هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
پنجشنبه، 20 ارديبهشت 1403
ساعت 09:24
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت 15:57
يكشنبه 26 فروردين 1403 21:51 ساعت
2024-4-15 15:57:19
شناسه خبر : 379239
مهدی خورسند گفت: «منطق هزینه-فایده این است که رژیم صهیونیستی مواضع جمهوری اسلامی ایران را دیگر مستقیماً در خاک ایران نزند. باید ببینیم که منطق هزینه-فایده آنها به چه شکل است، چیزی که من برآورد می‌کنم این است که احتمال حمله مستقیم به خاک ایران ضعیف‌ است».
مهدی خورسند گفت: «منطق هزینه-فایده این است که رژیم صهیونیستی مواضع جمهوری اسلامی ایران را دیگر مستقیماً در خاک ایران نزند. باید ببینیم که منطق هزینه-فایده آنها به چه شکل است، چیزی که من برآورد می‌کنم این است که احتمال حمله مستقیم به خاک ایران ضعیف‌ است».
گروه بین‌الملل-رجانیوز: شب گذشته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق که به شهادت جمعی از مستشاران نظامی ایران منتهی شد، در حمله‌ای گسترده با انبوهی از پهپادها و موشک‌ها، از خاک ایران مستقیما رژیم صهیونیستی را هدف قرار داد.
 
اقدام قانونی جمهوری اسلامی ایران در دفاع از خود که ذیل بند ۵۱ منشور ملل متحد ذکر شده است صورت گرفت. با این حال ایران اقدام ایران که در راستای حق ذاتی خود بود، با واکنش بسیاری از کشورهای غربی از جمله آمریکا مواجه شد و در پاره‌ای از موارد آن‌ها جمهوری اسلامی ایران را پیرامون استفاده از ابزار دیپلماتیک تهدید کردند.
 
همچنین رژیم صهیونیستی نیز در مواجهه با حجم گسترده حملات پهپادی و موشکی جمهوری اسلامی ایران، راهبرد کم‌انگاری شدت حملات و صدمات را به کار برد و سعی داشت از این مسئله، بر هراس خود نسبت به پاسخ مجدد به ایران سرپوش بگذارد.
 
با تمام این‌ها جمهوری اسلامی ایران در در حمله اخیر بی‌سابقه به سرزمین‌های اشغالی توانست جلوه‌ای عظیم از اقتدار خود را به نمایش بگذارد. ضمن این‌که حمله اخیر گام بلندی برای تقویت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران در بعد منطقه‌ای و بین‌المللی تلقی خواهد شد.
 
در همین خصوص رجانیوز با دکتر مهدی خورسند، کارشناس بین‌الملل به گفتگو نشست.
 
 
مشروح این مصاحبه را در ادامه مشاهده خواهید کرد:
 
بحث را با این سئوال آغاز می‌کنم که حمله گسترده پهپادی و موشکی‌ای که دیشب انجام شد، آیا پاسخ مناسب و بازدارنده‌ای نسبت به اقدامات تنش‌زای رژیم صهیونیستی بود یا خیر؟
در پاسخ به این سئوال باید به چند موضوع اشاره و ابتدا مقدمه‌ای را عرض کنم. به‌جرئت می‌توان گفت این اولین اقدام نظامی آشکار رژیم صهیونیستی علیه فضایی بود که رهبر معظم انقلاب اعلام کردند که به مثابه خاک جمهوری اسلامی ایران می‌ماند. علاوه بر این، رژیم صهیونیستی پیشتر هم در خفا اقدامات خرابکانه‌ای را در اصفهان، کرمانشاه، کرج و حتی در تهران انجام داده بود و حتی از گروه‌های تروریستی و بسیاری از اقدامات خرابکارانه حمایت و جاسوسی‌های زیادی را کرده بود. خب قاعدتاً آنها مزید بر علت این قضیه شد و به نظر من جمهوری اسلامی ایران به این جمع‌بندی رسید که باید پاسخ این اقدامات خرابکانه را در شرایطی به رژیم صهیونیستی بدهد که این رژیم پس از فاز اقدامات خرابکانهِ منفعلانه و در خفا اولین اقدام آشکار خود را علیه موضع رسمی و قانونی جمهوری اسلامی ایران انجام داد و این باعث شد که جمهوری اسلامی ایران هم آن سیلی سخت را بزند.
 
من پیش از آن که این اقدام متقابل را انجام بدهیم، معتقدم بودم این اقدام باید دارای چند شرط باشد: حتماً باید متناسب با اقدام رژیم صهیونیستی باشد. حتی من معتقد بودم باید بالاتر از متناسب، در عالی‌ترین درجه و حتی باید متناظر هم باشد. یعنی چی؟ یعنی اینکه همان اقدام را در همان سطح، در همان شرایط پاسخ بدهیم. اما شرط اصلی و شاید منطقی این بود که اقدام متناسب صورت بگیرد. اقدامی که آنها حمله‌ای را علیه مکان دیپلماتیک ما که از قضا مستشاران نظامی ما هم در آنجا حضور داشتند، انجام دادند و به تناسب آن ما هم یک پایگاه بسیار مهم رژیم صهیونیستی را زدیم که یک پایگاه راهبردی نظامی برای این رژیم و اتفاقاً محلی بود که رژیم صهیونیستی از آنجا هفت موشک را علیه کنسولگری ما شلیک کرده بود.
 
شرط دیگر پاسخ این است که باید برای مردم ملموس باشد. ما پیش از این قطعاً پاسخ اقدامات خرابکانه رژیم صهیونیستی را در سطوح مختلف داده بودیم که خب رسانه‌ای نمی‌شد. مقامات رسمی ما صراحتاً اعلام کردند که ما پاسخ خرابکاری‌های رژیم صهیونیستی را قطعاً داده‌ایم و خودشان هم می‌دانند. اما این بار واقعاً لازم بود که مردم ما هم لمس کنند که به نظر من این اتفاق رخ داد و این دو شرط رعایت شد.
 
این اتفاق در شرایطی انجام شد که جمهوری اسلامی ایران خبررسانی کامل کرد. یعنی از روزی که این اتفاق افتاد، جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که ما تنبیه خواهیم کرد، پاسخ خواهیم داد و در طول مدت زمانی که از رخ دادن آن اتفاق گذشته بود، هر روز این قضیه تکرار می‌شد. و حتی از لحظه‌ای که پهپادهای ایرانی به پرواز درآمدند و آسمان کشورهای عراق، سوریه، اردن تا رسیدن به آسمان سرزمین‌های اشغالی را طی کردند، همه در جریان بودند. یعنی از لحظه اول پروازها و حتی از لحظه اول پرتاب موشک‌ها از خاک مناطق مختلف غربی کشور، همه کاملاً در جریان بودند. حتی خود صهیونیست‌ها هم می‌دانستند و این نشان از زوال گنبد آهنین آنها داشت که ما توانستیم بالاخره به اهداف خودمان دست پیدا کنیم.
 
از ۱۳ فروردین ماه که به کنسولگری ما حمله شد تا اتفاق دیشب، یک بازه ۱۳ روزه‌ای طول کشید تا پاسخ ما به اقدام رژیم صورت بگیرد. نظر شما در خصوص طولانی شدن پاسخ به عملیات تروریستی رژیم چیست؟ نظرتان پیرامون سریع و آنی نبودن پاسخ ایران را بفرمائید؟
 
طبق بند ۵۱ منشور سازمان ملل، اتفاقی که مقامات نظامی ما و سیستم نظامی و دفاعی‌مان دیشب انجام دادند، حق دفاع مشروع ما بود. ما به خاک رژیم صهیونیستی حمله نکردیم، بلکه از مواضع و منافع خودمان دفاع کردیم و به حمله آنها پاسخ دادیم تا یک بازدارندگی برای خود ایجاد کنیم و این طبق حقوق بین‌الملل یک امر کاملاً منطقی است.
 
این اتفاق، یک عملیات نظامی پیچیده بود. ضمن اینکه در خفا هم صورت نگرفت و کاملاً عیان و آشکار بود. حتی در طول این هشت تا ده روز، در رسانه‌ها داشتیم که ماهواره‌های جاسوسی اینها عملاً خبرهایی را مخابره می‌کردند. به رسانه‌های غربی می‌گفتند تحرکات نظامی ایران نشان از این دارد که در روزهای آینده حمله خواهد کرد، ایران تا ساعتی دیگر حمله خواهد کرد، ایران فردا حمله خواهد کرد. خب اینها بیانگر این است که اقتدار ایران در سطحی قرار داشت که عملیاتی به این گستردگی را در مقابل رژیمی که با آن بازدارندگی متوازن و حتی متقارن هم ندارد، انجام دهد. چون رژیم صهیونیستی مجهز به کلاهک هسته‌ای است و تصور می‌کنم حدود ۹۰ تا ۹۵ کلاهک هسته‌ای دارد و این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران کلاهک هسته‌ای ندارد.
 
 
بنابراین این بازدارندگی عملاً یک بازدارندگی نامتقارن است، اما علی‌رغم این موضوع عملیاتی به این گستردگی انجام می‌دهد و در کنار آن آمریکا را نیز عملاً تهدید می‌کند که اگر ورودی بکنی، اگر اقدامی علیه حمله ما انجام بدهی، مواضع شما مورد اصابت ما قرار خواهد گرفت. حتی حکام خودفروخته اردن که متأسفانه قرار بود آسمان و خاک خودشان و سامانه پدافندی‌شان را علیه پهپادها و موشک‌های ما استفاده بکنند، بلافاصله با تهدید جدی مقامات ما پا پس کشیدند.
 
پیام این اقدام به‌طور مشخص برای خود رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه چیست؟ تقابل ما به عنوان یک کشور هسته‌ای با رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور هسته‌ای چه تاثیری در این معادله ایجاد خواهد کرد؟
اینکه می‌گویم عملیاتی که دیشب اتفاق افتاد، بسیار پیچیده بود، فقط از بُعد نظامی نیست. رقبای منطقه‌ای ما در این قضیه حیرت شده‌اند و این به آن دلیل است که ما امروز در گذار نظم بین‌المللی قرار گرفته‌ایم. در این دوران گذار نظم بین‌المللی، مؤلفه‌های مشخصی وجود دارد که کشورها باید بتوانند بر پای خودشان بایستند. من معتقدم که در این دوران گذار هیچ پیمان امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌ای بین کشورها پایدار و دائمی نیست. چرا؟ چون دوران، دوران گذار است. کشورها مورد به مورد با هم ارتباط برقرار می‌کنند و قرارداد می‌بندند. شاید من و شما به‌عنوان دو کشوری که در دوران گذار نظم بین‌المللی خواهان قدرت‌گیری بیشتر هستیم، در باره موضوعی با هم توافق بکنیم و در باره موضوعی دیگر علیه هم موضع بگیریم. این خاصیت نظام بین‌الملل است. هیچ وقت نمی‌توانیم در باره روابط استراتژیک و راهبردی با هم صحبت بکنیم؛ این در دوران گذار نظم بین‌المللی خیلی سخت است. 
 
جمهوری اسلامی اصطلاحاً به این Self Help یا «خودیاری» که یکی از ویژگی‌های بارز و مورد نیازی است که یک قدرت بین‌المللی یا منطقه‌ای در دوران گذار نظم بین‌المللی باید داشته باشد، رسیده است. هم موشک‌هایمان را خودمان تولید می‌کنیم، هم پهپادهایمان را و اتفاقاً این موشک‌ها و پهپادها از سال ۲۰۱۹ به بعد که تحریم‌های تسلیحات دفاعی متعارف ما از سوی سازمان ملل رفع شد، بسیاری از معادلات جنگ‌های مختلف مناطق گوناگون دنیا را هم تغییر داده است. خب اینها توانمندی است، اینها ارزش است. 
 
مثال هم می‌توانید بزنید؟
اخیراً جنگ سودان را داریم. دولت سودان که در حال جنگ با شورشیان و جدایی‌طلبان است، ظاهراً توانسته بخشی از تسلیحات پهپادی خودش را از ایران تأمین کند که باعث شد معادلات جنگ در سودان کلاً تغییر کند و موضع دولت که در نقطه ضعف بود، حالا معادلات در این دو سه هفته برگشته و در نقطه قوت قرار گرفته است. موارد دیگری هم به کرات موجود است.
 
جمهوری اسلامی ایران در اوایل انقلاب در جهت تبدیل «جریان مقاومت» به «محور مقاومت» حرکت کرد و از همین مفر توانست تغییر شگفتی در نظم منطقه‌ای ایجاد کند. محور مقاومت، امروز معادلات بین‌المللی را تغییر داده و پا را از منطقه غرب آسیا هم فراتر گذاشته‌است. عملاً نوع گفتمانی که محور مقاومت ایجاد کرده به دنیا قدرت و جرئت ایستادن در مقابل ابرقدرت‌ها را داده است، آن هم فقط با گفتمان‌سازی. فقط با گفتمان‌سازی توانسته‌ایم کشورها را در مقابل زورگویی نگه داریم. اکنون کشورها در مقابل زورگویی مقاومت می‌کنند. قطعاً این حمله‌ای که ما دیشب به مواضع رژیم صهیونیستی کردیم، معادلات منطقه غرب آسیا را که هیچ، به نظر من حتی معادلات بین‌المللی را نیز تغییر می‌دهد. 
 
ما در بُعد دیگر، منتقدین نظم کنونی دنیا، چین و روسیه را داشتیم که بعدا جمهوری اسلامی ایران به آ‌ن‌ها اضافه شد. منظورم از روسیه چه قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و چه پس از آن است.
 
 به نظر من تا سال ۲۰۱۳، ۲۰۱۴ اقدامات ایران، روسیه و چین برای نقد نظام تک‌قطبی در دنیا یک سری اقدامات انفرادی‌ بود، اما از سال ۲۰۱۵ به بعد اتفاقاتی رخ می‌دهد که به نظر من هماهنگ است و اقدامات ایران، روسیه و چین در نظام بین‌الملل علیه نظام تک‌قطبی آمریکایی تا حدودی رنگ و بوی همگرایی می‌گیرد. یعنی نظام‌سازی‌ها، این قطب‌سازی‌هایی که صورت می‌گیرد، سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا یا سازمان‌ها و نهادهای دیگری که در حال به وجود آمدن است، حتی بریکس یا بریکس پلاسی که الان قرار است شکل بگیرد، سازمان‌ بسیار مهمی است و من معتقدم که شاید بریکس پلاس آینده اقتصادی دنیا را تعیین خواهد کرد. اینها همه و همه بیانگر این است که آن ماهیت قدرت‌سازی جمهوری اسلامی ایران وارد یک فاز جدیدی شده و تحولات نظام بین‌الملل را تحت تأثیر قرار خواهد داد. 
 
با توجه به تحلیلی که در باره دوران گذار نظم بین‌المللی داشتیم، بنده معتقدم که آمریکایی‌‌ها آخرین حربه‌شان این بود که این سه بازیگر منتقد نظم آمریکایی را در نظام بین‌الملل درگیر یک چالش ژئوپلیتیکی در حوزه پیرامونی‌شان بکنند. روسیه را با اوکراین درگیر کرد، به این شکل که ناتو را بیاورد پشت مرزهای روسیه. روسیه از سال ۱۹۹۱ بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی همواره فوبیای این را داشت که ناتو پشت مرزهایش بیاید و امریکا این دغدغه را دوباره با درگیر کردن روسیه و اوکراین احیا کرد. ایران را با رژیم صهیونیستی به‌عنوان چالش منطقه‌ای درگیر کرده و احتمالاً گام بعدی، چین و تایوان است. یعنی چالش ژئوپلیتیکی در حوزه پیرامونی. چرا؟ تا از اقدامات هماهنگ این سه بازیگر منتقد نظم بین‌المللی در نظام بین‌الملل علیه نظام تک‌قطبی امریکایی جلوگیری کند و اینها را درگیر چالش حوزه پیرامونی خودشان بکند. 
 
در مورد تاثیر این حمله بر افکار عمومی کشورهای جهان و خاصتا جهان اسلام هم نظرتان را بفرمائید. آیا این حمله‌ جایگاه ایران را در فضای افکار عمومی کشورهای مذکور ارتقا خواهد داد؟ نکته مهمتر اینکه حمله ایران چه پیامدهای سیاسی‌ای برای حکومت‌های منطقه از جمله عربستان، ترکیه، اردن، عراق و سوریه دارد؟
 
با جنایت‌هایی که رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی، به‌خصوص در نوار غزه انجام ‌داد، دنیای اسلام را تنفر خاصی در بر گرفته و حتی فراتر از دنیای اسلام رفته بود. می‌دیدیم حتی در کشورهای غربی هم این اتفاق می‌افتاد، اما هیچ کس عملاً اراده این را نداشت که در مقابل رژیم صهیونیستی بایستد. مصوبه شورای امنیت سازمان ملل، جلساتی که برگزار می‌شد، مصوبات غیرالزام‌آوری که علیه رژیم صهیونیستی داشتند یا آن نهادهای به اصطلاح حقوق بشری‌ای که هیچ ورودی به این جنایت‌ها و نسل‌کشی‌هایی که در غزه داشت اتفاق می‌افتاد را شاهد بودیم. خون غیرت مسلمانان عالم واقعاً به غلیان درآمده بود، ولی عملاً هیچ اراده‌ای توسط دولت‌هایشان وجود نداشت. اما با اتفاقی که دیشب رخ داد و همه‌مان در فضای مجازی دیدیم، شاهد بودیم لحن و صوت آن عزیزانی که در عراق و سوریه و بعضاً حتی در اردن هم فیلم می‌گرفتند و با خوشحالی مسیر عبور پهپادها و موشک‌های ما را دنبال و خیلی با غرور در باره آن صحبت می‌کردند. 
 
با این اقدام، هم آن سرخوردگیِ به‌خصوص دو دهه اخیر که موضوع سازش با رژیم صهیونیستی بیش از گذشته برجسته شد و به‌خصوص عربستان و ترکیه که در این فضا پیشگام مسیر عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند، هم هیمنه این رژیم در مقابل بت‌سازی‌هایی که این حکومت‌ها در نزد مردم خودشان از رژیم صهیونیستی کرده بودند شکست و به مقاومت و جمهوری اسلامی ایران اعتبار داد.
 
شادی مردم عراق از حمله موشکی و پهپادی ایران به رژیم صهیونیستی 
 
غیر از آن رقابت منطقه‌ای که در حوزه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بین ایران، عربستان و ترکیه در منطقه غرب آسیا برقرار است، یک رقابت ام‌القرایی هم در دنیای اسلام بین این سه کشور وجود دارد و این باز هم آبرو و عزت مردم و جمهوری اسلامی ایران را در دنیای اسلام بالاتر برد.
 
به نظر شما رژیم صهیونیستی به اتفاقی که دیشب افتاد پاسخ می‌دهد؟ و در این صورت پاسخش در چه سطحی است؟ آیا قصد دارد در داخل ایران نقاطی را هدف قرار دهد یا در خارج از ایران در عراق، سوریه و...؟
من از مصوبات اتاق جنگ اینها واقعاً اطلاعی ندارم، اما منطق هزینه-فایده‌ رژیم صهیونیستی با توجه به اقداماتی که اخیراً دارد انجام می‌دهد و نیز اقداماتی که در سوریه انجام داد، نشان از دست و پا زدن‌های آخر این رژیم برای بقا دارد. رژیم صهیونیستی علیه دشمنان خودش نمی‌جنگد، بلکه دارد برای بقا می‌جنگد و واقعاً در یک منجلابی گرفتار و مثل فردی است که در حال غرق شدن است و به هر دستاویزی چنگ می‌زند که بتواند بقای خودش را حفظ کند و زنده بماند.
 
منطق هزینه-فایده این است که رژیم صهیونیستی مواضع جمهوری اسلامی ایران را دیگر مستقیماً در خاک جمهوری اسلامی ایران نزند. اما با توجه به منطق بقا و آن دیوانگی‌هایی که داشت انجام می‌داد تا بقای خودش را حفظ کند، شاید اقدام عملیاتی‌ای را انجام بدهد. باید ببینیم که منطق هزینه-فایده آنها به چه شکل است، اما چیزی که من با در کنار هم گذاشتن معادلات برآورد می‌کنم این است که احتمال حمله مستقیم به خاک ایران کمی ضعیف‌تر است. احتمالی که از نظر من قوی‌تر است، حمله به مواضع مقاومت و پایگاه‌های مستشاری ایران در منطقه است. 
 
و در این صورت جمهوری اسلامی باز پاسخ محکم‌تری می‌دهد؟
بله، قطعاً ما پاسخ درخوری را خواهیم داد. فرمانده محترم کل سپاه پاسداران اعلام کردند که دیگر از این به بعد این طور نیست که ما از جای دیگری بزنیم، مستقیم خودمان می‌زنیم. همان گونه که عرض کردم باید هزینه و فایده و ذهن محاسبه‌گر صهیونیست‌ها را نیز در نظر بگیریم. 
 
ان‌شاءالله. به‌عنوان سئوال آخر دلیل عدم همراهی امریکایی‌ها با صهیونیست‌ها را در این ماجراها چه می‌دانید؟ اخبار غیررسمی حکایت از فشار امریکا به رژیم صهیونیستی برای عدم پاسخ دادن دارد. اخبار مختلفی آمد که امریکا چندان به دنبال این نیست که جنگ رخ بدهد و از ایرانی‌ها این تأییدیه را گرفته‌‌اند که نیروهایشان در منطقه در امان خواهند بود. دلیل این عدم همراهی را در چه می‌بینید؟
به نظر من این عدم همراهی امریکایی‌ها ریشه در درگیری‌هایی  دارد که این کشور در مناطق مختلف دنیا با آن دست و پنجه نرم می‌کند. پرونده‌های ناموفقی که در حوزه سیاست خارجی خودش، به‌خصوص در دوران خدمت آقای بایدن در طول این چهار سال داشته، عدم توانایی مدیریت جنگ روسیه و اوکراین و شکست‌های سنگینی که همین الان اوکراینی‌ها در اردوی شرقی خودشان متحمل شده‌اند و احتمالاً جناح شرقی تا روزهای آینده از دست اوکراینی‌ها خارج شود و روسیه بر شرق اوکراین تسلط کامل پیدا کند ـ از سوی دیگر انتخابات ریاست جمهوری امریکا هم چالش بزرگی برای دولت بایدن خواهد بود و همین امر در نوع تصمیم‌گیری‌شان در منطقه تاثیر خواهد داشت. به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران توانست خودش را به‌عنوان یک قدرت نظامی در منطقه تثبیت کند و ذهن محاسبه‌گر امریکایی‌ها این مسئله را پیش‌بینی می‌کرد که نه در این تنش ورود کردند و نه بنای این را دارند که این تنش ادامه پیدا کند. 
 
 
تحت این شرایط پیش‌بینی می‌کنم که حداقل تا زمان انتخابات ریاست جمهوری امریکا این تنش مدیریت و کنترل شود و تنش جدیدی را نخواهیم داشت. 
 
من تصور می‌کنم امریکایی‌ها از روی استیصال است که به دنبال فضای مدیریت جنگ هستند، نه از روی علاقه به وجود امنیت در منطقه غرب آسیا.
 
خیلی ممنون که دعوت ما را قبول کردید. متشکرم. 
انتهای پیام/