گروه سیاسی رجانیوز: غائلهی آشوبهای اخیر که با ادعایی واهی و بدون سند متقن توسط سرویسهای غربی برنامهریزی و سرمایهگذاری شده بود، پس از مدتی کوتاه نهایتا به پایان رسیده و همانند آشوبهای برنامه ریزی شده گذشته که عاری از هرگونه تحلیل و استدلال منطقی و اساسی بودند، به تدریج روبه افول گذاشته و نتیجهای جز خاموشی عاید بانیان آن نشد.
اکنون پس از پایان حادثه مذکور لازم است که ابعاد این شورش و پیدا و پنهان آن بررسی شده و برای آسیبشناسی مصادیق مختلف حادث شده بهمنظور اصلاح ساختارها و سازوکارهای موجود فعلی، تدبیرات مقتضی را بهکار بست.
به گزارش رجانیوز؛ در بعضی موارد نوع مواجههی برخی مسئولان با پدیدهی مذکور به نحوی ادا شد که سوال برانگیز بوده و به سبب جو مسموم و نه چندان منطقی حاکم بر فضای رسانهای و خیابان، این مواضع به ظاهر دلسوزانه و عملا منفعلانه، نتیجهی عکس داشته و یقینا هزینهتراشی ناشی از آن با منفعتِ حاصله برابری نداشت.
برخی از گروهها و جریانات مسئول به سبب عدم شناخت کافی و صحیح از طرف مقابل با بهانهی هرچند دلسوزانه و مشفقانه، سعی داشتند که چهرههای مخالف و حتی معاند را در دایرهی انقلاب حفظ کرده و به صورت خودجوش در این جنگ عمیق میدانی، میانهی عرصهی اعتراضات نقشآفرینی کرده و بساط جذب کاریکاتوری را پهن کنند.
دو اتفاقی که اخیرا بسیار سروصدا کرده و اساسا جز دافعهی حداکثری و مضافا تحقیر و تمسخر، عایدی نداشته و خوراک خبریِ یک ماه رسانههای خارجنشین را نیز تولید کرده بود، شاهد مثال خوبی برا تبیین این امر است. اولی بیلبورد میدان ولیعصر و دومی دیدار وزیر ورزش با صخره نوردی که حاشیه ساز شد.
مشخصا همانطور که گفته شد، در نیت و قصد این افراد نباید تشکیک کرده و حتی با قاطعیت میتوان گفت که جز دلسوزی و موضع صادقانه و راستین هدف دیگری از انجام این دست اقدامات ندارند. آنچیزی که دارای اهمیت بوده و مشخصا نقطهی ثقل انتقادی این گزارش نیز برپایهی آن نهاده شدهاست، عدم فهم و قدرت تحلیل آنی و همچنین اتخاذ موضعی منفعلانه به منظور گستراندن دایرهی جذب در بحبوحهی شورشها است.
بانیان تصمیمات فوق، در لفافه این استدلال را مطرح میکنند که عملشان منطبق بر کلیدواژهی جذب حداکثری و دفع حداقلی رهبر معظم انقلاب و مرحوم شهید مطهری بوده و در همین راستا علت کار خود را نیز بر همین مبنا توجیه میکنند. در حالیکه نگاهی دقیق تر به خواسته بزرگان نشان از عدم فهم صحیح از کلیدواژه های یاد شده دارد.
مقام معظم رهبری بیست و دوم آذرماه هشتاد و هشت در نماز جمعه صراحتا ضمن تاکید بر جذب حداکثری نکاتی را پیرامون دفع نیز مطرح کرده و فرمودند: «من هیچ اعتقادی ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حداکثری و دفع حداقلی است؛ اما بعضی کأنه خودشان اصرار دارند بر اینکه از نظام فاصله بگیرند. یک اختلاف درون خانوادگی را، درون نظام را - که مبارزات انتخاباتی بود - یک عدهای تبدیل کردند به مبارزهی با نظام - البته اینها اقلیتند، کوچکند؛ در مقابل عظمت ملت ایران صفرند، لکن به نام اینها شعار میدهند، اینها هم دل خوش میکنند به این - این باید مایهی عبرت باشد.»
در همین راستا باید این سوال را پرسید که دقیقا کسانی مانند فاطمه معتمدآریا طی این چند سال چهکار باید میکرده، که از آن سر باز نزده و به تعویقش انداخته که بدان سبب و بهخاطر آن کارنامهی درخشان جریان انقلابی عکس او را به عنوان زن موفق در میدان ولیعصر درج کند؟
مگر نه اینکه برخی از این افراد تا جایی که در توانشان بوده علیه این نظام در بزنگاههای حساس اقدام کرده و علنا عناد خود را با جمهوری اسلامی ایران جار زده و در یک فقره طی برگزاری جشنواره فجر سی و هفتم بدون روتوش و سانسور، به نظام تاخته و آن را مانع بزرگی بر مسیر پیشرفتش قلمداد میکرد. معتمد آریا در این مراسم گفته بود: «من دلخور نیستم که هرجا که رفتم، در طی این ۴۰ سال، توقف برایم ایجاد کردند». این سوای از حضور بدون حجابش در مراسم مرحوم تارخ بوده که جزو جدیدترین و بهروزترین حواشی پیرامون او بوده است.
نه تنها او بلکه دیگرانی (که برخی از اینها در قضیه حادث شده ابراز مخالفت کرده و با موضعگیری علیه جمهوری اسلامی، در مسیر شورشیان گام برداشتند) نیز از هر فرصتی برای ضربه زدن به این ملت و کشور استفاده کرده و ذات خود را به همگان نشان داده اند.
حال در این شرایط که هر انسان آزادهای بر اصلاحناپذیری برخی از این جماعت یقین پیدا کرده و به قطعیت میرسد، نباید هم از چنین افرادی در قبال نصب تصاویرشان در بیلبورد ولیعصر مواجهه و واکنش دیگری را توقع داشت. جماعتی که از کنار همین نظام و مردم رشد کرده و به جاه و جلال دنیوی فعلیشان دست پیدا کردهاند، به هنگام نبرد و بزنگاه حساس، پشت حامی اصلی خود را خالی کرده و به آن لگد میزنند.
ایشان بلاشک مصداق بارز مَثل «مار خورده و افعی شده» بوده، که هر آنچه بیشترمورد توجه قرار بگیرند، بیشتر هم ضربه زده و دشمنی میکنند و این، اتفاق عجیب و محیرالعقولی نیست و هرآنکس که به سابقه آنها اشراف داشته و بدان واقف باشد، بدون هیچ اتلاف وقتی نتیجهای اینچنین را بهدست خواهدآورد.
با این اوصاف بازهم برخی از افراد قائل به این هستند که در شرایط حادثشدهی فعلی و برخوردهای عاری از شرافت این جماعت، در میدانی که هر جمله و اظهار نظری ممکن است به قیمت خون یک انسان تمام شود، بیاییم و بساط جذب تحریککنندگان اغتشاشات را فراهم کرده و در داخل کشور حفظ کنیم.
در طرفی دیگر نیز یک صخرهنورد ایرانی بدون حجاب، سهوا (بهقول خودش) در مسابقات آسیایی حاضر شده بود و با این اقدامش نه تنها به شکستهشدن قداست این پوشش کمک کرده، بلکه خوراک خبری و تحلیلی گسترده و جذابی را برای فرصتطلبهای لندنی و سعودی فراهم کرد تا چند هفته با چنین هیزمی، آتش شورشها را برافروخته و به آن دامن بزنند.
اینکه اقدام او سهوی بوده یا عمدی (که مشخصا سهوی بوده) و یا چه تاثیری بر موجسواری دشمنان گذاشته، دراینجا مهم نیست. آنچه که اهمیت دارد، به مسبوق به سبقه بودن تصمیمات و مواضع او برمیگردد.
تعداد تصمیمات سهوی این شخص فقط به اینجا محدود نخواهد شد و به راحتی میتوان سیاههی اعمال او را بیش از این بسط داده و به سبقهی ارتباطی او با برخی از اشخاص معاند و معلومالحال اشاره کرد.
یکی از این افراد و جریانات نسرین افضلی، گردانندهی صفحهی فمنیسم روزمره است که از قضا به عنوان یک فمنیست در اغتشاشات اخیر نقشآفرینی کرده است.
او که در کارنامهی خفتبارش هر عمل شنیع و به دور از اخلاقی دیده میشود، اخیرا در اظهار نظری بیشرمانه که از انتشار آن معذوریم، مردستیزی را به حد اعلی رسانده و روی همصنفان خارجیاش را در این زمینه سفید کرده است.
اظهار نظرات مشابه این فرد که در گذشته نیز به کرات از او دیده شده بود، جملگی در امتداد کمپین نه به ازدواج با مرد ایرانی است که خود او راهاندازی کرده و به سان همپیالگان اغتشاشگرش هدفی جزدوقطبی سازی وانفکاک جامعه (پروژه جنسیتی وی) را دنبالنمیکند.

سوای ازاینها، افضلی که پای ثابت برنامههای ایران اینترنشنال نیز بوده، اوج وقاحت و بیریشه و منطق بودن خود را زمانی عیان میکند که با هشتگ منحوس تیشه به ریشه، جوانان و دختران فریب خورده را، به آتش زدن و پاره کردن کلامالله مجید دعوت کرده و به قول خودش با این کمپین قصد مبارزه با خدا، اسلام و جمهوری اسلامی را دارد.


ورزشکار ما اما همچنان مورد التفات و تفقد مسئولان قرار گرفته و از اوبه خاطر اقدامات و افتخارآفرینیهایش در عرصههای مختلف تقدیر به عمل میآید.
شخصی که در ابتدا با نسرین افضلی هتاک در ارتباط بوده، سپس در اقدام سهوی در مسابقات بدون حجاب حاضر شده و متاسفانه کسی هم نبوده که به او بابت فراموشیاش تذکر داده و یادآوری کند، در اقدامی شگرف هنگام دیدار با وزیر این کشور (که به درخواست خود او ترتیب داده شده بود)، باز هم به طورنامتعارف حاضر شده و به شکل غیرمستقیم پیام اصلاحناپذیری و عناد خود را به همهی مردم ابلاغ میکند.
اخیرا نیز همسو با دهنکجیهای گذشتهاش، طی یک استوری ضمن انتقاد از نظام اسلامی با کلیدواژهی «یک زندگی عادی» برای شخصیکه در مسلکش برگزاری مراسم چهلم مرسوم نبوده و در برخی موارد قبیح است، سوگواری کرده و ذات اصلاحناپذیر خود را دوباره عیان میکند.

دراینکه وزارت ورزش در مقولهی فوق تصمیمی عجولانه گرفته و به شکلی احساسی و غیرمنطقی(که ناشی از شرایط موجود است) با درخواست ورزشکار مذکور موافقت کرده است، شکی نیست ومتاسفانه موضع منفعلانهی وزارت و تصمیمات متاخر مسئولان ذیربط (که ذکر آن رفت) چند پیام را برای آشوبگران و برخی سلبریتیها درپی خواهد داشت.

اینکه هرچقدر صدای شما بلندتر بوده و در عرصههای مختلف مطالبات خود را با هوچیگری فریاد بزنید، توجه بیشتری به شما شده و نقطهی ثقل نگاه برخی مسئولان و به ظاهر دلسوزان خواهید بود.
همچنین پاسگل طلایی چنین تصمیماتی (هرچند از سر دلسوزی و سهوی باشد) این است که آشوبگران از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران میتوانند قدم به قدم و مرحله به مرحله امتیاز گرفته و آنها را مجبور به عقبنشینی کنند. امروز روسری را علم میکنند و فردا خواهان آزادی همجنسگرایان و نهایتا ناتورالیسم و برهنگی جنسی خواهند بود.
نهایتا باید گفت که چنین تصمیماتی منجر به این میشود که افراد و چهرهها وقیحتر شده و دز اعتراضی خود را بالا ببرند تا حرف خود را به کرسی بنشانند. نتیجهی چنین اتفاقی دور شدن جامعه از عقلانیت و اتخاذ تصمیم صحیح خواهد بود. اتفاقی که نتایج آنارشیستی حاصله از آن میزان خشم را به حد اعلی رسلانده و عقلانیت را در حد نوزاد انسان پایین میآورد.
این اتفاق که خشونت و هوچیگری جای خود را به گفتوگو بدهد، اساسا به نفع ایران اسلامی نخواهد بود و مسئولان باید از اتخاذ تصمیمات و ارائهی تحلیلهای آنی غیرمنطقی دوری کنند تا درآتش اغتشاشات واقع شده هیزم نریزند و هم به سایر ارکان نظام نظیر قوهی قضائیه اجازه بدهند تا نسبت به اتفاقات رخ داده تصمیم عادلانه و صحیح را اتخاذ کند.
دیدگاه کاربران