هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
سه شنبه، 2 بهمن 1403
ساعت 02:37
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

شنبه 17 آذر 1403 ساعت 10:20
شنبه 17 آذر 1403 10:09 ساعت
2024-12-7 10:20:38
شناسه خبر : 383210
شهید باکری نسبت به نیروها تا این حد حساس بود، می‌گفت: «این بچه ها، امانت های مردم اند که دست ما هستند. امانت داری هم خیلی سخته.
شهید باکری نسبت به نیروها تا این حد حساس بود، می‌گفت: «این بچه ها، امانت های مردم اند که دست ما هستند. امانت داری هم خیلی سخته.
گروه فرهنگی - رجانیوز:  در عملیات رمضان تلفات زیادی دادیم. در یک محور بچه های گردان مسیر را اشتباهی، حدود پانزده، بیست کیلومتر جلو رفته بودند.
 
آقا مهدی یک نفربر برداشت و رفت جلو.
 
آقا عزیز (جعفری) آمد دم نفربر ما و گفت: «به مهدی بیسیم بزن برگرده، منطقه ناامنه، اوضاع اصلا مناسب نیست.»
 
پیام را با بیسیم رساندم. چند بار دیگر آقا عزیز پیغام فرستاد که «بگین مهدی برگرده.» دفعه آخر، آقا مهدی پشت بیسیم به من گفت: «آقای الموسوی! تا تک تک بچه های مردم رو از این جا جمع نکنم، برنمی گردم عقب.» و تا جایی که توانسته بود، زخمی ها و شهدا را به عقب منتقل کرد.
 
نسبت به نیروها تا این حد حساس بود، می‌گفت: «این بچه ها، امانت های مردم اند که دست ما هستند. امانت داری هم خیلی سخته. شما اگر یک شیء رو بهتون بدن و بگن این رو حفظش کن، چه جوری حفظش می‌کنین؟ این بچه ها هم همین طورن. اول باید به اونا برسیم، بعد به خودمون. یه مدیر اول باید به زیر دستش برسه که کجا و چطور زندگی می‌کنه.» جان نیروهایش را مثل جان خودش و عزیزانش دوست داشت. نمونه اش هم شهادت حمید و جنازه اش.
 
برگرفته از کتاب نمی‌توانست زنده بماند/ خاطراتی از شهید مهدی باکری
راوی: مصطفی الموسوی


11
پسندیدم

 

 

 

 

https://zamzam.ir/#home