد و تعالیِ بلندتری در مداحی بروز پیدا خواهد کرد.
به گزارش رجانیوز، کتاب، با گفتارهایی که از آیتالله میرباقری و استاد گرانقدر و فقید ایشان مرحوم سیدمنیرالدین حسینی گرد هم آورده، میکوشد تا در گام نخست، افق نگاه نسبت به عاشورا را فراز برد و از همین جاست که باب سلوک با عاشورا را نیز در میانهی بحث میگشاید و منزلت تاریخیاش را به رخ میکشد. از این زاویه باید این کتاب را موضوعاً اعم از کتاب "ضیافت بلا" تلقی کرد و ضیافت بلا را تفصیلی بر یک محور مهم این کتاب دانست. با این نگاه حتی تصورات از مفهوم تحریف عاشورا نیز متفاوت میشود و مراقبه نیز معنایی دیگر مییابد. اگر این پیوستها در چاپ بعدی کتاب در قالب مقدمه مورد اشاره قرار گیرند، تبویب آن برای مخاطب جایگاه روشنتری پیدا خواهد کرد.

*عظمت واقعه عاشورا
آیتالله میرباقری تصریح دارد:«کارهای زیادی برای شناخت حادثه عاشورا باقی مانده است؛ باید از تفقه در ولایت الهیه و شئون آن شروع کرد تا روشن شود جریان ولایت الهیه در عالم تکوین و سپس تاریخ و جامعه(تکوین، تاریخ، جامعه) چگونه اتفاق میافتد؛ بعد از آن به شناخت تصرفات و عبادتهای اولیای معصومین خواهیم رسید که عاشورا از مهمترین آنهاست.» در واقع بدون این توجه و بدون درک نقش تاریخی حضرت اباعیدالله در نزاع حق و باطل، درک کامل عاشورا میسر نیست.
برای روشنتر شدن بحث آیتالله میرباقری تصریح دارد:«عاشورا فعل امام معصوم است؛ پس شناخت شأن، مقام و موقعیت ایشان ضروریترین امری است که برای تحصیل عاشورا به آن نیازمندیم؛ چرا که افعالی که از معصومین صادر میشود متناسب با جایگاهی است که آن بزرگواران در نظام خلقت دارند.»
او میافزاید:«بر اساس عقاید مسلم شیعه، امام، شخصیتی است که محیط به همهی ابعاد عالم است؛ ملکوت عالم در اختیار او و به دنبال ایشان حرکت میکند. وقتی فعلی را قصد میکنند، ملائکه مقرب در خدمت ایشانند و اعمال خود را با ایشان تنظیم میکنند.»
با این توضیح، کتاب این سؤال را فراروی نظر قرار میدهد که:«آیا بدون در نظر گرفتن ابعاد وجودی چنین شخصیتی میتوان به تحلیل فعل او پرداخت؟ اگر امام را در حد یک عالمِ عادل، یک انسان مقدس، یا یک سیاستمدار پخته هم تنزل دهیم، نمیتوانیم فعل ایشان را تحلیل کنیم.»
با این تلقی عاشورا نه یک واقعه انسانی در بازهی زمانی محدود در یک جغرافیای خاص که تصرفی است در تمام تاریخ و جغرافیای عالم که نه تنها عالم ماده که ملکوت عالم را نیز تحت تأثیر خود قرار میدهد و با ظهور حضرت بقیة الله نیز پیوند مییابد. در درک این مهم بررسی دو منظر یعنی رابطه معصومین با خدای متعال و نیز رابطه آنان با نظام خلقت و مخلوقات باید مدنظر قرار گیرد.
آیتالله میرباقری تصریح دارد:«ولایت و تصرفی که سیدالشهداء در عالم و تاریخ خلقت کردهاند چه ارتباطی با تصرفات سایر اولیاء خدا دارد؟... اگر تمام این افعال به صورت واحد دیده نشوند، نمیتوان به یک تحلیل روشن رسید. به عنوان مثال اگر فرض شود به دنبال حادثهی عاشورا، ظهور حضرت بقیه الله نباشد، عاشورا تحلیلشدنی نیست؛ کما اینکه بدون بعثت رسول اکرم(ص) و افعال دیگر معصومین(ع) نیز عاشورا قابل تحلیل نیست.»
در بسیاری از ادعیه مثلا در زیارت وارث، سلامها از سلام بر انبیاء آغاز میشود و سپس به معصومین میرسد. این نشان میدهد که عاشورا یک حادثهی منقطع از تاریخ نیست. آیتالله میرباقری میپرسد:«تکامل تاریخ چگونه اتفاق میافتد؟ نگاه ما به تاریخ، تکامل و مراحل آن چیست؟ و از منظر فلسفهی تاریخ، فعل سیدالشهداء(ع) چه جایگاهی در تکامل تاریخ دارد؟»
با این مقدمه یک پرسش بسیار مهم، اساسی و کلیدی نیز فراروی نظر قرار میگیرد:«باید روشن شود که نقش حادثهی عاشورا در رسیدن فرد، جامعه و تاریخ به تولی و تبری(که اصل در این سلوک است) چیست؟» در واقع پس از درک عظمت واقعه عاشورا و ابعاد مهم آن، نوبت به پرسش از سلوک بر محور این واقعه میرسد.
اساساً آمیخته بودن عنصر عاطفه با حماسهی عاشورا به علت پیام بلند تاریخی آن است:«شخصیت تاریخی، همواره تکاملگرایی تاریخی یا ستیز با ظلم را به گونهای سامان میدهد که با عاطفه و گرایش به عدل و رحم درآمیزد و با این ترکیب مجموعهسازی کند. به همین دلیل است که در آن ذرهای احساسِ خشونتِ ساختارسازی مشاهده نمیشود. اینکه سیدالشهداء در میدان جنگ در شدیدترین مقاومتها و ظلمستیزیها به عواطف انسانی کمال اهتمام را میورزد و در کشاکش مقابله با ظلم در یک روز، دوازده بار از جنگ به خیمه بازمیگردد؛ به این دلیل است که باید عاشورا الگوی تکاملگرایی تاریخی باشد.»
آیتالله میرباقری تأکید دارد:«مبنای زبان ایشان، زبان سخن گفتن با عاطفه تاریخ است.» آب نخوردن قمر بنیهاشم و اینکه سرلشگر سپاه به جای نبرد در ابتدای جنگ، در پایان آن در طلب آب به سمت فرات میرود در همین فضا معنا میشود. حسین(ع) همزمان با حماسه و درس ایستادگی، دارد با عاطفه تاریخ سخن میگوید.
وی تأکید دارد:«تنها کسی میتواند به زبان تاریخ سخن بگوید که بتواند ستیز و عاطفه را به عالیترین شکل تاریخیاش ترکیب کند.» این زبان تاریخی است که از ازل و پیش از واقعه عاشورا دستگیری میکند و تا بلندای تاریخ شعار یالثارات الحسین را به شعار مهدی موعود بدل مینماید. «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیرت الضلاله.» استاد معتقد است اگر حسین نبود، دینی نمیماند و حتی کمونیسم نیز نمیتوانست حتی دعوی دروغین عدالت کند.
در گفتاری که از استاد سیدمنیرالدین حسین در کتاب آمده، به نقش حضرت زینب در تبدیل مبارزه از جنگ نظامی به نبردی سیاسی اشاره شده است. استاد تأکید دارد که قیام کربلا وجدان عمومی تاریخ را تحریک نمود.
اگر این نگاه بلند مدنظر قرار گیرد اساساً عاشوراپژوهی متفاوتی رقم خواهد خورد. آیتالله میرباقری در کتاب حتی پیشنهاد شکلگیری یک پژوهشگاه بر همین مدار را مطرح میکند و از مسیر فراروی آن سخن میگوید.
*تحریفِ عاشورا
با این نگاه بلند، تحریف نیز معنایی دیگر مییابد. آیتالله میرباقری ضمن معرفی تحریف به عنوان راهکار اصلی جبهه باطل، در خصوص تحریفهای خُرد یعنی تحریفهایی که به وسیلهی نیروهای درونی و از روی عدم آگاهی رقم میخورد، تصریح دارد:«ما نیز در تشخیص این دسته از تحریفها دچار بزرگنمایی شدهایم. این دسته از تحریفها به دلیل درونساختاری بودن و عامل اصلی شکلگیری آن، راهحلهای درونساختاری میطلبد و نیازمند قویتر شدن روح دینی جامعه است.» اینکه استاد راهحل چنین تحریفاتی را قویتر شدن روح جامعه دینی قلمداد میکند، اهمیتی قابل توجه دارد. به نظر میرسد این مسیر نیز متفاوت از مسیری است که معمولاً در فضای کنونی دنبال میشود.
استاد برای اینکه بار دیگر سطح درگیری را گوشزد کند، تصریح دارد:«وقتی با طعنه در شام به امام زینالعابدین گفته میشود که آیا دیدی خداوند چگونه شما را شکست داد، حضرت فرمودند: بگذارید مؤذن اذان بگوید، آنگاه خواهیم فهمید چه کسی شکست خورده است! درگیری اصلی نیز در این سطح است.»
تحریفات در گذشته در تقلیل عاشورا به عرفان فردی رقم میخورد و اکنون از منظر استاد بر محور مدرنیسم و لیبرال دموکراسی و در پیوند با آن رقم میخورد. آیتالله میرباقری پس از رد نگاه مبتنی بر آشتی فرهنگ عاشورا و سکولار و نیز رد دیدگاهی که دو فرهنگ موازی را در حیطهی جغرافیایی خود توصیه میکند، تصریح دارد که باید:«به دنبال جهانیسازی فرهنگ عاشورا باشیم.»

*سلوک با عاشورا
پس از درک عظمت عاشورا و نیز تحریفات واقعیِ آن، سلوک فردی و اجتماعی بر محور آن مورد توجه قرار میگیرد. طبیعتاً در این مسیر نخستین گام درک جایگاه بلا در رشد و سلوک اولیاء الله است.
مراقبهها و محاسبهها نیز بر همین محور سامان مییابد:«با آغاز محرم، شیعیان و محبان اهل بیت(ع) یک سلسله مراقبه، مشارطه و محاسبههایی را آغاز میکنند تا در روز عاشورا به کاروان حسینی ملحق شوند.» برای این منظور باید جاماندگانِ از عاشورا را شناخت و مراقب بود مبادا سرنوشتی مشابه آنان نصیب انسان شود و به خاطر تعلقات از همراهی با امام بازبماند.
این روند بعد از عاشورا نیز ادامه مییابد. استاد تصریح دارد:«برای انسانی که به عاشورا رسیده است و همراه امام شده است، مراقبهی بعد از عاشورا، مراقبه در مراتب حضور است... آیا به جایی رسیده که حاضر باشد در مقابل ولیّ خدا قطعه قطعه شود، فقط برای آنکه ولیّ خدا یک نماز دیگر بخواند؟»
در اینجا استاد تفصیلاتی را مطرح میکند و سپس تصریح دارد:«انسانی که قصد سلوک با ولی خدا را دارد، باید بعد از عاشورا یک سال تمرین کند و ریاضت بکشد و هر روز با خود بگوید: یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما. هر روز با خود محاسبه کند و جایگاه خود نزد سیدالشهداء را کشف کند. باید هر روز پیش خدا به محرومیت از ولی خدا گریه کرد... حتی برخی از بزرگان گفتهاند که نوعی از گریه بر عاشورا، گریه در محرومیت از نصرت ولی خدا است.» در این نگاه حتی میان حر و حبیب تفاوت است. حتی حرّ شدن نیز کافی نیست. باید به سمت جایگاه حبیب شدن، سلوک کرد.
استشهاد که در شهادت نیز تجلی مییابد، نشانی از بلندای همین سلوک دارد. استاد تصریح دارد:«انسان منتظر، انسان مستشهد است که شاید این استشهاد و طلب شهادت از شهادت نیز بالاتر باشد. انسان مستشهد انسانی است که به طلب فنا میرسد... فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر... انسانِ مستشهد انسانی است که میخواهد برود به شهود ولایت برسد و به تعبیر دیگر میخواهد برود و احاطهی این حقیقت بر ظاهر و باطن خودش را شهود کند.» مستشهد کسی است که هیچ برای خودش نمیبیند. هر چه هست اوست و در راه او و برای او.
*هنر و مداحی
در اینجا باید بار دیگر به عظمت عاشورا بازگشت و پس از درک جایگاه سلوک با بلای سیدالشهداء، منبع بودن روایات و ادعیه را مورد توجه قرار داد:«اگر میخواهید در عشق و محبت اولیای خدا مرثیه یا مدح بگویید، با آن افقها و فضاها در موضوعات مختلف مأنوس شوید. اگر میخواهید تحلیل کنید و شعرتان تحلیل توصیفی باشد، هر بُعدی را ملاحظه میکنید، از آن منابع اصلی که موضوع را خوب پرورش دادهاند، یعنی کلمات معصومین استفاده کنید. آنها شما را سرشار میکنند تا بتوانید از همان سرچشمه، دیگران را نیز سیراب کنید. اگر تنزل دادید، شعرتان تنزل پیدا میکند؛ یعنی اگر مثلا از حافظ گرفتید، شما شاگرد حافظ میشوید. کسی که در تولی از حافظ شعر میگیرد، شعرش در مقیاس ظلّ حافظ است. حداکثر یک ظلّ نور میشود، پس یک حجاب نور، واسطه است.» استاد اشارات جالبی به روند برخی دعاها و حتی تفاوتهای آنها با یکدیگر دارد که به گونهای مشخصتر میتواند در این مسیر مورد توجه قرار گیرد.
جایگاه خیال و لسان دَلال در هنر و شعر محور دیگری است که استاد در اینجا بدان اشاره دارد. از این منظر همانگونه که چشم، مناسک خودش را دارد، مناسک خیال نیز باید مورد تفقه قرار گیرد.
در مورد مداحی استاد تأکید دارد:«شما باید بدانید که تا سی سال دیگر مخاطب را کجا میخواهید ببرید؛ در غیر این صورت موفق نخواهید شد! نباید کسانی که به سرپرستی شما حرکت میکنند و امسال به یک نقطهای میرسند، سال بعد دوباره از صفر آغاز کنند.» نقشی که گاه مادحان اهلبیت عملاً در جایگاه تربیتی و الگوسازی ایفا میکنند نیز رسالتشان را در این میانه دوچندان میکند.
*حسن ختام
باید سالک شد و بار دیگر از بلندای تاریخ به عظمت نهضت حسینی نگریست. باید جایگاه خود را در میان این خیمه بیابیم و هر روز فاصلهی خیمهمان را با خیمهی ارباب برآورد کنیم. آیا واقعاً حر شدهایم و با حسین(ع) بیعت کردهایم یا مردّدیم؟ آیا از همه چیز به خاطر او گذشتهایم؟ چقدر مانده تا حبیب شویم؟ عاشورا نزدیک است. دیگر چیزی نمانده...
مطالب قبلی:

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/277164
لینک کوتاه کپی شد