هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
چهارشنبه، 5 ارديبهشت 1403
ساعت 16:15
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

چهارشنبه 8 آبان 1398 ساعت 10:38
چهارشنبه 8 آبان 1398 10:33 ساعت
2019-10-30 10:38:56
شناسه خبر : 329252
نکته جالب درباره کوروش نگاری‌های صدسال اخیر-که زنده‌یاد جلال آل احمد نیز بدان اذعان دارد-پرش مضحک و به‌ یک‌باره تاریخ از کوروش به رضاخان است! گو اینکه تمامی پادشاهان زیسته در این بازه زمانی مطول، حشرات الارض بوده‌اند!
نکته جالب درباره کوروش نگاری‌های صدسال اخیر-که زنده‌یاد جلال آل احمد نیز بدان اذعان دارد-پرش مضحک و به‌ یک‌باره تاریخ از کوروش به رضاخان است! گو اینکه تمامی پادشاهان زیسته در این بازه زمانی مطول، حشرات الارض بوده‌اند!
ایران تاریخی دارد به درازای هزاران سال و به قول برخی هشت هزار سال! در این مدت پادشاهانی آمده‌اند با خصال خوب و بد که مدتی خویش را بر مردمان این دیار تحمیل کرده‌اند و رفته‌اند.تمام سخن اینجاست که زمانه و کارنامه آنان را باید در روایتی ایرانی جست و نه بیگانه نگاشته.
 
از میانه این عده از حکمرانان خوب یا بد ، از دویست سال پیش ، نام "کوروش هخامنشی "بسا برجسته گشته است.درباره او جز چند سنگ‌ نبشته و نیز تاریخ‌نگاری‌های یونانی و ایضاً پروپاگاندای یهودی ، چیزی در دست نیست.اساساً بر اساس کدامین نقل و روایت ایرانی ، باید او را بر دیگران ترجیح داد؟ وانگهی گزارش صحیح و موثق درباره او و همگنانش  در کجا آمده که بتواند راه را برای مقایسه و ترجیح ما باز کند؟
 
گفتیم که گزارش گری کوروش ، از تاریخ‌نگاری یونانی و به‌طور مشخص هرودوت آغاز گشته.هرودوت در توصیف کوروش ، بسا صفات منفی را بدو نسبت می‌دهد و چهره‌ای که از او می‌سازد، به‌ هیچ‌ روی منزه نیست.دیگر تاریخ نویسان یونانی نیز ، کم‌ و بیش همین راه را پیموده‌اند.پرسش اینجاست که چرا تاریخ‌نگاری جماعتی که همواره در ستیز با ایرانیان باستان بوده‌اند ، این‌گونه نزد ما جدی و موثق قلمداد می‌شود؟
 
دیگر جماعتی که بسیار سنگ کوروش را به سینه زده‌اند ، یهودیان‌اند.قومی که از پیامدهای فتح بابل توسط وی منتفع گشته‌اند.صرف‌نظر از راست و دروغ داستان کوروش با این نحله ، آنان انگیزه داشته‌اند که به خاطر این شهرت تاریخی ، هست و نیست ایرانیان را به کوروش گره بزنند.کاری که تا هم‌ اینک نیز اندیشکده‌ها و رسانه‌های ایشان بدان مشغول‌اند.اگر آنان در راستای منافع تاریخی و تبلیغی خویش بدین کار شده‌اند ، چرا ما باید با آنان هم‌داستان شویم؟
 
همان‌گونه که اشارت رفت ، در حافظه تاریخی ایرانیان ، هیچ‌گاه کوروش به ‌مثابه پدر یا سلسله‌جنبان تاریخ کشورشان مطرح نبوده است."مسعودی " و " ابن حمدون " هرچه از مردمان این دیار درباره پیشینه خویش پرسیدند ، به چنین نامی برنخوردند. " فردوسی " نیز که استاد اسطوره‌سازی است ، هیچ‌گاه او را ندید تا او را به اضعاف مضاعف بزرگ کند! از دو سده پیش به ماقبل هم ، هیچ‌کس به یاد نمی‌آورد که در نیاکان و اطراف خویش ، کسی به کوروش نامیده شده باشد.کوروش حتی اگر واقعی هم باشد،با مختصاتی که در دویست سال اخیر بدان منضم گشته ، پدیده‌ای کاملاً نوین است.
 
برخی در فرآیند کوروش پژوهی ، حفاری‌های دو سده اخیر و یافت شدن پاره‌ای سنگ‌نبشته‌ها را ، شاهدی بر وجود سرسلسله هخامنشیان گرفته‌اند.هرچند که در ترجمه همین موارد ازجمله منشور کوروش نیز ، اختلاف وجود دارد و عده‌ای مدلول این لوحه را با آنچه تبلیغ‌ شده متفاوت می‌دانند، اما پرسش اینجاست که ظرفیت اثبات تاریخ از این طریق ، بدون وجود دیگر شواهد متقن تاریخی تا چه میزان است؟ به‌عبارت‌دیگر وجود چند سنگ‌نبشته-که مفهوم آن مورد مناقشه است-تا چه حد می‌تواند امری پر ابهام را قطعی کند؟
 
وجود مزار کوروش در مکانی که هم‌اینک تصور آن می‌رود نیز ، ازجمله پر چالش ترین مقولات درباره اوست.بسیاری از قائلان به وجود او ، از محل دفن وی اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند.بسیاری نیز دوری محلی که وی در آن کشته شده با عمارت کنونی را ، شاهدی بر بی اعتباری این مزار گرفته اند.اسناد نیز نشان می‌دهد که تا دو سده قبل ، از عمارتی که امروزه در پاسارگاد به نام اوست ، به "مقبره مادر حضرت سلیمان " تعبیر می‌شده است.
 
برحسب آنچه کوروش گرایان ادعا می‌کنند، بسا کشورهای عربی از قبیل: عربستان ، یمن ، سوریه ، لبنان و...الخ ، در قلمرو فرمانروایی کوروش بوده است ، یعنی کوروش همان‌قدر که به قلمرو امروزین فارس‌ها تعلق دارد، از آنِ اعراب نیز هست ، بنابراین از چه روی عده‌ای کوروش را به مثابه حربه ای برای حمله به اعراب برگزیده‌اند؟
 
پاره‌ای پژوهشگران با گرایش‌های مذهبی نیز ، در پی تطبیق علائم کوروش با برخی اشارات مندرج در کتب آسمانی برآمده‌اند.مثلاً برخی مدعی وجود سرگذشت کوروش در تورات شده‌اند! در این صورت پرسش اینجاست: اینان از توراتی سخن می‌گویند که خدا ساخته است یا خاخام ساخته؟ به‌علاوه بنای کتب آسمانی ، عمدتا روایت تفصیلی داستان‌ها نیست که اشاراتی گذرا و مصداقی است.عده‌ای ازجمله "ابوالکلام آزاد "نیز درصدد چنین تطبیقی با قرآن برآمده‌اند که ادعایی است در حد یک احتمال و غیر قابل‌ قبول از سوی جمله مفسران.
 
نکته جالب درباره کوروش نگاری‌های صدسال اخیر-که زنده‌یاد جلال آل احمد نیز بدان اذعان دارد-پرش مضحک و به‌ یک‌باره تاریخ از کوروش به رضاخان است! گو اینکه تمامی پادشاهان زیسته در این بازه زمانی مطول، حشرات الارض بوده‌اند! شاید بتوان ریشه بسا تاریخ‌سازی‌ها در این فقره را ، در همین واپسین نکته جست ، از قبیل کارهای سفارشی "حسین پیرنیا "و دیگران.القاء اینکه تن دادن به پادشاهی در این مرز و بوم ، سرنوشت ازلی و ابدی مردمان آن است و هر گرایش دیگری جز آن، بیهوده دست‌ و پا می‌زند! مباد که به باور چنین سخافتی تن در دهیم.