سه شنبه 23 اسفند 1401 05:41 ساعت
شناسه خبر : 365653

درباره «مسیر طی شده» و این روزهای محمدحسین مهدویان؛
مرد بازنده؛ سقوط فیلمسازی که روزگاری در اوج بود/ چگونه سیاهنمایی در سینمای مهدویان رخنه کرد؟
چرا مهدویان که روزگاری عدهای عجولانه، او را حاتمیکیای نسل جدید میخواندند، حال اینچنین در مسیر حرفهای خود سقوط کرده است تا جایی که فیلم سیاه و توهینآمیز «شیشلیک» و دو فیلمنامهی رد شده در شورای پروانه ساخت، حاصل کار او در چند سال گذشته است!
گروه فرهنگی-رجانیوز: هفت سال پیش و در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، همه جا صحبت از فیلمساز جوان و خوش آتیهای بود که آن سال با فیلم خوبش، «ایستاده در غبار» توانسته بود توجهات بسیاری را به خود جلب کند. کارگردانی که به نظر میرسید دغدغهمند است و از دریچه دوربینش، نگاه اصیل و متفاوتی را به سینما دنبال میکند. شاید آن روزها کمتر کسی تصورش را میکرد هفت سال بعد، سرنوشت آن فیلمساز جوان به گونهای رقم بخورد که امروز شاهد آن هستیم. مسیر طی شده توسط مهدویان در این سالها به خوبی نشان میدهد اگر چه او در ابتدا کار خود را با ساخت آثاری با درونمایه انقلابی و به اصطلاح سینمای ارزشی آغاز کرد اما از همان ابتدا دل در گرو جریانات دیگری داشت و نه تنها به مرزبندی مشخصی با آنان نرسید بلکه از جایی به بعد، تمام تلاش خود را کرد تا شبیه آنان بشود؛ فیلمسازی که با حمایت جریان انقلابی پا در عرصه سینما نهاد و در این سالها جزو پرکارترین فیلمساز کشور بود و تقریبا هر سال یک فیلم ساخت.
به گزارش رجانیوز؛ مهدویان در روزهای گذشته یادداشت تندی را منتشر و در آن انتقاداتی را متوجه سازمان سینمایی کرد. گلایههایی در خصوص عدم اکران فیلم سینمایی «شیشلیک» و صادر نشدن مجوز دو پروژه جدید سینمایی خود. این انتقادات با پاسخ این سازمان همراه شد و در آن مشخصا اعلام شد فیلمنامه محمد حسین مهدویان بدلیل سیاه نمایی و نگاه تحقیرآمیز به طبقه ضعیف جامعه، از سوی شورای پروانه ساخت پذیرفته نشده است. مشکلی که در فیلم پیشین او «شیشلیک» نیز وجود داشت. اما سوال این جاست چرا مهدویان که روزگاری عدهای عجولانه، او را حاتمیکیای نسل جدید میخواندند حال اینچنین در مسیر حرفهای خود سقوط کرده است تا جایی که فیلم سیاه و توهینآمیز «شیشلیک» و دو فیلمنامهی رد شده در شورای پروانه ساخت، حاصل کار او در چند سال گذشته است و دیگر شباهتی به مرد پشت دوربین فیلمهای «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» ندارد. برای پاسخ به این سوال، در ادامه نگاهی خواهیم داشت به مسیر طی شده توسط او در این سالها و افولی که رفته رفته در آثار او پدید آمد.

«ایستاده در غبار» به عنوان اولین اثر سینمایی مهدویان نوید ظهور کارگردانی را میداد که علاوه بر تسلط بر تکنیک سینما، دغدغهمند است و اسیر جریان غالب سینما، که آن روزها بیش از امروز درگیر آثار سیاه و به اصطلاح اجتماعی بود، نیست. او با این فیلم فرم جدیدی در سینمای دفاع مقدس و روایت جنگ ایجاد کرد که همچنان ردپای آن در آثار مشابه دیده میشود. این شروع درخشان در ادامه با ساخت فیلم ماجرای نیمروز(یک) تکمیل شد. فیلمی که از بهترین تریلرهای سیاسی-امنیتی دهه اخیر سینمای ایران است.
حال دیگر به نظر میرسید سینمای ایران فیلمسازی را یافته است که در زمین از پیش تعیین شده و با قواعد مشخص سینمای شبهروشنفکری بازی نمیکند. فیلمسازی که نوع نگاه و سبک روایی خاص خود را دارد. آثارش قهرمان میسازد و قهرمانانش بر دل مخاطب مینشیند. از «حاج احمد متوسلیان» ایستاده در غبار و «کمال» ماجرای نیمروز تا «حاج موسی» فیلم لاتاری که بسیاری آن را قیصر جدیدی میخواندند که پس از سالها و در شمایل متفاوتی دوباره متولد شده است، همه و همه قهرمانهای دوستداشتنی فیلمهای مهدویان بودند که مخاطب به خوبی با آنها ارتباط برقرار میکرد. قهرمانانی از جنس مردم که دارا بودن مولفههای ملی مذهبی، وجه مشترک همهی آنها بود.
موفقیت و اقبال مردم و منتقدین به سینمای مهدویان و محتوای آثار او، خشم بسیاری از سینماگران بدنه شبهروشنفکری ایران را برانگیخت و رفته رفته صفکشیها مقابل او و آثارش آغاز شد. امتناع جعفر پناهی از حاضر شدن روی سن یازدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران در سال ۹۶ برای اهدای دیپلم افتخار بهترین کارگردانی به محمدحسین مهدویان، حمله باران کوثری به محتوای فیلم ماجرای نیمروز و ایجاد فضای سنگین علیه آثار او، همه و همه در یک پازل و با هدف به حاشیه راندن مهدویان بود.

افسوس اما مهدویان مرد این کارزار نبود و در مقابل این هجمهها نه تنها موضع مشخصی نگرفت و از آثار خود دفاع نکرد بلکه رویه خود را تغییر داد تا ثابت کند، او هم جزئی از آنان است. ساخت فیلم «درخت گردو» به خوبی نشان از تغییر فضای فیلمهای مهدویان داشت. فیلمی ضدجنگ و محافظهکار که بر خلاف آثار پیشین او داستان مشخصی نداشت و تنها به نمایش جنایات و مصیبتهای یک خانواده سردشتی در جریان بمباران شیمیایی صورت گرفته توسط عراق میپرداخت، با این هدف که تنها حس ترحم و اندوه مخاطب را برانگیزد، بی آن که مسببین این جنایت را به درستی معرفی کند. فیلمی که به نظر میرسید با هدف فتح جشنوارههای خارجی ساخته شده بود تا اندکی او را به مخالفین خود شبیه کند.
مهدویان دیگر فیلمساز روزهای اول نبود و سعی داشت هویت شکل گرفته از پس آثار اولیه خود را به کلی انکار کند. در قدم بعدی او به کلی از فضای دهه شصت و سینمای دفاع مقدس فاصله گرفت. حال آن که نقطه قوت مهدویان با توجه به عقبه مستندسازی او در این زمینه، روایت سیاسی در دل وقایع دهه شصت بود و او با این رویکرد جدید برگ برنده خود را از دست داد. «مرد بازنده» تلاش بیثمر او برای ساخت اثری متفاوت و نزدیک شدن به سینمای نئونوآر بود که حاصل آن شکست در گیشه و بازخورد منفی منتقدین بود.
و اما شیشلیک، سقوط آزادی بود در مسیر رو به افول این فیلمساز! در شیشلیک حتی سایه فیلمساز جوانی که روزی با ماجرای نیمروزش مخاطبان را روی صندلی سینما میخکوب میکرد یافت نمیشود. اثر به لحاظ سینمایی فقیر است و مهمتر از آن، سیاه است و آشکارا به طبقه ضعیف و قشر کارگر جامعه توهین میکند. اینک مهدویان شبیه کسانی شده است که روزگاری مقابل او بودند. سیاهنمایی شاخصه اصلی سینمای روشنفکری است و حال گویی مهدویان در این امر در حال پیشی گرفتن از مخالفین سابق خود است. دلیل رد شدن فیلمنامه فیلم جدید او «شیرینی بله برون» در شورای پروانه ساخت نیز دقیقا به همین نکته بازمیگردد.

این روزها مهدویان به بهانه عدم پذیرش فیلمنامه جدیدش، انتقادات تندی را علیه مدیران سینمایی کشور مطرح میکند. حال آن که انتقاد اصلی بیش از هر کس به خود او بازمیگردد. چارچوبها و قواعد حاکم بر سینمای ایران مشخص بوده و هست و او نیز ناظر بر همین قواعد رشد کرده است و اعتباری برای خود دست و پا کرده است. حال او با اتکا بر آن، فضای مدیریتی سینما را به باد انتقاد میگیرد. اعتباری که از پس اعتماد مدیران همین سینما به فیلمساز جوان و با استعداد سالهای دور شکل گرفت. جوانی که شباهتی به این روزهای مهدویان نداشت.
انتهای پیام/

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/365653
لینک کوتاه کپی شد