گروه بینالملل-رجانیوز: وقتی در سال ۱۹۹۲ «سید عباس موسوی» دیبرکل پیشین حزبالله به همراه همسر و فرزندش توسط رژیم صهیونیستی ترور شد، صهیونیستها جشن گرفتند و در روزنامههایشان با این مضمون نوشتند که «دوران درگیری با حزبالله در زمینبازی بهراحتی پایان یافت.»در همان زمان که صهیونیستها غرق سرخوشی ترور سید عباس موسوی بودند، در آن سو، حزبالله شهیدش را در میان جمع کثیری از مردم جنوب لبنان تشیع میکرد.سخنران آن مراسم جوانی ۳۲ سالهای بود که جانشین سید عباس موسوی شده بود، نه کسی او را تا آن زمان چندان دیده بود و نه اهالی جنوب کسی او را چندان میشناخت. او در اولین ظهور خود، سخنران آن مراسم بود: «این راه را ادامه خواهیم داد. حتی اگر همگی شهید شویم و خانههایمان بر سرمان خراب شود، باز هم این راه را ادامه خواهیم داد و از گزینه مقاومت دست نخواهیم کشید.»شاید بسیاری در آن زمان این سخنان دبیرکل جوان حزبالله را سخنانی با مصرف رسانهای و اصطلاحاً «ژورنالیستی» ارزیابی میکردند، اما گذر زمان توهم اسرائیلیها و دشمنان مقاومت را ثابت کرد.وی در زمانی حزب را تحویل گرفت که هیچ امیدی به ادامه حیات آن نبود. در آن زمان اگر از کسی درباره آینده حزبالله سؤال میکردید، حتی یک نفر هم درباره ادامه بقای آن، سخنی نمیگفت چه رسد، به اینکه پیشبینی کند، به قدرتی منطقهای تبدیل خواهد شد.اما دبیرکل جوان حزبالله خیلی زود نهتنها به امور جاری در حزب سروسامان داد، بلکه غیرممکنها را در مقاومت ممکن کرد.«سید حسن نصرالله» در طول ۳۲ سال دبیرکلی حزب مراحل زیادی را پشت سر گذاشت و طی آنها با لبنان و منطقه زندگی کرد و با لبنان و منطقه نیز با او زندگی کردند.
او در این سالها به نخستین قهرمان مقاومت و الگوی منحصربهفردی تبدیل شد که در مقابل اشغالگری اسرائیل ایستاد و با جاهطلبیهای آمریکا مبارزه کرد.پیروزی سال ۲۰۰۰ را رقم زد و رژیم صهیونیستی را در رخدادی تاریخی که تا ابد در خاطرها میماند، از جنوب لبنان با خفت و خواری بیرون کرد و «سید مقاومت» نام گرفت.کسانی که اندکی با فرهنگ عربی آشنا باشند، میدانند که واژه «سید» در دل خود معنای بسیاری دارد و این لقب به درستی و بر حق زیبنده سید حسن نصرالله بود.پس از آن دبیرکل حزبالله تمام قدرت خود را بر قدرتگیری هرچه بیشتر مقاومت بهویژه در حیات سیاسی لبنان متمرکز کرد. نمایندگانی راه راهی پارلمان کرد و با همه اتهامات درباره دستداشتن مقاومت در ترور «رفیق حریری» مقابله کرد.تابستان ۲۰۰۶ در جنگ ۳۳ روزه به یکی از نمادهای بزرگ مقاومت تبدیل شد تا در ادامه با آغاز انقلابهای جهان عرب موسوم به «بهار عربی» در کنار دولت و مردم سوریه در مبارزهاش با گروههای تروریستی تکفیری باشد.بعد از ۷ اکتبر نصرالله مشارکت حزبالله در جنگ با رژیم صهیونیستی بهعنوان جبهه پشتبانی از ملت فلسطین در نوار غزه را اعلام کرد و بارها تهدیدات و درخواستهای این رژیم برای توقف این حمایت را رد کرد.برای رژیمهای مرتجع عربی و رژیم صهیونیستی او کسی بود که با مقاومت مستمرش و حمایت از فلسطین و غزه و فلسطینیها، آنها را بارها در تنگنا قرار داده و با بحران مواجه کرده بود، پس باید از پیش رو برداشته میشد.
سرانجام نیز به آرزوی دیرینه خود و آنچه سزاوارش بود، رسید. او در زمانی به شهادت رسید که محور مقاومت درگیر جنگی وحشیانه با رژیم صهیونیستی است، جنگی که در آن صهیونیستها بهخاطر خوردن ضربات کاری از مقاومت به شدت زخم خوردهاند.حالا در سال ۲۰۲۴ تاریخ بار دیگر در حال تکرار است و حزبالله بار دیگر سال ۱۹۹۲ را تجربه میکند. صهیونیستها با ترور سید حسن نصرالله و شماری از فرماندهان رده اول مقاومت غرق شادی هستند و جنگ روانی گستردهای را علیه محور مقاومت به راه انداختهاند.اما کسانی که با ساختار و تشکیلات حزبالله آشنا هستند، بهخوبی میدانند، این ترور اگرچه ضربهای سخت برای مقاومت است، اما آن تأثیری که صهیونیستها مدعی آن هستند، را روی مقاومت ندارد و این رژیم نمیتواند، در اصل ماجرا، یعنی مقاومت در برابر اشغالگر تغییری ایجاد کند، چه رسد به اینکه تغییراتی در نقشه منطقه ایجاد کند و در قالب بازیگری بزرگ ظاهر شود.پیام امام خامنهای مدظلهالعالی نیز تأکیدی بر این امر بود که رفتن یک فرد خللی در مسیر مقاومت ایجاد نمیکند و جنبشهای مقاومت بهویژه جنبش حزبالله درس خود را در شرایط سخت و دشوار به ویژه در سالهای ۱۹۸۲، ۲۰۰۰، ۲۰۰۶ پس داده است.آنچه امروز مقاومت حزبالله به طور خاص و محور مقاومت بهطورکلی با آن مواجه است، موضوع جدید و شرایط جدیدی نیست و با اطمینان خاطر میتوان گفت که مقاومت حزبالله برخلاف تصور رژیم صهیونیستی همچنان باقدرت به راه خود ادامه خواهد داد.ساختار تشکیلاتی مقاومت حزبالله، ساختار هرمی نیست که متکی به فرد باشد، بلکه ساختاری افقی است، لذا گروههای و واحدهای مختلف حزبالله هریک دارای فرمانده و مدیری مدبر هستند که بر اساس وظایف به کار خود ادامه خواهند داد.
اگرچه پیکره اصلی حزب آسیب دیده، اما همه میدانند که چه وظایفی دارند، این موجب میشود، حزبالله بتواند، خیلی سریع و در کوتاهترین زمان ممکن خود را بازیابی کند، حزبالله این را بارها به ویژه در جنگ ۲۰۰۶ ثابت کرد.امروز حزبالله در برابر واقعیت جدید و چه بسا بسیار سختتر از همه شرایطی که تاکنون پشت سر گذاشته قرار دارد، چون رهبری را از دست داده که دارای کاریزمای بزرگی در میان حزب، محور مقاومت و جهان عرب و اسلام بود، اما همه اینها تغییری در ماهیت و ساختار حزبالله ایجاد نمیکند.به جرأت میتوان گفت، اسرائیل با ترور سید حسن نصرالله مرتکب خطای بزرگی شد. این ترور برای رژیم صهیونیستی چیزی فراتر از یک پیروزی روانی و تبلیغاتی نبود. لذا بیش از آنکه به سود این رژیم باشد، برای حزبالله یک موفقیت است. شهادت موضوع جدیدی برای حزبالله نیست، همه کسانی که پای در راه مقاومت میگذارند، خود را برای شهادت آماده میکنند و شهادت را بزرگترین پیروزی و موفقیت برای خود قلمداد میکنند.در بعد فرا شخصی شهادت این افراد انگیزهبخش دیگر همرزمان است، آنها را وا میدارد، برای وفا به خون این شهدا و خونخواهی آنها به تکاپو و تلاش بیفتند و آمادگیها را بیشتر کنند.خون این شهدا بیشک انگیزه بیشتری به حزبالله برای آمادگی بیشتر و انتقام بیشتر خواهد داد، در یک کلام باید گفت، رژیم صهیونیستی نمیتواند، واقعیتها را تغییر دهد، میتواند، بکشد، ویران کند، بمباران کند، اما تغییری در راهبرد مقاومت ایجاد نخواهد کرد.همانطور که سید مقاومت در سخنرانی شهادت سید عباس موسوی گفته بود، شهادت دبیرکل حزبالله نشاندهنده رشد و بالندگی راه حزب و بیانگر حضور میدانی و وفاداری آن به مقاومت و آغاز تحول جهادی است.
ترور شهید «سید حسن نصرالله» همانقدر برای اسرائیل بازداندگی ایجاد خواهد کرد که ترور شهید «سید عباس موسوی» برای اسرائیل ایجاد کرد. اگر همین امروز این سؤال از تک تک مقامات امنیتی و نظامی اسرائیل پرسیده شود که ترور شهید «موسوی» دبیر کل اسبق حزب الله لبنان برای اسرائیل خوب بود یا نه؛ قطعاً پاسخ منفی خواهد بود. زیرا حزب الله تحت رهبری جانشین موسوی توانست سال ۲۰۰۰ لبنان را آزاد کند، ارتش اسرائیل را شبانه از این کشور فراری دهد و در سال ۲۰۰۶ اولین شکست تاریخ اسرائیل را به ماشین جنگی رژیم صهیونیستی تحمیل کند.
منبع: فارس
انتهای پیام/