هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
پنجشنبه، 20 ارديبهشت 1403
ساعت 02:29
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت 21:08
دوشنبه 27 فروردين 1403 21:05 ساعت
2024-4-15 21:08:10
شناسه خبر : 379269
در آپاراتچی شخصیت‌ها هم مانند سازندگان آن باشرافت هستند. چالش‌های میان جلیل و پدرش در فیلم، بر سر موضوع سینما و فیلم‌سازی، نه تنها باعث وهن جایگاه پدر نشده بلکه خود سکانس‌های بامزه و دلنشینی را به وجود آورده است.
در آپاراتچی شخصیت‌ها هم مانند سازندگان آن باشرافت هستند. چالش‌های میان جلیل و پدرش در فیلم، بر سر موضوع سینما و فیلم‌سازی، نه تنها باعث وهن جایگاه پدر نشده بلکه خود سکانس‌های بامزه و دلنشینی را به وجود آورده است.
گروه فرهنگ-رجانیوز: اتوپیا یعنی آرمان‌شهر؛ چیزی شبیه به رویا و خیال اما چیزی که این رویا را می‌تواند باورپذیر کند، هنر و به طور اخص سینما است. سینما می‌تواند آن وضعیت آرمانی را به تصویر بکشد و آن را به قبول و پذیرش مخاطبان برساند. پس از اینکه اتوپیا مورد پذیرش عموم مخاطبان قرار می‌گیرد، به واقعیت زندگی اجتماعی گره می‌خورد و جامعه به سمت آرمان‌شهر حرکت می‌کند.
 
به گزارش رجانیوز، اما این ماجرا گاهی وارونه می‌شود؛ به این معنا که گاهی ارائه تصویر اتوپیایی بر روی پرده سینما نه تنها باعث باورپذیرشدن آن وضعیت آرمانی برای مخاطب نمی‌شود بلکه سبب می‌شود تا مخاطب حس کند که همه این حرف‌ها شعار است. شعارزدگی یعنی بازگشت به خانه اول؛ یعنی همان مرحله رویا و خیال؛ رویایی که برای جامعه باورپذیر و دست‌یافتنی نیست‌. 
 
سینمای اتوپیا دقیقا به همین اندازه پیچیده است و اینکه  کدام تصویر از آرمان‌شهر مورد قبول مردم واقع می‌شود، تماما به توانایی و هنرمندی مولف بستگی دارد. شعارزدگی در اثر هنری به این معنا است که مولف در خلق داستان، به اندازه کافی از فوت و فن هنری بهره نبرده است.
 
آپاراتچی مصداق همان سینمای اتوپیا است که در عین حالیکه از آرمان سخن می‌گوید، دچار شعارزدگی نمی‌شود‌. فیلمی که خود سینما را موضوع قرار می‌دهد و به دنبال آن است که وضعیت آرمانی در سینما را چارچوب‌بندی کند. آپاراتچی در تمجید و منقبت مردم و سینمای مردمی برآمده است و حول مفهوم مردم، وضعیت آرمانی سینما را ترسیم می‌کند. سینمای مردمی یعنی آن سینمایی که مردم در آن هم مولف هستند، هم مخاطب و هم موضوع آن سینما‌‌. 
 
آپاراتچی برای آنکه از آرمان و آرمان‌شهر حرف بزند، مخاطب را به گذشته می‌برد؛ گذشته‌ای نه چندان دور؛ گویا آرمان‌ها در گذشته واقعیت داشته‌اند و مردم در گذشت زمان از آرمان‌ها عبور کرده‌اند و آنها را به فراموشی سپرده‌اند. آپاراتچی در گذشته به دنبال آرمان‌شهر می‌گردد تا یاد مردم بیاورد که آنها روزی در شهری زندگی می‌کردند که شباهت‌های بیشتری با آرمان‌شهر داشت. آپاراتچی مخاطب را به گذشته می‌برد همان گذشته‌ای که باید رگه‌هایی از سینمای آرمانی را در آن جستجو کرد. همان گذشته‌ای که سینمای مردمی از آنجا متولد شد.
 
آپاراتچی یک اثر قصه‌گو است؛ مولفه‌ای که امروزه در سینمای ایران به یک خلا جدی تبدیل شده است. قصه‌گویی در سینمای بدون قصه ایران، قطعا برای آپاراتچی یک ممیزه مهم است. آپاراتچی یک داستان پر حادثه و پراتفاق دارد. حوادثی که داستان را با یک ریتم مناسب جلو می‌برند و به انتها می‌رسانند. در این فیلم، حوادث در خدمت پیرنگ هستند و جایی از آن بیرون نمی‌زنند و این یعنی ما با یک خط سیر داستانی واحد و منسجم روبرو هستیم. 
 
هم‌چنین آپاراتچی در شخصیت‌پردازی به نسبت موفق عمل کرده است. تضاد و تناقض‌ها در بین شخصیت‌ها به خوبی از آب درآمده است و به کشش بیشتر قلاب داستان کمک کرده است. در این فیلم از ابتدا وارد چالش و تضاد میان یک پدر و پسر می‌شویم؛ پدری که شخصیت مذهبی و سنتی دارد و مخالف سینما است و پسری به نام جلیل که عاشق سینما است و به دنبال آن است که سینما را در خدمت آرمان‌ها در بیاورد. همین تضاد پدر و پسری در روند داستان اثر می‌گذارد و این نوع از شخصیت‌پردازی برای مخاطب کشش ایجاد می‌کند تا داستان را تا انتها دنبال کند.
 
آپاراتچی یک فیلم زیبا و بی‌پیرایه است. به اندازه زیبایی و بی‌پیرایگی مردمی که آنها را قاب می‌گیرد. داستانی صاف و ساده به اندازه صافی و سادگی همان مردم. قصه‌ای خوشمزه از دل پیچ و خم‌های زندگی مردم ولی با چاشنی آرمان؛ آپاراتچی یک فیلم متفاوت است که آن صدق و صفای میان مردم را با روح آرمانخواهی پیوند می‌زند و به مخاطب منتقل می‌کند و این در سینمای ایران اتفاق بدیع و مبارکی است.
 
آپاراتچی با همه موقعیت‌های کمیک و طنزآلودی که دارد، همچنان یک فیلم اخلاقی است. آپاراتچی در عین حالی که مخاطب را می‌خنداند، به مرزهای اخلاق هم وفادار است. در  آپاراتچی هیچ‌گاه شوخی‌ها، دلالت‌های جنسی پیدا نمی‌کند. آپاراتچی یک مرزبندی جدی با جریان سینمای هزله‌گو و هجوپردازِ تجاری دارد و آن اخلاق است. کارگردان آپاراتچی حاضر نیست تا برای درنوردیدن گیشه‌ها شرافت اخلاقی خود را زیر پا بگذارد.
 
در آپاراتچی شخصیت‌ها هم مانند سازندگان آن باشرافت هستند. چالش‌های میان جلیل و پدرش در فیلم، بر سر موضوع سینما و فیلم‌سازی، نه تنها باعث وهن جایگاه پدر نشده بلکه خود سکانس‌های بامزه و دلنشینی را به وجود آورده است. از طرفی کشمکش‌های میان جلیل و امام جمعه شهر برای ساختن فیلم، باعث خدشه به جایگاه روحانیت نشده است. همینطور دیالوگ‌های میان جلیل و همسرش، سرشار از لطافت است و از یک عشق پاک حکایت دارد. 
 
انتهای پیام/


8
پسندیدم