گروه اجتماعی- رجانیوز: سحرگاه روز چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ حکم وحید مظلومین فرزند حبیباله و محمد اسماعیل قاسمی فرزند غلامعلی که به جرم افساد فیالارض از طریق تشکیل شبکه فساد اخلال در نظام اقتصادی و ارزی و پولی کشور با انجام معاملات غیرقانونی و غیرمجاز و قاچاق عمده و کلان ارز و سکه به اعدام محکوم گردیده بودند، به اجرا گذاشته شد.
بنابر اعلام پایگاه اطلاعرسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، در این پرونده بر اساس گزارش بهمن ماه سال نود و شش بانک مرکزی و سپس با گزارشات وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی، تعدادى از عوامل مهم و موثر در اخلال ارزى و تلاطم بازار، از جمله دو مجرم فوق شناسایى و دستگیر شدند و گرچه متاسفانه از زمان اعلام بانک مرکزى و دستگیرى فرزند وحید مظلومین به نام محمد رضا مظلومین اعضاى شبکه موفق شده بودند بخشى از اسناد و مدارک جرم را معدوم یا مخفى نمایند معذلک با تحقیقات میدانى و تحقیق از جمعى از متهمین دستگیر شده مشخص شد شبکه وحید مظلومین از مؤثرترین فعالان غیر مجاز بازار ارز و سکه بوده و با استفاده از حساب هاى بانکى دیگران از چندین سال قبل تا زمان دستگیرى فعالیت گسترده غیر مجاز و در مدت زمانى فقط گردش حساب دو تن از اقوام و کارمندان نامبرده مبلغ 8/219/961/881/485 و 3/250/551/447/278 ریال بوده و حسب اسناد و مدارک و تحقیقات به عمل امده از حساب بیش از ٤٠ نفر با تبانی با بعضى از کارمندان بانک در جهت پوشش فعالیت غیر مجاز ارزی و سکه استفاده نموده اند.
مظلومین با اینکه مجوز خرید و فروش سکه و ارز را نداشته است با ایجاد یک باند سازمان یافته بزرگترین شبکه اخلال ارزى و خرید و فروش بدون مجوز سکه را تشکیل داده و محمد اسماعیل قاسمی معروف به محمد سالم نیز یکى از اعضای این شبکه بوده است و تراکنش مالی شخص اسماعیل قاسمى در این شبکه چهار هزار و هشتصد و سی و چهار میلیارد تومان بوده است.
وحید مظلومین در این شبکه غیر مجاز حتى ملاحظه ى زنان مسن در فامیل را نکرده و از حساب پیرزن هفتاد و یک ساله مبلغ سه هزار پانصد میلیارد ریال سوء استفاده نموده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد در شبکه وحید مظلومین صد و هفتاد هزار تراکنش مالى در قالب دویست و نود فقره حساب به مبلغ چهارده هزار میلیارد تومان بوده است.
از جمله ویژگى فعالیت مجرمانه این گروه رد و بدل کردن غیر واقعى و صرفا شفاهى قیمت ارز و سکه بوده است که نقش بسزایی در افزایش قیمت داشته است شبکه مظلومین با خرید و فروش عمده و کلان کاغذى و معاملات فردایى بازار ارز و سکه را ملتهب نموده و از اقدامات غیر مجاز دیگر این شبکه خروج منابع مالى به صورت غیر قانونى از کشور بوده است.
در سال 71 وقتی قیمت دلار به یکباره چندین برابر شد او از سوی منابع وزارت اطلاعات به عنوان یکی از عوامل اصلی در اخلال در بازار معرفی شد و پرونده قضایی هم برای او تشکیل شد و مدتی هم در بازداشت بود.
بازداشت بعدی مظلومین به 49 سالگی او برمیگردد؛ او در نابسامانی بازار ارز در سالهای 1390 و 1391 و حوادث اقتصادی آن سالها، به عنوان یکی از ارکان و عوامل اصلی اخلال در نظام ارزی کشور دستگیر میشود و حدود 7 ماه در بازداشت بوده است.
البته دستگیری او در سن 49 سالگی به سادگی دستگیری او در 30 سالگی نبوده است؛ 21 مهر سال 91 وحید متوجه میشود که هواپس است و پرونده مهمی برای او تشکیل شده به مرز مریوان میرود تا به طور غیرقانونی از کشور خارج شود اما مأموران وزارت اطلاعات او را دستگیر می کنند.
جالب اینکه در همان روز 21 مهر 91 خانمی در فرودگاه امام خمینی"ره" دستگیر میشود که دستگیری او به پرونده وحید نامرتبط نبود. "ندا بهرامی فرزند غلامرضا" فردی که 6 فقره حساب بانکی افتتاح و صدها برگ دسته چک سفید امضا در اختیار وحید مظلومین قرار میدهد که گردش مالی آن شش حساب در آن سال، در عرض یک سال بیش از هزار میلیارد تومان بوده است.
او علاوه بر این صرافی خود در تهران را در اختیار وحید قرار داده بود و وحید در آن سالها از طریق صرافی او، روزانه یک تا دو میلیون دلار به کشور وارد و در بازار میفروخت، وحید بابت گردش مالی هزار میلیارد تومانی خود 2 میلیارد تومان به ندا بهرامی میدهد، حکم برائت او در آن سالها با دخالت و وساطت بانک مرکزی صادر شد.
اما سومین بازداشت او به سن 56 سالگی او باز میگردد؛ بانک مرکزی در 23 بهمن 96 در نامهای اخلالگران بازار را معرفی میکند، در این نامه نام وحید مظلومین هم دیده میشد و او فردای نگارش این نامه 24 بهمن 96 دستگیر شد.
او تنها در سال 96، هشت هزار میلیارد تومان گردش مالی داشته است. به عبارت دیگر یعنی وحید مظلومین روزانه سه و نیم میلیارد تومان فروش طلا داشته است و یا به معنی دیگر سالانه 9 تن طلا میفروخته است و یا در مقایسه دیگر این عدد نشان میدهد که این فرد روزانه دو هزار و چهارصد سکه تمام بهار آزادی باید میفروخته است تا به این ارقام دست یابد.
محمدرضا مظلومین فرزند وحید 138 روز زودتر از پدر دستگیر میشود وحید در این مدت تمامی اسناد را از بین میبرد.
وحید در بازجوییها منکر انجام هرگونه فعالیت ارزی شده و میگوید: "اگر از سال 92 به بعد کسی به من یک سکه فروخته با سند به من بگوید"؛ اما وزارت اطلاعات مستندات گستردهای را در این زمینه در اختیار داشت؛ او در این زمینه دو اقدام انجام داده بود تا امکان ردیابی او غیرممکن شود؛ اول اینکه به طور مستقیم در معاملات حاضر نمیشد و دوم اینکه از حسابهای شخصی خود استفاده نمیکرد.
وحید برای جلوگیری از ردیابی حتی از سیم کارتهای خود استفاده نمیکرد و دو سیم کارت از طریق معلم خصوصی زبان فرزندش تهیه کرده بود و از آنها استفاده میکرد و جالب اینکه به محض دستگیری وحید این سیم کارتها را سوزانده میشوند تا اطلاعات موجود در آن قابل استفاده نباشد.
احسان فرزاننیا معلم خصوصی فرزند وحید میگوید: "به درخواست یکی از کارمندان وحید مظلومین اقدام به تهیه سیم کارت و به دستور آنها نیز اقدام به سوزاندن سیم کارتها کرده است."
با بررسی پرونده او به پیرزن 70 سالهای بر میخوریم؛ "اقدس مهرافزا" عمه همسر وحید مظلومین؛ پیرزنی که حسابهای خود در اختیار وحید قرار میدهد؛ حسابی که تا مرداد سال 96 هیچ گردش حساب جدی و مهمی نداشتند و از این تاریخ به آخر سال 96، گردشهای مالی حسابهای او مرز 716 میلیارد تومان را رد میکنند و در مجموع این رقم به سه هزار پانصد میلیارد ریال میرسد.
اطلاعات به دست آمده حاکی از آن است که مبالغ زیادی از سوی افرادی که در حاشیه مرزها حضور داشتند به حساب او واریز میشده و برخی از واریز کنندگان نیز ملیت عراقی داشتند. وحید مرجع و مرشد و بزرگ بازار سکه بود، کسی جرأت تخطی از دستورات وی را نداشت؛ علاوه بر قیمت سکه ساعت آغاز و پایان کار بازار را وحید تعیین میکرد و کسی حق نداشت بعد از ساعت اعلامی او در بازار فعالیت کند.
او هنگام دستگیری دو جمله را به مأموران میگوید که حتما بارها و بارها در رسانهها خواندهاید: "بروید و به خود افتخار کنید که مرا دستگیر کردهاید." "بروید و با افتخار به دیگران بگویید که توانستهاید سلطان سکه را بگیرید".
در این پرونده پس از اتمام تحقیقات و صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به استناد مواد قانونى از جمله مواد ١ و ٢ قانون مجازات اخلال گران در نظام اقتصادى کشور پرونده به شعبه دوم دادگاه ویژه ارسال و با تعیین وقت و با حضور وکلا، متهمین و نماینده دادستان رسیدگى و طى دادنامه مورخ ۹۷/٧/۴ اعضاى دستگیره شدهى شبکه وحید مظلومین محکوم گردیدند.
وحید مظلومین و محمد اسماعیل قاسمى به اعدام و سایرین به حبس محکوم شدند و پرونده متعاقب اعتراض وکلاى محکومین به اعدام، به دیوان عالی کشور ارسال و شعبه چهل و یک دیوان عالى با رسیدگى دادنامه صادره در مورد متهمین به اعدام را ابرام و تایید نمود و پس از قطعیت حکم وحید مظلومین و محمد اسماعیل قاسمى با رعایت تشریفات قانونى سحرگاه روز چهارشنبه مورخ بیست و سه آبان نود و هفت حکم اعدام با حضور جمعى در تهران به مرحله اجرا در آمد.
آخرین گفتگوی سلطان سکه
در زندان اوین سراغ یکی از محکومان اعدام این روزهای قوه قضائیه رفتیم با نام وحید مظلومین میشناختمش، اما در هنگام معرفی خودش گفت: به نام خدا وحید مظلومی هستم متولد ۱۳۴۱ نام پدر حبیب الله سال ۵۶ دیپلم گرفتم و یک دیپلمه معمولی هستم سطح تحصیلاتم هم در همین حد است. در تاریخ ۱۰ تیر ماه ۹۷ دستگیر شدم.
از همان ابتدا بنایش را بر پاسخ ندادن و دور زدن سوالات خبرنگار گذاشته است میگوید یک شبِ سلطان سکه شدم و به اینجا رسیدم.
او که ماهی ۳۰ میلیارد درآمد داشته، میگوید کارم را دوست داشتم شغلم را دوست داشتم مخصوصا شغل سکه را.
مظلومین از پاسخ به سوال دائما طفره میرود تکیه کلامش "آهان" است و هر سوالی که میپرسم میگوید "چه سوال خوبی پرسیدی ... "، اما زمان پاسخ دادن که میشود به بیراهه میزند و حکایت تعریف میکند.
وقتی در مورد اعداد با من صحبت میکنید اعداد را دقیق بگویید من ریاضی خوبی دارم. این را میگوید که ثابت کند ضرب و تقسیم را خوب بلد است که انصافا هم اینطور بود.
یک جا به او گفتم شاید تصور کردی من خبرنگار اینجا آمدهام تا شما را گوشه رینگ بگذارم؟، برافروخته شد و گفت: شما نمیتوانید من را گوشه رینگ بگذارید. اگر میتوانی تلاش خود را بکن من وحید مظلومی هستم. اگر تونستی من رو گوشه رینگ بگذاری بگذار تمام تلاشت را بکن.
میگوید این روزها تلویزیون زیاد تماشا میکند اخبار را خیلی دوست دارم و فیلم نمیبینم، اما نوبت به رسانه و صحبت از خبر میشود میگوید من اصلا رسانهها را قبول ندارم.
درباره یکی از دستگیری هایش که در سال ۹۱ اتفاق افتاده اینگونه توضیح میدهد من در آن سال معتمد بانک مرکزی برای توزیع ارز بودم بازار نابسامان شد. یک روز آمدند من را بگیرند داخل مغازه نبودم به من زنگ زدند و اطلاع دادند که ماموران برای دستگیریت امده اند فرار کردم، اما لب مرز دستگیر شدم آن زمان اتهامم اخلال در نظام ارزی بود. منظورش را خوب متوجه شدم سخنگوی قوه قضائیه پیشتر درباره این دستگیری وحید مظلومین توضیحاتی ارائه کرده بود.
حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای، چهارم شهریور ماه همین امسال، در صد و سی و امین نشست خبری خود درباره وحید مظلومین گفت: مظلومین همان کسی است که در سال ۹۱ دستگیر شد و افساد فی الارض در کیفرخواست او عنوان شده بود؛ اما آن موقع بانک مرکزی و حراست بانک مرکزی اعلام کردند که کارهای این فرد با نظر و هماهنگی آنها بوده است؛ لذا دادگاه حکمی برای این فرد صادر نکرد.
در یک جای صحبتهای مظلومین وقتی که در مورد نقش تعیین کننده خود در بازار صحبت میکرد گفت: زمانی که من توی بازار بودم سکه میخواست ۵ هزار تومان نوسان بزند اصلا به این سادگی نبود. پرسیدم چرا؟ شما نمیگذاشتید؟ سریع صحبت هایش را جمع کرد و گفت: نه اینکه من نمیگذاشتم بازار، عرضه و تقاضا و تقابل خودش را داشت.
به خاله و شریکش اقدس مهرافزا و حسابهایی که مظلومین با آنها کار میکرده میرسیم خودش بیشتر مایل است درمورد خانم مهرافزا صحبت کند. در مورد حساب هفتصد میلیارد تومانی خاله هفتاد ساله اش میپرسم؛ با تعجب می گوید مگر هفتصد میلیارد حجم پول بالایی است؟ میگویم: نیست؟ می گوید: به هیچ عنوان نیست. هفتصد میلیارد تومن پولی نیست. شما بزرگش میکنید..
در مصاحبهای که با محمد سالم همکار و شریک وحید مظلومین داشتیم در بخشی از صحبت هایش میگوید: اواسط سال ۹۵ و در سال ۹۶، که سکه را به صورت نقدی در بازار خریداری و کاغذی آن را در بازار آتی فروخته میشد و سود زیادی به همراه داشت، خرید و فروش سکه در مغازه به طور میانگین به روزی ۲۵۰۰ مورد سکه رسید.
به گفته خودش از ترس اینکه حسابهایش بلوکه شود، با حساب خودش کار نمیکند و تصمیم میگیرد با وحید مظلومین در این زمینه مشورت کند و او به محمد سالم پیشنهاد میدهد که با کارت اقدس مهرافزا که نامش نیز در میان اخلالگران ارزی بارها در جلسات دادگاه وحید مظلومین به میان آمد، به فعالیت اقتصادی ادامه دهد و سود آن را در آخر سال به حساب این فرد واریز کند.
بعد از اینکه صحبت هایم با وحید مظلومین درباره اقدس روح افزا تمام شد، مظلومین گفت: دیگر خسته ام و تمایلی به ادامه مصاحبه ندارم. من هم اذیتش نکردم و از او برای وقتی که گذاشته بود تشکر کردم از مامور مراقب خواست برایش پاکت سیگارش را بیاورد وقتی که اورد به من هم تعارف کرد و گفت: این گرانترین سیگار ایران است اگر میکشی بفرما. پرسیدم چطور اینقدر راحت سیگار به دستت رسیده؟ گفت: "یک روز مامور زندان اومد پیشم گفت: سیگار میکشی؟ گفتم آره من سیگاریم، گفت: از امروز میتونی راحت سیگار بکشی، از اونجا فهمیدم حکمم قطعی شده ".
وقتی که از اوین بیرون آمدم هوا تاریک شده بود تا زمانی که به منزل برسم آن حرف مظلومین که میگفت "زمانی که من توی بازار بودم سکه میخواست ۵ هزار تومان نوسان بزند اصلا به این سادگی نبود"، دائم در سرم میچرخید و با خودم زمزمه میکرد که چطور یک فرد میتواند نبض بازار یک کالای پرتقاضا را اینگونه در دست بگیرد که بازار باید حتی برای نوسان پنج هزار تومانی هم منتظر دستور از او باشد.