
سازمان سیاسی بهاییت یک سازمان آمریکایی-صهیونیستی است/ بعد از انقلاب پنهانکاری بهاییان چندبرابر بیشتر شد/ ایران، آمریکا و هند مهمترین مراکز بهاییان هستند/ بهاییت در دوره پهلوی یکی از گروههای اصلی ذینفوذ بود
گروه فرهنگی-رجانیوز: وقتی سخن از بهائیت به میان میآید؛ تصور غالب افراد از آن، فرقهای مذهبی است اگرچه جعلی و انحرافی. اما باید دانست این تشکیلات چیزی فراتر از یک فرقه و در واقعیت یک سازمان سیاسی است با ساختاری منظم و مناسبات مشخص! این مسئله در کتاب «سازمان سیاسی بهائیت» نوشته دکتر حمیدرضا اسماعیلی به تفصیل شرح و بررسی شده است. کتابی پیرامون ابعاد سازمانی و ماهیت سیاسی بهائیت از شکلگیری آن تا پایان دوره پهلوی که اخیرا توانست جایزه جلال آل احمد در بخش مستندنگاری را کسب کند.
به گزارش رجانیوز؛ موفقیت این کتاب و اهمیت محتوای آن بهانهای شد برای گفتگو با دکتر «حمیدرضا اسماعیلی» نویسنده اثر و پرسش و پاسخ پیرامون نگارش این کتاب و جزئیاتی در خصوص این سازمان سیاسی منحوس!
در ادامه متن کامل گفتگو را میتوانید مطالعه کنید.
از کجا به ایده چنین پژوهشی درباره سازمان سیاسی بهائیت رسیدید و ضرورت پرداختن به آن چیست؟
همه تاریخ و مسائل ایران نیاز به بازپژوهی دارد. روی هر مسئله و موضوعی که انگشت بگذارید، حتی اگر قبلاً کتابها و پژوهشهای متعددی هم شده باشد باز برای نیازها و پرسشهای امروز کافی نیست. سرعت تحولات ایران و جهان فهم مسائل را دگرگون کرده و ما باید برای دنیای جدیدی که در آن زندگی میکنیم متناسب با پرسشهای جدید تحقیق کنیم. این نیاز و ضرورت در حوزه بهاییت هم وجود دارد. مخصوصاً که خود بهاییان تلاش دارند همواره متناسب با شرایط جدید، در تبلیغاتی که انجام میدهند چهرهای همسو با تحولات از خود ارائه دهند. آنها در چند دهه اخیر این اهداف را علاوه بر حوزه تبلیغی و رسانهای در دانشگاه هم پیش بردهاند.
از طرف دیگر، بهاییت یک تشکیلاتی است که در دوران پهلوی به عنوان یکی از سازمانهای ذینفوذ توانسته بود در حوزههای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی نفوذ کند. همانطور که همه اینها را کموبیش شنیدهایم، اما میبایست با یک روش مطالعاتی و دانشگاهی نیز ابعاد این سازمان سیاسی بیان و تبیین میشد. نمیشود تحولات سیاسی ایران را کار کرد و نسبت به چنین سازمانهایی بیتفاوت بود. اینها هم یک نوع سازمان سیاسی هستند که در پوششهای دینی و عقیدتی فعالیت دارند و چون با کانونهای بینالمللی قدرت، بهویژه با آمریکا، انگلیس و نهادهای صهیونیستی در ارتباط هستند توانسته بودند به آن میزان از نفوذ دست یابند.
پرداختن دقیق به جریانها و تشکلات سیاسی - اجتماعی مانع از بروز تحلیلهای اشتباه یا اغراقآمیز در سیاست خواهد شد. صحنه سیاست عرصه فعالیت و رقابت و مبارزه گروههای مختلف است. در اینجا نباید درباره نقش انحصاری یک فرد اغراق کرد، ولو این شخص شاه باشد. عصر پهلوی را فقط شاه و خاندان پهلوی نساختند. جریانهای قدرت متعددی در آن نقش داشتند که حتی برای شاه تصمیمسازی میکردند. بهاییت یکی از آنها بود که از خود دربار تا تمام سازمانهای دولتی وقت نفر داشت. حتماً در کتاب خاطرات فردوست خواندهاید که میگوید تیمسار عبدالکریم ایادی که هشتاد شغل داشت توانسته بود بسیاری از بهاییان را در سطح عالی به دستگاه های حکومتی تزریق کند. فردوست حتی میگفت شاه اصلی کشور ایادی بود با آنهمه نفوذش.
بنابراین ما باید دو نوع مطالعه و پژوهش را به هم نزدیک میکردیم: ۱. مطالعات افرادی که عمدتاً با گرایش و انگیزههای دینی به تحقیق درباره بهاییت پرداخته بودند، ۲. مطالعات علوم سیاسی و جامعهشناسی سیاسی که به بحث درباره انواع تشکلات سیاسی میپردازند. در این مطالعات به بررسی انواع احزاب و سازمانهای سیاسی پرداخته بودند، اما کمتر به این بعد بهاییت شده بود و از این منظر این پدیده واکاوی نشده بود.
به هرحال تلاشی شد تا این اتفاق بیفتند...
با توجه به آن که این کتاب جایزه بخش مستندنگاری را دریافت کرده است و در این بین نقش اسناد و منابع حائز اهمیت است این منابع چه ویژگیهایی داشتند؟
باید دید مقصود شما از سند چیست؟ آیا مقصود شما در اینجا اسناد اداری است؟ خوب اینها منابع مهمی هستند که بدون آنها تاریخنگاری چند سده اخیر ناقص خواهد بود. قبلتر را نمیگویم چون عملاً چیز زیادی از آن اسناد باقی نمانده است. درباره بهاییت باید بگویم که اسناد منتشرشده یا قابل دسترس کم نیست، اما در قیاس با آنچه باید باشد قابل توجه نیست. بخشی از اسنادی که در این پژوهش به کار گرفته شد، پیش از این اثر منتشر شده بود و بخشی هم جدید بود. این را هم اضافه کنم که اسناد اداری در اینجا دو گونه است: اسناد حکومتی و اسناد اداری خود تشکیلات بهاییت. اسناد حکومتی هم مختص ایران نیست، در اسناد خارجی از جمله روسیه، انگلیس، عثمانی و آمریکا نیز اسناد مربوط به بهاییان وجود دارد.
اما «تاریخنگاری مستند» لزوماً به منابع سندی اشاره ندارد و منابع دست اول دیگری چون کتابهای مرتبط که در دو سده گذشته منتشر شدهاند را هم دربرمیگیرد و بخش مهمی از منابع همان آثار هستند. نشریات نیز همین حکم را دارند. درحقیقت منبع دست اول را باید اینگونه تعریف کنم که نزدیکترین روایت از لحاظ زمانی، مکانی و فردی به پدیده مورد نظر است. تاریخ را باید براساس این مستندات و منابع دست اول نوشت، که اسناد اداری هم چون همین خاصیت را دارند اسناد مهم تلقی میشوند. اسناد اداری چون تاریخ، موضوع و گاهی جزئیات گزارش آمده و رویکرد رئالیستی به موضوع دارد بسیار مهم تلقی میشوند.
در پایان این پرسش این را هم اضافه کنم که اینها تا اینجا منابع هستند، چیزی که آنها را به سخن درمیآورد و از آنها یک روایت واحد میسازد، روش تحقیق و چارچوب نظری پژوهشگر است که کمتر از منابع اهمیت ندارد. اگر پژوهشی روشمند نباشد در انبوده منابع نمیتواند به سرمنزل مقصود دست یابد. این موضوع مهم هم در جای خود باید بحث شود که خوب الان پرسش و موضوع شما نیست.
سازمان سیاسی بهائیت چه مختصاتی دارد؟ نمونههایی از آن در دوران پهلوی را بیان کنید؟
چون این پرسش بسیار مهم است و خود پرسشهای فرعی تری دارد، بهتر است بهجای آنکه در این فرصت کم، پاسخی کوتاه بدهم شما را به مصاحبه تفصیلیای که با همین موضوع در ۱۲ مرداد همین سال با روزنامه ایران داشتهام مراجعه دهم.
با توجه به آن که کتاب وقایع قبل از انقلاب را پوشش داده است؛ آیا بعد از انقلاب نیز چنین تشکیلاتی فعال است؟ نمونهها و شواهد آن چیست؟
درباره وضعیت تشکیلات بهاییت بعد از انقلاب ابتدا باید به دو نکته توجه کرد: اول اینکه مرکز رهبری این سازمان در خارج از ایران و در فلسطین اشغالی است که بهاییان به آن مرکز جهانی میگویند. دوم اینکه بعد از انقلاب این تشکیلات ضربه اساسی خود و ساختار اصلی آن از بین رفت. اما بهاییت با این مختصات جهانی به مرور سعی کرد آن را احیا کند. این تلاشها از اواخر دهه ۱۳۶۰ آغاز شد و از سال ۱۳۷۵ با یک نقشه (برنامه) چهارساله وارد دوران جدیدی شد. با پایان آن برنامه و با آغاز قرن بیستم هم با ارائه چهار برنامه پنج ساله تلاش کردند سازمان بهاییت را در ایران توسعه دهند.
در دوران بعد از جمهوری اسلامی، جنبه پنهانکاری بهاییان چندبرابر بیشتر از قبل شده است تا بتوانند ضمن نفوذ در سازمانهای دولتی، سازمانهای غیردولتی (انجیاو) تأسیس کنند. درواقع روح برنامههای ذکرشده را باید «توسعه اجتماعی و اقتصادی» دانست که در ابلاغیهها و دستورالعملهای بیتالعدل (شورای رهبری سازمان بهاییت) و بهطور کلی مرکز جهانی بهاییان مندرج است. این برنامهها کموبیش با رفتار سازمانی بهاییان انطباق دارد و در دو دهه اخیر فعالیت آنان در این حوزهها افزایش یافته است.
در حال حاضر هدف فعالیت این سازمان در جهان چیست؟ آیا ماموریتهای محافل ملی بهائیت در کشورهای مختلف هماهنگ است و در یک راستا عمل میکنند؟
همانطور که اشاره شد رهبری سازمان سیاسی بهاییت در فلسطین اشغالی قرار دارد و همه محافل تأسیس شده در کشورهای مختلف ذیل آن مرکز جهانی فعالیت دارند و در حقیقت شعبههایی از آن هستند. لذا با وجود سلسله مراتب اداری که به همین رهبری واحد ختم میشود، محافل بهایی کشورهای مختلف ازنظر سازمانی انسجام و اتصال دارند. البته شعبههای مختلف کارکردهای واحدی ندارند، و مثلاً کارکرد آنها در کشورهای اسلامی با کشورهای اروپایی فرق دارد. بهطور مثال در ایران به صراحت از نقض قانون و ساختارشکنی در قوانین جمهوری اسلامی سخن میگویند، درحالی که در غرب ذیل قوانین آن کشورها فعالیت میکنند.
این را هم باید بدانیم که ایران، آمریکا و هند مهمترین مراکز بهاییان هستند و حتی ایجاد شعبه در کشورهای دیگر هم عملاً بهدست بهاییان ایران و آمریکا صورت گرفت. آنها بودند که با مهاجرت به کشورهای دیگر درآسیا، آفریقا، اروپا و آمریکای لاتین شعب این تشکیلات را در آن کشورها دایر کردند. درمجموع هم بهرغم تبلیغات وسیعی که دارند جمعیت چندانی در مناطق دیگر ندارند.
سازمان سیاسی بهاییت در مجموع یک سازمان آمریکایی و صهیونیستی است، لذا در بیان اهداف این سازمان باید گفت که اولاً استقلالی ندارد و ذیل سیاستهای کانونهای قدرت آمریکایی و صهیونیستی فعالیت دارد، ثانیاً مانند بسیاری از سازمانها و تشکیلات عقیدتی به دنبال بسط و توسعه خود است. این پیشرفت اگر دست دهد نفوذ اقتصادی و سیاسی آنها را گسترش خواهد داد. آنها هم به دنبال همین هستند.
انتهای پیام/
